❌ خطر اسپویل ❌
شوالیهی گارد پادشاهی، کریستون کول، در طول جدیدترین قسمت خاندان اژدها احساسات متفاوتی را به تماشاگران انتقال داده و زندگیاش دچار تغییراتی اساسی میشود. تا اینجای کار، کریستون بهعنوان محافظ وفادار رینیرا تصویر شده است، شوالیهی وفاداری که هر کاری برای شاهدختش انجام میدهد. در قسمت چهارم، رینیرا با او رابطه برقرار میکند. این اتفاق تمام دنیای کریستون را زیر و رو میکند. چرا که او مؤظف است فرمان رینیرا را اطاعت کند، اما رابطهی جنسی با او خیانت محسوب شده و سوگند تجرد او را میشکند. فابین فرانکل (بازیگر نقش کریستون کول) در گفتوگو با اینترتینمنت ویکلی از وضع دشوار کول صحبت کرد:
«او به یک شکل تصویر شده و با جلو رفتن سریال دچار تغییرات بزرگی میشود. این برای من هیجانانگیز بود. او به شکل شوالیهای بسیار شریف و پاکنیت که هدفش محافظت از رینیراست تصویر شده و آنها که کتاب را خواندهاند میدانند که او به هیچوجه اینطور نیست.»
در قسمت پنجم، کول از رینیرا میخواهد که با او به ایسوس فرار و ازدواج کند. بعد از این که رینیرا خواستهی او را رد میکند، راز کریستون مثل خوره به جانش میافتد، تا اینکه احمقانه آن را نزد آلیسنت هایتاور فاش کرده و ناخواسته خود را به ملکه وصل میکند.
عذاب وجدان و پارانویای کریستون وقتی به اوج میرسد که جافری لانموث (معشوق لینور ولاریون) تیری در تاریکی انداخته و حدس میزند او عاشق رینیرا است. جافری به این نتیجه میرسد که او و کریستون باید همکاری کنند تا از کسانی که دوستشان دارند، محافظت کرده و رازهایشان را مخفی نگه دارند. اما کریستون بیش از حد شرمسار است و جافری را وسط مراسم عروسی تا حد مرگ کتک میزند.
فابین فرانکل، رینیرا را بابت طغیان کریستن مقصر میداند:
«من فکر میکنم او در آن عروسی به دنبال هیچگونه درگیریای نیست. حتی میخواهد تا جایی که برایش ممکن است از آن دور باشد. فکر نمیکنم دلیلش این باشد که رینیرا قبول نمیکند با او فرار کند، بلکه بهخاطر نحوهای رد کردن و کنار گذاشتنش است. این صحنه به راحتی میتوانست به این شکل نوشته شود که وقتی کریستون از ربنیرا میخواهد که با او فرار کند، رینیرا میفهمد چرا او چنین حسی دارد. او نمیتواند از مقامش بهعنوان ملکه بگذرد، اما راه خروجی هم به کریستون نشان میدهد، به او پیشنهاد میکند که اگر میخواهد، میتواند از گارد پادشاهی خارج شود. این به راحتی میتوانست سناریوی این صحنه باشد، اما نیست. برای من خیلی جالب است. رینیرا انتخاب کرد که او را آنجا نگه دارد. او را مجبور کرد در عروسی حضور داشته باشد. آنجاست که کینه شکل میگیرد.»
دفعهی بعدی که این کاراکترها را ببینیم، ۱۰ سال زمان گذشته است. چیزهای زیادی میتواند در این مدت تغییر کند.
فرانکل گفت:
«من عاشق این هستم. در طول یک هفته، تماشاگران نظرشان را دربارهی او خیلی تغییر خواهند داد. من فکر میکنم کریستون از بسیاری جهات مثل یک مگس روی دیوار است (کسی که همهچیز را میبیند و میشنود ولی کسی متوجه او نیست) اما ذات ماکیاولی کاراکتری مثل اُتو را ندارد. با شخصیتی طرف هستیم که چه در کنار رینیرا باشد و چه کنار هر کاراکتر دیگری، هر مکالمهای که صورت میگیرد را میشنود و من باور دارم که همینطور که سریال جلو میرود، کریستون کول به آرامی تبدیل به نقشی بسیار مهم در رقص اژدهایان خواهد شد.»