۱٬۹۴۶
ویرایش
استاد آمون (بحث | مشارکتها) |
استاد آمون (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
زمانی که به میرین رسیدند در حضور دنریس خودشان را سربازان تازه ی [[کلاغ های سنگی]] معرفی کردند، سپس کوینتین و همراهانش هویتشان را آشکار کردند. آن ها به دنریس درباره پیمان مخفی ای که پانزده سال پیش بین سر [[ویلم دری]] و ابراین مارتل و با حضور [[لرد دریاهای براووس]] بسته شده بود گفتند. طبق این پیمان [[ویسریس تارگرین سوم|ویسریس تارگرین]] در عوض پشتیبانی دورن برای بازپس گیری [[تخت آهنین]]، باید با آریانه مارتل ازدواج می کرد. اکنون با مرگ ویسریس، کوینتین خود پیشنهاد ازدواجش با دنریس را برای پشتیبانی دورن از او مطرح کرد. [[داریو نهاریس]] کوینتین را مسخره کرد و به او گفت که دنریس به یک مرد احتیاج دارد نه یک پسر بچه، این حرف او خشم همراهان کوینتین را برانگیخت. کوینتین سعی کرد تا دنریس را متقاعد کند که هنوز هم برای رد کردن پیشنهاد ازدواجش با [[هیزارد زو لوراک]] و برگشتنش به [[وستروس]] دیر نشده است.}} | زمانی که به میرین رسیدند در حضور دنریس خودشان را سربازان تازه ی [[کلاغ های سنگی]] معرفی کردند، سپس کوینتین و همراهانش هویتشان را آشکار کردند. آن ها به دنریس درباره پیمان مخفی ای که پانزده سال پیش بین سر [[ویلم دری]] و ابراین مارتل و با حضور [[لرد دریاهای براووس]] بسته شده بود گفتند. طبق این پیمان [[ویسریس تارگرین سوم|ویسریس تارگرین]] در عوض پشتیبانی دورن برای بازپس گیری [[تخت آهنین]]، باید با آریانه مارتل ازدواج می کرد. اکنون با مرگ ویسریس، کوینتین خود پیشنهاد ازدواجش با دنریس را برای پشتیبانی دورن از او مطرح کرد. [[داریو نهاریس]] کوینتین را مسخره کرد و به او گفت که دنریس به یک مرد احتیاج دارد نه یک پسر بچه، این حرف او خشم همراهان کوینتین را برانگیخت. کوینتین سعی کرد تا دنریس را متقاعد کند که هنوز هم برای رد کردن پیشنهاد ازدواجش با [[هیزارد زو لوراک]] و برگشتنش به [[وستروس]] دیر نشده است. | ||
هرچند دنریس پیشنهاد کوینتین را نپذیرفت و مودبانه از آنان خواست که به دورن بازگردند. بعدا سر باریستان سلمی یاداشت کرد که اگر گریس شاهزاده دورن بود ممکن بود حوادث جور دیگری تمام شوند زیرا او خیلی از کوینتین جذاب تر بود. | |||
پس از آن که دنریس بر پشت [[دروگون]] ناپدید شد، سر باریستان به سه دورنی توصیه کرد که پیمان را فراموش کرده و به وستروس بازگردند، اما کوینتین نصیحت دوستانه ی سر باریستان را نپذیرفت زیرا نمی خواست دست خالی به دورن باز گردد.}} |
ویرایش