جرج مارتین هرگز نویسندهای نیست که خالی از ایدههای ناب باشد. «نغمههایی از یخ و آتش»، خود به تنهایی گواهِ این امر است: کتابی مملو از صحنهها، شخصیتها و توصیفاتِ سرگرمکننده. او به قدری از نوشتن افسانههای پشت داستان اصلیاش لذت میبَرَد که تعدادی از داستانهای فرعیاش در نهایت کتاب کاملی شد، به نام «آتش و خون» و هم اکنون از همین کتاب، پیشدرآمدی جذاب در حال پخش است. ذهن این مرد، همیشه درگیر است.
اما در نوشتن برخی چیزها، او خیالی آسودهتر دارد. سؤال یکی از طرفداران از مارتین در این باره است: «نوشتن کدوم شخصیت راحتتره و کدوم آزاردهندهتره؟»
مارتین در پاسخ گفت:
«چپترهای مربوط به تیریون انگار خودشون نوشته میشن.»
گویا این کوتولهی دردسر ساز، شخصیتی است که مارتین به راحتی میتواند با او درگیر شود.
«و موقع نوشتن برن، بهم خیلی سخت میگذره. چون برن، بین همه شخصیتها، اونیه که بیشتر با جادو سر و کار داره؛ و به نظر من جادو در ژانر فانتزی چیزیه که باید خیلی محتاطانه بهش پرداخته شه. در غیر این صورت ممکنه داستان درش غرق بشه. بنابراین من خیلی از چپترهای مربوط به برن رو بارها دوبارهنویسی کردم.»
«و همچنین گرفتار تازهواردهای بادهای زمستان هم هستم. اما خوشبختانه داریم بهش میرسیم.»
گویا مارتین در کنار تیریون، بران (مزدور بددهنی که در اوایل داستان برای رسیدن به اهدافش، همراه تیریون شد) هم به راحتی مینویسد:
«هرچی تیریون وقت بیشتری رو با بران میگذره، این شخصیت برای من جذابتر هم میشه.»
در ادامه و در ستایش تیریون گفت:
«من مایلم بدونم که کی بوده و چه اتفاقاتی براش افتاده. دیالوگهاش و صداش رو خیلی دوست دارم. اون عالی از پس نقش تیریون بر اومده، هم توی کتاب و هم توی سریال.»
با تشکر از مطالب شما
https://mmbeauty.ir
مطالب سایت بسیار خوبه چه اینجا چه قسمت ویکی
خسته نباشید