پرش به محتوا

استنیس براتیون: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
حذف اسپویلر
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (حذف اسپویلر)
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۶: خط ۲۶:
| فرهنگ =
| فرهنگ =
| نشان =  
| نشان =  
| کتابها = بازی تاج و تخت (اشاره شده){{سخ}}نزاع شاهان (حضور دارد){{سخ}}یورش شمشیر ها(حضور دارد){{سخ}}ضیافتی برای کلاغ ها(اشاره شده){{سخ}}{اسپویلر|رقصی با اژدهایان(حضور دارد){{سخ}}باد های زمستان(حضور دارد)}}
| کتابها     =بازی تاج و تخت(حضور دارد){{سخ}}نزاع شاهان(حضور دارد){{سخ}}یورش شمشیر ها(حضور دارد){{سخ}}ضیافتی برای کلاغ ها(حضور دارد){{سخ}}رقصی با اژدهایان(حضور دارد){{سخ}}بادهای زمستان (حضور دارد)
| بازیگر = [[استیفن دیلین]]
| نشان  =
| سریال = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]]{{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 3|فصل سوم]]{{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]]}}
| بازیگر   = [[استیفن دیلین]]
 
| سریال     = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل اول]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 3|فصل سوم]]{{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 5|فصل پنجم]]
}}
'''استنیس براتیون''' (Stannis Baratheon) لرد [[دراگون استون]] (Dragon Stone) است. و بین دو برادر جوان تر شاه [[رابرت براتیون]] (Robert Baratheon)،استنیس از [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon) بزرگ تر است. استنیس به عنوان [[ارباب کشتی ها]] (Master of Ships) در [[شورای کوچک]] (Small Counsil) [[رابرت براتیون|رابرت]] خدمت می کرد. پدر و مادر او لرد [[استفن براتیون]] (Steffon Baratheon) و [[کاسانا استرمونت]] (Cassana Estermont) بودند. در سریال تلویزیونی نقش استنیس را استفن دیلان بازی می کند.
'''استنیس براتیون''' (Stannis Baratheon) لرد [[دراگون استون]] (Dragon Stone) است. و بین دو برادر جوان تر شاه [[رابرت براتیون]] (Robert Baratheon)،استنیس از [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon) بزرگ تر است. استنیس به عنوان [[ارباب کشتی ها]] (Master of Ships) در [[شورای کوچک]] (Small Counsil) [[رابرت براتیون|رابرت]] خدمت می کرد. پدر و مادر او لرد [[استفن براتیون]] (Steffon Baratheon) و [[کاسانا استرمونت]] (Cassana Estermont) بودند. در سریال تلویزیونی نقش استنیس را استفن دیلان بازی می کند.


خط ۱۰۳: خط ۱۰۴:
===رقصی با اژدهایان===
===رقصی با اژدهایان===


{{اسپویلر|طبق نظر [[گنجشک اعظم|سپتون اعظم جدید]] استنیس از حقیقت [[مذهب هفت]] روی برگردانده و [[رلور|اهریمن سرخ]] را پرستش می کند، و مذهب دروغین او جایی در هفت پادشاهی ندارد.
طبق نظر [[گنجشک اعظم|سپتون اعظم جدید]] استنیس از حقیقت [[مذهب هفت]] روی برگردانده و [[رلور|اهریمن سرخ]] را پرستش می کند، و مذهب دروغین او جایی در هفت پادشاهی ندارد.


[[پرونده:The_bones_of_winter_by_cj_ludd18-d55080f.png|چپ|بندانگشتی|300px]]
[[پرونده:The_bones_of_winter_by_cj_ludd18-d55080f.png|چپ|بندانگشتی|300px]]
خط ۱۱۳: خط ۱۱۴:
در عوض، استنیس به غرب حرکت می کند تا [[دیپ وود موت]] را از چنگ [[آهن زاده|آهن زادگانی]] که آن را در تصرف دارند، در آورد. جان اسنو به او پیشنهاد می دهد از دل کوهستان بگذرد تا حمایت [[قبایل کوه نشین شمالی|قبایل کوهستان]] (Mountain Clans) از جمله [[خاندان فلینت از کوهستان|فلینت ها]] (Flints)، [[خاندان وول|وول ها]] (Wulls)، [[خاندان نوری|نوری ها]] (Norreys) و [[خاندان لیدل|لیدل ها]] (Liddles) را به دست آورد. قبایل کوهستان عمیقا به [[ادارد استارک]] وفادارند و از دیدار یک شاه خشنود و مغرور خواهند شد. استنیس حمایت بسیاری از روسای قبایل از جمله [[تورگن فلینت|تورگن فلینت پیر]] (Old Torghen Flint) و [[هوگو وول|هوگو وول «سطل گنده»]] (Hugo "Big Bucket" Wull) را جلب کند. با سه هزار نفر جدیدی که به استنیس می پیوندند، او می تواند [[دیپ وود موت]] را [[باز پس گیری دیپ وود موت|باز پس]] بگیرد.{{رف|ربا|26}} استنیس چندین نفر از آهن زادگان، از جمله [[آشا گریجوی]] (Asha Greyjoy) را اسیر می گیرد و [[دیپ وود موت]] را به [[خاندان گلاور]] (House Glover) باز می گرداند. اقدامی که موجب محبوبیت او در شمال می شود و حمایت [[خاندان گلاور|گلاور ها]] و [[خاندان مورمونت]] (House Mormont) را برایش به ارمغان می آورد. همچنین تعدادی از بازماندگان [[غارت وینترفل]] (Sack of Winterfell)، که در [[جنگل گرگ ها]] (Wolfswood) پنهان شده اند به استنیس می پیوندند.{{رف|ربا|35}} او به سمت [[وینترفل]]  لشکر می کشد و قوای [[مورس آمبر]] و [[آرنولف کاراستارک]] نیز به او می پیوندد. طوفان شدید سرعت حرکت آن ها را کند می کند.{{رف|ربا|37}}{{رف|ربا|42}} جان که به وسیله [[آلیس کاراستارک]] (Alys Karstark) از خیانت [[آرنولف کاراستارک|آرنولف]] مطلع می شود، پیکی را به جانب استنیس گسیل می کند. در نزدیکی وینترفل، [[مورس آمبر]] [[تیان گریجوی]] (Theon Greyjoy) و «[[جین پول|آریا استارک]]» ("Arya Stark") را که از [[وینترفل]] فرار کرده اند، پیدا کرده به همراه یک بانکدار [[براووس|براووسی]] (Braavosi) که از دیوار به ملاقات استنیس آمده، به جانب او می فرستد.
در عوض، استنیس به غرب حرکت می کند تا [[دیپ وود موت]] را از چنگ [[آهن زاده|آهن زادگانی]] که آن را در تصرف دارند، در آورد. جان اسنو به او پیشنهاد می دهد از دل کوهستان بگذرد تا حمایت [[قبایل کوه نشین شمالی|قبایل کوهستان]] (Mountain Clans) از جمله [[خاندان فلینت از کوهستان|فلینت ها]] (Flints)، [[خاندان وول|وول ها]] (Wulls)، [[خاندان نوری|نوری ها]] (Norreys) و [[خاندان لیدل|لیدل ها]] (Liddles) را به دست آورد. قبایل کوهستان عمیقا به [[ادارد استارک]] وفادارند و از دیدار یک شاه خشنود و مغرور خواهند شد. استنیس حمایت بسیاری از روسای قبایل از جمله [[تورگن فلینت|تورگن فلینت پیر]] (Old Torghen Flint) و [[هوگو وول|هوگو وول «سطل گنده»]] (Hugo "Big Bucket" Wull) را جلب کند. با سه هزار نفر جدیدی که به استنیس می پیوندند، او می تواند [[دیپ وود موت]] را [[باز پس گیری دیپ وود موت|باز پس]] بگیرد.{{رف|ربا|26}} استنیس چندین نفر از آهن زادگان، از جمله [[آشا گریجوی]] (Asha Greyjoy) را اسیر می گیرد و [[دیپ وود موت]] را به [[خاندان گلاور]] (House Glover) باز می گرداند. اقدامی که موجب محبوبیت او در شمال می شود و حمایت [[خاندان گلاور|گلاور ها]] و [[خاندان مورمونت]] (House Mormont) را برایش به ارمغان می آورد. همچنین تعدادی از بازماندگان [[غارت وینترفل]] (Sack of Winterfell)، که در [[جنگل گرگ ها]] (Wolfswood) پنهان شده اند به استنیس می پیوندند.{{رف|ربا|35}} او به سمت [[وینترفل]]  لشکر می کشد و قوای [[مورس آمبر]] و [[آرنولف کاراستارک]] نیز به او می پیوندد. طوفان شدید سرعت حرکت آن ها را کند می کند.{{رف|ربا|37}}{{رف|ربا|42}} جان که به وسیله [[آلیس کاراستارک]] (Alys Karstark) از خیانت [[آرنولف کاراستارک|آرنولف]] مطلع می شود، پیکی را به جانب استنیس گسیل می کند. در نزدیکی وینترفل، [[مورس آمبر]] [[تیان گریجوی]] (Theon Greyjoy) و «[[جین پول|آریا استارک]]» ("Arya Stark") را که از [[وینترفل]] فرار کرده اند، پیدا کرده به همراه یک بانکدار [[براووس|براووسی]] (Braavosi) که از دیوار به ملاقات استنیس آمده، به جانب او می فرستد.


طبق [[نامه ی حرام زاده|نامه ی توهین آمیزی]] که رمسی بولتون به جان می فرستد، استنیس و اکثر قوایش در جریان [[محاصره ی وینترفل]] (Winterfell) کشته شده اند.{{رف|ربا|69|صفحه های 907-908}} آخرین موقعیت استنیس روستایی پر از برف، در فاصله ی سه روزی غرب [[وینترفل]] است.{{رف|ربا|42|صفحه ی 561}}{{رف|ربا|51|صفحه ی 677}}{{رف|ربا|62}} مشخص نیست که استنیس واقعا مرده، یا آن که نامه تنها دروغی از جانب رمسی بوده است.}}
طبق [[نامه ی حرام زاده|نامه ی توهین آمیزی]] که رمسی بولتون به جان می فرستد، استنیس و اکثر قوایش در جریان [[محاصره ی وینترفل]] (Winterfell) کشته شده اند.{{رف|ربا|69|صفحه های 907-908}} آخرین موقعیت استنیس روستایی پر از برف، در فاصله ی سه روزی غرب [[وینترفل]] است.{{رف|ربا|42|صفحه ی 561}}{{رف|ربا|51|صفحه ی 677}}{{رف|ربا|62}} مشخص نیست که استنیس واقعا مرده، یا آن که نامه تنها دروغی از جانب رمسی بوده است.


===بادهای زمستان===
===بادهای زمستان===
خط ۱۴۵: خط ۱۴۶:
{{نقل قول|من پرستش خدایان را روزی ترک کردم که [[شکوه باد]] (Windproud) در داخل خلیج شکست. هر خدایی که این قدر هیولاست که مادر و پدرم رو غرق می کنه، هرگز پرستش من رو نخواهد داشت. سپتون اعظم پیشم وراجی می کرد که چطور تمام عدالت و خوبی ها از خدایان نشات گرفته، اما تمام چیزی که من از این دو دیدم، به دست بشر صورت گرفته بود.{{رف|نش|10}}|استنیس به [[داووس سی ورث|داووس]]}}
{{نقل قول|من پرستش خدایان را روزی ترک کردم که [[شکوه باد]] (Windproud) در داخل خلیج شکست. هر خدایی که این قدر هیولاست که مادر و پدرم رو غرق می کنه، هرگز پرستش من رو نخواهد داشت. سپتون اعظم پیشم وراجی می کرد که چطور تمام عدالت و خوبی ها از خدایان نشات گرفته، اما تمام چیزی که من از این دو دیدم، به دست بشر صورت گرفته بود.{{رف|نش|10}}|استنیس به [[داووس سی ورث|داووس]]}}


{{نقل قول|من هرگز این رو نخواستم، همین طور که هرگز نمی خواستم شاه بشم. با این وجود آیا می تونم بهش بی اعتنا باشم؟ ما سرنوشت خودمون رو انتخاب نمی کنیم. با این وجود ما باید...باید وظیفه مون رو انجام بدیم، نه؟ بزرگ و کوچک، ما باید وظیفه مون رو انجام بدیم.{{رف|یش|54}}|استنیس به [[داووس سیورث|داووس]]
{{نقل قول|من هرگز این رو نخواستم، همین طور که هرگز نمی خواستم شاه بشم. با این وجود آیا می تونم بهش بی اعتنا باشم؟ ما سرنوشت خودمون رو انتخاب نمی کنیم. با این وجود ما باید...باید وظیفه مون رو انجام بدیم، نه؟ بزرگ و کوچک، ما باید وظیفه مون رو انجام بدیم.{{رف|یش|54}}|استنیس به [[داووس سیورث|داووس]]}}
 
{{نقل قول|من هرگز این تاج رو نخواستم. طلا سرده و روی سر سنگینه، اما تا زمانی که من شاهم، وظایفی دارم... اگه من باید [[ادریک استورم|یک کودک]] رو قربانی آتش کنم تا یک میلیون کودک رو از تاریکی نجات بدم... قربانی... هرگز آسان نیست داووس، در غیر این صورت یک قربانی واقعی نیست.{{رف|یش|63}}|استنیس به [[داووس سی ورث|داووس]]}}


{{نقل قول|مساله خواستن نیست. به عنوان وارث رابرت، تخت مال منه. این قانونه.{{رف|یش|36}}|[[استنیس به داووس سی ورث|داووس]]}}
{{نقل قول|مساله خواستن نیست. به عنوان وارث رابرت، تخت مال منه. این قانونه.{{رف|یش|36}}|[[استنیس به داووس سی ورث|داووس]]}}


{{نقل قول|من شاهم. خواستن دخیل نیست. من وظیفه ای نسبت به دخترم دارم. نسبت به مملکت. و حتی نسبت به رابرت. او من رو خیلی کم دوست داشت، می دونم، با این وجود او هنوز برادرم بود. [[سرسی|زن لنیستری]] به او یک جفت شاخ داد و یک دلقک کامل از او ساخت. ممکنه حتی اونو کشته باشه، همون طوری که [[جان ارن]] و [[ند استارک]] رو کشت. برای چنین جنایاتی باید عدالت برقرار بشه. شروعش با سرسی و فرزندان پلیدشه. اما فقط شروعش. من می خوام دربار رو تمیز کنم. همون طور که رابرت باید بعد از ترایدنت این کار رو می کرد.{{رف|یش|36}}|استنیس به [[داووس سی ورث|داووس]]}}
{{نقل قول|من شاهم. خواستن دخیل نیست. من وظیفه ای نسبت به دخترم دارم. نسبت به مملکت. و حتی نسبت به رابرت. او من رو خیلی کم دوست داشت، می دونم، با این وجود او هنوز برادرم بود. [[سرسی|زن لنیستری]] به او یک جفت شاخ داد و یک دلقک کامل از او ساخت. ممکنه حتی اونو کشته باشه، همون طوری که [[جان ارن]] و [[ند استارک]] رو کشت. برای چنین جنایاتی باید عدالت برقرار بشه. شروعش با سرسی و فرزندان پلیدشه. اما فقط شروعش. من می خوام دربار رو تمیز کنم. همون طور که رابرت باید بعد از ترایدنت این کار رو می کرد.{{رف|یش|36}}|استنیس به [[داووس سی ورث|داووس]]}}
}}


{{نقل قول|رابرت می تونست توی یک فنجون بش...ه و مردم به اون بگن شراب، ولی من بهشون آب سرد تمیز پیش نهاد می دم و اونا با شک اخم می کنند و به هم می گن چقدر مزه ی عجیبی می ده.{{رف|نش|42}}|استنیس به [[داووس سی ورث|داووس]]}}
{{نقل قول|رابرت می تونست توی یک فنجون بش...ه و مردم به اون بگن شراب، ولی من بهشون آب سرد تمیز پیش نهاد می دم و اونا با شک اخم می کنند و به هم می گن چقدر مزه ی عجیبی می ده.{{رف|نش|42}}|استنیس به [[داووس سی ورث|داووس]]}}
خط ۱۶۲: خط ۱۶۰:
{{نقل قول|برادرانت خوششون نخواهد اومد، همون طور که لرد های پدرت خوششون نخواهد اومد، اما من می خوام به وحشی ها اجازه بدم که از دیوار بگذرند... اون هاییشون که به من سوگند وفاداری بخورند، تضمین بدند که صلح و عدالت پادشاه رو حفظ می کنند، و لرد روشنایی رو به عنوان خدا بپذیرند. حتی غول ها (Giants) اگه زانو های غول پیکرشون بتونه خم بشه. زمانی که من [[هدیه]] (The Gift)، رو از چنگ لرد فرمانده ی جدیدتون در آوردم، اونها رو توش سکنا میدم. زمانی که باد های سرد بوزند، ما با هم زنده خواهیم موند یا با هم می میریم. وقتشه که در برابر دشمن مشترکمون متحد بشیم.{{رف|یش|76}}|استنیس به [[جان اسنو]]}}
{{نقل قول|برادرانت خوششون نخواهد اومد، همون طور که لرد های پدرت خوششون نخواهد اومد، اما من می خوام به وحشی ها اجازه بدم که از دیوار بگذرند... اون هاییشون که به من سوگند وفاداری بخورند، تضمین بدند که صلح و عدالت پادشاه رو حفظ می کنند، و لرد روشنایی رو به عنوان خدا بپذیرند. حتی غول ها (Giants) اگه زانو های غول پیکرشون بتونه خم بشه. زمانی که من [[هدیه]] (The Gift)، رو از چنگ لرد فرمانده ی جدیدتون در آوردم، اونها رو توش سکنا میدم. زمانی که باد های سرد بوزند، ما با هم زنده خواهیم موند یا با هم می میریم. وقتشه که در برابر دشمن مشترکمون متحد بشیم.{{رف|یش|76}}|استنیس به [[جان اسنو]]}}


{{اسپویلر|
{{نقل قول|کاش تمام لرد های هفت پادشاهی یه گردن داشتند...<ref>[http://www.georgerrmartin.com/excerpt-from-the-winds-of-winter/ سایت رسمی جرج آر. آر. مارتین]</ref>}}
{{نقل قول|کاش تمام لرد های هفت پادشاهی یه گردن داشتند...<ref>[http://www.georgerrmartin.com/excerpt-from-the-winds-of-winter/ سایت رسمی جرج آر. آر. مارتین]</ref>}}


خط ۱۷۲: خط ۱۶۸:


{{نقل قول|ما همه می دونیم اگه [[رابرت براتیون|برادرم]] بود چی کار می کرد. رابرت تنهایی به طرف دروازه های وینترفل می تاخت، با پتک جنگیش در هم خوردشون می کرد به داخل خرابه ها می رفت و [[روس بولتون]] رو با دست چپش و [[رمسی بولتون|حرامزاده]] رو با دست راستش می کشت. من رابرت نیستم. ولی ما لشکر خواهیم کشید، و [[وینترفل]] رو آزاد می کنیم... یا در این راه کشته می شیم.{{رف|ربا|42}}}}
{{نقل قول|ما همه می دونیم اگه [[رابرت براتیون|برادرم]] بود چی کار می کرد. رابرت تنهایی به طرف دروازه های وینترفل می تاخت، با پتک جنگیش در هم خوردشون می کرد به داخل خرابه ها می رفت و [[روس بولتون]] رو با دست چپش و [[رمسی بولتون|حرامزاده]] رو با دست راستش می کشت. من رابرت نیستم. ولی ما لشکر خواهیم کشید، و [[وینترفل]] رو آزاد می کنیم... یا در این راه کشته می شیم.{{رف|ربا|42}}}}
}}


==نقل قول های در مورد استنیس==
==نقل قول های در مورد استنیس==