۱٬۹۴۶
ویرایش
استاد آمون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
استاد آمون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
الینا به همراه خواهر هایش [[راینا تارگرین]] (Rhaena targaryen) و [[داینا تارگرین]] (Daena targaryen) جزو خواهران مجازات شده ی [[بیلور تارگرین اول|بیلور اول]] (Baelor I) بودند که در [[سرداب دوشیزه]] (Maidenvault) زندگی می کردند و بعدها به «سه دوشیزه در برج» مشهور شدند. بیلور آن ها را در مکانی راحت زندانی کرد تا با دیدن آن ها دچار وسوسه نابودگر شهوت نشود. | الینا به همراه خواهر هایش [[راینا تارگرین]] (Rhaena targaryen) و [[داینا تارگرین]] (Daena targaryen) جزو خواهران مجازات شده ی [[بیلور تارگرین اول|بیلور اول]] (Baelor I) بودند که در [[سرداب دوشیزه]] (Maidenvault) زندگی می کردند و بعدها به «سه دوشیزه در برج» مشهور شدند. بیلور آن ها را در مکانی راحت زندانی کرد تا با دیدن آن ها دچار وسوسه نابودگر شهوت نشود. | ||
او در سن یازده سالگی زندانی شد. سپس به دلیل ناراحتی از برادرش، در اعتراض به او موهای بافته ی معروفش را برید. او سه بار ازدواج کرد، دوبار به دستور پادشاه و یکبار بخاطر عشق و صاحب هفت فرزند شد. همه فکر میکردند که او سه همسر در زندگی خود داشت اما بزرگتری معشوق او پسر عمه اش [[آلین ولاریون]] (Alyn velaryon) بود که از او دو حرامزاده به نام های [[جان]] (Jon) و [[جینی واترز]] (Jeyne waters) داشت. | او در سن یازده سالگی زندانی شد. سپس به دلیل ناراحتی از برادرش، در اعتراض به او موهای بافته ی معروفش را برید. او سه بار ازدواج کرد، دوبار به دستور پادشاه و یکبار بخاطر عشق و صاحب هفت فرزند شد. همه فکر میکردند که او سه همسر در زندگی خود داشت اما بزرگتری معشوق او پسر عمه اش [[آلین ولاریون]] (Alyn velaryon) بود که از او دو حرامزاده به نام های [[جان واترز]] (Jon waters) و [[جینی واترز]] (Jeyne waters) داشت. | ||
او باهوش و زیرک بود. به طوری که شوهرش را که در شورای کوچک پادشاه نشسته بود تا حد زیادی میشناخت.<ref>سه دوشیزه در برج (27 ژوئن،2006)[http://www.westeros.org/Citadel/SSM/Category/C91/ و چنین گفت مارتین]</ref> | او باهوش و زیرک بود. به طوری که شوهرش را که در شورای کوچک پادشاه نشسته بود تا حد زیادی میشناخت.<ref>سه دوشیزه در برج (27 ژوئن،2006)[http://www.westeros.org/Citadel/SSM/Category/C91/ و چنین گفت مارتین]</ref> |
ویرایش