آشارا دین
| در حال ترجمه این موضوع توسط [[کاربر:SaWhar )]] در حال ترجمه است. این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند. |
پرونده:414px-Ashara dayne by elia illustration-d5c4w97.jpg تصویر از Elia Fernandez© | |
| |
خاندان | خاندان دین |
---|---|
مرگ | در سال 283 پس از ورود اگان در استارفال |
کتاب(ها) | بازی تاج و تخت(اشاره شده) نزاع شاهان(اشاره شده) |
آشارا دین بانویی اصیل زاده از خاندان دین ، خواهر شوالیه ی معروف سر آرتور دین بود. او بلافاصله پس از قبام رابرت خودکشی کرد.
شخصیت و ظاهر
آشارا قد بلند بود و موهایش بلند و تیره و چشمان فراموش نشدنی بنفش داشت. او به زیبایی شهرت داشت. خیلی از مردان دیوانه وار شیفته ی وی شده بودند ، از جمله سر بریستان سلمی و طبق شایعات ادارد استارک.
تاریخچه
آشارا ندیمه ی شاهزاده الیا مارتل (Elia Martell) بود. او در تورنمنت هارنهال حظور داشت و با تعدادی از مردان از جمله ادارد استارک بعد از اینکه برادرش برندون استارک (Brandon Stark) با او صحبت کرد ، رقصید.
پس از اتفاقات برج شادی (Tower of Joy) ، ند استارک به استارفال رفت تا خاندان دین را از خبر مرگ سر آرتور دین با خبر کند و شمشیر او ، سحر (Dawn) را به آن ها بازگرداند. آشارا از بالای یکی از برج های استارفال به نام پیلستون سورد (Palestone Sword) که بر روی صخره ای رو به دریا بود پرید. جسدش هیچوقت پیدا نشد. پس از این اتفاقات ند استارک به همراه بچه ای به نام جان اسنو که ادعا میکرد حرامزاده ی خودش است ، به وینترفل بازگشت و از گفتن نام مادر کودک خودداری کرد. این موضوع باعث پراکنده شدن شابعاتی شد که آشارا مادر حرامزاده ی استارک است و اندوه دانستن اینکه معشوقه اش موجب مرگ برادرش شده، دلیل خودکشی او بوده است.
باریستان سلمی (Baristan Selmy) معتقد است که آشارا نوزاد مرده ی دختر به دنیا آورد. طبق گفته های سلمی ، مردی در هارنهال در زمان تورنمنت به او تجاوز کرد. نظر سلمی مبهم است. از دید او ، غم مرگ نوزادش و یا شاید از دست دادن مردی که باعث آبروریزی او شد و یا شرم از رسوایی اش باعث خودکشی او شد. همچنین سلمی خیال می کند که اگر آشارا از احساسات او نسبت به خودش با خبر بود آیا باز هم به جای او ، به "استارک" نگاه می کرد یا نه.
ارجاعات در کتاب
نغمه ای از یخ و آتش
در مرین ، سر باریستان سلمی تنها در تراس هرم بزرگ (Great Pyramid) به یاد تورنمنت لرد ونت پیر در هارنهال می افتد و فکر می کند که او چه کسی را به عنوان ملکه ی عشق و زیبایی انتخاب می کرد.
” ریگار (Rhaegar) ، لیانا استارک (Lyanna Stark) از وینترفل را انتخاب کرده بود. اگر باریستان سلمی جای ریگار بودانخاب دیگری داشت. نه ملکه که حظور هم نداشت . نه الیا (Elia Martell) از دورن ، با اینکه شایسته و مهربان بود ، و اگر انتخاب می شد شاید از خیلی از جنگ ها و آشوب ها جلوگیری می شد.انتخاب او دوشیزه ای جوان و جدید در بارگاه ، یکی از همراهان الیا مارتل بود. که در مقایسه با آشارا دین ، شاهزاده ی دورن یکنواخت و کسل کننده بود.
حتی بعد گذشت این همه سال ، باریستان لبخند آشارا و صدای خنده اش را به یاد می آورد. فقط کافی بود چشمانش را ببندد تا او را با موهای تیره و بلندش که روی شانه هایش ریخته بود و چشمان بنفش و فراموش نشدنی اش ببیند.دنریس همان چشمان را دارد. بعضی اوقات وقتی ملکه او را نگاه می کرد ، او احساس می کرد که دختر آشارا را تماشا می کند ...
اما دختر آشارا مرده به دنیا آمد ، و خود او نیز پس از آن ، پریشان از ناراحتی برای مرگ نوزادش و یا شاید هم بخاطر مردی که باعث رسوایی اش در هارنهال شده بود خود را از برجی پرت کرد. او هیچوقت نفهمید که سر بایستان عاشق اش بوده. چطور میتونست بدونه؟ او عضو گارد پادشاهی بود و به مجرد ماندن سوگند خورده بود. گفتن احساساتش سودی به دنبال نداشت. از ساکت ماندن هم سودی به دست نیامد. اگر ریگار را از اسب انداخته بودم و آشارا را به عنوان ملکه ی عشق و زیبایی انتخاب کرده بودم ، امکان داشت که جای "استارک" مرا نگاه کند؟
او هیچوقت نخواد فهمید. ولی بین تمام شکست هایش هیچکدام به آن اندازه او را آزار نمی داد.“