سانسا استارک: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
کمی بعد در محضر [[رابرت براتیون|شاه رابرت]] (King Robert)، آریا حقیقت ماجرا را می گوید، اما جافری به دروغ ادعا می کند که [[آریا]]، [[نایمریا]] و [[مایکاه]] بدون علت به او حمله ور شده اند. سانسا که نمی خواهد به شوهر آینده اش خیانت کند دروغ می گوید و با ادعای آن که چیزی به یاد نمی آورد، هیچ کدام از روایت ها را تایید نمی کند. [[سرسی لنیستر|ملکه سرسی]] (Queen Cersei) از فرصت استفاده می کند و می گوید که دایرولفی که به پسرش حمله کرده باد کشته شود. آریا که این را پیش بینی کرده بود، نایمریا را فراری داده بود. از این رو سرسی خواستار مرگ [[لیدی]] به جای نایمریا می شود. | کمی بعد در محضر [[رابرت براتیون|شاه رابرت]] (King Robert)، آریا حقیقت ماجرا را می گوید، اما جافری به دروغ ادعا می کند که [[آریا]]، [[نایمریا]] و [[مایکاه]] بدون علت به او حمله ور شده اند. سانسا که نمی خواهد به شوهر آینده اش خیانت کند دروغ می گوید و با ادعای آن که چیزی به یاد نمی آورد، هیچ کدام از روایت ها را تایید نمی کند. [[سرسی لنیستر|ملکه سرسی]] (Queen Cersei) از فرصت استفاده می کند و می گوید که دایرولفی که به پسرش حمله کرده باد کشته شود. آریا که این را پیش بینی کرده بود، نایمریا را فراری داده بود. از این رو سرسی خواستار مرگ [[لیدی]] به جای نایمریا می شود. | ||
در بارانداز پادشاه، سانسا چون آریا را مقصر مرگ لیدی می داند، | در بارانداز پادشاه، سانسا چون آریا را مقصر مرگ لیدی می داند، بااو قهر می کند. او همچنان شیفته ی جافری باقی می ماند و رابطه ی نزدیکی نیز با ملکه [[سرسی]] بر قرار می کند. با برگزاری تورنومنت به افتخار پدرش، سانسا به داستان های مورد علاقه اش را به چشم میبند، و رویاهای او در مورد جایگاه [[شوالیه|شوالیه گری]] و جوانمردی تقویت می شود. او همچنین تحت تاثیر [[لوراس تایرل]] (Loras Tyrell) [[لوراس تایرل|شوالیه گل ها]] (The Knight of Flowers) قرار می گیرد؛ زمانی که لوراس به او یک رز سرخ می دهد، سانسا خود را درون یک ترانه ی عاشقانه می پندارد. | ||
وقتی پدرش حقیقت را در مورد والدین جافری می یابد و به دخترانش می گوید که آن ها را به وینترفل باز خواهد گرداند، سانسا، در یک اقدام خیره سرانه، به سوی ملکه می رود و نقشه های پدرش را پیش او بازگو می کند، هدف او این است که در پایتخت بماند و با | وقتی پدرش حقیقت را در مورد والدین جافری می یابد و به دخترانش می گوید که آن ها را به وینترفل باز خواهد گرداند، سانسا، در یک اقدام خیره سرانه، به سوی ملکه می رود و نقشه های پدرش را پیش او بازگو می کند، هدف او این است که در پایتخت بماند و با جافری ازدواج کند. اقدام نا بخردانه ی او به ملکه در توطئه اش علیه ادارد کمک می کند. بعد از بازداشت پدرش، سانسا مجبور می شود که پدرش را خائن بخواند. او در برابر شاه و مشاورانش زانو می زند و طلب بخشش می کند. جافری که اکنون با مرگ [[رابرت براتیون|رابرت]] شاه است، قول می دهد که بخشنده باشد، اما روی پله های [[سپت بزرگ بیلور|سپت بیلور]] (Baelor's sept) دستور مرگ ادارد را صادر می کند. سانسا، درمانده شاهد مرگ پدرش است. | ||
نسخهٔ ۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۴۴
سانسا اثر MKomarck | |
| |
القاب | پرنده ی کوچک |
---|---|
عنوان | پرنسس وینترفل |
خاندان | خاندان استارک |
فرهنگ | شمالی |
تولد | در 286AL در وینترفل |
همسر | |
کتاب(ها) | بازی تاج وتخت (شخصیت اصلی) نزاع شاهان (شخصیت اصلی) |
| |
بازیگر | سوفی ترنر |
سریال | فصل اول فصل دوم |
سانسا استارک (Sansa Stark) دختر بزرگ کتلین تالی (Catelyn Tully) و ادارد استارک (Eddard Stark) است. سانسا سه برادر به نام های راب (Rob)، برن (Bran) و ریکان (Rickon)، خواهری به نام آریا (Arya) و برادری ناتنی به نام جان اسنو (Jon Snow) دارد. سانسا از شخصیت های اصلی (POV Characters) کتاب است و نقشش را در سریال سوفی ترنر (Sophie Turner) بازی می کند.
کاراکتر و شخصیت
سانسا به زیباییش شهره است. او با داشتن گونه هایی درشت، چشمان آبی زنده و گیسوان انبوه حنایی، خصلت های خاندان مادرش، تالی ها (Tully) را به ارث برده است. سانسا در ابتدای مجموعه یازده ساله است. با بزرگتر شدنش، سانسا اندامی بلند، برازنده و زنانه می یابد.
سانسا چون یک بانو بزرگ شده است، و نگرش مرسوم زنانه به محیط اطرافش دارد. او به موسیقی، شعر، آواز خوانی، رقص، قلاب دوزی و سایر فعالیت های مروم زنانه علاقه دارد. مانند بسیاری از دختران همسنش، سانسا دیوانه ی آواز ها و داستان های عاشقانه و پر ماجراست، خصوصا داستان هایی در مورد شاهزاده های خوش قیافه، شوالیه های (Knights) شریف، جوانمردی و عشق. در ابتدا او شیفته ی داستان ها و آواز هایی بود که دنیای خارج از وینترفل (Winterfell) را برایش به تصویر می کشید، دنیایی که او آرزوی تجربه کردنش را داشت، اما به مرور او به حقیقت نداشتن آن افکار عاشقانه ی معصومانه پی می برد.
زابطه ی سانسا با خواهرش آریا پر تنش است. این دو در اکثر زمینه در تضاد با هم دیگر هستند. سانسا را مدت کمی دایرولفی (Direwolf) به نام لیدی (Lady) همراهی می کرد. سانسا علاقه بسیاری به کیک لیمویی دارد.
تاریخ
سانسا بزرگ ترین دختر لیدی کتلین و لرد ادارد رییس خاندان استارک (House Stark) و محافظ (Warden) شمال (North) است. سانسا در وینترفل به دنیا آمد و بزرگ شد. او در طی یازده سال حضور در وینترفل وظایف یک زن نجیب زاده را آموخت، و سپتا موردان (Mordane) هنر های زنانه را به او یاد داد. سانسا برادری بزرگتر به نام راب، خواهری کوچک تر به نام آریا، دو برادر کوچکتر به نام های برن و ریکان و برادری ناتنی به نام جان اسنو دارد.
اتفاقات اخیر
بازی تاج وتخت
زمانی که پدرش به مقام دست پادشاه (Hand of the King) می رسد، سانسا از دورنمای زندگی در دربار بارانداز پادشاه (King's Landing) شادمان و از نامزدی با جافری (Joffrey) هیجان زده است. در سفر به پایتخت، جافری به اصرار مادرش سانسا را همراهی می کند. این دو در حال قدم زدن با هم هستنند که با آریا، خواهر سانسا در حالی رو به رو می شوند، که او مشغول شمشیر بازی با پسری به نام مایکاه (Mycah) است. جافری شمشیرش را می کشد و مایکاه را تهدید می کند، اما آریا با او می جنگد، دایرولفش نایمریا (Nymeria) جافری را خلع سلاح کرده و جراحتی جزیی به او وارد می کند.
کمی بعد در محضر شاه رابرت (King Robert)، آریا حقیقت ماجرا را می گوید، اما جافری به دروغ ادعا می کند که آریا، نایمریا و مایکاه بدون علت به او حمله ور شده اند. سانسا که نمی خواهد به شوهر آینده اش خیانت کند دروغ می گوید و با ادعای آن که چیزی به یاد نمی آورد، هیچ کدام از روایت ها را تایید نمی کند. ملکه سرسی (Queen Cersei) از فرصت استفاده می کند و می گوید که دایرولفی که به پسرش حمله کرده باد کشته شود. آریا که این را پیش بینی کرده بود، نایمریا را فراری داده بود. از این رو سرسی خواستار مرگ لیدی به جای نایمریا می شود.
در بارانداز پادشاه، سانسا چون آریا را مقصر مرگ لیدی می داند، بااو قهر می کند. او همچنان شیفته ی جافری باقی می ماند و رابطه ی نزدیکی نیز با ملکه سرسی بر قرار می کند. با برگزاری تورنومنت به افتخار پدرش، سانسا به داستان های مورد علاقه اش را به چشم میبند، و رویاهای او در مورد جایگاه شوالیه گری و جوانمردی تقویت می شود. او همچنین تحت تاثیر لوراس تایرل (Loras Tyrell) شوالیه گل ها (The Knight of Flowers) قرار می گیرد؛ زمانی که لوراس به او یک رز سرخ می دهد، سانسا خود را درون یک ترانه ی عاشقانه می پندارد.
وقتی پدرش حقیقت را در مورد والدین جافری می یابد و به دخترانش می گوید که آن ها را به وینترفل باز خواهد گرداند، سانسا، در یک اقدام خیره سرانه، به سوی ملکه می رود و نقشه های پدرش را پیش او بازگو می کند، هدف او این است که در پایتخت بماند و با جافری ازدواج کند. اقدام نا بخردانه ی او به ملکه در توطئه اش علیه ادارد کمک می کند. بعد از بازداشت پدرش، سانسا مجبور می شود که پدرش را خائن بخواند. او در برابر شاه و مشاورانش زانو می زند و طلب بخشش می کند. جافری که اکنون با مرگ رابرت شاه است، قول می دهد که بخشنده باشد، اما روی پله های سپت بیلور (Baelor's sept) دستور مرگ ادارد را صادر می کند. سانسا، درمانده شاهد مرگ پدرش است.