ورمیتور
ورمیتور (Vermithor) معروف به خشم برنزی (the Bronze Fury) یک اژدهای نر کاملا بالغ بود. او روزگاری مرکب شاه پیر بود.
توصیفات
ورمیتور یک نر بزرگ پیر و قدرتمند بود. در بین تمامی اژدهایان وستروس در طی رخداد های رقص اژدهایان تنها ویگار (Vhagar) از ورمیتور مسن تر و بزرگ تر بود. ورمیتور سه برابر ماده اژدهای پرنس دیرون تارگرین (Daeron Targaryen)، تزاریون (Tessarion) بود. ورمیتور برنزی رنگ بود و بال هایی بزرگ خاکی رنگ داشت.
ورمیتور در زمان رقص اژدهایان حدوداً یکصد ساله بود. با توجه به جثه اش در هوا به چابکی برخی اژدهایان جوان تر و کوچک تر نبود. در اوج بلوغش شعله اش فولاد و سنگ را ذوب می کرد. او برخلاف برادران وحشی اش به انسان ها خو کرده بود و حضورشان را تاب می آورد.
تاریخچه
ورمیتور را شاه جیهیریس تارگرین اول (Jaehaerys I Targaryen) می راند. بعد از مرگ شاه پیر او بی سوار شد و در یکی از غار های آکنده از دود دراگون مونت (Dragonmont) منزل گزید و برای چند دهه آن جا ماند.
در طی جنگ داخلی، وقتی پرنس جیسریس ولاریون (Jacaerys Velaryon) به این نتیجه رسید که سیاه ها به اژدهاسواران بیشتری نیاز دارند، مردان بسیاری پا پیش گذاشتند تا به فراخوان پرنس جواب دهند. با این وجود رام کردن ورمیتور بسیار خطرناک بود. لرد گورمون مسی (Gormon Massey) تا به حد مرگ سوخت. با این وجود اژدها در برابر حرام زاده یک آهنگر گردن به نام هیو همر (Hugh Hammer) کمر خم کرد و او ورمیتور را در طی جنگ راند.
ورمیتور در نبرد تنگه شرکت داشت. او به همراه سیلوروینگ (Silverwing)، ورماکس (Vermax)، شیپ استیلر (Sheepstealer) و سی اسموک (Seasmoke) بر نود رزمناوی که تحت پرچم سه خواهران می جنگیدند حمله بردند.
در طی جنگ ورمیتور به همراه سیلوروینگ، کاراکسس (Caraxes) و شیپ استیلر در چاله اژدها (Dragonpit) منزل کردند. در تامبلتون (Tumbleton) ورمیتور را در خارج شهر و در زمین های جنوب تامبلتون بدون قید رها کرده بودند. این اژدها اغلب به دور هم چنبره می زدند. در طی خیانت تامبلتون دو خیانتکار از ورمیتور و سیلوروینگ برای تنبیه کردن شهر با تازیانه هایی از آتش استفاده کردند.
در طی نبرد دوم تامبلتون ورمیتور بی سوار مورد هجوم تنها اژدهای سوار دار میدان نبرد، سی اسموک قرار گرفت. ورمیتور بیش از بیست فوت از زمین بالاتر نبود که سی اسموک از بالا بر سرش نازل شد و او را نعره کشان به گل و لای زمین زیر پا پرت کرد.
ملکه ی آبی بی سوار نیز کمی بعد به معرکه اضافه شد و این سه در روی زمین و در میان گل و خون و دود تا پای مرگ با هم جنگیدند. ورمیتور دندانش را دور گردن سی اسموک چفت کرد و سرش را از تن درید. او خواست که با غنیمتش به آسمان پرواز کند ولی بال های پاره اش تاب وزنش را نداشتند و کمی بعد سقوط کرد و مرد.
گفته می شود با تاریک شدن هوا سیلوروینگ به زمین و به نزد پسر عمو های مرده اش فرود آمد. بعد ها ترانه سرایان ذکر می کردند که چگونه او سه با با پوزه اش بال ورمیتور را بلند کرد انگار که از می خواهد دوباره به پرواز درآید، اما طبق نظر استاد بزرگ گیلداین (Gyldayn) این احتمالا شایعه است.
سواران شناخته شده ی ورمیتور
منابع
|