پرش به محتوا

خاندان استارک: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴٬۶۰۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۱۸
جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱۱: خط ۱۱:
| عنوان = [[پادشاه شمال]] (سابقا){{سخ}}[[پادشاه ترایدنت]](سابقا){{سخ}}[[لرد وینترفل]] (سابقا){{سخ}}[[محافظ شمال]](سابقا)
| عنوان = [[پادشاه شمال]] (سابقا){{سخ}}[[پادشاه ترایدنت]](سابقا){{سخ}}[[لرد وینترفل]] (سابقا){{سخ}}[[محافظ شمال]](سابقا)
| وارث = [[ریکان استارک]] (مفقود)
| وارث = [[ریکان استارک]] (مفقود)
| لرد_بالا_دست = [[خاندان براتیون از بارانداز پادشاه]](بازی تاج و تخت){{سخ}}{{اسپویلر|[[خاندان بولتون]](رقصی با اژدهایان)}}
| لرد_بالا_دست = [[خاندان براتیون از بارانداز پادشاه]](بازی تاج و تخت){{سخ}}[[خاندان بولتون]](رقصی با اژدهایان)
| سلاح_اجدادی  =    [[آیس]] (نابود شده)
| سلاح_اجدادی  =    [[آیس]] (نابود شده)
| شاخه_ها = [[خاندان گری استارک]]{{سخ}}[[خاندان کار استارک]]
| شاخه_ها = [[خاندان گری استارک]]{{سخ}}[[خاندان کار استارک]]
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== صفات ===
=== صفات ===


استارک ها ظاهری با چهره ای کشیده، اندامی لاغر، موی قهوه ای تیره و چشمانی خاکستری دارند.{{رف|بتت|13}}{{رف|بتت|15}}{{رف|بتت|40}}{{رف|ربا|12}}{{رف|ربا|20}}
استارک ها ظاهری با چهره ای کشیده، اندامی لاغر، موی قهوه ای تیره و چشمانی خاکستری دارند.{{رف|بتت|13}}{{رف|بتت|15}}{{رف|بتت|40}}{{رف|ربا|12}}{{رف|ربا|20}}  


در نسل کنونی استارک ها، چند تن از اغصای خانواده (مثل [[آریا استارک|آریا]] و [[برن استارک]]، و [[جان اسنو]]) قابلیت [[وارگ]] کردن و وارد شدن به ذهن [[دایرولف]] هایشان را دارند، که به آنها ویژگی تجربه احساسات دایرولف هایشان{{رف|یش|79}} را می دهد. و دیدن از طریق چشمانشان که بیشتر در حین خوابشان رخ می دهد،{{رف|نش|53}}{{رف|ربا|45}} البته می توانند در بیداری و به اختیار نیز این کار را انجام دهند، وقتی که ازموده تر شده باشند.{{رف|یش|40}}{{رف|ربا|45}}
در نسل کنونی استارک ها، چند تن از اغصای خانواده (مثل [[آریا استارک|آریا]] و [[برن استارک]]، و [[جان اسنو]]) قابلیت [[وارگ]] کردن و وارد شدن به ذهن [[دایرولف]] هایشان را دارند، که به آنها ویژگی تجربه احساسات دایرولف هایشان{{رف|یش|79}} را می دهد. و دیدن از طریق چشمانشان که بیشتر در حین خوابشان رخ می دهد،{{رف|نش|53}}{{رف|ربا|45}} البته می توانند در بیداری و به اختیار نیز این کار را انجام دهند، وقتی که ازموده تر شده باشند.{{رف|یش|40}}{{رف|ربا|45}}
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:


=== نزاع شاهان ===
=== نزاع شاهان ===
[[پرونده:Stark Lannister Battle.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|پادشاه راب تهاجم موفقیت آمیزی به سرزمین های غربی را فرماندهی می کند.]]
پس از باقی گذاشتن لرد [[روس بولتون]] در مقام فرماندهی نیروهای شمالی اطراف ترایدنت، پادشاه راب تهاجم موفقیت امیزی به [[سرزمین های غربی]] را فرماندهی میکند و در مقابل پرچم داران لنیستر ها پیروزی های پیوسته ای به دست می اورد. در اقدامی برای یافتن متحد، راب ملازم پدرش [[تیان گریجوی]] و مادرش [[کتلین تالی|کتلین]] را به عنوان نماینده هایش به ترتیب به ملاقات [[بیلون گریجوی]] و [[رنلی براتیون]] می فرستد. هرچند تیان به [[خاندان گریجوی|خانواده اش]] می پیوندد و در [[جنگ پنج پادشاه|تهاجم به شمال]] شرکت می کند، در حالی که پیشرفت مذاکرات سیاسی کتلین پس از کشته شدن رنلی به دست [[سایه قاتل]] [[ملیساندر]] بی اثر می ماند. محافظ سوگند خورده ی رنلی، [[برین از تارث]] خدمت به کتلین را می پذیرد.
آریا به همراه [[یورن]] و نواموز های نگهبانان شب به شمال سفر می کند، از جمله حرامزاده ی پادشاه رابرت، [[گندری]]، اما گروهشان در روستایی در کنار چشم خدایان مورد تهاجم مردان غربی قرار می گیرد و آریا اسیر می شود. او در [[هرن هال]] جنایات بی شماری مشاهده می کند ولی قوی باقی می ماند، او به واسطه ی قاتلی به نام [[جیکن هگار]] ترتیب قتل تعدادی از افرادی که اورا رنجیده بودند را می دهد و گروهی از اسرای شمالی را ازاد می کند. وقتی قلعه توسط روس بولتون [[غارت هرن هال|تسخیر]] می شود، اریا که هویت اش را مخفی کرده را به عنوان ساقی اش انتخاب می کند، اما اریا به پرچم دار پدرش اعتماد ندارد و وقتی که تصمیم می گیرد قلعه را به [[وارگو هوت]] بدهد از انجا می گریزد. در همین حال سانسا در قلعه سرخ حبس است، کماکان نامزد پادشاه جافری است و از بدرفتاری هایش رنج می برد، اما روابط ضعیفی با [[سندور کلگان]] و [[دانتوس هولارد]] برقرار می کند.
در وینترفل برن از حکومت افتخاری بهره می برد، در حالی که استاد [[لوین]] و سر [[رودریک کسل]] به موضوعاتی مانند [[جشن برداشت]]، وراثت [[خاندان هورن وود]] و جنایات حرامزاده ی بولتون، [[رمسی اسنو]] رسیدگی می کند. با راهنمایی فرزندان [[خاندان رید|رید]]، [[جوجن رید|جوجن]] و [[میرا رید|میرا]]، برن موهبت [[سبزبینی]] و [[اسکین چنجر]]ی اش را پرورش می دهد. وقتی که سر رودریک کسل شش صد مرد وینترفلی را به همراه نیروهای دیگر برای [[مبارزه در تورهن اسکور|نبرد]] با اهن زاده های تحت فرمان [[دگمر]] کلفت جاو فرماندهی می کند، تیان گریجوی وینترفل را [[تسخیر وینترفل|تصرف می کند]]. پس از برگشت به وینترفل، رودریک و مردانش قصد دارند قلعه را از چنگ تیان رها کنند، اما رمسی به انها خیانت کرده و [[نبرد در وینترفل|تار و مارشان]] می کند. لوین و رودریک به دست نیروهای رمزی به طور مرگباری مجروح می شوند، و تیان در طی [[غارت وینترفل]] اسیر می شود.{{رف|نش|66}} برن و ریکان که تصور می شود به دست تیان کشته شده اند، پس از رفتن [[خاندان بولتون|بولتون ها]] از [[سرداب وینترفل]] خارج می شوند. انها از هم جدا شده و به پناهگاه هایی در شمال دوردست می گریزند.{{رف|نش|69}}
بنجن کماکان در آنسوی دیوار مفقود است. جان اسنو در یک ماموریت پیش اهنگی در [[گذرگاه اسکرلینگ]] به [[کورین نصفه دست]] می پیوندد، در طی این ماموریت از دستور اعدام [[نیزه بانو]]یی به نام [[ایگریت]] سرپیچی می کند. در راه بازگشت به نزد فرمانده کل [[جور مورمونت]]، ان دو به گروهی از وحشی ها به فرماناهی [[رتل شرت]] برخورد می کنند. جان به دستور کورین به عنوان عامل دوگامه به وحشی ها می پیوندد و برای تثبیت هدفش مجبور به کشتن نصفه دست می شود. ایگریت که حالا با رتل شرت است، برای جان ضمانت می دهد.


=== یورش شمشیرها ===
=== یورش شمشیرها ===
[[پرونده:Robb Stark RW 1.jpg|بندانگشتی|چپ|150px|فری ها راب استارک را به قتل رسانده و سر دایرولفش را به بدنش دوختند.]]
با درهم شکستن قوای [[استنیس براتیون]] در [[نبرد بلک واتر]] و متحد شدن [[تایرل]] ها و [[مارتل]] ها با لنیستر ها، قوای متحد استارک-تالی در برابر دشمنان شان در جنوب تنها شده اند، و گریجوی ها نیز شمال را تهدید می کنند.
رمسی تیان و [[آهن زاده]] هایش را مقصر کشتار در وینترفل جلوه می دهد.{{رف|یش|35}} اخبار حاکی از مرگ برن و ریکان زمینه ساز دو تصمیم سرنوشت ساز می شوند. کتلین که در اقدامی بی ثمر از سر ناچاری برای تبادل جیمی لنیستر با دخترانش او را ازاد کرده و به همراهی برین راهی بارانداز پادشاه کرده در [[ریورران]] محبوس است. راب از لشکرکشی اش به سرزمین های غربی باز می گردد، در حالی که با [[جین وسترلینگ]]، دختر یکی از پرچم داران پایین رتبه لنیستر ها، که اندوهش را تسکین داده بود ازدواج کرده است. این اتفاق اتحاد خاندان استارک با فری ها را زیر سوال می برد.
در همین حال، لرد [[ریکارد کاراستارک]] دو تن از لنیستر های زندانی را به جای جیمی می کشد و در جواب به دست راب اعدام می شود، که باعث دلسردی یک خاندان پرچمدار وفادار می شود. لرد [[والدر فری]] پیشنهاد راب برای ازدواج یکی از دختران فری با دایی اش لرد [[ادمور تالی]] به جای خود و بخشش تخطی راب از قرار ازدواجش را می پذیرد. راب و کتلین با 3,500 کهنه سرباز شمالی راهی [[دوقلوها]] می شوند تا در مراسم ازدواج شرکت کنند.
برن به همراه [[هودور]]، [[جوجن رید|جوجن]] و [[میرا رید]] و دایرولفش [[سامر]] به شمال سفر می کند. انها در [[نایت فورت]] با کمک سم تارلی و [[کلدهندز]] از دیوار عبور می کنند.
در شمال دوردست تر، جان اسنو خود را در دل [[مردم آزاد]] جای می دهد، با [[ایگریت]] وارد رابطه عاشقانه می شود و با [[پادشاه آنسوی دیوار]] [[منس ریدر]] و سایر رهبران وحشی ها دوست می شود. او با [[استایر]] مگنار [[سرزمین تن|تن]] از دیوار بالا می رود و به موقع برای اماده شدن برای تقابل با یورش به [[کسل بلک]] می گریزد. وقتی یورش صورت می گیرد، و پس از مرگ [[دونال نوی]]، فرماندهی به عهده جان قرار می گیرد. ایگریت در طی مبارزه کشته می شود. وضعیت جان خوب است، تا اینکه رقیب هایش [[جنوس اسلینت]] و [[آلیسر تورن]] سر می رسند و به اتهام شکستن سوگند هایش زندانی اش می کنند. انها جان را زیر پرچم صلح برای کشتن منس ریدر راهی می کنند، اما قبل از به وقوع پیوستن این اتفاق استنیس براتیون از راه می رسد و سپاه وحشی ها را در هم می شکند. پس از [[نبرد کسل بلک|نبرد]]، جان به عنوان [[فرمانده کل نگهبانان شب]] انتخاب می شود، به کمک دخالت های دوستش سم تارلی.
نامزدی سانسا با پادشاه جافری پس از نامزدی جافری با [[مارجری تایرل]] بر هم می خورد. سانسا کم کم با زنان تایرل در بارانداز پادشاه نشست و برخاست می کند و تقریبا تا نامزدی با [[ویلاس تایرل]] پیش می رود، اما در عوض با [[تیریون لنیستر]] ازدواج می کند؛ هرچند انها هرگز ازدواجشان را با هم خوابگی تکمیل نمی کنند. این زوج بابت [[عروسی بنفش|قتل جافری]] در مراسم ازدواجش ملامت می شوند؛ که در حقیقت توسط پیتر بیلیش و [[اولنا تایرل]] برنامه ریزی شده بود. بیلیش سانسا را به طور قاچاقی از پایتخت خارج می کند و دوستش دانتوس هولارد، که در اصل دست نشانده بیلیش است را می کشد. او سانسا را به [[ایری]] می برد، و در انجا با خاله اش [[لایسا تالی]] ازدواج می کند. لیتل فینگر با معرفی کردن سانسا به عنوان دختر تنی خودش به نام الین او را مخفی می کند. وقتی که لایسا در حالت مستی سانسا را به تلاش برای دزدین پیتر متهم می کند و افشا می کند که در حقیقت انها بودند که [[جان ارن]] را به قتل رساندند، پیتر او را از [[دروازه ماه]] به بیرون پرت می کند.{{رف|یش|80}}
آریا سرزمین های رودخانه را می پیماید، ناخوداگاه وارد ذهن دایرولفش نایمریا می شود و چند تن از مزدوران عضو [[یاران شجاع]] که در تعقیبش هستند را می کشد. او به [[انجمن برادری بدون پرچم]] که نگهبان های وینترفل [[الین]] و [[هاروین]] از اعضای بنیانگذارش هستند می پیوندد. هرچند آریا به دست [[سندور کلگان]] معروف به تازی ربوده می شود، که امیدوار است در عروسی ادمور بابت تحویل اریا سربهایی دریافت کند. راب وارثش را تعیین می کند (گمان می رود جان اسنو، به رغم عهد های نگهبانان شب) و تصمیم می گیرد به شمال لشکرکشی کند تا سرزمین مادری اش را از گریجوی ها پس گرفته و در میان مسیر نیز در عروسی دایی اش در دوقلوها حضور یابد. هرچند، لرد فری با [[تایوین لنیستر]] و روس بولتون خیانت پیشه دسیسه چیده است. راب، کتلین و بسیاری از پرچمداران شان که تحت [[حق مهمان]] بودند در [[عروسی سرخ]] به قتل می رسند.{{رف|یش|51}}
با گمان مرگ برن و ریکان، و مفقود بودن سانسا و اریا، خاندان استارک در دید جهانیان منقرض شده است. [[خاندان بولتون]] در مقام [[محافظ شمال]] جایگزین انها می شود. بیشتر مردان رودخانه به صلح پادشاه باز می گردند، و بیشتر لردهای شمالی با اکراه تسلط دردفورت را می پذیرند. تازی در اقدامی برای دریافت سربها از بانو لایسا، اریا را به سمت ایری می برد، اما مورد هجوم [[مردان کوه]] قرار می گیرند و سندور چاقو می خورد. اریا سندور را رها می کند تا بمیرد و با استفاده از سکه اهنی ای که از [[جیکن هگار]] گرفته بود برای عبور از [[دریای باریک]] کابینی در کشتی [[دختر تایتان]] اجاره می کند.{{رف|یش|74}}


=== ضیافتی برای کلاغ‌ها ===
=== ضیافتی برای کلاغ‌ها ===
[[پرونده:Sansa snow Winterfell.jpg|بندانگشتی|چپ|200px|سانسا در ایری، در حال ساخت یک قلعه برفی از وینترفل.]]
سانسا در [[دره]] باقی می ماند، و در انجا نقش مادرانه ای نسبت به پسرخاله اش لرد [[رابرت ارن]] ایفا می کند. لیتل فینگر نقشه دارد که هویت سانسا را افشا کرده و او را به ازدواج وارث رابرت، [[هارولد هاردینگ]] در اورد، و با استفاده از [[شوالیه های دره]] شمال را به نام سانسا بازپس گیرد.{{رف|ضبک|23}}{{رف|ضبک|41}}
آریا به [[براووس]] می رسد، و در [[خانه سیاه و سفید]] تمریناتش برای تبدیل شدن به یک [[مردان بی چهره|بی چهره]] را اغاز می گند. {{رف|ضبک|6}}
جریان اب سربازهایی با پوشش رنگ های خاندان استارک را به سواحل [[جزیره ساکت]] می اورد. به گفته [[برادر بزرگتر]]، انها در کنار دشمن هایشان دفن شده اند.{{رف|ضبک|31}}


=== رقصی با اژدهایان ===
=== رقصی با اژدهایان ===