دو شمشیر (سریال)
دو شمشیر سریال بازی تاج و تخت | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
قسمت | فصل 4، قسمت 1 | ||||||
|
موضوع اصلی
در بارانداز پادشاه
تایوین لنیستر (Tywin Lannister) شمشیر اجدادی خاندان استارک، یعنی آیس (Ice) را ذوب می کند و از آن ها دو شمشیر می سازد. یکی را به پسرش جیمی (Jaime) که لرد فرمانده گارد پادشاهی شده است می دهد و امیدوار است که با دست چپ استفاده از شمشیر را یاد بگیرد. تایون به جیمی دستور می دهد که او از گارد پادشاهی برکنار شود و به جای او در کسترلی راک (Casterly Rock) حکومت کند، اما جیمی قبول نمی کند. تایوین به دلیل اطاعت نکردن جیمی، او را به خودش واگزار می کند. بیرون دیوار شهر، تیریون (Tyrion) به همراه پادریک (Podrick) و مزدور شوالیه شده بران (Bronn)، منتظر شاهزاده دوران مارتل و همراهانش هستند، اما مشخص می شود که برادر کوچک ترش اوبرین (Oberyn Martell) به جای او می آید. اوبرین رسیده است و در یکی از فاحشه خانه های لرد بیلیش (Lord Baelish)، او یکی از سربازان لنیستر را نقص عضو می کند که تیریون می رسد. اوبرین می گوید دلیل اینکه او به بارانداز پادشاه آمده، انتقام خواهرش الیا (Elia) دو دو تا بچه هایش است. الیا با شاهزاده ریگار تارگرین (Rhaegar Targaryen) که وارث تاج و تخت بود، ازدواج کرد. اما رابرت براتیون (Robert Baratheon) ریگار را کشت و بارانداز پادشاه به دست سپاه تایوین سقوط کرد. اوبرین می خواهد که سر گرگور کلگان (Gregor Clegane) را بکشد و او را به دو نیم کند، چون بنا بر شایعه ها او به الیا در طول محاصره تجاوز کرده است. سانسا استارک (Sansa Stark) به خاطر مرگ مادر و برادرش پریشان است. او با وجود اصرار دوشیزه اش شی (Shae) و همسرش تیریون لب به غذا نمی زند. شی می خواهد دوباره رابطه اش با تیریون سر بگیرد، اما او قبول نمی کند، جر و بحث آن ها توسط یکی دیگر از دوشیزه های سانسا شنیده می شود که بعدا به سرسی (Cersei) گزارش داده می شود.
در قلعه، کیبورن (Qyburn) دستی خالص از جنس طلا را بر ساعد جیمی (Jaime) نصب می کند. وقتی کیبورن می رود، جیمی و خواهر دو قلویش سرسی (Cersei) در مورد رابطه شان بحث می کند که با ورود پیشخدمت سانسا استارک (Sansa Stark) همراه با خبرهایش برای ملکه بحثشان قطع می شود. در باغ، بانو اولنا تایرل (Olenna Tyrell) و نوه اش مارجری (Margaery) برنامه های عروسی سلطنتی را میچینند که برین از تارث (Brienne of Tarth) تقاضای صحبتی با مارجری درباره چگونگی مرگ رنلی (Renly) می کند. در جایی دیگر، پادشاه جافری (Joffrey) جیمی را به خاطر غیبت اش در جنگ بلک واتر (Black Water) ملامت می کند و همچنین سن دایی اش (جیمی)، از دست دادن دست شمشیرش و عدم موفقیت به عنوان عضوی در گارد پادشاهی مسخره می کند. بعد از آن ، برین (Brienne) سعی می کند به جیمی بقبولاند که به پیمان خود برای بازگرداندن امنیت به دختران استارک (Stark) عمل کند، ولی جیمی در مورد پیچیده شدن موضوع با مرگ کتلین استارک (Catelyn Stark) و ازدواج سانسا با تیریون (Tyrion) بحث می کند. سانسا هنگام ترک جنگل خدایان (Godswood) توسط دانتوس هولارد (Dontos Hollard)، دلقک شاه و شوالیه ی سابق، تعقیب می شود. دانتوس از سانسا به خاطر نجات جانش در مراسم تولد پادشاه تشکر می کند و گردنبند مادرش را به عنوان تشکر به او می دهد.
در شمال
در انتظار دستورات منس ریدر (Mance Rayder)، ایگریت (Ygritte) با تورموند غول افکن (Tormund Giantsbane) در مورد حرکت بعدیشان بحث می کنند که با ورود استایر (Styr) و گروه آدم خوارش از مردمان تن (Thenns) بحثشان قطع می شود. در کسل بلک (Castle Black)، جان اسنو (Jon Snow) توسط سر آلیسر تورن (Alliser Thorne)، سرجینوس اسلینت (Janos Slynt) و استاد ایمون (Maester Aemon) محاکمه می شود. جان، کشتن کورین نصفه دست (Qhorin Halfhand) و خوابیدن با ایگرت (Ygritte) را اقرار می کند اما چیزهایی را که در مورد نقشه ی وحشی ها (Wildings) فهمیده است را نیز فاش می کند. اسلینت (Slyint) جان را خائن می خواند و خواهان اعدام او می شود و تورن (Thorne) نیز در جای فرمانده ی نگهبانان شب با نظر او موافقت می کند ، ولی در نهایت استاد ایمون جان را مرخص می کند.
آنسوی دریای باریک
بعد از به هم خوردن شرط بندی میان داریو ناهاریس (Dario Naharis) و کرم خاکستری (Gray Worm)، دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen) ارتش خود را به سمت میرین (Meereen) آخرین شهر از سه شهر بزرگ برده داری پیش می برد. در مسیر داریو ناهاریس تلاش می کند تا به دنریس ابراز علاقه کند و او را آگاه می کند که اگر می خواهد بر آن منطقه حکومت کند باید شیوه ی زندگی و تمدن مردمانی که می خواهد آزاد کند را بداند. پیشروی آنها با پیدا کردن دختر برده ای مرده که از کیلومتر شمار جاده آویران بود متوقف می شود. گفته می شود که صد و شصت و سه کودک برده ی مرده وجود دارد که هر کدام در فاصله ی یک مایلی از یکدیگر تا شهر بردگان آویران شده اند. دنریس تصمیم می گیرد که صورت هر کودک مرده را در پیشروی به سوی میرین (Meereen) ببیند.
در سرزمین های رودخانه
تازی (the Hound) به آریا استارک (Arya Stark) اسیر شده می گوید که قصد دارد او را به عمه اش لایسا (Lysa) در ویل (Vale) بفروشد، قبل از اینکه به مردان کوه (the Mountain) (سربازان لنیستری) بربخورند. آریا متوجه پلیور (Polliver)، مردی که شمشیرش نیدل (Needle) را دزدید می شود. قبل از اینکه تازی آریا را متوقف کند، او وارد مسافر خانه می شود و سربازان متوجه او می شوند. با وجود اینکه سربازان از تازی می ترسند، اما پلیور و با او و آریا وارد بحث می شود. بعد از توهین ها، آن ها درگیر می شوند و تازی تعداد زیادی از سربازان لنیستر را می کشد. آریا نیدل را از پلیور پس می گیرد و همان گونه که او لامی (Lommy) را کشت، آریا پلیور را می کشد. هر دو از مسافر خانه بیرون می روند، آریا سوار بر اسبچه ی دزدیده شده است. دوربین برای نشان دادن سرزمین های رودخانه دور می شود و اپیزود در نمای کوه و مردانش به پایان می رسد.
نکات
- همچنین میتواند اشاره داشته باشد به دو شمشیر که لنیسترها جدیدا ساخته اند.
- در صحنه ای تیتراژ اولیه سریال دراگون استون، دردفورد، وینترفل، و میرین نمایش داده شد، ولی هرگز در این اپیزود هیچ اتفاقی در آنجا نیفتاد. تنها داستان میرین بود که توسط دنریس تارگرین توضیح داد شد.
- در یک نقطه سندور کلگان به آریا می گوید : "A man's got to have a code" . این نقل قول اشاره دارد به یک شعر که توسط Omar Little در یکی از سریال های HBO به نام The Wire استفاده شده است.
- آریا وقتی نیدل را به دست میارد یک سری جملات را برای پولیور تکرار میکند و بعد نیدل را در گلوی او فرو میکند و او را میکشد. جملاتی که آریا در این اپیزود برای علیه پولیور استفاده کرد همان جملاتی بود که پولیور وقتی که لامی را در اپیزود آنچه مرده هرگز نمیمیرد What is Dead May Never Die موقع به قتل رساندن او، استفاده کرد.
- تایون هرگز کسی را به ولانتیس نمیفرستد برای باز تولید کردن ایس هیچ سه نفر اهنگری در ولانتیس وجود ندارد که بتواند فولاد والریایی را آهنگری بکنند.بلکه باز تولید ایس توسط تابهو موت (استاد آهنگری گندری) انجام می شود و همچنین او اهل کوهور (Qohor) می باشد.کوهور به این معروف است که تنها آهنگرانی را دارد که میتوانند فولاد ولرایایی را تولید و به وجود بیاورند و همچنین تعداد این اهنگران بیشتر از سه نفر است.این احتمال نیز وجود دارد بازیگر تابهو موت در دسترس نبوده است برای همین از سریال حذف شده است.
- تایوین اولین شمشیر را به جافری به مناسبت عروسی اش در اتاق شورا میدهد، و همچنین به جافری به اولین کسی که این شمشیر را نشان میدهد تیریون است.این اتفاق قبل از عروسی خونین می افتد زمانی که جیمی هنوز در ریورلند می باشد.
- سانسا چند روز بعد از روز نامگذاری جافری با سر دانتوس ملاقات می کند.
- مردم تن ها به هیچ عنوان در کتاب آدمخوار نیستن. دو احتمال میرود، اول آن که آن ها را با یک قلبیه وحشی به نام Ice-river clans مخلوط کرده باشند. احتمال دوم نیز میرود که تن ها برای نشان دادن نفرت به مردمان جنوبی دست به اینکار زده اند چون در صحنه تورموند به انها گوشت خرگوش پشنهاد می کند. تن ها در واقع متمدن ترین وحشی های ان سوی دیوار هستند، زندگی ان زیر نظر اربابان با یک سری قوانین مشخص است.
- در کتاب شمشیرکشی جان بسیار بهتر از راب بود است. ولی جان در سریال می گویید که راب بهتر از او است.
- محاکمه جان اسنو در قسمت بسیار جلوتر از کتاب رخ میدهد. هنگامی که جان وارد کسل بلک می شود، سر آلیسر و لرد جانوس هرگز حضور نداشتن بلکه انها به عنوان نگهبان شرق در حال انجام وظیفه بودن. جان اسنو بعد از گذراندن چندین اتفاق مهم توسط سر آلیسر و لرد جانوس بازداشت می شود همچنین در آن زمان جانشین لرد فرمانده بوئن مارش می باشد . در طی محاکمه نیز دونال نوی نیز حضور دارد به همراه جانوس و الیسر.
- سر دانتوس در کتاب نزاع شاهان (یعنی فصل دوم) به سانسا هدیه خود را میدهد، هدیه گردنبند نیست بلکه چندین سنگ بنفش رنگ است نه ابی رنگ.
- جیمی لنیستر و برین از تارت در زمان عروسی در بارانداز پادشاه حضور ندارند. بسیار از صحنه های که در آن جیمی حضور داره اتفاقاتش یا خیلی قبلتر رخ داده است یا قرار است در آینده رخ بدهد .برای مثال صحنه دریافت شمشیر از تایوین، یا حضور در برج سفید و صحبت های با جافری و ... این اتفاقات به صورت پس و پیش در سریال به نمایش گذاشته شده است.
- همچنین در صحنه در برج سفید نام Preston Greenfield به عنوان یکی از محافظین شاهنشاهی اورده می شود.او از جمله کسانی است که باید در شورش بارانداز پادشاه کشته می شود. ولی گویا از شورش جان سالم به در برده است در مجموعه تلویزیونی.
- اوبرین مارتل قبل از عروسی سرخ وارد بارانداز پادشاه می شود .زمانی که تیریون او را ملاقات می کنند لرد گایلز، پرنس جالابار زو از جزایر تابستان، سر ادم و همچنین و بران او را همراهی میکردند. علاوه بر این اوبرین مارتل، تیریون را در ورودی شهر ملاقات میکند نه در یک فاحشه خانه.
- لرد بلک مونت اظهار میکند که دوران مارتل به دلیل کسالت در سان اسپیر مانده است.این در حالی است که دوران به مدت دوسال است که به پایتخت دورنیش ها نرفته است. و بیشتر اوقاتش را در واتر گاردن خانه تابستانی مارتل ها بر روی صندلی چرخ دارش میگذراند.
- کرم خاکستری هرگز جذب میساندی نشده است.
- در کتاب ذکر شده است که درست است پاکان اخته شده اند، ولی هنوز قدرت یک مرد را دار هستن، ولی هنوز میتوان احساسات پیوسه مردان را در وجود خود داشته باشند.
- کرم خاکستری و داریو ناهاریس، هرگز با یکدیگر شرط بندی نمیکنند.
- در هیچ جای کتاب داریو به دنریس تارگرین گل نشان نمیدهد. با این حال این اتفاق در مجموعه تلویزیونی به نمایش گذشته می شود با این که این اتفاق هرگز در کتاب نمی افتد. در مجموعه تلویزیونی داریو اظهار میکند که اگر قرار است کسی بر مردمش حکومت کند بهتر است هم چیز یک کشورش را بداند.
- در مجموعه تلویزیونی هیچ اشاره به سر ارتور دین نشده است. با اینکه یک بار باریستان سلمی قبل ها یک افسانه در خصوص ارتور دین برای او بیان کرد. آرتور دین یا شمشیر صبح یکی از قوی ترین افراد گردپادشاهی دوران مد کینگ می باشد که ادارد استارک را تا پای مرگ پیش برد.هر چند در فصل چهارم یک بار اسم او در کتاب سفید توسط جافری اورده شد است.