خانه > مقالات > از وستروس تا چهار اقلیم؛ نگاهی به شباهت داستانی میان دنیای آواتار و نغمه آتش و یخ.

از وستروس تا چهار اقلیم؛ نگاهی به شباهت داستانی میان دنیای آواتار و نغمه آتش و یخ.

بدون شک یکی از بزرگترین انیمیشن های فانتزی که تاکنون پخش شده و اتفاقا به موفقیت های بزرگی رسیده میتوان دوگانه آواتار مخصوصا آخرین بادافزار قلمداد کرد. این سری با داستانی جذاب و شخصیت پردازی کم نظیرش در دوران خود تبدیل به یکی از شاهکار های نیکلدئون تبدیل شد. اما از آنجایی که این دنیای فانتزی را میتوان شاهکار آثار انیمیشنی و بازی تاج و تخت را شاهکار آثار فانتزی-تلویزیونی قلمداد کرد امروز قصد داریم تا در مقاله ای مختصر نگاهی به بزرگترین شباهت داستانی بین دنیای آواتار و فرانچایز دوستداشتنی نغمه آتش و یخ داشته باشیم. باما همراه باشید.

۱ملت آتش: خاندان تارگرین

قطعا یکی از شباهات اساسی میان دو خاندان تارگرین و ملت آتش را در حس قدرت طلبی پادشاهان هردو حکومت ارزیابی کرد. همانطور که میدانیم در دنیای نغمه خاندان تارگرین تصمیم گرفتند با نابود و به زانو درآوردن تمامی لردهای وستروس یک سرزمین واحد تشکیل دهند و به عنوان قدرت مطلق به حکمرانی بپردازند. ملت آتش نیز پس از دوران شکوفایی خود و تشکیل سپاهی قدرتمند تصمیم میگیرد به سایر سرزمین های جهان حمله کند و با متحد کردن تمامی آنها یک سرزمین متحد را زیر سایه پادشاه آتش به وجود آورند. یکی دیگر از شباهت های واضح میان ملت آتش و تارگرین ها به آتش به عنوان منبع قدرت باز میگردد که تارگرین ها با کمک اژدها توانستند از آن بیشترین بهره را ببرند و آتش افزار ها نیز با توان خود سرزمین خاک را مورد حمله قرار دادند که در هردو موارد آتش به عنوان بزرگترین اهرم قدرت استفاده میشود. همچنین همانطور که میدانیم در خاندان تارگرین و تا پیش از رقص اژدهایان میتوانستیم شاهد برتخت نشستن یک زن بر تخت آهنین باشیم، در مجموعه آواتار نیز از جایی که فرزند فایرلرد یعنی زوکو به خیانت متهم شده آزولا به عنوان ملکه سرزمین آتش انتخاب میشود.

 امپراطوری خاک: خاندان براتیون.

در مجموعه آواتار امپراطوری خاک به عنوان دومین قدرت برتر جهان و سرزمینی وسیع نقشی گسترده در نبردها ایفا میکند. این پادشاهی با در اختیار داشتن یکی از بزرگترین سپاه های دوران خود در مقابل ملت آتش حدود صد سال به مبارزه میپردازد و حالت اشرافیگری درمیان لردهای این سرزمین به شدت نمایان است. در دنیای نغمه نیز خاندان براتیون مخصوصا در دوران نبرد پنج پادشاهی و اعلام پادشاهی از سوی رنلی براتیون شاهد تشکیل سپاهی صد هزار نفره از سوی وی هستیم که در دوران خود بزرگترین ارتش مجهز در وستروس ارزیابی میشود. همانند روابط میان ملت آتش و امپراطوری خاک خاندان براتیون نیز درمقابل تارگرین ها درطول شورش رابرت به مبارزه میپردازد اما با این تفاوت که اینبار براتیون ها با کنار زدن سلسله تارگرین ها خود هفت قلمرو را رهبری میکند. با توجه به مشروعیت و قدرت بالای سرزمین آتش امپراطوری خاک در اواسط نبرد با کمک دیگر قبایل و سرزمین ها تصمیم میگیرد مقابل سپاه ویرانگر آتش به مبارزه بپردازد. که درطول شورش رابرت شاهد پیوستن خاندان های ریورلندز،شمال و ویل به جناهشان هستیم.

قبایل آب: خاندان استارک.

اگر بزرگترین شباهت میان دو خاندان و قبیله را بازگو کنیم در اولین نگاه میتوان به حالت جغرافیایی اشاره کرد. چه خاندان استارک و چه قبایل آب در نیمه های سردسیر حضور دارند که نسبت به سایر نقاط قاره از فضایی متفاوت و سیستم جمعیتی کمتر بهرمند است. قبایل آب برخلاف دو امپراطوری خاک و آتش از سپاهی کاملا منظم بهرمند نیستند و معمولا در هنگام نبرد تمامی رؤسای قبایل به همراه نیروهایشان به میدان میروند. در دنیای نغمه نیز خاندان استارک چه درطول شورش رابرت و چه نبرد پنج پادشاهی برخلاف وسترلندز مجبور بودند تمامی لردهای شمال را برای نبرد گرد هم آورند که نسبت به شش قلمروی دیگر آزادی عمل بیشتری به خاندان های شمال در این زمینه میدهد، همچنین چه قبایل آب افزار و چه خاندان استارک و شمال در زمینه تجهیزات نظامی در وضعیت نه چندان فوق العاده ای البته در مقابل جنوبی ها به سر میبرند.

دژ باسینگ سه: دیوار

همانطور که میدانیم در دنیای نغمه دیوار به عنوان یک مرز بین وستروس و سرزمین های شمالی شناخته میشود که در دوران شب طولانی و سپس وقایع سریال در مقابل وایت واکر ها و سپاه شاه شب قرار میگیرد و وظیفه حفاظت از وستروس در مقابل وحشی های آنسوی دیوار را بردوش میکشند. در آواتار نیز دژ باسینگ سه از شهری بزرگ در مقابل سپاه ملت آتش دفاع میکند و درواقع تنها مانع درمقابل پادشاه آتش و سپاهیانش قلمداد میشود. هردو دیوار تا مدتی چندین ساله نفوذ ناپذیر است اما درنهایت هردو فرومیریزند.

شخصیت ها

۱-پرنس زوکو: جیمی لنیستر. هردو شخصیت درطول زندگی شان بخاطر خیانت فردی بدون شرافت لقب میگیرند و در ابتدای داستان حالتی ویلن وار به خود میگیرند درحالی که پس از مدتی دچار تغییر شخصیتی گسترده ای شده و کم کم شخصیتی با تم خاکستری و سپس یک پروتاگونیست تمام عیار میشوند. هردو مبارزینی کم نظیر و در ابتدا برای خاندان و پادشاهی خود مجبور به انجام هرکاری میشوند اما درنهایت با انتخاب راه درست به سرزمین خود پشت میکنند.

۲-ژنرال آیرو(اول): ایمون تارگرین. ژنرال ایرو در دوران خود به عنوان جانشین پادشاه و یکی از فرماندهان بزرگ سرزمین آتش نقشی گسترده در حمله به امپراطوری خاک ایفا میکند اما در نهایت با مرگ پسر خود شکست را میپذیرد و به سرزمین خود برمیگردد اما دراین هنگام برادر کوچکتر خود در کودتایی آشکار حکومت را دردست گرفته و خودرا فایر لرد اعلام میکند. سپس ایرو به عنوان یک خائن از کشور تبعید میشود. ایمون تارگرین نیز پس از مرگ برادر خود از برتخت نشستن صرف نظر کرد و به همین دلیل تاج و تخت به برادر کوچکترش رسید. چه ایمون و چه آیرو به عنوان داناهایی قابل اعتماد شناخته میشوند که در روند تکامل کرکترهای اصلی یعنی زوکو و جان اسنو نقشی مهم ایفا کردند.

۳- ژنرال آیرو(دوم): راب استارک. درواقع هردو کرکتر راب و آیرو را میتوان از جوان ترین ژنرال ها و فرماندهان نظامی در سرزمین های خود قلمداد کرد که هرکدام نیز به شیوه و روش های تاکتیکی-نظامی بسیار خوبی مسلط هستند.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*