نامه حرامزاده: تفاوت میان نسخهها
خط ۸: | خط ۸: | ||
{{نقل قول|حرومزاده، [[استنیس براتیون|شاه دروغین]]تون مرده. اون و تمام سپاهش در هفت روز نبرد در هم شکستند. [[لایت برینگر|شمشیر جادویی]]ش پیش منه. اینو به [[ملیساندر|فاحشهی سرخ]]ش بگو. | {{نقل قول|حرومزاده، [[استنیس براتیون|شاه دروغین]]تون مرده. اون و تمام سپاهش در هفت روز نبرد در هم شکستند. [[لایت برینگر|شمشیر جادویی]]ش پیش منه. اینو به [[ملیساندر|فاحشهی سرخ]]ش بگو. | ||
دوستای شاه دروغینتونم مردن.سراشون بالای دیوارای [[وینترفل]]ه. بیا ببینشون، حرومزاده. شاه دروغینتون دروغ گفت، مثه تو. تو به همهی دنیا گفتی [[منس ریدر|پادشاه | دوستای شاه دروغینتونم مردن.سراشون بالای دیوارای [[وینترفل]]ه. بیا ببینشون، حرومزاده. شاه دروغینتون دروغ گفت، مثه تو. تو به همهی دنیا گفتی [[منس ریدر|پادشاه اون ور دیوار]] رو سوزوندی. در عوض اونو به وینترفل فرستادی تا [[جین پول|عروس من]]و بدزده. | ||
من عروسم برمیگردونم. اگه میخوای [[منس ریدر]] برگرده، بیا و تحویلش بگیر. من اونو تو یه قفس کردم تا همهی [[شمال]] ببینه و اثباتی باشه برای دروغای تو. اون قفس سرده، ولی اما من از پوست او [[عروس نیزه|شش تا فاحشهای]] که با خودش به وینترفل آورده بود، یه ردای گرم براش درست کردم. | من عروسم برمیگردونم. اگه میخوای [[منس ریدر]] برگرده، بیا و تحویلش بگیر. من اونو تو یه قفس کردم تا همهی [[شمال]] ببینه و اثباتی باشه برای دروغای تو. اون قفس سرده، ولی اما من از پوست او [[عروس نیزه|شش تا فاحشهای]] که با خودش به وینترفل آورده بود، یه ردای گرم براش درست کردم. |
نسخهٔ ۱۰ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۲۴
توجه بسیار مهم: تمامی محتوای این صفحه اسپویل محسوب میشود.
نامهی حرامزاده یا نامه صورتی نامهایی است که طرفداران به نامهای دادهاند که ظاهرا رمسی بولتون نوشته است.
حوادث اخیر
رقصی با اژدهایان
نامه توسط پادویی به نام کلایداس به لرد فرمانده جان اسنو رسید. نامه خطاب به «حرامزاده» نوشته شده بود و با موم صورتی رنگ مخصوص خاندان بولتون مهر شده بود. در نامه گفته شده بود:
” حرومزاده، شاه دروغینتون مرده. اون و تمام سپاهش در هفت روز نبرد در هم شکستند. شمشیر جادوییش پیش منه. اینو به فاحشهی سرخش بگو. دوستای شاه دروغینتونم مردن.سراشون بالای دیوارای وینترفله. بیا ببینشون، حرومزاده. شاه دروغینتون دروغ گفت، مثه تو. تو به همهی دنیا گفتی پادشاه اون ور دیوار رو سوزوندی. در عوض اونو به وینترفل فرستادی تا عروس منو بدزده.
من عروسم برمیگردونم. اگه میخوای منس ریدر برگرده، بیا و تحویلش بگیر. من اونو تو یه قفس کردم تا همهی شمال ببینه و اثباتی باشه برای دروغای تو. اون قفس سرده، ولی اما من از پوست او شش تا فاحشهای که با خودش به وینترفل آورده بود، یه ردای گرم براش درست کردم.
من میخوام عروسم برگرده. من ملکهی شاه دروغین رو میخوام. من دخترش و اون جادوگر قرمزشو میخوام. من اون پرنسس وحشیو میخوام. من پرنس کوچولو رو میخوام، بچه وحشی رو میگم. و من ریکمو میخوام. حرومزاده، اونا را برام بفرست، و منم برای تو و کلاغ سیاهات دردسر درست نمیکنم. اونا را ازم دور نگه دار، وگرنه اون قلب حرومزادهتو بیرون میکشم و میخورم.
رمسی بولتون، لرد نجیبزاده وینترفل
“
جان نامه را برای تورمنود بیسواد که نسبت به محتوای نامه مشکوک است، میخواند. جان که متقاعد شده بود بعضی قسمتهای نامه درست است، در تالار سپر اعلام میکند، که به وینترفل لشکرکشی خواهد کرد. بسیاری از مردمان آزاد برای همراهی او داوطلب شدند. هرچند جان پس از ترک تالار، در شورش کسل بلک خنجر خورد.[۱]
منابع و یادداشتها
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 69، جان.