در آخرین مصاحبههای انجام شده با سازندگان «خاندان اژدها»، آنها از صحنههای موردعلاقهی خودشان صحبت کردند.
صحنهی موردعلاقهی ساپوچنیک که خودش آن را با «چشمی در عوض یک چشم» عنوان میکند، مربوط به رویارویی رینیرا و آلیسنت میباشد که در بسیاری از تریلرها شاهدش بودیم. در این صحنه خنجر والریایی معروف را میبینیم که بعدها در «بازی تاج و تخت» از آن برای اعمال شرور و نیک استفاده میشود.
فیلمبرداری این قسمت فشار احساسی زیادی بر روی هر دو بازیگر داشت.
«در این صحنه اما دارسی (رینیرا تارگرین) و الیویا کوک (آلیسنت هایتاور) برای اولین بار و پس از گذر ۷ قسمت از سریال خشم خودشون را بر سر همدیگه آزاد میکنن».
انتخاب کُندال، دقیقاً قسمت بعدی میباشد، در حین «یک نشست برای یک جانشینی بهخصوص، اما نه برای تخت آهنین»، که در آن «همه با تمام احساسات و تفکراتی که از ابتدای فصل تا به اینجا در خودشون انبار کرده بودن، وارد اتاق میشن. لحظهای بسیار حساس که من فکر میکنم جزو ۵ لحظهی خاطرهانگیر میشه»، اگر کتاب «آتش و خون» را خوانده باشید، احتمالاً میدانید که کُندال به کدام لحظه اشاره دارد، و اگر آنها آن لحظه را به بهترین شکل به نمایش بگذارند، باید گفت که کُندال کاملاً حق دارد.
همچنین «امت اسمیث» از صحبتهای مخفیانهی کاراکترش «دیمون» با «رینیرا» به زبان والریایی کهن صحبت میکند.
«موقع استفاده از این زبان او کاملاً آدمی دیگه میشه و شخصیت واقعیش رو به نمایش میذاره، و اینکه فقط با رینیرا با این زبان صحبت میکنه و خودش این مسئله رو تایید میکنه».
اما دارسی میگوید:
«انگار که یک هالهی خاص دورشون رو میگیره و اونها رو از بقیهی دنیا جدا میکنه و وارد یک فضای خصوصی میشن، حتی اگه در بین جمعیت باشن»
او در رابطه با «مت اسمیث» میگوید:
«مت واقعاً استعداد خاصی برای پیدا کردن آزادی جلوی دوربین داره، اون نمیخواد بدونه که چه چیزی در پیشه، دنبال سوپرایز کردنه، میخواد باعث زنده شدن همهی اینها جلوی دوربین بشه، و من خیلی خوشحالم که اون رو بهعنوان بازیگر مقابل خودم همراه دارم».
در نهایت «ساپوچنیک» و عوامل اژدها سوار دربارهی اژدهایان صحبت میکنند، از آنکه کارگردان از آنها خواسته بود با این موجودات خیالی ارتباط برقرار کنند که بتوانند رابطهای خاص بین اژدها و اژدهاسوار را به تصویر بکشند، تا طراحیهای متفاوتی که برای متفاوت کردن هر اژدها در سر داشتند.
«اژدهایانی داریم شبیه به دایناسورها، اونها یه برآمدگی بزرگ روی دماغشون دارن. اژدهایانی داریم که سگ مانندن و مثل گرگها وابسته به گروه هستن. اژدهایانی هم داریم که مثل اسب رفتار میکنن و چیزی بین مورد اول و دوم هستن.»
کارگردان در رابطه با «ویگار»، تنها اژدهای بازمانده از دوران فتوحات ایگان میگوید:
«اون مثل پیرزنی بدخلق میمونه، پیر و شکسته شده و پرواز دادنش مثل کابوس میمونه. وقتی روی هواست مثل یک هواپیمای B52 میشه. خیلی باشکوهه و قدرت قابل توجهی داره. نشوندنش روی زمین هم یه کابوسه».
با این تفاسیر ظاهراً خوانندگان کتاب «آتش و خون» که فکر میکردند اژدهایان وحشی و بی صاحب «دراگوناستون» قرار است در سریال حذف شوند، دیگر نباید نگران باشند. با اینحال ما قرار نیست «شیپ استیلر»، «گری گوست» و یا «کانیبال» وحشی را در این فصل داشته باشیم زیرا آنها برای فصل(ها) بعد طراحی شدهاند و از اژدهایان مورد علاقهی «ساپوچنیک» هستند.