آریا استارک
آریا اثر John_Picacio | |
| |
القاب | آریای صورت اسبی آریای زیر پا |
---|---|
عنوان | پرنسس وینترفل |
خاندان | خاندان استارک |
فرهنگ | مردم شمال |
تولد | در 289Al در وینترفل |
کتاب(ها) | بازی تاج و تخت(شخصیت اصلی) نزاع شاهان(شخصیت اصلی) |
| |
بازیگر | میسی ویلیامز |
سریال | فصل اول | فصل دوم | فصل سوم| فصل چهارم |
آریا استارک فرزند سوم و دختر دوم لرد ادارد استارک (Eddard Stark) و بانو کتلین تالی (Catelyn Tully) است. آریا در ابتدای کتاب بازی تاج و تخت (A Game of Thrones) نه ساله است. آریا 3 برادر به نام های راب (Rob)، برن (Bran)، ریکان (Rickon) و یک برادر ناتنی به نام جان اسنو (Jon Snow) و یک خواهر بزرگتر سانسا (Sansa) دارد. آریا گاهی خواب می بیند دایرولف (Direwolf) شده است[۱]. دایرولف خود او نایمریاست (Nymearia) که نامش از ملکه ی جنگجوی روینار به همین نام گرفته شده است. آریا تنها کاراکتری است که حداقل یک فصل POV در تمامی 5 کتاب داشته است.
ظاهر و شخصیت
آریا دختری است شجاع که بر خلاف خواهر بزرگترش سانسا به مبارزه و اکتشاف علاقه مند است. آریا دوست دارد که شمشیر بازی بیاموزد و در تورنومنت ها شرکت کند؛ درست برخلاف سانسا که علاقه مند به فعالیت های مرسوم زنان نجیب زاده است. آریا رابطه بسیار نزدیک با برادر ناتنی اش جان اسنو دارد. جان نیدل(Needle) اولین شمشیر آریا را به او هدیه داد. آریا در طی سفر هایش زیرکی و هوشیاری فوق العاده و توانایی بسیاری در تطبیق با شرایط سخت را از خود نشان می دهد. گفته می شود آریا خلق و خوی عمه اش لیانا (Lyanna) را به ارث برده است.[۲]
ظاهر آریا بیشتر استارک است تا تالی. او صورتی دراز، چشمانی خاکستری و موهای قهوه ای دارد. او لاغر و عضلانی است. در شروع داستان آریا چهره ای چنان ساده دارد که از این رو به او لقب "آریا صورت اسبی" (Arya Horseface)داده اند و در خیلی از مواقع با پسر ها اشتباه گرفته می شود. هر چند مواردی هست که در کتاب های بعدتر او زیبا نامیده می شود و با لیانا مقایسه می گردد [۲]و نگاه های مردان را به خود جذب کند.
برای تصاویر بیشتر اینجا را ببینید.
آریا چپ دست ، سریع و چابک است. او به صورت مقدماتی شمشیر بازی را در مدل رقص آب براووسی (Braavos) فراگرفت و بعدها آموخت که چگونه با چاقو کار کند. آریا یک وارگ (warg) است. او می تواند در رویاهایش وارد جسم دایرولفش نایمریا شود.
آریا آموزش نجیب زادگی را در وینترفل (Winterfell) می بیند و گفته می شود که در ریاضیات خوب و در سوارکاری عالی است.
آریا ذهنی سریع و هوشیار و دیدگاهی کارکرد گرا داد.
تاریخ
آریا جوان ترین دختر و سومین فرزند لیدی کتلین و لرد ادارد استارک رئیس خاندان استارک و محافظ شمال است. او درست بعد از بازگشت ادارد از شورش گریجوی (Greyjoy Rebellion) به دنیا آمد و در وینترفل بزرگ شد. او خواهری بزرگتر به نام سانسا و برادری بزرگتر به نام راب دارد. او دو برادر کوچکتر به نام های برن و ریکان دارد. او همچنین برادر ناتنی حرامزاده ای به نام جان اسنو دارد.
آریا در طول نه سال زندگی اش در وینترفل به سرعت روحیه ی مستقل و مبارز طلبانه ی خود را نشان داد. برخلاف خواهرش، آریا این ایده را که او باید تبدیل به یک بانو شود و به خاطر قدرت و نفوذ ازدواج کند رد کرد. او هیچ علاقه ای به هنرهای زنانه از جمله رقصیدن، آواز خواندن و بافندگی از خود نشان نداد و به جایش از جنگیدن و کشف کردن لذت می برد و با این کارها موجب رنجش سپتا موردان (Septa Mordane) و والدینش شد. او در بین خدمه وینترفل به نام «آریای زیر پا» (Arya Underfoot) شناخته می شد.
اتفاقات اخیر
بازی تاج و تخت
آریا به همراه پدرش ادارد به بارانداز پادشاه (Kings Landing)سفر می کند. قبل از سفر برادر ناتنی اش جان به او شمشیری هدیه می دهد که نیدل نامیده می شود. جان به آریا می گوید که برای مهارت یافتن نیاز به تمرین دارد ولی اولین درس این است که "با نوک تیزش بهشون حمله کن." در راه به سمت جنوب آریا با پسر قصاب به نام مایکاه(Mycah) دوست می شود. این دو اغلب با هم تمرین شمشیر بازی می کردند.
پرنس جافری (Prince Joffery) و سانسا در حال قدم زدن با یکدیگر آریا و مایکاه را در حین مبارزه در بیشه می یابند. آریا از مایکاه در برابر شکنجه های جافری دفاع می کند و دایرولف او نایمریا به کمک آریا می آید و جافری را زخمی می کند. آریا و جوری کسل (Jory Cassel) برای نجات نایمریا او را فراری می دهند.[۴] آریا پیش شاه رابرت (Robert) برده می شود. رابرت به ادارد توصیه می کند که تنبیه آریا را خود بر عهده بگیرد. ملکه سرسی (Cersei) راضی نمی شود و دستور می دهد که در ازای نایمریا دایرولف سانسا لیدی (Lady) کشته شود. مایکاه ، پسر روستایی فرار می کند ولی به دست سگ جافری ، تازی (The Hound) دستگیر و کشته می شود[۵] که باعث می شود آریا کینه ی سندور کلگان را به دل بگیرد.
در بارانداز پادشاه پدرش نیدل را می یابد اما آریا از گفتن نام جان امتناع می کند. ادارد در می یابد که اگر آریا این قدر مشتاق شمشیربازی است باید آموزش ببیند. آریا زیر نظر سیریو فورل (Syrio Forel) شمشیرزن براووسی معروفی آموزش می بیند.[۲] زیر آموزش های سخت ولی خلاقانه سیریو آریا یاد می گیرد که به روش براووسی ها بجنگد. او اغلب زمان خود را به تمرینات شمشیر بازی و تعادلی که سیریو به او می آموزد سپری می کند. در هنگام یکی از این تمرینات آریا راهی مخفی را در قلعه می یابد. او دو مرد ناشناس را می بیند که احتمالا واریس (Varys)و ایلیریو (Illyrio)هستند و در مورد پدر آریا ، ملکه و جاسوس های واریس صحبت می کنند.[۶]
در هنگام قلع و قمع استارک ها در رد کیپ (Red Keep) سیریو در می یابد که نگهبانان لنیستری آن طور که ادعا می کنند توسط پدر آریا فرستاده نشده اند. او جلوی مهاجمین آریا را با شمشیری چوبی می گیرد بنابراین آریا فرصت فرار پیدا می کند.[۷] آریا به وسیله راه مخفی ای که قبلا یافته بود از قصر خارج می شود اما نمی تواند از شهر خارج شود برای آن که دروازه ها به شدت تحت مراقبتند. او به خیابان های چاله ی کک (Flea Bottom) و آن جا با گرفتن کبوتر و موش و معاوضه ی آن ها با غذا امرار معاش می کند. تا روزی که او محاکمه ی عمومی پدرش را مشاهده می کند. او در میان جمعیت به دست یارن (Yoren) از برادران نگهبان شب (Night Watch) پیدا می شود. یارن او را از محل محاکمه بیرون برده و سپس از شهر خارج می کند.[۸]
نزاع شاهان
آریا به همراه یارن و دسته ی نوآموزان نگهبانان شب او از بارانداز پادشاه خارج می شود. یارن برنامه دارد که در راه سفرش به دیوار آریا را به وینترفل بازگرداند. او موهای آریا را کوتاه می کند و آریا را وا می دارد تا خود را با هویت اری (Arry)، پسری نو آموز برای نگهبانان شب معرفی کند.[۹] سفر آن ها تا نزدیکی دهکده ای ویران در نزدیکی دریاچه ی چشم خدایان (God's Eye) ادامه می یابد. در آن جا گروهی از سواران به فرماندهی سر آموری لورچ (Amory Lorch)به آن ها حمله ور می شوند. آریا به همراه جندری (Gendry)، هات پای (Hot Pie)، لامی گرین هندز (Lommy Greenhands) و سمور (Weasel)از معدود افرادی است که توانستند زنده بمانند و فرار کنند. قبل از فرار آریا سه زندانی نگهبانان شب به نام های جیکن هگار(Jaqen H'ghar)، روگ (Rorge)و بایتر (Biter) را آزاد می کند.[۱۰] هات پای به آریا صورت لامپی و لامی به او کله لامپی می گوید.
آریا و همراهانش در دهکده بعدی به دست گرگور کلگان (Gregor Clegane) و مردانش اسیر می شود. آن ها در آنجا هشت روز نگهداری می شوند و قلقلک چی (Tickler) روستاییان را «مواخذه» می کند.[۱۱] سپس آن ها به هارن هال (Harrenhall)منتقل می شوند. در این سفر آریا لیستی از افراد منفوری را که قصد کشتنشان دارد می سازد. در هارن هال آریا دستیار ویس (Weese) می شود و در برج ناله (Wailing Tower) به خدمت گماشته می شود.[۱۲] چند روز بعد او جیکن و دو زندانی دیگری را که نجات داده بود در خدمت آموری لورچ می بیند.
جیکن در شب به پیش او می آید و در ازای سه جانی که حفظ کرده سه مرگ به او پیشنهاد می دهد. چند روز بعد وقتی آریا می شنود که چیسویک (Chiswyck) چگونه در مورد یک تجاوز دسته جمعی به خود می بالد، نام او را به جیکن می دهد. چیسویک سه روز بعد می میرد. آریا سپس نام ویس را به خاطر آن که او را کتک زده بود به جیکن می دهد. مرگ ویس غیر قابل باور است برای آن که ظاهرا مرتبط با سگی است که از تولگی بزرگ کرده بود. در حالی که آریا به مرگ سومش فکر می کند متوجه می شود که باید یک نام مهم تر را مانند آموری لورچ یا تایوین (Tywin ) انتخاب می کرده است. آریا پشیمان شده و بسیار در مورد مرگ سوم فکر می کند. نهایتا او نام خود جیکن را به او می دهد. جیکن برای آن که آریا نامش را پس بگیرد به او کمک می کند تا شمالی هایی را که در زندان اسیرند آزاد کند و بلوایی به پا می شود. جیکن در میان حیرت آریا چهره اش را عوض می کند و به او می گوید زمان آن رسیده که این فرد بمیرد. سپس به آریا سکه ای آهنین می دهد و می رود. صبح روز بعد لرد روس بولتون (Roose Bolton) به همراه سپاهیانش می رسند. آریا که حال خود را نایمریا (Nymeria)و مخففا نن (Nan) می نامد در ازای نقشش در آزادی زندانیان یکی از خدمتکاران مخصوص لرد بولتون می شود. او در آن جا اتفاقی المار فری (Elmar Frey)، ملازمی را که راب و والدر فری (Walder Frey) برای ازدواج با آریا در نظر گرفته اند ملاقات می کند ولی این دو برای هم ناشناخته باقی می مانند.[۱۳]
او در می یابد که به خوبی به لرد بولتون خدمت کرده و از این رو آرزو دارد که لرد بولتون او را با خود به شمال ببرد تا او بتواند به وینترفل نزد مادرش بازگردد. بنابراین او بدون اجازه در حضور لرد صحبت می کند و از او می پرسد که چه اتفاقی برایش خواهد افتاد. لرد با او نامهربانانه برخورد می کند و از این رو آریا رازش را پیش خودش حفظ می کند. آریا سپس به همراه جندری و هات پای فرار می کند و در این حین یک نگهبان دروازه را می کشد.[۱۴]
یورش شمشیرها
در حال حرکت به شمال آریا به درون پوست نایمریا می رود و می بیند که نایمریا اعضای اصحاب شجاع(Brave Companions)را که به دنبال آریا و همسفرانش روانه اند می کشد .[۱] کمی بعد آن ها به دست اعضای برادری بدون پرچم (Brotherhood Without Banners) پیدا می شوند و مهمانخانه ی مرد زانو زده برده می شود. در آن جا او هاروین (Harwin) یکی از افراد سابق پدرش را می بیند. هاروین نیز آریا را شناسایی می کند و در برابر او زانو می زند.[۱۵]
آریا چند روزی را با این گروه تا مخفیگاهشان سفر می کند. در آن جا تصادفا با سندور کلگان که به تازگی اسیر شده و در مقام متهم قرار دارد دیدار می کند. آریا تازی را به کشتن مایکاه متهم می کند. تازی محکوم به محاکمه با مبارزه می شود. او البته زنده می ماند و آزاد می شود.[۱۶]
آریا ناامید از گروه برادری و تنها بعد از جدایی هات پای و جندری تلاش می کند فرار کند ولی به دست سندور کلگان که گروه برادری را تعقیب می کند اسیر می شود.[۱۷] سندور او را به تویینز (Twins) می برد. تازی قصد دارد با برگرداندن آریا به برادرش راب جایگاهی را در کنار راب تصاحب کند.[۱۸] آن ها زمانی به تویینز می رسند که سلاخی عروسی سرخ (Red Wedding) شروع شده است. تازی با ضربه ای با پهنای تبر آریا را زمین می زند و مانع ورود آریا به قلعه و مرگ حتمی می شود.[۱۹]
سندور تصمیم می گیرد تنها جایی که برای بردن آریا باقی مانده دره (Vale) ی ارن (Aryn)هاست که لایسا (Lysa) خاله ی آریا بر آن حکم می راند. در راهشان به شرق آریا اسبی با زین و برگ می یابد. آریا اسب را بر می دارد و نام بزدل (Craven) را بر اسب می نهد. آن ها مدتی بعد پی می برند که نمی توانند به ایری (Eyrie) برسند و بنابراین مجبور می شوند که به سمت ریورران (Riverrun) برگردند تا سندور خونبهایش را از عموی مادر او سر بریندن تالی (Brynden Tully) بگیرد.[۲۰] در راهشان آن ها در مهمانخانه ای توقف می کنند و پولیور (Polliver) و قلقلک چی دو نفری را که در لیست مرگ آریا قرار داشتند به همراه یک ملازم جوان ملاقات می کنند. تازی مست می کند و دعوایی رخ می دهد. آریا با چاقو به شکم ملازم جوان می زند در حالی که تازی پولیور را می کشد. با این وجود تازی به شدت مجروح شده و قلقلک چی قصد کشتن او را می کند. آریا به پشت قلقلک چی می خزد و او را با چاقو می زند. آریا همچنان به قلقلک چی چاقو می زند در حالی که وحشیانه سوالاتی را که قلقلک چی از قربانیانش در هارن هال می پرسید بر سر او فریاد می زد. زمانی که سندور از آریا می خواهد کار ملازم در حال مرگ را تمام کند آریا نیدل را از جنازه ی پولیور بر می دارد و در قلب ملازم فرو می کند.
آریا و تازی به سمت سالت پنز (Saltpans) حرکت می کنند اما سندور بر اثر زخمش بسیار ضعیف شده و از اسب می افتد. آریا نیدل را از غلاف می کشد و قصد کشتن او را می کند اما نهایتا تصمیم می گیرد به جای هدیه کردن مرگی سریع او را به حال خود بگذارد تا بمیرد. آریا سپس به سالت پنز می رود و در آن جا بزدل را می فروشد و به وسیله سکه جیکن هگار و با به زبان آوردن عبارت والار مورگولیس (Valar Morghulis) سوار کشتی دختر تایتان (Titan's Daughter) به مقصد براووس (Braavos) می شود.[۲۱]
ضیافتی برای کلاغ ها
در طی زمان سفر به براووس بر روی کشتی دختر تایتان آریا از نام سالتی (Salty) استفاده می کند. بسیاری از خدمه ی کشتی و حتی کاپیتان ترنسیو تریس(Ternesyo Terys) از آریا می خواهند که نامشان را به خاطر سپرد. بسیاری از آن ها از آریا می ترسند. موقع رسیدن به براووس کپیتان از پسر بزرگش یورکو (Yorko)می خواهد که تا با قایق آریا را به ساحل ببرد زیرا پیاده کردن او مقدم بر از سر گرفتن روال کارش است.[۲۲]
در براووس آریا راهش را به خانه سیاه و سفید می یابد، جایی که یک مرد پیر مهربان آریا را وارد جرگه ی مردان بی چهره می کند.[۲۲] آریا وادار می شود تا از نام و هویتش و همچنین تمام دارایی های سابقش دست بکشد. آریا نیز به جز نیدل که آن را در جای امنی پنهان می کند همه ی وسایلش را دور می ریزد.[۲۳]
تمرینات آریا نیازمند آن است که تحت هویت گربه ی کانال ها (Cat of Canals)، یک بچه خیابانی در شهر بگردد، رازهای افراد را بیاموزد و آن ها را به مرد مهربان گزارش دهد. آریا همچنین تحت نظر ویف (Waif) زبان براووسی و هنر دروغ گفتن را می آموزد. آریا با سمول تارلی (Samwell Tarly) دوست جان ملاقات می کند. با این وجود این دو خود را به هم معرفی نمی کنند.
آریا سپس یک فراری نگهبانان شب به نام دیرون (Dareon)را می کشد و بعد از کشتنش آریا به مرد مهربان می گوید که فراری نگهبانان شب به نام دیرون به دست آریا استارک کشته شد. مرد مهربان نیز لیوان شیری به آریا تعارف می کند. زمانی که صبح روز بعد آریا بیدار می شود، نابینا شد است.[۲۴]
رقصی با اژدهایان
نقل قول ها
” چابک مثل آهو، ساکت مثل سایه، ترس عمیق تر از شمشیر می بره. سریع مثل مار، آروم مثل آب ساکن، ترس عمیق تر از شمشیر می بره. قوی مثل خرس، درنده مثل گرگ، ترس عمیق تر از شمشیر می بره. کسی که از شکست بترسه باخته. ترس عمیق تر از شمشیر می بره. ترس عمیق تر از شمشیر می بره. ترس عمیق تر از شمشیر می بره. “
” سر گرگور، دانسن(Dunsen)، راف عزیز دردونه(Raff the sweetling)، سر ایلین(Ser Ilyn)، سر مرین(Ser Meryn)، ملکه سرسی، والار مورگولیس[۲۳] “
” بله، این تو هستی که باید فرار کنی. تو و لرد تایوین و سر گرگور و سر آدام و سر آموری و سر لیونل احمق حالا هر کی می خواد باشه. همه ی شما بهتره فرار کنید وگرنه برادرم شما رو می کشه. اون یه استارکه و بیشتر یه گرگه تا یه انسان و من هم مثل اونم. “
” او با خودش فکر کرد من شبح هارن هالم. و آن شب یک اسم کمتر برای تنفر وجود داشت. “ —بعد از کشته شدن چیسویک
” آریا به یاد آورد که مدت ها قبل پدرش به او گفته بود: موقعی که باد سرد شروع به وزیدن بکنه گرگ تنها می میره ولی گله گرگ ها نجات پیدا می کنه. او کاملا برعکس گفته بود. آریا گرگ تنها هنوز زنده بود ولی گرگ های گله همگی دستگیر و سلاخی شدند و پوستشان کنده شد. “
نقل قول هایی در مورد اریا
” و آریا ، خوب هر وقت ملاقات کننده های ند بی اطلاع وارد حیاط می شدند ممکن بود که آریا را با پادوی یک مهتر اشتباه بگیرند. باید اقرار کرد که تربیت آریا یک آزمون بود. نصف پسربچه و نصفش بچه گرگ بود. چیزی را برایش ممنوع می کردی و آرزوی قلبیش می شد. صورت کشیده ی ند را داشت و همین طور و موهای قهوه ای که همیشه به نظر می رسید پرنده داخلش لانه کرده. من از این که از آریا یک بانو بسازم واقعا ناامید شدم. او برای خودش زخم جمع می کرد در حالی که بقیه ی دختر ها برای خودشون عروسک جمع می کنند و همیشه چیزی را که به ذهنش می رسید سریع به زبون می آورد. “ — لیدی کتلین دخترش را به یاد می اورد
” آه، آریا تو خویی وحشی داری. پدرم بهش خون گرگ می گفت. لیانا ذره ای از اون رو داشت و برادرم برندون بیش از ذره ای. همین هر دویشان را به گوری پیش ازموعد فرستاد. “ — ادارد
آریا و مرگ
خانواده
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ یورش شمشیرها، فصل 3، آریا.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ بازی تاج و تخت، فصل 22، آریا.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ رقصی با اژدهایان، فصل 64، دختر کوچک زشت (آریا II).
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 15، سانسا.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 16، ادارد.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 32، آریا.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 50، آریا.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 65، آریا.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 1، آریا.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 14، آریا.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 19، آریا.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 26، آریا.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ نزاع شاهان، فصل 47، آریا.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 64، آریا.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 13، آریا.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 34، آریا.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 43، آریا.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 47، آریا.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 52، آریا.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 65، آریا.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 74، آریا.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 6، آریا.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 22، آریا.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 34، گربه ی کانال ها.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 45، دختر کور (آریا I).
|