۲٬۱۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (←منابع) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
|کتابها =[[بازی تاج و تخت]](حضور دارد){{سخ}}[[نزاع شاهان]](حضور دارد){{سخ}}[[یورش شمشیرها]](شخصیت اصلی){{سخ}}[[ضیافتی برای کلاغ ها]](شخصیت اصلی){{سخ}}[[رقصی با اژدهایان]](شخصیت اصلی) | |کتابها =[[بازی تاج و تخت]](حضور دارد){{سخ}}[[نزاع شاهان]](حضور دارد){{سخ}}[[یورش شمشیرها]](شخصیت اصلی){{سخ}}[[ضیافتی برای کلاغ ها]](شخصیت اصلی){{سخ}}[[رقصی با اژدهایان]](شخصیت اصلی) | ||
| بازیگر =[[نیکولای کاستر والدو]] | | بازیگر =[[نیکولای کاستر والدو]] | ||
| سریال = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل اول]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 3|فصل سوم]] | | سریال = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل اول]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 3|فصل سوم]]{{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]] | ||
}} | }} | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
===در خدمت شاه رابرت === | ===در خدمت شاه رابرت === | ||
اگر چه که [[سرسی]] (Cersei) خواهر جیمی با [[رابرت براتیون|رابرت]] (Robert) ازدواج کرده و ملکه شده بود، او و جیمی هنوز رابطه ی نامشروع شان را حفظ کرده بودند و در زمان سلطنت [[رابرت براتیون|رابرت]] هم آن را ادامه می دادند. در طی سال ها، [[سرسی]] سه کودک به دنیا آورد: [[جافری براتیون|جافری]]، [[میرسلا براتیون|میرسلا]] و [[تامن براتیون|تامن]] (Joffrey, Myrcella, and Tommen). هر چند مردم کشور باور دارند که آن ها فرزندان [[رابرت براتیون|رابرت]] هستند، جیمی پدرِ هر سه ی آن هاست و هر سه به والدینِ واقعی شان شباهت دارند. | اگر چه که [[سرسی]] (Cersei) خواهر جیمی با [[رابرت براتیون|رابرت]] (Robert) ازدواج کرده و ملکه شده بود، او و جیمی هنوز رابطه ی نامشروع شان را حفظ کرده بودند و در زمان سلطنت [[رابرت براتیون|رابرت]] هم آن را ادامه می دادند. در طی سال ها، [[سرسی]] سه کودک به دنیا آورد: [[جافری براتیون|جافری]]، [[میرسلا براتیون|میرسلا]] و [[تامن براتیون|تامن]] (Joffrey, Myrcella, and Tommen). هر چند مردم کشور باور دارند که آن ها فرزندان [[رابرت براتیون|رابرت]] هستند، جیمی پدرِ هر سه ی آن هاست و هر سه به والدینِ واقعی شان شباهت دارند. | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۲: | ||
[[روس بولتون|بولتون]] می رود تا به شاه [[راب استارک|راب]] ملحق شود و جیمی به همراه [[والتون پا فولادی|والتون]] و استاد رانده شده [[کیبورن]] (Qyburn)، سفرش را به [[بارانداز پادشاه]] آغاز می کند. وظیفه ی [[کیبرن]] این است که جیمی را سلامت نگه دارد. وقتی جیمی روی کنده ی یک [[درخت نیایش]] (weirwood stump) می خوابد، رویایی در مورد [[برین از تارت|برین]] می بیند. او که از این رویا شوکه شده است، به [[هارن هال]] باز می گردد و [[برین از تارت|برین]] (Brienne) را از دست [[وارگو هوت]] نجات می دهد.{{رف|یش|44}} | [[روس بولتون|بولتون]] می رود تا به شاه [[راب استارک|راب]] ملحق شود و جیمی به همراه [[والتون پا فولادی|والتون]] و استاد رانده شده [[کیبورن]] (Qyburn)، سفرش را به [[بارانداز پادشاه]] آغاز می کند. وظیفه ی [[کیبرن]] این است که جیمی را سلامت نگه دارد. وقتی جیمی روی کنده ی یک [[درخت نیایش]] (weirwood stump) می خوابد، رویایی در مورد [[برین از تارت|برین]] می بیند. او که از این رویا شوکه شده است، به [[هارن هال]] باز می گردد و [[برین از تارت|برین]] (Brienne) را از دست [[وارگو هوت]] نجات می دهد.{{رف|یش|44}} | ||
وقتی گروه آن ها به [[قلعه سرخ]] (Red Keep) در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) می رسد، آن ها نزد سر [[لوراس تایرل]] (Loras Tyrell) می روند، که حالا عضوی از [[گارد پادشاه]]ی است. [[لوراس تایرل|لوراس]]، [[برین از تارت|برین]] را به خاطر قتلِ [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon) متهم می کند. دوباره جیمی او را نجات می دهد و [[برین از تارت|برین]] را دستگیر می کند، تا اجازه ندهد [[لوراس تایرل|لوراس]] او را بکشد. سپس او به سمت [[سپت اعظمِ بیلور]] (Great Sept of Baelor) می رود تا [[سرسی]] را ببیند. [[سرسی]] در حال عزاداری برای پسرشان [[جافری براتیون|جافری]] است که مُرده، و جنازه اش در حال آماده سازی برای مراسم ختم است. [[سرسی]] و جیمی که از این ماجرا ها درس نگرفته اند، جلوی جنازه ی جافری با یک دیگر معاشقه می کنند.{{رف|یش|62}} | |||
این آخرین باری است که آن ها رابطه ای صمیمی دارند، چرا که رابطه شان شروع به سرد شدن می کند و جیمی نیز به خاطر تجربه هایی که بدست آورده تغییر کرده است. [[تایوین]] (Tywin) به او یک شمشیر از فولاد والریائی (Valaryian steel blade) هدیه می دهد، شمشیری که از شمشیر بزرگ [[ند استارک|ند]]، [[آیس]] (Ice) درست شده است، اما جیمی از هدیه ی پدرش که یک شمشیر است، در حالی که او می داند بدون دست شمشیرزنی این هدیه چه قدر غیر قابل استفاده است، حس حقارت می کند و تصور می کند که مورد توهین قرار گرفته است. به علاوه، عنوان [[محافظ شرق]] نیز از او گرفته می شود و به [[خاندان ارن]] (House arryn) باز می گردد، تا کارهای مهمِ [[لیتل فینگر]] (Littlefinger) در شرق برجسته تر نشان داده شود. جیمی با پدرش مشاجره می کند و نمی پذیرد که از [[گارد پادشاه]]ی استعفا دهد.{{رف|یش|62}} او ملاقاتی را برای اعضای [[گارد پادشاه|گارد]] در [[برج شمشیر سفید]] (White Sword Tower) ترتیب می دهد تا برادران قسم خورده اش را بسنجد و وظایف واقعی شان را به آن ها یادآوری کند.{{رف|یش|67}} | این آخرین باری است که آن ها رابطه ای صمیمی دارند، چرا که رابطه شان شروع به سرد شدن می کند و جیمی نیز به خاطر تجربه هایی که بدست آورده تغییر کرده است. [[تایوین]] (Tywin) به او یک شمشیر از فولاد والریائی (Valaryian steel blade) هدیه می دهد، شمشیری که از شمشیر بزرگ [[ند استارک|ند]]، [[آیس]] (Ice) درست شده است، اما جیمی از هدیه ی پدرش که یک شمشیر است، در حالی که او می داند بدون دست شمشیرزنی این هدیه چه قدر غیر قابل استفاده است، حس حقارت می کند و تصور می کند که مورد توهین قرار گرفته است. به علاوه، عنوان [[محافظ شرق]] نیز از او گرفته می شود و به [[خاندان ارن]] (House arryn) باز می گردد، تا کارهای مهمِ [[لیتل فینگر]] (Littlefinger) در شرق برجسته تر نشان داده شود. جیمی با پدرش مشاجره می کند و نمی پذیرد که از [[گارد پادشاه]]ی استعفا دهد.{{رف|یش|62}} او ملاقاتی را برای اعضای [[گارد پادشاه|گارد]] در [[برج شمشیر سفید]] (White Sword Tower) ترتیب می دهد تا برادران قسم خورده اش را بسنجد و وظایف واقعی شان را به آن ها یادآوری کند.{{رف|یش|67}} | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۲: | ||
سال ها پیش، جیمی به او گفته بود که [[تایشا]]، زنی که [[تیریون]] در خفا با او ازدواج کرده بود، در واقع روسپی ای بوده که جیمی او را استخدام کرده بود و در نتیجه پدرشان کاری کرده بود که سربازانش از آن زن استفاده کنند و بعد هم خود [[تیریون]] را به آن کار وادار کرده بود، به این خاطر که به او درسی بیاموزد. ولی در واقع [[تایشا]] همان طور که ادعا کرده بود، دختر یک کشاورز و واقعاً عاشق [[تیریون]] بوده. | سال ها پیش، جیمی به او گفته بود که [[تایشا]]، زنی که [[تیریون]] در خفا با او ازدواج کرده بود، در واقع روسپی ای بوده که جیمی او را استخدام کرده بود و در نتیجه پدرشان کاری کرده بود که سربازانش از آن زن استفاده کنند و بعد هم خود [[تیریون]] را به آن کار وادار کرده بود، به این خاطر که به او درسی بیاموزد. ولی در واقع [[تایشا]] همان طور که ادعا کرده بود، دختر یک کشاورز و واقعاً عاشق [[تیریون]] بوده. | ||
تیریون که از این افشاگری خشمگین می شود، جیمی را می زند، و با این که می داند [[جافری براتیون|جافری]] پسر حقیقی جیمی بوده و نه [[رابرت براتیون|رابرت]]، به دروغ مسئولیت قتل او را به گردن می گیرد. و به عنوان آخرین انتقام، او حقیقت را در مورد روابط [[سرسی]] با [[لنسل لنیستر|لنسل]] و [[اوسموند کتل بلک]] (Osmund Kettleblack) افشا می کند.{{رف|یش|77}} سپس [[تیریون]]، جیمی را ترک می کند و به دلایلی که جیمی نمی داند، به ملاقات [[تایوین]] رفته و او را می کشد.{{رف|یش|77 | تیریون که از این افشاگری خشمگین می شود، جیمی را می زند، و با این که می داند [[جافری براتیون|جافری]] پسر حقیقی جیمی بوده و نه [[رابرت براتیون|رابرت]]، به دروغ مسئولیت قتل او را به گردن می گیرد. و به عنوان آخرین انتقام، او حقیقت را در مورد روابط [[سرسی]] با [[لنسل لنیستر|لنسل]] و [[اوسموند کتل بلک]] (Osmund Kettleblack) افشا می کند.{{رف|یش|77}} سپس [[تیریون]]، جیمی را ترک می کند و به دلایلی که جیمی نمی داند، به ملاقات [[تایوین]] رفته و او را می کشد.{{رف|یش|77}} | ||
===ضیافتی برای کلاغ ها=== | ===ضیافتی برای کلاغ ها=== | ||
[[پرونده:Harrenhal_bath_by_cabepfir.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|[[برین از تارت]]: جیمی در حمام نیمی جسد نیمی خدا]] | [[پرونده:Harrenhal_bath_by_cabepfir.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|[[برین از تارت]]: جیمی در حمام نیمی جسد نیمی خدا]] | ||
پس از قتل پدرش به دست برادرش [[تیریون]] (Tyrion)، جیمی در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) می ماند و برای [[تایوین]] (Tywin) شب زنده داری می کند. همان شب، [[سرسی]] (Cersei) نزد او می آید و از او می خواهد که [[دست پادشاه]] (Hand of The King) شود. اما او نمی پذیرد و [[سرسی]] خشمگین او را ترک می کند، و می گوید او یک احمق بوده که تا به حال جیمی را دوست می داشته.{{رف|ضبک|3}} | |||
به پیشنهاد جیمی،{{رف|ضبک|8}} [[تامن براتیون|تامن]] و [[مارجری تایرل]] ( Margaery Tyrell) ازدواج می کنند، و [[میس تایرل]] (Mace Tyrell) را از قولش که تا زمان ازدواج [[مارجری تایرل|مارجری]]، [[بارانداز پادشاه]] را ترک نخواهد کرد، آزاد می کند.{{رف|ضبک|12}} در چند روز بعد در [[بارانداز پادشاه]]، جیمی به طور افزاینده ای خودش را در تضاد با عمویش [[کوان لنیستر|کوان]] (Kevan) و خواهرش [[سرسی]] می بیند. او سعی می کند تا به هر دو آن ها بهترین مشاوره را بدهد، همانطور که در مورد سر [[لوراس تایرل]] در [[گارد پادشاه]]ی، تلاش می کند.{{رف|ضبک|16}} | به پیشنهاد جیمی،{{رف|ضبک|8}} [[تامن براتیون|تامن]] و [[مارجری تایرل]] ( Margaery Tyrell) ازدواج می کنند، و [[میس تایرل]] (Mace Tyrell) را از قولش که تا زمان ازدواج [[مارجری تایرل|مارجری]]، [[بارانداز پادشاه]] را ترک نخواهد کرد، آزاد می کند.{{رف|ضبک|12}} در چند روز بعد در [[بارانداز پادشاه]]، جیمی به طور افزاینده ای خودش را در تضاد با عمویش [[کوان لنیستر|کوان]] (Kevan) و خواهرش [[سرسی]] می بیند. او سعی می کند تا به هر دو آن ها بهترین مشاوره را بدهد، همانطور که در مورد سر [[لوراس تایرل]] در [[گارد پادشاه]]ی، تلاش می کند.{{رف|ضبک|16}} | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۳: | ||
مدتی پس از گرفتن قلعه، جیمی نامه ای از [[سرسی]] دریافت می کند که در آن از او تقاضای کمک کرده است. [[سرسی]] توسط [[های اسپارو|سپتون اعظم]] (High Septon) زندانی شده است و قرار است در محاکمه از طریق مبارزه شرکت کند. [[سرسی]] از جیمی می خواهد تا به عنوان جانشین او، در مبارزه ای که احتمالاً در می گیرد شرکت کند. جیمی به نامه پاسخی نمی دهد و دستور می دهد آن را بسوزانند.{{رف|ضبک|43}} | مدتی پس از گرفتن قلعه، جیمی نامه ای از [[سرسی]] دریافت می کند که در آن از او تقاضای کمک کرده است. [[سرسی]] توسط [[های اسپارو|سپتون اعظم]] (High Septon) زندانی شده است و قرار است در محاکمه از طریق مبارزه شرکت کند. [[سرسی]] از جیمی می خواهد تا به عنوان جانشین او، در مبارزه ای که احتمالاً در می گیرد شرکت کند. جیمی به نامه پاسخی نمی دهد و دستور می دهد آن را بسوزانند.{{رف|ضبک|43}} | ||
===رقصی با اژدهایان === | ===رقصی با اژدهایان === | ||
{{اسپویلر|جیمی به [[ریون تری هال]] (Raventree Hall)، آخرین مقر باقی | {{اسپویلر|جیمی به [[ریون تری هال]] (Raventree Hall)، آخرین مقر باقی ماندهی حامیان [[راب استارک]] (Rob Stark)، وارد می شود. قلعه تحت محاصرهی لرد [[جونوس برکن]] (Jonos Bracken) می باشد. جیمی می بیند که وضعیت محاصره ملالآور است، و امیدوار است که بتواند به سرعت به آن خاتمه دهد. ورود او به طور غیر منتظرهای از راه می رسد، و در حالی که [[جونوس برکن|برکن]] با یک فاحشه است، وارد چادر او می شود. [[جونوس برکن|برکن]]، جیمی را در جریان وضعیت قرار می دهد، و جیمی در مییابد که این ماجرا ریشه در دشمنیِ قدیمی بین [[خاندان برکن|برکن ها]] و [[خاندان بلک وود|بلک وود ها]] (Blackwood) دارد. | ||
سپس جیمی با [[تایتوس بلک وود]] (Tytos Blackwood) مذاکره می کند. لرد [[تایتوس|تایتوس]] قانع می شود که جلوی شاه [[تامن براتیون|تامن]] زانو زده و حمایتش از [[استارک]] (Stark) و [[تالی]] (Tully) را لغو کند و همچنین، مقداری از زمین هایش را به [[جونوس برکن]] بدهد و پسرش [[هاستر بلک وود|هاستر]] را نیز به عنوان گروگان به [[ | سپس جیمی با [[تایتوس بلک وود]] (Tytos Blackwood) مذاکره می کند. لرد [[تایتوس|تایتوس]] قانع می شود که جلوی شاه [[تامن براتیون|تامن]] زانو زده و حمایتش از [[استارک]] (Stark) و [[تالی]] (Tully) را لغو کند و همچنین، مقداری از زمین هایش را به [[جونوس برکن]] بدهد و پسرش [[هاستر بلک وود|هاستر]] را نیز به عنوان گروگان به [[قلعهی سرخ]] (Red Keep) بفرستد. به علاوه، به خاطر حمایت اولیهی [[خاندان برکن|برکن ها]] از [[راب استارک]]، جیمی از [[جونوس برکن|جونوس]] می خواهد که یکی از دخترانش را به عنوان گروگان به [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) بفرستد. | ||
جیمی پس از درست کردن اوضاع در [[ریون تری هال|ریون تری]]، به همراه افرادش به [[ریورران]] (Riverraun) باز می گردد. در راه، آنان در [[پنی تری]] (Pennytree) اردو می زنند، جایی که هنوز بومی ها از مسافران و «افراد پادشاه» می ترسند و به افراد جیمی اجازه نمی دهند که وارد قلعه شوند. جیمی تصمیم می گیرد به | جیمی پس از درست کردن اوضاع در [[ریون تری هال|ریون تری]]، به همراه افرادش به [[ریورران]] (Riverraun) باز می گردد. در راه، آنان در [[پنی تری]] (Pennytree) اردو می زنند، جایی که هنوز بومی ها از مسافران و «افراد پادشاه» می ترسند و به افراد جیمی اجازه نمی دهند که وارد قلعه شوند. جیمی تصمیم می گیرد به نصیحت سر [[کنوس از کایس]] (Ser Kennos of Kayce)، که به او می گوید ناگهانی قلعه را بگیرد، گوش ندهد. در مدتی که جیمی در [[پنی تری]] است، [[برین از تارت]] (Brienne of Tarth)، به طور غیر منتظرهای به دیدنش میآید. او به جیمی میگوید که [[سانسا]] (Sansa) را پیدا کرده، و فاصلهاش از آن ها به اندازهی یک روز سواری است. با این حال، او ادعا می کند که جیمی باید تنها با او برود، و گرنه [[سندور کلگان|تازی]] (Hound)، [[سانسا]] را خواهد کشت.{{رف|ربا|48}}}} | ||
== نقل قول های جیمی == | == نقل قول های جیمی == | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۴: | ||
{{نقل قول|[[ادارد استارک|گرگ]] به چه حقی در مورد شیر قضاوت می کنه؟ به چه حقی؟{{رف|یش|37}}|جیمی به [[برین]]}} | {{نقل قول|[[ادارد استارک|گرگ]] به چه حقی در مورد شیر قضاوت می کنه؟ به چه حقی؟{{رف|یش|37}}|جیمی به [[برین]]}} | ||
{{نقل قول|چرا سرسی باید به جنگجو نیاز داشته باشه؟ اون منو داره.{{رف|ضبک|16}}}} | {{نقل قول|چرا سرسی باید به جنگجو نیاز داشته باشه؟ اون منو داره.{{رف|ضبک|16}}}} | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۶: | ||
'''جیمی''':زنده نگه داشتن پادشاه. از زمانی که من شهر رو ترک کردم چند پادشاه از دست دادید؟دوتا، درسته؟{{رف|یش|62}}|جیمی به [[مرین ترنت]]}} | '''جیمی''':زنده نگه داشتن پادشاه. از زمانی که من شهر رو ترک کردم چند پادشاه از دست دادید؟دوتا، درسته؟{{رف|یش|62}}|جیمی به [[مرین ترنت]]}} | ||
{{نقل قول|حالا شما شمشیر خونینتون رو غلاف میکنید، وگرنه من می گیرمش و جایی فرو اش می کنم که حتی [[رنلی براتیون|رنلی]] هم هرگز پیداش نکرده بود.{{رف|یش|62}}|جیمی به سر [[لوراس تایرل]] | {{نقل قول|حالا شما شمشیر خونینتون رو غلاف میکنید، وگرنه من می گیرمش و جایی فرو اش می کنم که حتی [[رنلی براتیون|رنلی]] هم هرگز پیداش نکرده بود.{{رف|یش|62}}|جیمی به سر [[لوراس تایرل]]}} | ||
==نقل قول های در مورد جیمی == | ==نقل قول های در مورد جیمی == | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۷: | ||
{{نقل قول|[[باریستان سلمی|سلمی]] هیچ وقت موافق حضور جیمی توی اون [[گارد پادشاه]]یِ باارزشش نبود. قبل از [[قیام رابرت|شورش]]، اون شوالیه ی پیر فکر می کرد که اون خیلی جوون و بی تجربه است؛ بعد از اون، مشهوره که می گفت شاه کش باید [[ردای سفید]] رو با یه سیاهش عوض کنه.{{رف|ربا|57}}|تیریون لنیستر، هنگامی که در مورد تحقیر برادرش توسط [[باریستان سلمی]] فکر می کند }} | {{نقل قول|[[باریستان سلمی|سلمی]] هیچ وقت موافق حضور جیمی توی اون [[گارد پادشاه]]یِ باارزشش نبود. قبل از [[قیام رابرت|شورش]]، اون شوالیه ی پیر فکر می کرد که اون خیلی جوون و بی تجربه است؛ بعد از اون، مشهوره که می گفت شاه کش باید [[ردای سفید]] رو با یه سیاهش عوض کنه.{{رف|ربا|57}}|تیریون لنیستر، هنگامی که در مورد تحقیر برادرش توسط [[باریستان سلمی]] فکر می کند }} | ||
{{نقل قول|'''جیمی''':تو منو ترسو صدا می کنی؟{{سخ}} | {{نقل قول|'''جیمی''':تو منو ترسو صدا می کنی؟{{سخ}} | ||
'''بلک فیش''':نه، من تو رو افلیج صدا می کنم.{{رف|ضبک|27}}|[[بریندن تالی|بلک فیش]] | '''بلک فیش''':نه، من تو رو افلیج صدا می کنم.{{رف|ضبک|27}}|[[بریندن تالی|بلک فیش]]}} | ||
==خانواده== | ==خانواده== | ||
خط ۲۰۱: | خط ۱۹۸: | ||
{{منابع|3}} | {{منابع|3}} | ||
{{الگو:شخصیت های اصلی}} | {{الگو:شخصیت های اصلی}} | ||
{{الگو: | {{الگو:گارد پادشاه}} | ||
[[en:Jaime Lannister]] | [[en:Jaime Lannister]] | ||
[[رده:نجیب زادگان]][[رده:شخصیت های سرزمین های غربی]][[رده:خاندان لنیستر]][[رده:اعضای گارد پادشاه]][[رده:اعضای شورای کوچک]][[رده:شخصیت های اصلی]][[رده:ملازمین]] | [[رده:نجیب زادگان]][[رده:شخصیت های سرزمین های غربی]][[رده:خاندان لنیستر]][[رده:اعضای گارد پادشاه]][[رده:اعضای شورای کوچک]][[رده:شخصیت های اصلی]][[رده:ملازمین]] |