پرش به محتوا

ادارد استارک: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ ژوئن ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
=== شورش رابرت ===
=== شورش رابرت ===
[[پرونده:Neds justice by abepapakhian.jpg|320px|thumb|left|عدالت ند]]
[[پرونده:Neds justice by abepapakhian.jpg|320px|thumb|left|عدالت ند]]
با مرگ پدر و برادر ند، وی هم اکنون لرد [[وینترفل]] شده بود. او قصد داشت با افزایش نیروهای خود به شورش بپیوندد. اما رسیدن به شمال از طریق [[ویل]] کاری دشوار بود، چرا که [[گال تاون]] (Gulltown)، بندرگاه مرکزی ویل، هنوز وفادار به تخت آهنین بود. ند ناگزیر بود با گذر از کوه ها به [[فینگرز]] (Fingers) رفته و در آنجا ماهیگیری را اجیر کند تا او را با قایق به [[وایت هاربر]] (White Harbor) برساند. ولی آنها در [[بایت]] (Bite) گرفتار طوفان شدند و ماهیگیر غرق شد. با این وجود دختر ماهیگیر موفق شد ند را تا جزایر [[سه خواهر]] (Three Sisters) برساند. وقتی ند به [[سیسترتون]] (Sisterton) رسید، یکی از استادان اصرار ورزید که [[خاندان بارل|لرد بارل]] (Lord Borrell) سر ند را به شاه ایریس تحویل دهد ولی لرد بارل که اطلاع داشت جان ارن و رابرت برتیون در همین اثنا گال تاون را تسخیر کرده اند، در این که چه کسی برنده ی این کشمکش خواهد شد، مردد بود. به این ترتیب او گذاشت تا ند به وایت هاربر برود و در مقابله با خطر شکست در شورش از او خواست تا اقامتش در سیسترتون را مخفی نگه دارد.{{رف|ربا|9}} ند بعد از این که نیرو جمع کرد، به جنوب تاخت تا به جنگ رابرت بپیوندد و زمانی به آنجا رسید که [[نبرد ناقوس ها]] (Battle of the Bells) شرایط را زیر و رو کرد. او سپس به [[ریورران]] رفت تا با [[کتلین تالی]](Catelyn Tully) که نامزد برادرش، برندون، بود، ازدواج کند. جان ارن در همان مراسم با [[لایسا تالی|لایسا]] (Lysa)، خواهر کتلین، ازدواج کرد. این دو ازدواج هم زمان، [[خاندان تالی]] (House Tully) را موظف کرد تا به شورشیان بپیوندند.{{رف|بتت|2}}
با مرگ پدر و برادر ند، وی هم اکنون لرد [[وینترفل]] شده بود. او قصد داشت با افزایش نیروهای خود به شورش بپیوندد. اما رسیدن به شمال از طریق [[ویل]] کاری دشوار بود، چرا که [[گال تاون]] (Gulltown)، بندرگاه مرکزی ویل، هنوز وفادار به تخت آهنین بود. ند ناگزیر بود با گذر از کوه ها به [[فینگرز]] (Fingers) رفته و در آنجا ماهیگیری را اجیر کند تا او را با قایق به [[وایت هاربر]] (White Harbor) برساند. ولی آنها در [[بایت]] (Bite) گرفتار طوفان شدند و ماهیگیر غرق شد. با این وجود دختر ماهیگیر موفق شد ند را تا جزایر [[سه خواهر]] (Three Sisters) برساند. وقتی ند به [[سیسترتون]] (Sisterton) رسید، یکی از استادان اصرار ورزید که [[خاندان بارل|لرد بارل]] (Lord Borrell) سر ند را به شاه ایریس تحویل دهد ولی لرد بارل که اطلاع داشت جان ارن و رابرت باراتیون در همین اثنا گال تاون را تسخیر کرده اند، در این که چه کسی برنده ی این کشمکش خواهد شد، مردد بود. به این ترتیب او گذاشت تا ند به وایت هاربر برود و در مقابله با خطر شکست در شورش از او خواست تا اقامتش در سیسترتون را مخفی نگه دارد.{{رف|ربا|9}} ند بعد از این که نیرو جمع کرد، به جنوب تاخت تا به جنگ رابرت بپیوندد و زمانی به آنجا رسید که [[نبرد ناقوس ها]] (Battle of the Bells) شرایط را زیر و رو کرد. او سپس به [[ریورران]] رفت تا با [[کتلین تالی]](Catelyn Tully) که نامزد برادرش، برندون، بود، ازدواج کند. جان ارن در همان مراسم با [[لایسا تالی|لایسا]] (Lysa)، خواهر کتلین، ازدواج کرد. این دو ازدواج هم زمان، [[خاندان تالی]] (House Tully) را موظف کرد تا به شورشیان بپیوندند.{{رف|بتت|2}}
شورشیان در [[نبرد ترایدنت]] (Battle of the Trident) که در آن رابرت پرنس [[ریگار تارگرین]] (Rhaegar Targaryen) را در نبردی تن به تن به قتل رساند، پیروزی خود را قطعی کردند. از آن جایی که رابرت به دست ریگار زخمی شده بود، تعقیب بازماندگان لشکر ایریس تا [[بارانداز پادشاه]] (King’s Landing) به عهده ی ادارد افتاد. وقتی به آنجا رسید که نیروهای [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) شهر را غارت کرده بودند. ادارد در طول شورش [[خاندان لنیستر]] (House Lannister) را خوار و پست شمرد، از این که لرد تایوین آشکارانه و مدت زمانی طولانی بی طرف ماند تا در نهایت به گروه برنده بپیوندد. این تحقیر زمانی افزایش یافت که ادارد فهمید لرد تایوین با حیله و نیرنگ شهر را فتح کرده است و مردانش همسر و فرزندان ریگار را به وحشیانه ترین طریق کشته اند. علاوه بر آن، زمانی که ادارد به آنجا رسید پرچم لنیستر در [[قلعه سرخ]] (Red Keep) برافراشته شده بود و وقتی به سوی تخت آهنین میرفت تا رابرت را مدعی تاج و تخت اعلام کند، شاه کش، سر [[جیمی لنیستر]] را نشسته بر روی آن و جسد شاه ایریس را روی پله های پایین تخت آهنین، یافت. همه ی این ها سوءظن ادارد نسبت به اهداف جاه طلبانه ی لنیسترها را بیشتر برانگیخت. او احساس میکرد نحوه ی تسخیر بارانداز پادشاه، قیام رابرت را ناشرافتمندانه جلوه داد. وقتی که رابرت به شهر رسید، ادارد از این که او در این عذاب وجدان او شریک نشد، از او ناامید گردید، به ویژه این که از قتل فرزندان ریگار حمایت کرد. او همچنین توصیه ی ادارد را درباره ی این که سر جیمی باید به جرم شکستن سوگندش نسبت به حفاظت از پادشاه به عنوان یکی از شوالیه های [[گارد پادشاه]] (Kingsguard)، به [[نگهبانان شب]] بپیوندد، رد کرد .اختلافات آن ها در مورد این موارد شکافی موقت در روابط ادارد و رابرت ایجاد کرد که حتی جان ارن نیز قادر به ترمیم آن نبود.{{رف|بتت|2}}{{رف|بتت|21}}{{رف|یش|36}}
شورشیان در [[نبرد ترایدنت]] (Battle of the Trident) که در آن رابرت پرنس [[ریگار تارگرین]] (Rhaegar Targaryen) را در نبردی تن به تن به قتل رساند، پیروزی خود را قطعی کردند. از آن جایی که رابرت به دست ریگار زخمی شده بود، تعقیب بازماندگان لشکر ایریس تا [[بارانداز پادشاه]] (King’s Landing) به عهده ی ادارد افتاد. وقتی به آنجا رسید که نیروهای [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) شهر را غارت کرده بودند. ادارد در طول شورش [[خاندان لنیستر]] (House Lannister) را خوار و پست شمرد، از این که لرد تایوین آشکارانه و مدت زمانی طولانی بی طرف ماند تا در نهایت به گروه برنده بپیوندد. این تحقیر زمانی افزایش یافت که ادارد فهمید لرد تایوین با حیله و نیرنگ شهر را فتح کرده است و مردانش همسر و فرزندان ریگار را به وحشیانه ترین طریق کشته اند. علاوه بر آن، زمانی که ادارد به آنجا رسید پرچم لنیستر در [[قلعه سرخ]] (Red Keep) برافراشته شده بود و وقتی به سوی تخت آهنین میرفت تا رابرت را مدعی تاج و تخت اعلام کند، شاه کش، سر [[جیمی لنیستر]] را نشسته بر روی آن و جسد شاه ایریس را روی پله های پایین تخت آهنین، یافت. همه ی این ها سوءظن ادارد نسبت به اهداف جاه طلبانه ی لنیسترها را بیشتر برانگیخت. او احساس میکرد نحوه ی تسخیر بارانداز پادشاه، قیام رابرت را ناشرافتمندانه جلوه داد. وقتی که رابرت به شهر رسید، ادارد از این که او در این عذاب وجدان او شریک نشد، از او ناامید گردید، به ویژه این که از قتل فرزندان ریگار حمایت کرد. او همچنین توصیه ی ادارد را درباره ی این که سر جیمی باید به جرم شکستن سوگندش نسبت به حفاظت از پادشاه به عنوان یکی از شوالیه های [[گارد پادشاه]] (Kingsguard)، به [[نگهبانان شب]] بپیوندد، رد کرد .اختلافات آن ها در مورد این موارد شکافی موقت در روابط ادارد و رابرت ایجاد کرد که حتی جان ارن نیز قادر به ترمیم آن نبود.{{رف|بتت|2}}{{رف|بتت|21}}{{رف|یش|36}}
ادارد رابرت را در بارانداز پادشاه تنها گذاشت و به [[استورمز اند]] (Storm’s End) رفت و در آنجا [[محاصره ی استورمز اند|محاصره ی قلعه]] را از میان برداشت. سپس به [[دورن]] (Dorne) سفر کرد تا خواهرش لیانا را که ظاهرا در [[برج سرور]] (Tower of Joy) زندانی بود، آزاد کند. وقتی ادارد با ۶ تن از همراهانش به قلعه رسید، دریافت که آنجا توسط سه تن از اعضای محافظین پادشاه، شامل سر [[آرتور دین]] (Arthur Dayne) محافظت می شود. نتیجه درگیری پیش آمده مرگ همه ی افراد هردو طرف غیر از ادارد و [[هاولند رید]] (Howland Reed) شد. متاسفانه، وقتی ادارد لیانا را پیدا کرد که در حال مرگ بود. قبل از مرگش قولی از ادارد گرفت که ظاهرا هیچ گاه آن را با کسی در میان نگذاشت. این حادثه برای همیشه مایه عذاب و رنج ادارد واقع شد. با این وجود اندوه مشترک از دست دادن لیانا موجب شد تا ادارد با دوستش و هم اکنون شاه رابرت اول تجدید دوستی نماید.{{رف|بتت|12}}
ادارد رابرت را در بارانداز پادشاه تنها گذاشت و به [[استورمز اند]] (Storm’s End) رفت و در آنجا [[محاصره ی استورمز اند|محاصره ی قلعه]] را از میان برداشت. سپس به [[دورن]] (Dorne) سفر کرد تا خواهرش لیانا را که ظاهرا در [[برج سرور]] (Tower of Joy) زندانی بود، آزاد کند. وقتی ادارد با ۶ تن از همراهانش به قلعه رسید، دریافت که آنجا توسط سه تن از اعضای محافظین پادشاه، شامل سر [[آرتور دین]] (Arthur Dayne) محافظت می شود. نتیجه درگیری پیش آمده مرگ همه ی افراد هردو طرف غیر از ادارد و [[هاولند رید]] (Howland Reed) شد. متاسفانه، وقتی ادارد لیانا را پیدا کرد که در حال مرگ بود. قبل از مرگش قولی از ادارد گرفت که ظاهرا هیچ گاه آن را با کسی در میان نگذاشت. این حادثه برای همیشه مایه عذاب و رنج ادارد واقع شد. با این وجود اندوه مشترک از دست دادن لیانا موجب شد تا ادارد با دوستش و هم اکنون شاه رابرت اول تجدید دوستی نماید.{{رف|بتت|12}}
خط ۳۸: خط ۳۸:
=== بازی تاج و تخت ===
=== بازی تاج و تخت ===
[[پرونده:Ned's execution.jpg|320px|thumb|left|اعدام ند(سریال)]]
[[پرونده:Ned's execution.jpg|320px|thumb|left|اعدام ند(سریال)]]
لرد ادارد، یکی از نگهبانان شب فراری که ادعا می کرد آدرها به وی حمله کرده اند، اعدام کرد. در بازگشت به وینترفل، گروه، دایرولفی که توسط گوزنی نر کشته شده و شاخ گوزن در گلویش فرو رفته بود، پیدا می کنند. با پا در میانی جان اسنو حرام زاده، ند تصمیم می گیرد ۵ توله تازه متولد شده ی آن را زنده نگه دارد و هر کدام از فرزندان شرعی استارک، صاحب یکی از آن ها شوند. مدتی بعد، خبر مرگ جان ارن که ادارد را هم چون رابرت برتیون تحت حمایت خود قرار داده و سال ها به عنوان دست پادشاه خدمت کرده بود، می رسد.{{رف|بتت|4}} پس از مدت کوتاهی رابرت به همراه نیمی از دربار خود به وینترفل آمده و به دنبال آن، ند با بی میلی نامزدی دخترش سنسا (Sansa) با پرنس جافری (Joffrey) و هم چنین جایگزینیش به عنوان دست پادشاه را می پذیرد.{{رف|بتت|6}} در این میان پیغامی از لایسا ارن (Lysa Arryn)، بیوه ی جان و خواهر کتلین، می رسد. او به استارک ها هشدار می دهد که لنیستر ها (Lannisters) در قتل همسرش دست داشته اند.
لرد ادارد، یکی از نگهبانان شب فراری که ادعا می کرد آدرها به وی حمله کرده اند، اعدام کرد. در بازگشت به وینترفل، گروه، [[دایرولف]]ی که توسط گوزنی نر کشته شده و شاخ گوزن در گلویش فرو رفته بود، پیدا می کنند. با پا در میانی جان اسنو حرام زاده، ند تصمیم می گیرد ۵ توله تازه متولد شده ی آن را زنده نگه دارد و هر کدام از فرزندان شرعی استارک، صاحب یکی از آن ها شوند. مدتی بعد، خبر مرگ [[جان ارن]] که ادارد را هم چون رابرت باراتیون تحت حمایت خود قرار داده و سال ها به عنوان [[دست پادشاه]] خدمت کرده بود، می رسد.{{رف|بتت|4}} پس از مدت کوتاهی رابرت به همراه نیمی از دربار خود به وینترفل آمده و به دنبال آن، ند با بی میلی نامزدی دخترش [[سنسا استارک|سنسا]] (Sansa) با پرنس [[جافری باراتیون|جافری]] (Joffrey) و هم چنین جایگزینیش به عنوان دست پادشاه را می پذیرد.{{رف|بتت|6}} در این میان پیغامی از لایسا ارن (Lysa Arryn)، بیوه ی جان و خواهر کتلین، می رسد. او به استارک ها هشدار می دهد که [[خاندان لنیستر|لنیسترها]] (Lannisters) در قتل همسرش دست داشته اند.
ادارد پس از رسیدن به بارانداز پادشاه (King’s Landing)، از قرض های سنگین حکومت و ناتوانی ارن و شورای کوچک (Small Council) از بازداشتن زیاده روی های رابرت، بهت زده می شود. با وجود مخالفت های ادارد به علت هزینه ها، رابرت دستور برگزاری مسابقه ای به افتخار انتصاب ادارد به عنوان دست پادشاه، می دهد.{{رف|بتت|20}} مسابقه شامل رقابت های سوارکاران آزاد و شوالیه هایی از سراسر ۷ پادشاهی (Seven Kingdoms)، مسابقات تیراندازی، رقابت های میدانی و مبارزه با نیزه بود.
ادارد پس از رسیدن به [[بارانداز پادشاه]] (King’s Landing)، از قرض های سنگین حکومت و ناتوانی ارن و [[شورای کوچک]] (Small Council) از بازداشتن زیاده روی های رابرت، بهت زده می شود. با وجود مخالفت های ادارد به علت هزینه ها، رابرت دستور برگزاری مسابقه ای به افتخار انتصاب ادارد به عنوان دست پادشاه، می دهد.{{رف|بتت|20}} مسابقه شامل رقابت های سوارکاران آزاد و شوالیه هایی از سراسر [[هفت پادشاهی]] (Seven Kingdoms)، مسابقات تیراندازی، رقابت های میدانی و مبارزه با نیزه بود.


ادارد در حین بررسی فعالیت های جان قبل از مرگش، پی می برد که وی بخش عمده ای از وقتش را با استنیس برتیون (Stannis Baratheon) و دیدار با فرزندان حرام زاده ی رابرت می گذراند.{{رف|بتت|27}} از طرفی یارن (Yoren)، یکی از نگهبانان شب خبر می دهد که همسرش کتلین، تیریون لنیستر (Tyrion Lannister) را دستگیر کرده است.
ادارد در حین بررسی فعالیت های جان قبل از مرگش، پی می برد که وی بخش عمده ای از وقتش را با [[استنیس باراتیون]] (Stannis Baratheon) و دیدار با فرزندان حرام زاده ی رابرت می گذراند.{{رف|بتت|27}} از طرفی [[یارن]] (Yoren)، یکی از نگهبانان شب خبر می دهد که همسرش کتلین، [[تیریون لنیستر]] (Tyrion Lannister) را دستگیر کرده است.
زمانی که رابرت، مساله کشتن دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen) که باردار بود را با شورای کوچک در میان می گذارد، فقط ند و سر باریستان (Ser Barristan) مخالفت می کنند. رابرت به خاطر کینه ای که از تارگرین ها به دل دارد، بر قتل پافشاری می کند و ادارد برای ابراز مخالفتش از مقامش کناره گیری می کند.{{رف|بتت|33}} ند قبل از این که بارانداز پادشاه را ترک کرده و به وینترفل بازگردد، یکی دیگر از حرام زاده های رابرت که دختری به نام بارا بود، را ملاقات می کند. او در راه بازگشت در دام جیمی لنیستر می افتد که خواهان انتقام برادر ربوده شده اش به دست کتلین، است.{{رف|بتت|35}} ساق پای ادارد در این درگیری به شدت مجروح می شود. بعد از به هوش آمدنش، رابرت دوست خود را ملاقات کرده، از او عذرخواهی نموده و به سمت دست پادشاه باز می گرداند.{{رف|بتت|39}}
زمانی که رابرت، مساله کشتن [[دنریس تارگرین]] (Daenerys Targaryen) که باردار بود را با شورای کوچک در میان می گذارد، فقط ند و [[باریستان سلمی|سر باریستان]] (Ser Barristan) مخالفت می کنند. رابرت به خاطر کینه ای که از تارگرین ها به دل دارد، بر قتل پافشاری می کند و ادارد برای ابراز مخالفتش از مقامش کناره گیری می کند.{{رف|بتت|33}} ند قبل از این که بارانداز پادشاه را ترک کرده و به وینترفل بازگردد، یکی دیگر از حرام زاده های رابرت که دختری به نام بارا بود، را ملاقات می کند. او در راه بازگشت در دام [[جیمی لنیستر]] می افتد که خواهان انتقام برادر ربوده شده اش به دست کتلین، است.{{رف|بتت|35}} ساق پای ادارد در این درگیری به شدت مجروح می شود. بعد از به هوش آمدنش، رابرت دوست خود را ملاقات کرده، از او عذرخواهی نموده و او را به سمت دست پادشاه باز می گرداند.{{رف|بتت|39}}
زمانی که رابرت در شکار به سر می برد، ادارد بر تخت آهنین نشسته و پاسخگوی مردم می گردد. سه لرد ریورلند (Riverland)، خبر ویرانی روستاهای نزدیک مرز قلمرو غربی (Westerlands) توسط گرگور کلگان (Gregor Clegane)، را  می رسانند. ادارد برای بازگرداندن و محاکمه ی کلگان، محافظین شخصی خود، تعدادی شوالیه، توروس میری (Thoros of Myr) و بریک دندریون (Beric Dondarrion) را فرستاد.{{رف|بتت|43}}
زمانی که رابرت در شکار به سر می برد، ادارد بر [[تخت آهنین]] نشسته و پاسخگوی مردم می گردد. سه لرد [[ریورلند]] (Riverland)، خبر ویرانی روستاهای نزدیک مرز قلمرو غربی (Westerlands) توسط [[گرگور کلگان]] (Gregor Clegane)، را  می رسانند. ادارد برای بازگرداندن و محاکمه ی کلگان، محافظین شخصی خود، تعدادی شوالیه، [[توروس]] میری (Thoros of Myr) و [[بریک دانداریون]] (Beric Dondarrion) را فرستاد.{{رف|بتت|43}}
ادارد با پیگیری بیشتر علت توجه جان ارن به حرام زاده های رابرت، وحشت زده پی می برد که سه فرزند مشروع رابرت، در واقع حاصل زنا ملکه سرسی (Cersei) با برادر دوقلویش جیمی بوده اند.{{رف|بتت|44}} ادارد تصمیم می گیرد در ملاقاتی رودررو با سرسی، به او فرصت فرار با فرزندانش را بدهد.{{رف|بتت|45}} اما سرسی در مقابل، با اشاره به قتل رابرت و پرداختن رشوه به نگهبانان شهر بار انداز پادشاه (City Watch of King’s Landing)، او را تهدید می کند. زمانی که رابرت در شرف مرگ بود، ند هر دو پیشنهاد رنلی برتیون (Renly Baratheon)، برادر کوچکتر رابرت، در مورد گروگان گرفتن و تحت نظر قرار دادن فرزندان پادشاه و هم چنین پتایر بیلیش (Petyr Baelish)، در مورد نایب السلطنه ماندن ادارد تا به سلطنت رسیدن پسر ۱۳ ساله سرسی و جیمی، را رد می کند. در عوض برای واگذار کردن سلطنت به استنیس که بزرگ ترین در میان برادران رابرت است، طرح می ریزد.{{رف|بتت|47}} بیلیش قول حمایت نگهبانان شهر را به او می دهد، اما بلافاصله پس از مرگ رابرت به او خیانت می کند.{{رف|بتت|49}} سرسی از همین طریق، ادارد را به جرم خیانت دستگیر می کند و با به دست آوردن حمایت نگهبانان شهر از بیلیش به خاطر این اقدامش تشکر میکند.
ادارد با پیگیری بیشتر علت توجه جان ارن به حرام زاده های رابرت، وحشت زده پی می برد که سه فرزند مشروع رابرت، در واقع حاصل زنا ملکه [[سرسی لنیستر|سرسی]] (Cersei) با برادر دوقلویش جیمی بوده اند.{{رف|بتت|44}} ادارد تصمیم می گیرد در ملاقاتی رو در رو با سرسی، به او فرصت فرار با فرزندانش را بدهد.{{رف|بتت|45}} اما سرسی در مقابل، با اشاره به قتل رابرت و پرداختن رشوه به نگهبانان شهر بار انداز پادشاه (City Watch of King’s Landing)، او را تهدید می کند. زمانی که رابرت در شرف مرگ بود، ند هر دو پیشنهاد [[رنلی باراتیون]] (Renly Baratheon)، برادر کوچکتر رابرت، در مورد گروگان گرفتن و تحت نظر قرار دادن فرزندان پادشاه و هم چنین [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish)، در مورد نایب السلطنه ماندن ادارد تا به سلطنت رسیدن پسر ۱۳ ساله سرسی و جیمی، را رد می کند. در عوض برای واگذار کردن سلطنت به استنیس که بزرگ ترین در میان برادران رابرت است، طرح می ریزد.{{رف|بتت|47}} بیلیش قول حمایت نگهبانان شهر را به او می دهد، اما بلافاصله پس از مرگ رابرت به او خیانت می کند.{{رف|بتت|49}} سرسی از همین طریق، ادارد را به جرم خیانت دستگیر می کند و با به دست آوردن حمایت نگهبانان شهر از بیلیش به خاطر این اقدامش تشکر میکند.
واریس (Varys) در ملاقات با ادارد در سیاه چال، پیشنهاد می دهد که با اعتراف به خیانت می تواند نجات پیدا کرده و به نگهبانان شب (Night’s Watch) بپیوندد. ند در ابتدا مخالفت می کند، اما بعدا برای نجات دخترش، سنسا، که تحت نظارت لنیسترهاست،غرور خود را زیر پا گذاشته و قبول می کند.{{رف|بتت|58}} بی آن که خبر داشته باشد، یارن، دخترش آریا (Arya Stark) و سر باریستان با ظاهری مبدل در میان جمعیت حضور داشتند. ادارد در مقابل همگان، اقراری دروغین نمود اما تصمیم پادشاه جافری مبنی بر اعدام ادارد، نقشه را به هم می ریزد و سرسی، واریس و سپت اعظم را بهت زده می گرداند. ایلن پین (Ilyn Payne)، ادارد را با شمشیر نامی خودش، آیس (Ice) گردن می زند.{{رف|بتت|65}} سپس جافری سر ادارد را بر سر نیزه ای قرار داده و سنسا را وادار به دیدن آن کرد.{{رف|بتت|67}}
[[واریس]] (Varys) در ملاقات با ادارد در سیاه چال، پیشنهاد می دهد که با اعتراف به خیانت می تواند نجات پیدا کرده و به [[نگهبانان شب]] (Night’s Watch) بپیوندد. ند در ابتدا مخالفت می کند، اما بعدا برای نجات دخترش، سنسا، که تحت نظارت لنیسترهاست،غرور خود را زیر پا گذاشته و قبول می کند.{{رف|بتت|58}} بی آن که خبر داشته باشد، یارن، دخترش [[آریا استارک|آریا]] (Arya Stark) و سر باریستان با ظاهری مبدل در میان جمعیت حضور داشتند. ادارد در مقابل همگان، اقراری دروغین نمود اما تصمیم پادشاه جافری مبنی بر اعدام ادارد، نقشه را به هم می ریزد و سرسی، واریس و سپت اعظم را بهت زده می گرداند. [[ایلین پین]] (Ilyn Payne)، ادارد را با شمشیر نامی خودش، [[آیس]] (Ice) گردن می زند.{{رف|بتت|65}} سپس جافری سر ادارد را بر سر نیزه ای قرار داده و سنسا را وادار به دیدن آن کرد.{{رف|بتت|67}}


=== نزاع شاهان ===
=== نزاع شاهان ===
تیریون لنیستر، دستور می دهد که سر لرد ادارد به همراه تمامی سرهای دیگر از نیزه ها درآورده شوند. استخوان های ادارد استارک توسط تیریون به ریورران (Riverrun) فرستاده می شوند. کتلین تالی از هالس مولن (Hallis Mollen) درخواست می کند که آن ها را به شمال ببرد تا ند بتواند در سرداب های وینترفل نزد پدر، برادر و خواهرش دفن شود. بعد از تصرف موت کیلین (Moat Cailin) توسط جزایر آهنی ها (The Ironborn) و افتادن آن به دست خاندان گریجوی، مشخص نشد که استخوان های ادارد قبل از آن، موت را گذرانده است یا نه.
تیریون لنیستر، دستور می دهد که سر لرد ادارد به همراه تمامی سرهای دیگر از نیزه ها درآورده شوند. استخوان های ادارد استارک توسط تیریون به [[ریورران]] (Riverrun) فرستاده می شوند. کتلین تالی از [[هالیس مولن]] (Hallis Mollen) درخواست می کند که آن ها را به شمال ببرد تا ند بتواند در سرداب های وینترفل نزد پدر، برادر و خواهرش دفن شود. بعد از تصرف [[موت کیلین]] (Moat Cailin) توسط جزایر آهنی ها (The Ironborn) و افتادن آن به دست [[خاندان گریجوی]]، مشخص نشد که استخوان های ادارد قبل از آن، از موت عبور کرده است یا نه.
هم چنین اعدام ادارد استارک در سپت اعظم بیلور شکافی بزرگ در روابط بین دربار و هفت مذهب (Faith of the Seven) ایجاد کرد، چرا که بیشتر مذهبیان باور دارند که گردن زدن استارک در آن جا و خونریزی موجب بی حرمتی به سپت شده است.
هم چنین اعدام ادارد استارک در [[سپت بیلور|سپت اعظم بیلور]] شکافی بزرگ در روابط بین دربار و [[مذهب هفت]] (Faith of the Seven) ایجاد کرد، چرا که بیشتر مذهبیان باور دارند که گردن زدن استارک در آن جا و خونریزی موجب بی حرمتی به سپت شده است.
=== رقص با اژدهایان ===
=== رقص با اژدهایان ===
{{اسپویلر|زمانی که برن استارک (Bran Stark) برای پیشگوی سبز (greenseer) شدن آموزش می بیند،از چشمان درخت نیایش وینترفل،تجسمی از پدرش در گذشته مشاهده می کند.برن از دید درخت می شنود که پدرش دعا می کند همسرش او را بخشیده و راب و جان مثل دو برادر با هم بزرگ شوند.{{رف|ربا|34}} باربری ریزول (Barbrey Ryswell)،که خواهان ازدواج با برندون،قبل از نامزدی او با کتلین،بود در صحبت با تیان گریجوی (Theon Greyjoy)،ادارد را مسئول مرگ شوهرش،ویلیام داستین (Willam Dustin) بیان می کند.هم چنین می گوید اگر استخوان های ادارد را پیدا کند،به عنوان تلافی هیچ گاه اجازه نمی دهد که او در سرداب های وینترفل نزد نیاکانش دفن شود،چرا که ادارد هم نتوانسته بود استخوان های همسرش را به او باز گرداند.{{رف|ربا|41}} اگرچه بسیاری از خاندان های شمالی،ادارد را به خاطر فرمانروایی عادلانه و شرافت مندانه اش،با علاقه و احترام یاد می کنند، با این وجود ادارد هیچ گاه خود را همانند برادرش،برندون احساس نمی کرد.}}
{{اسپویلر|زمانی که [[برن استارک]] (Bran Stark) برای [[پیشگوی سبز]] (greenseer) شدن آموزش می بیند،از چشمان [[درخت نیایش]] وینترفل، تجسمی از پدرش در گذشته مشاهده می کند.برن از دید درخت می شنود که پدرش دعا می کند همسرش او را بخشیده و راب و جان مثل دو برادر با هم بزرگ شوند.{{رف|ربا|34}} [[باربری ریزول]] (Barbrey Ryswell)،که خواهان ازدواج با برندون، قبل از نامزدی او با کتلین، بود در صحبت با [[تیان گریجوی]] (Theon Greyjoy)،ادارد را مسئول مرگ شوهرش، [[ویلام داستین]] (Willam Dustin) بیان می کند. هم چنین می گوید اگر استخوان های ادارد را پیدا کند، به عنوان تلافی هیچ گاه اجازه نمی دهد که او در سرداب های وینترفل نزد نیاکانش دفن شود، چرا که ادارد هم نتوانسته بود استخوان های همسرش را به او باز گرداند.{{رف|ربا|41}} اگرچه بسیاری از خاندان های شمالی، ادارد را به خاطر فرمانروایی عادلانه و شرافت مندانه اش، با علاقه و احترام یاد می کنند، با این وجود ادارد هیچ گاه خود را همانند برادرش، برندون احساس نمی کرد.}}
== نقل قول ها ==
== نقل قول ها ==
{{نقل قول|برن: ممکنه یک نفر با وجود این که ترسیده، شجاع باشه؟{{سخ}}
{{نقل قول|برن: ممکنه یک نفر با وجود این که ترسیده، شجاع باشه؟{{سخ}}
خط ۶۲: خط ۶۲:
{{نقل قول|مدت ها پیش را به یاد می آورد که پدرش می گفت، وقتی باد سرد بوزد، گرگ تنها می میرد اما گله زنده می ماند. او همه چیز را پشت سر گذاشته بود. آریا، گرگ تنها، هنوز زنده بود. اما گرگ های گله گیر افتاده و مرده و تکه پاره شده بودند.{{رف|ضبک|1}}|آریا استارک}}
{{نقل قول|مدت ها پیش را به یاد می آورد که پدرش می گفت، وقتی باد سرد بوزد، گرگ تنها می میرد اما گله زنده می ماند. او همه چیز را پشت سر گذاشته بود. آریا، گرگ تنها، هنوز زنده بود. اما گرگ های گله گیر افتاده و مرده و تکه پاره شده بودند.{{رف|ضبک|1}}|آریا استارک}}
{{نقل قول|اما ند تو، باید دستی که ایریس رو کشت می بوسید، ولی وقتی دید چه کسی روی تخت آهنین نشسته ترجیح داد با اخم بگه برو کنار.{{رف|نش|55}}|جیمی لنیستر}}
{{نقل قول|اما ند تو، باید دستی که ایریس رو کشت می بوسید، ولی وقتی دید چه کسی روی تخت آهنین نشسته ترجیح داد با اخم بگه برو کنار.{{رف|نش|55}}|جیمی لنیستر}}
{{نقل قول|ند استارک رو خیلی خوب می شناختم. پدرت دوست من نبود، ولی فقط یک احمق شرافت یا صداقت اون رو زیر سوال می بره.{{رف|یش|76}}|استنیس براتیون به جان اسنو}}
{{نقل قول|ند استارک رو خیلی خوب می شناختم. پدرت دوست من نبود، ولی فقط یک احمق شرافت یا صداقت اون رو زیر سوال می بره.{{رف|یش|76}}|[[استنیس باراتیون]] به جان اسنو}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع|2}}
{{منابع|2}}
[[رده:شخصیت اصلی]][[رده:خاندان استارک]][[رده:نجیب زادگان]][[رده:شخصیت های شمال]][[رده:دست پادشاه]][[رده:اعضای شورای کوچک]][[رده:محافظ]]
[[رده:شخصیت اصلی]][[رده:خاندان استارک]][[رده:نجیب زادگان]][[رده:شخصیت های شمال]][[رده:دست پادشاه]][[رده:اعضای شورای کوچک]][[رده:محافظ]]