وال: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
خط ۲۲: خط ۲۲:


== شخصیت و ظاهر ==
== شخصیت و ظاهر ==
:'''همچنین ببینید:'''[[:رده:تصاویر وال|تصاویر وال]]
وال زنی زیبا با موهای بلوند است{{رف|یش|7}} که گاهی آن را به صورت بافته روی یکی از شانه‌هایش می‌اندازد.{{رف|ربا|7}} او چشمانی روشن و گونه‌هایی برجسته دارد؛ اما هنگامی که از ماموریتش برای تورموند بازمی‌گردد، چشمانش آبی توصیف می‌شود.او لاغر اندام با سینه‌های درشت است.{{رف|یش|73}} او مبتکر، شجاع و تواناست.
وال زنی زیبا با موهای بلوند است{{رف|یش|7}} که گاهی آن را به صورت بافته روی یکی از شانه‌هایش می‌اندازد.{{رف|ربا|7}} او چشمانی روشن و گونه‌هایی برجسته دارد؛ اما هنگامی که از ماموریتش برای تورموند بازمی‌گردد، چشمانش آبی توصیف می‌شود.او لاغر اندام با سینه‌های درشت است.{{رف|یش|73}} او مبتکر، شجاع و تواناست.



نسخهٔ ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۷

وال
Welcome back princess by denkata5698.jpg
وال اثر Denkata5698©

القاب پرنسس وحشی‌ها
لیدی وال
فرهنگ مردم آزاد
کتاب(ها) یورش شمشیرها (حضور دارد)
ضیافتی برای کلاغ‌ها (اشاره می‌شود)
رقصی با اژدهایان (حضور دارد)

وال یک وحشی است. او خواهر دالا، همسر منس رایدر است.[۱]

شخصیت و ظاهر

همچنین ببینید:تصاویر وال

وال زنی زیبا با موهای بلوند است[۱] که گاهی آن را به صورت بافته روی یکی از شانه‌هایش می‌اندازد.[۲] او چشمانی روشن و گونه‌هایی برجسته دارد؛ اما هنگامی که از ماموریتش برای تورموند بازمی‌گردد، چشمانش آبی توصیف می‌شود.او لاغر اندام با سینه‌های درشت است.[۳] او مبتکر، شجاع و تواناست.

حوادث اخیر

یورش شمشیرها

وال جارل، تکاوری وحشی را «می‌دزدد». وقتی جان اسنو به منس رایدر، پادشاه آنسوی دیوار معرفی می‌شود، وال نیز در آن چادر حضور دارد.[۱] وقتی ارتش وحشی‌ها در نبرد کسل بلک حمله می‌کند، وال در وضع حمل فرزند دالا کمک می‌کند.[۳] وقتی وحشی‌ها شکست می‌خورند، او نیز اسیر می‌شود.

ضیافتی برای کلاغ‌ها

رقصی با اژدهایان

نقل‌قول‌های وال

من یه بانوی جنوبی نیستم، من یه زن آزادم. من جنگل رو بهتر از همه‌ تکاورای ردا سیاه شما می‌شناسم. این جنگل برای من هیچ شبحی نداره.[۶]

—وال به جان اسنو

لرد کلاغ هر وقت که دلش بخواد می‌تونه تخت منو بدزده. اگه اخته بشه، عمل به اون قسم‌ها براش راحتتر می‌شه.[۷]

—وال به جان اسنو

نقل‌قول‌ها درباره وال

وال نیازی نداره لبخند بزنه؛ اون هر جایی از دنیا می‌تونه سر مردا رو به سمت خودش بچرخونه.[۸]

جان اسنو، در حال فکر کردن به وال

آن‌ها یک هدبند از برنز تیره بر سرش گذاشته بودند، حال او در برنز شاهانه‌تر از استنیس در طلا بود.[۸]

منابع و یادداشت‌ها