۸۳۱
ویرایش
King Robert (بحث | مشارکتها) (←تاریخ) |
|||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
زمانی که سرسی یک دختربچه بود پدرش به او قول داد که او را به ازدواج پرنس [[ریگار تارگرین]] (Rhaegar Targaryen) در می آورد و او روزی ملکه خواهد شد. سرسی از این خبر خوشحال شد و در اولین ملاقاتش با ریگار شیفته ی او شد. با این وجود [[ایریس تارگرین دوم|شاه ایریس]] (King Aerys) پیشنهاد تایوین را رد کرده و مدتی بعد ریگار را به ازدواج [[الیا مارتل]] (Elia Martell) در می آورد.}} | زمانی که سرسی یک دختربچه بود پدرش به او قول داد که او را به ازدواج پرنس [[ریگار تارگرین]] (Rhaegar Targaryen) در می آورد و او روزی ملکه خواهد شد. سرسی از این خبر خوشحال شد و در اولین ملاقاتش با ریگار شیفته ی او شد. با این وجود [[ایریس تارگرین دوم|شاه ایریس]] (King Aerys) پیشنهاد تایوین را رد کرده و مدتی بعد ریگار را به ازدواج [[الیا مارتل]] (Elia Martell) در می آورد.}} | ||
سرسی و جیمی از کودکی با هم روابط جنسی را تجربه کردند. یک بار یکی از خدمتکاران آن ها را در حین این کار می بیند و به مادرشان گزارش می دهد. [[جوانا لنیستر|جوانا]] اتاق های آن ها را به دو نقطه ی دور از هم در قلعه منتقل می کند تا مانع از تکرار چنین رفتاری شود. در دوازده سالگی پدرش که [[دست پادشاه|دست شاه]] (Hand of The King) | سرسی و جیمی از کودکی با هم روابط جنسی را تجربه کردند. یک بار یکی از خدمتکاران آن ها را در حین این کار می بیند و به مادرشان گزارش می دهد. [[جوانا لنیستر|جوانا]] اتاق های آن ها را به دو نقطه ی دور از هم در قلعه منتقل می کند تا مانع از تکرار چنین رفتاری شود. در دوازده سالگی پدرش که [[دست پادشاه|دست شاه]] (Hand of The King) وقت است، او را با خود به [[بارانداز پادشاه]] می برد. در سال های بعد [[تایوین لنیستر|تایوین]] هر پیشنهادی را که برای سرسی می رسد رد می کند، احتمالا به امید آن که او را به ازدواج یکی از شاهزاده های [[خاندان تارگرین|تارگرین]] درآورد. او دلتنگ جیمی می شود و وقتی تایوین تصمیم می گیرد جیمی را به ازدواج [[لایسا تالی]] (Lysa Tully) درآورد حسادت می کند. جیمی در پانزده سالگی و در طی یک لشکرکشی علیه [[انجمن برادری کینگزوود]] (Kingswood Brotherhood) [[شوالیه گری|شوالیه]] می شود. او در راه بازگشت به [[کسترلی راک]] (Casterly Rock) از [[بارانداز پادشاه]] دیدن می کند تا خواهرش را ببیند. سرسی جیمی را اغوا کرده و او را قانع می کند که به [[گارد پادشاه]] (Kingsguard) بپیوندد، که او را ملزم می کند که در ادامه ی عمر ازدواج نکرده و در بارانداز پادشاه در نزدیکی سرسی باقی بماند. سرسی می دانست که لرد تایوین از این اتفاق ناخشنود خواهد شد اما از ترس خشم [[ایریس تارگرین دوم|شاه ایریس]] جرات ابراز علنی آن را ندارد. | ||
سرسی در طول یک ماه بعد ترتیبات پشت پرده این کار را انجام می داد، اما با وجود آن که طرح او برای پیوستن جیمی به [[گارد پادشاه]] موفقیت آمیز بود، نقشه اش بر باد می رود. تنش ها در رابطه ی بین پدرش و شاه بالا می گیرد و لرد تایوین انتصاب جیمی در گارد پادشاه را به منزله ی دزدیدن وارثش از او برداشت کرده، توهین قلمداد می کند. او به یک بهانه ی کوچک از مقامش به عنوان دست استعفا می دهد و به همراه سرسی به [[کسترلی راک]] بر می گردد و دوقلو ها را دوباره از هم جدا می کند. | سرسی در طول یک ماه بعد ترتیبات پشت پرده این کار را انجام می داد، اما با وجود آن که طرح او برای پیوستن جیمی به [[گارد پادشاه]] موفقیت آمیز بود، نقشه اش بر باد می رود. تنش ها در رابطه ی بین پدرش و شاه بالا می گیرد و لرد تایوین انتصاب جیمی در گارد پادشاه را به منزله ی دزدیدن وارثش از او برداشت کرده، توهین قلمداد می کند. او به یک بهانه ی کوچک از مقامش به عنوان دست استعفا می دهد و به همراه سرسی به [[کسترلی راک]] بر می گردد و دوقلو ها را دوباره از هم جدا می کند. |
ویرایش