لیانا استارک: تفاوت میان نسخهها
(←سرگذشت) |
|||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
[[File: Lyanna stark by dreambeing.jpg |لیانا استارک – اثر Dream-chan ©|thumb|300px|چپ]] | [[File: Lyanna stark by dreambeing.jpg |لیانا استارک – اثر Dream-chan ©|thumb|300px|چپ]] | ||
=== دوران کودکی === | === دوران کودکی === | ||
[[برن استارک]] (bran stark) از طریق درخت قلب وینترفل رویایی میبیند که در آن دختری شبیه به آریاست. دو کودک دیده میشوند که با شاخه درخت، به عنوان شمشیر، با هم دوئل میکنند. دختر بزرگتر و بلند قد تر از پسر است. او پسر را با ضربه زدن به رانش شکست میدهد. پسر تعادلش را از دست میدهد و به داخل برکه میافتد. او شروع به تقلا کردن و فریاد زدن میکند. دختر به او هشدار میدهد که ساکت باشد وگرنه [[ننه پیر]] (old nan)صدای او را میشنود و پدرشان را با خبر می کند. بعد او زانو می زد و برادر کوچکترش را از برکه بیرون میکشد. قبل از اینکه برن فرصت کند چیز بیشتری از آن دو کودک ببیند، صحنه به رویایی دیگر تغییر میکند.{{رف|ربا|34}} اشاره شده است که آن دختر لیانا و آن پسر برادر کوچکترش [[بنجن استارک]] (benjen stark)هستند.<ref>[http://books.google.gr/books?id=tYUsrknjhbEC&pg=PT52&lpg=PT52&dq=Knight+of+the+laughing+tree+uncertain&source=bl&ots=3Oel8P1-Mf&sig=MaELA01H_FROetLJ7v4jNnc_tHk&hl=el&sa=X&ei=8WYJUOKpCOip4gSiv_XZCg&redir_esc=y#v=onepage&q&f=false آنسوی دیوار، فصل:تاریخ شخصی]:دربارهی نایقینیهای موجود در متن رمانها سخن میگوید: حتی مواردی که به نظر عناصری مستقیم از پیشینهی داستان هستند، پیچیدهتر از آنچه در نگاه نخست به نظر میآیند، هستند. ما از طریق درخت قلب دیدیم که لینا شمشیرزن ماهری بوده است و میتوانسته در یک مبارزهی نمایشی از برادر جوانترش پیشی بگیرد- کسی که در آینده نخستین گشتی نگهبانان شب و سربازی بسیار توانمند است. این موضوع ایدهی آن که لیانا همان شوالیه درخت خندان است، تقویت میکند... و دلیل دیگری را بهوجود میآورد که چرا او و ریگار ملاقات کرده و رابطهای را شکل دادهاند.</ref> | |||
زمانی که پدرش قول لیانا را به رابرت داد او در وینترفل بود. همان شب او محرمانه نگرانیاش را راجع به رابرت با ادارد در میان گذاشت: "آن مرد هیچگاه به یک تخت وفادار نمی ماند." او دربارهی دختر حرامزادهی رابرت، ظاهرا [[میا استون]](mya stone)، در [[دره ارن]] شنیده بود. | |||
ادارد تلاش کرد تا او را قانع کند که کاری که رابرت قبل از نامزدی انجام داده ناچیز است و اینکه او عوض خواهد شد. با این حال لیانا قانع نشد.{{رف|بتت|35}} | |||
=== هارنهال === | === هارنهال === |
نسخهٔ ۳۰ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۳۲
| در حال ترجمه این موضوع توسط کاربر:نگار در حال ترجمه است. این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند. |
لیانا استارک اثر Manulys © | |
| |
القاب | گرگ خاکستری لیا |
---|---|
خاندان | خاندان استارک |
فرهنگ | شمالی |
تولد | در سال 267 پس از ورود اگان |
مرگ | در سال 283 پس از ورود اگان در برج شادی |
کتاب(ها) | بازی تاج و تخت (اشاره شده) نزاع شاهان (اشاره شده) یورش شمشیرها (اشاره شده) رقصی با اژدهایان (اشاره شده) |
لیانا استارک خواهر جوان تر لرد ادارد استارک و نامزد دوست دوران کودکی ند، رابرت براتیون بود. دزدیده شدن او توسط ریگار تارگرین واقعه ای بود که در نهایت منحر به قیام رابرت و سقوط سلسله تارگرین شد.
ظاهر و شخصیت
- همچنین ببینید: مجموعه تصاویر لیانا استارک
همه کسانی که لیانا را می شناختند، او را زیبا، با موهای تیره، چشمان خاکستری و صورت بلندی که مشخصه استارکهاست، توصیف میکنند.[۱] ند او را، مانند برادرش برندون، «دارنده خون گرگ»، سرسخت، خود رای، شجاع و زودجوش، به یاد میآورد. او در ادامه به مقایسه او با دخترش آریا از هر دو جنبه ی ظاهر و شخصیت، می پردازد و احتمال میدهد اگر پدرشان اجازه میداد او نیز با خودش شمشیر حمل میکرد. گفته میشود که او اسب سوار بسیار با مهارتی بوده است.[۲] لیانا به رزهای آبی زمستانی که در وینترفل می رویید علاقه بسیار زیادی داشت.[۳]
لیانا مانند یک مرد شمالی اسب سواری می کرد. هاروین مهارت اسب دوانی او را با مهارت های آریا مقایسه کرد.[۴] باربری داستین اظهار دارد که برندون و لیانا هر دو عاشق اسب سواری بودند. او آنها را به یک «جفت قنطورس» تشبیه می کند.[۵] روس بولتون (roose Bolton)ادعا می کند لیانا خودش یک «نیمه اسب»، بود، هر چند که او ادعا میکند که پسرش دومریک بولتون میتوانست از او پیشی بگیرد.[۶]
رابرات عمیقا واله و شیدا لیانا بود و بعد از گذشت دههها از مرگ لیانا به یاد و خاطرات او عشق می ورزید، تا جایی که در ازدواجش با سرسی لنیستر دچار مشکلات عدیده شدند.[۷][۸] با اینحال ند، اشاره میکند که رابرت هیچگاه لیانا را به خوبی نشناخت و اظهار میکند که ممکن بود آنها نتوانند به آن خوبی که رابرت تصور میکند با هم کنار بیایند. در حالی که رابرت باور داشت که لیانا مثل سرسی هیچ گاه در معرض دید عموم با او مخالفت نمیکرد، ند میگفت که رابرت فقط زیبایی لیانا را دیده است و هیچ گاه متوجه خیرهسری و قدرت اراده او نشده است.[۹] لیانا تقریبا به طور قابل توجهی کمتر از رابرت نسبت به ازدواجشان هیجان زده بود، تا جایی که به ند گفت که عشق رابرت جلوی وفادار نبودنش را بعد از ازدواجشان نخواهد گرفت.[۱۰]
بنا به گفتههای ادارد استارک، آریا استارک از نظر ظاهر شبیه لیاناست. هم چنین گفته می شود که مارجری تایرل نیز شبیه لیاناست. در بارانداز پادشاه، رنلی براتیون از ادارد خواست پرترهی مینیاتوری مارجری، که به سبک میری نگارگری شده بود، را بررسی کند. او میخواست شباهت گفته شده را تایید کند، اما ادارد ارتباطی بین دو زن ندید.
کوان لنیستر لیانا را با زیبایی وحشیاش به یاد میآورد. اما زیباییش در مقایسه با سرسی لنیستر جوان رنگ میبازد. «هرچند مشعل میسوزاند ولی هیچگاه با خورشید در حال طلوع یکسان نیست.»[۱۱]
سرگذشت
دوران کودکی
برن استارک (bran stark) از طریق درخت قلب وینترفل رویایی میبیند که در آن دختری شبیه به آریاست. دو کودک دیده میشوند که با شاخه درخت، به عنوان شمشیر، با هم دوئل میکنند. دختر بزرگتر و بلند قد تر از پسر است. او پسر را با ضربه زدن به رانش شکست میدهد. پسر تعادلش را از دست میدهد و به داخل برکه میافتد. او شروع به تقلا کردن و فریاد زدن میکند. دختر به او هشدار میدهد که ساکت باشد وگرنه ننه پیر (old nan)صدای او را میشنود و پدرشان را با خبر می کند. بعد او زانو می زد و برادر کوچکترش را از برکه بیرون میکشد. قبل از اینکه برن فرصت کند چیز بیشتری از آن دو کودک ببیند، صحنه به رویایی دیگر تغییر میکند.[۱۲] اشاره شده است که آن دختر لیانا و آن پسر برادر کوچکترش بنجن استارک (benjen stark)هستند.[۱۳]
زمانی که پدرش قول لیانا را به رابرت داد او در وینترفل بود. همان شب او محرمانه نگرانیاش را راجع به رابرت با ادارد در میان گذاشت: "آن مرد هیچگاه به یک تخت وفادار نمی ماند." او دربارهی دختر حرامزادهی رابرت، ظاهرا میا استون(mya stone)، در دره ارن شنیده بود. ادارد تلاش کرد تا او را قانع کند که کاری که رابرت قبل از نامزدی انجام داده ناچیز است و اینکه او عوض خواهد شد. با این حال لیانا قانع نشد.[۱۰]
هارنهال
ناپدید شدن و عواقب آن
مرگ و خاکسپاری
نامگذاری به افتخار لیانا
ظهور در کابوسها و رویاها
نقلقولهای لیانا
” ند عزیزم، عشق شیرینه، اما نمیتونه ذات یه مرد رو عوض کنه.[۱۰] “
نقلقولها راجع به لیانا
خانواده
منابع و یادداشتها
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 12، ادارد.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 22، آریا.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 58، ادارد.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 17، آریا.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 41، خائن (ریک V).
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 32، ریک.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 4، ادارد.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 8، برن.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 30، ادارد.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ بازی تاج و تخت، فصل 35، ادارد.
- ↑ رقصی با اژدهایان، موخره.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 34، برن.
- ↑ آنسوی دیوار، فصل:تاریخ شخصی:دربارهی نایقینیهای موجود در متن رمانها سخن میگوید: حتی مواردی که به نظر عناصری مستقیم از پیشینهی داستان هستند، پیچیدهتر از آنچه در نگاه نخست به نظر میآیند، هستند. ما از طریق درخت قلب دیدیم که لینا شمشیرزن ماهری بوده است و میتوانسته در یک مبارزهی نمایشی از برادر جوانترش پیشی بگیرد- کسی که در آینده نخستین گشتی نگهبانان شب و سربازی بسیار توانمند است. این موضوع ایدهی آن که لیانا همان شوالیه درخت خندان است، تقویت میکند... و دلیل دیگری را بهوجود میآورد که چرا او و ریگار ملاقات کرده و رابطهای را شکل دادهاند.