دست سرد: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «{{اطلاعات اشخاص| نام_شخصیت = '''دست سرد''' | تصویر = 300px| تو...» ایجاد کرد) |
|||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
[[پرونده:UrukkiSaki_bransmonsterII.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|دست سرد برن را به سمت [[کلاغ سه چشم]] هدایت میکند - اثری از Urukki Saki ©]] | [[پرونده:UrukkiSaki_bransmonsterII.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|دست سرد برن را به سمت [[کلاغ سه چشم]] هدایت میکند - اثری از Urukki Saki ©]] | ||
دست سرد برن، [[هودور]]، [[میرا رید|میرا]] و [[جوجن رید]] را به سمت [[غار آخرین غیبگوی سبز]] هدایت میکند. در راه او چند نفر از برادران نگهبان شب را میکشد. برن به عنوان [[وارگ]] وارد جسم سامر شده و این موضوع را میفهمد و همچنین تایید میکند که این اتفاق در یک روستای خالی از سکنه رخ داده. آنها متوجه میشوند که دست سرد مرده است اما او همچنان از نشان دادن چهرهی خود خودداری میکند. برن این موضوع را نمیداند که برادران سیاهپوشی که دست سرد کشته بود در واقع بازماندگان و خائنین [[شورش قلعه ی کرستر]] بودهاند.{{رف|ربا|4}} وقتی در میانه سفر آنها گوزن بزرگ در حال مرگ است دست سرد دعایی را به زبان ناشناس زمزمه میکند و گلوی گوزن را میبرد. او و میرا جنازه ی گوزن را برای غذا سلاخی میکنند.{{رف|ربا|13}} | |||
{{اسپویلر|دست سرد برن، [[هودور]]، [[میرا رید|میرا]] و [[جوجن رید]] را به سمت [[غار آخرین غیبگوی سبز]] هدایت میکند. در راه او چند نفر از برادران نگهبان شب را میکشد. برن به عنوان [[وارگ]] وارد جسم سامر شده و این موضوع را میفهمد و همچنین تایید میکند که این اتفاق در یک روستای خالی از سکنه رخ داده. آنها متوجه میشوند که دست سرد مرده است اما او همچنان از نشان دادن چهرهی خود خودداری میکند. برن این موضوع را نمیداند که برادران سیاهپوشی که دست سرد کشته بود در واقع بازماندگان و خائنین [[شورش قلعه ی کرستر]] بودهاند.{{رف|ربا|4}} وقتی در میانه سفر آنها گوزن بزرگ در حال مرگ است دست سرد دعایی را به زبان ناشناس زمزمه میکند و گلوی گوزن را میبرد. او و میرا جنازه ی گوزن را برای غذا سلاخی میکنند.{{رف|ربا|13}} | |||
دست سرد برن و همراهانش را به سوی غار [[کلاغ سه چشم]] هدایت میکند اما خودش نمیتواند وارد شود. او در حال مبارزه با وایتها میباشد در حالی که برن و دوستانش وارد غار میشوند.{{رف|ربا|13}} | دست سرد برن و همراهانش را به سوی غار [[کلاغ سه چشم]] هدایت میکند اما خودش نمیتواند وارد شود. او در حال مبارزه با وایتها میباشد در حالی که برن و دوستانش وارد غار میشوند.{{رف|ربا|13}} | ||
}} | |||
==نقل قولهای دست سرد== | ==نقل قولهای دست سرد== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۶: | ||
{{نقل قول|وقتی اینجا قلب یه نفر از تپش میایسته، خونش تو بقیهی اندامش پخش میشه و اونجا غلیظ میشه و یخ میزنه. | {{نقل قول|وقتی اینجا قلب یه نفر از تپش میایسته، خونش تو بقیهی اندامش پخش میشه و اونجا غلیظ میشه و یخ میزنه. | ||
دست و پاهاش متورم میشه و رنگش به سیاهی شب میشه در حالی که بقیه | دست و پاهاش متورم میشه و رنگش به سیاهی شب میشه در حالی که بقیه بدنش مثل شیر سفید میمونه.{{رف|ربا|4}}|دست سرد خطاب به [[برن استارک]]}} | ||
==نقل قولها دربارهی دست سرد== | ==نقل قولها دربارهی دست سرد== | ||
خط ۳۹: | خط ۴۳: | ||
{{نقل قول|اونها (وایتها) خیلی وقت پیش اون (دست سرد) رو کشتن{{رف|ربا|13}}|[[لیف]]}} | {{نقل قول|اونها (وایتها) خیلی وقت پیش اون (دست سرد) رو کشتن{{رف|ربا|13}}|[[لیف]]}} | ||
== | ==نگاه کنید به== | ||
* [[دست سرد/تئوری ها]] | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع|2}} | {{منابع|2}} | ||
[[رده:شخصیت های شمال]] | |||
[[en:Coldhands]] | [[en:Coldhands]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۲۷
اثری از Zippo514 © | |
| |
خاندان | نامعلوم |
---|---|
فرهنگ | نامعلوم |
کتاب(ها) | یورش شمشیرها(حضور دارد) ضیافتی برای کلاغ ها(اشاره شده) |
دست سرد یک شخصیت مرموز از سرزمینهای آنسوی دیوار میباشد. او شبیه وایت ها است، دستهایش به دلیل خون مردگی و کبودی سیاه شدهاند، اما موجودی هوشمند و بیآزار است. نام دست سرد را سمول تارلی به خاطر دستان سرد و سیاهش به او میدهد.
ظاهر
- همچنین ببینید: تصاویر دست سرد
دست سرد لباسهای سیاه و خاکستری نگهبانان شب را بر تن دارد به علاوهی شالی که صورتش را پوشانده است. دستانش سیاه و به سردی یخ هستند، و مرکبش یک گوزن عظیمالجثه است. دستهای از زاغها به فرمانش به پرواز درمیآیند.[۱] او نفس نمیکشد.[۲]
سامر از بویی که از دست سرد استشمام میکند (گوشت مرده، خون خشک شده، بوی تعفن و سرما) خوشش نمیآید.[۲] اگرچه دست سرد اکثرا به صورت مرده توصیف میشود اما همچنان زنده است. چشمانش سیاه توصیف میشوند بر خلاف رنگ آبی چشمان وایت ها و آدرها. با اینکه هیکل بزرگی دارد اما صدای دست سرد همیشه لرزان است.[۲]
وقایع اخیر
یورش شمشیرها
سمول، گیلی و پسرش در حالی که از قلعه ی کرستر فرار کردهاند و در جنگل اشباح مورد حملهی وایتها قرار گرفتهاند توسط دست سرد نجات داده میشوند. دست سرد سم را "برادر!" خطاب میکند[۱]، آنها را تا دروازهی سیاه نایت فورت همراهی میکند ولی به دلیل طلسم روی دیوار نمیتواند از آنجا عبور کند. اما پس از فرستادن سم و گیلی، برن استارک و همسفرانش را همراهی میکند، چنانکه انتظار رسیدن برن به آنجا را داشته بود. گفتار و رفتارش به نوعی است که انگار زمانی تکاور عضو نگهبانان شب بوده است.[۳]
رقصی با اژدهایان
نقل قولهای دست سرد
” دنیا فکر میکنه که این پسر مرده، بذار استخونهاش این دروغ رو به بقیه بگند، ما نیازی به تعقیب کننده نداریم.
قسم بخور سمول برادر نگهبان شب، قسم بخور به خاطر دینی که به دلیل نجات جونت گردن من داری.[۵]
“ —کلدهند خطاب به سمول
” اونها دشمن بودن[۲] “ —دست سرد خطاب به برن استارک در رابطه با خائنین نگهبانان شب
” وقتی اینجا قلب یه نفر از تپش میایسته، خونش تو بقیهی اندامش پخش میشه و اونجا غلیظ میشه و یخ میزنه. دست و پاهاش متورم میشه و رنگش به سیاهی شب میشه در حالی که بقیه بدنش مثل شیر سفید میمونه.[۲]
“ —دست سرد خطاب به برن استارک
نقل قولها دربارهی دست سرد
” اونها (وایتها) خیلی وقت پیش اون (دست سرد) رو کشتن[۴] “ —لیف
نگاه کنید به
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ یورش شمشیرها، فصل 46، سمول.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ رقصی با اژدهایان، فصل 4، برن.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 56، برن.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ رقصی با اژدهایان، فصل 13، برن.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 75، سمول.