پرش به محتوا

جیمی لنیستر: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۰۷۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ اوت ۲۰۱۳
خط ۳۷: خط ۳۷:
===شوالیه شدن===
===شوالیه شدن===


در سن پانزده سالگی، جیمی در نبرد در برابر [[انجمن برادریِ جنگل شاهی]] (Kingswood Brotherhood) شرکت کرد، و در ان لرد [[سامنر کریک هالِ|کریک هال]] را از دست [[بن شکم گنده]] (Big Belly Ben) نجات داد و با [[شوالیه ی خندان]] (Smiling Knight) دیوانه مبارزه کرد. او در میدان نبرد، به دست سر [[آرتور داین]] (Ser Arthur Dayne) شوالیه شد.{{رف|یش|11}}


در سن پانزده سالگی، جیمی در نبرد در برابر [[انجمن برادریِ جنگل شاهی]] (Kingswood Brotherhood) شرکت کرد، و در ان لرد [[سامنر کریک هالِ|کریک هال]] را از دست [[بن شکم گنده]] (Big Belly Ben) نجات داد و با [[شوالیه ی خندان]] (Smiling Knight) دیوانه مبارزه کرد. او در میدان نبرد، به دست سر [[آرتور داین]] (Ser Arthur Dayne) شوالیه شد.{{رف|یش|11}}
در بازگشت به [[کسترلی راک]] (Casterly Rock)، در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) توقف کرد تا خواهرش را ملاقات کند، خواهری که سال ها از او جدا افتاده بود.{{رف|یش|11}} آن جا بود که [[سرسی]] (Cersei) به او گفت لرد [[تایوین]] قصد دارد او را به ازدواجِ [[لایسا تالی]] (Lysa Tully)، دومین دخترِ لرد [[هاستر تالی]] (Lord Hoster Tully) از [[ریورران]] (Riverrun) در بیاورد. [[سرسی]] پیشنهاد کرد که جیمی به جای آن، به عضویت [[گارد پادشاه]]ی (Kingsguard) در بیاید، و جای سر [[هارلان گرندیسون]] ( Ser Harlan Grandison) را که به تازگی مرده بود را بگیرد، تا به این وسیله به او نزدیک باشد و خودش را از ازدواج ناخواسته با [[لایسا تالی|لایسا]] رها کند. بعد از شبی پر حرارت که همراه با [[سرسی]] گذراند، او با نقشه ی خواهرش موافقت کرد، هر چند هر دو انتظار داشتند که پدرشان با آن مخالفت کند. [[سرسی]] قرارهای لازم را برای ماه بعد ترتیب داد و جیمی در [[کسترلی راک]] خبرهایی دریافت کرد مبتنی بر این که برای [[گارد پادشاه]]ی انتخاب شده است.{{رف|یش|11}}
 
یک ماه بعد، در مراسمِ [[تورنومنت هارن هال]] ( Tourney at Harrenhal) [[جرالد های تاور|لرد فرمانده سر جرالد های تاور]] (Lord Commander Ser Gerold Hightower) او را به عضویت [[گارد پادشاه]]ی (Kingsguard) در آورد. و به این صورت، او تبدیل به جوان ترین شوالیه ای شد که تا به حال به این مقام رسیده است.{{رف|ضبک|16}} به هر حال، آن شب شاه [[ایریس دوم|ایریس]] با فرستادن او به [[بارانداز پادشاه]] برای محافظت از ملکه [[رایلا]] (Queen Rhaella) و [[ویسریس تارگرین|شاهزاده ویسریس]] (Prince Viserys)، این افتخار را به کامش تلخ کرد و نگذاشت او از فرصت شرکت در مسابقاتِ لرد [[خاندان ونت|ونت]] (Whent) استفاده کند. بعد ها جیمی فهمید که پادشاه او را تنها به عنوان سپری در برابر لرد [[تایوین]] (Tywin) برای [[گارد پادشاه]]ی انتخاب کرده است. [[ایریس دوم|ایریس]] به طرز دیوانه واری به [[تایوین]] حسادت می کرد، و می خواست تا وارثش را از او بدزدد.{{رف|نش|55}} کمی پس ز آن، نقشه نزدیک شدن جیمی به [[سرسی]] (Cersei) شکست خورد، و آن طور که آن ها قصد داشتند پیش نرفت. لرد [[تایوین]] که از این حوادث عصبانی شده بود، بهانه ای آورد و از مقام [[دست پادشاه|دست]] استعفا داد و با [[سرسی]] به [[کسترلی راک]] بازگشت. جیمی در دربار باقی ماند، و به محافظت از شاه مشغول شد.{{رف|یش|11}}
 
 
===گارد پادشاهی ===
 
در مدت خدمت جیمی در [[گارد پادشاه]]ی (Kingsguard)، دیوانگی و ظلمِ [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) روز به روز بیشتر می شد، و جیمی می دید که با خیلی از اعمال [[ایریس دوم|ایریس]] مخالف است و مشکل دارد. یک شب، او و [[جان دری]] (Jon Darry) بیرون خوابگاهِ [[رایلا تارگرین|ملکه رایلا]] (Queen Rhaella) به نگهبانی ایستاده بودند، در حالی که [[ایریس دوم|ایریس]] به او تجاوز می کرد. جیمی به [[جان دری|دری]] گفت که قسم آن ها شامل حفاظت از ملکه نیز می شود، [[جان دری|دری]] به او جواب داد:
 
{{نقل قول|خورده ایم، ولی نه در برابر [[ایریس دوم|ایریس]]{{رف|ضبک|16}}}}
 
واکنشی شبیه به این را در هنگام اعدامِ [[برندون استارک|برندون]] (Brandon) و لرد [[ریکارد استارک]] (Rickard Stark) از سوی فرمانده اش دریافت کرد، سر [[جرالد های تاور]] (Gerold Hightower) به او یادآوری کرد که او قسم خورده از شاه محافظت کند، نه این که کارهایش را قضاوت کند.{{رف|نش|55}} جیمی بیشتر کارهای [[ایریس دوم|ایریس]] را با «نادیده گرفتن» آن کنار می آمد، بعدها او به [[برین از تارت|برین]] (Brienne) نیز این نصیحت را کرد، در زمانی که مردان [[وارگو هوت]] (Vargo Hoat) قصد داشتن به او تجاوز کنند،{{اسپویلر|و همچنین برای پسرش، [[تامن براتیون|تامن]] (Tommen) نیز این نصیحت را یادآور شد، زمانی که بوی فساد جنازه [[تایوین]] (Tywin) او را می رنجاند.}}
او واقعاً به این کار به عنوان راهی برای کنار آمدن با واقعیت های سخت و راهی برای قابل تحمل کردن یک ماموریت ترسناک، اعتقاد دارد.{{رف|ضبک|8}}
 
همان طور که [[قیام رابرت]] (Robert's Rebellion) رشد میافت، [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) نمی گذاشت تا جیمی به لشکرِ سلطنتی ملحق شود، به جایش او را در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) نگه می داشت، تا از او به عنوان گروگان در برابر تهدید احتمالی لرد [[تایوین]] ((Tywin)) استفاده کند، زیرا که او هنوز به هیچ یک طرفین پاسخ مثبت نداده بود. [[ایریس دوم|ایریس]] در زمان جنگ چندین [[دست پادشا|دست]] (Hand) را منصوب کرد، ولی هرگز از [[تایوین]] دعوت نکرد تا عنوان قدیمی اش را پس بگیرد. در آخر، جیمی تنها [[گارد پادشاه|رداسفیدی]] (White Cloak) بود که در پایتخت باقی ماند.


در بازگشت به [[کسترلی راک]] (Casterly Rockدر [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) توقف کرد تا خواهرش را ملاقات کند، خواهری که سال ها از او جدا افتاده بود.{{رف|یش|11}} آن جا بود که [[سرسی]] (Cersei) به او گفت لرد [[تایوین]] قصد دارد او را به ازدواجِ [[لایسا تالی]] (Lysa Tully)، دومین دخترِ لرد [[هاستر تالی]] (Lord Hoster Tully) از [[ریورران]] (Riverrun) در بیاورد. [[سرسی]] پیشنهاد کرد که جیمی به جای آن، به عضویت [[گارد پادشاه]]ی (Kingsguard) در بیاید، و جای سر [[هارلان گرندیسون]] ( Ser Harlan Grandison) را که به تازگی مرده بود را بگیرد، تا به این وسیله به او نزدیک باشد و خودش را از ازدواج ناخواسته با [[لایسا تالی|لایسا]] رها کند. بعد از شبی پر حرارت که همراه با [[سرسی]] گذراند، او با نقشه ی خواهرش موافقت کرد، هر چند هر دو انتظار داشتند که پدرشان با آن مخالفت کند. [[سرسی]] قرارهای لازم را برای ماه بعد ترتیب داد و جیمی در [[[کسترلی راک]] خبرهایی دریافت کرد مبتنی بر این که برای [[گارد پادشاه]]ی انتخاب شده است.{{رف|یش|11}}
پس از [[جنگ ناقوس ها]] (Battle of Bellsبرای [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) مصلم شده بود که شورش ممکن است به موفقیت برسد و [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) از دست برود. [[ایریس دوم|ایریس]] به همراه رئیسِ آتش کارهایش (pyromancer) نقشه ای ریخت که شامل گذاشتن مخزن هایی از آتش وحشی در سرتاسر شهر بود. نقشه اش این بود که تمام شهر را با خاک یکسان کند، ولی آن را به [[رابرا براتیون|رابرت]] تحویل ندهد. [[دست پادشا|دست]] جدیدش، لرد [[کارلتون چلستد]] (Qarlton Chelsted) که بعد از تبعید دو [[ذست پادشاه|دست]] قبلی (لرد [[اوون مری ودر]] (Owen Merryweather) و [[جان کانینگتون]] (Jon Connington)) به این مقام رسیده بود در مورد این نقشه با [[ایریس دوم|ایریس]] مخالفت کرد، زنجیر عنوانش را در آورد و آن را روی زمین پرت کرد. [[ایریس دوم|ایریس]] به خاطر این کار او را زنده زنده سوراند و آتش کار مجبوبش، [[روزارت]] (Rossart) را به مقام [[دست پادشاه|دست]] ترفیع داد. تمام این مدت، جیمی از شاه محافظت می کرد، جزئیات نقشه اش را رعایت می کرد و رازهایش را نگه می داشت.{{رف|یش|37}}


یک ماه بعد، در مراسمِ [[تورنومنت هارن هال]] ( Tourney at Harrenhal) [[جرالد های تاور|لرد فرمانده سر جرالد های تاور]] (Lord Commander Ser Gerold Hightower) او را به عضویت [[گارد پادشاه]]ی (Kingsguard) در آورد. و به این صورت، او تبدیل به جوان ترین شوالیه ای شد که تا به حال به این مقام رسیده است.{{رف|ضبک|16}} به هر حال، آن شب شاه [[ایریس دوم|ایریس]] با فرستادن او به [[بارانداز پادشاه]] برای محافظت از ملکه [[رایلا]] (Queen Rhaella) و [[ویسریس تارگرین|شاهزاده ویسریس]] (Prince Viserys)، این افتخار را به کامش تلخ کرد و نگذاشت او از فرصت شرکت در مسابقاتِ لرد [[خاندان ونت|ونت]] (Whent) استفاده کند. بعد ها جیمی فهمید که پادشاه او را تنها به عنوان سپری در برابر لرد [[تایوین]] (Tywin) برای [[گارد پادشاه]]ی انتخاب کرده است. [[ایریس دوم|ایریس]] به طرز دیوانه واری به [[تایوین]] حسادت می کرد، و می خواست تا وارثش را از او بدزدد.{{رف|نش|55}} کمی پس ز آن، نقشه  نزدیک شدن جیمی به [[سرسی]] (Cersei) شکست خورد، و آن طور که آن ها قصد داشتند پیش نرفت. لرد [[تایوین]] که از این حوادث عصبانی شده بود، بهانه ای آورد و از مقام [[دست پادشاه|دست]] استعفا داد و با [[سرسی]] به [[کسترلی راک]] بازگشت. جیمی در دربار باقی ماند، و به محافظت از شاه مشغول شد.{{رف|یش|11}}
وقتی [[ریگار|پرنس ریگار]] (Prince Rhaegar) [[قلعه سرخ]] (Red Keep) را ترک کرد تا در [[نبرد ترایدنت|ترایدنت]] (Trident) با شورشی ها رو به رو شود، جیمی به او التماس کرد تا او را هم با خود ببرد و سر [[باریستان سلمی]] (Barristan Selmy) یا [[جان دری]] را برای حفاظت از شاه در پایتخت بگذارد. [[ریگار]] این پیشنهاد را نپذیرفت، و تائید کرد که شاه [[ایریس دوم|ایریس]] قصد دارد جیمی را نزدیک خود نگه دارد، چون بیشتر از هر کسی از [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) می هراسد. به هر حال، [[ریگار]] به جیمیِ خشمگین و ناامید قول داد که بعد از بازگشتش از میدان جنگ، تغییراتی ایجاد خواهد شد.{{رف|یش|8}} ولی [[ریگار]] در [[نبرد ترایدنت]] (Battle of the Trident) کشته شد و نتیجه ی شکست لشکرش، پیروزیِ شورشیان بود. در نتیجه [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) [[رایلا تارگرین|ملکه ی باردار]] و پسرش [[ویسریس تارگرین]] (Viserys Targaryen) را به [[دراگن استون]] (Dragonestone) فرستاد.


==منابع==
==منابع==


{{منابع|2}}
{{منابع|2}}
۱٬۰۶۹

ویرایش