اریس اوکهارت
سر اریس اوکهارت (Arys Oakheart) شوالیه ای از گارد پادشاه (Kingsguard) در خدمت رابرت براتیون (Robert Bratheon) و جانشینان اوست. او کوچکترین پسر بانو آروین اوکهارت (Arwin Oakheart) ، رییس خاندان اوکهارت ، است.
اریس اوکهارت اثر David Palumbo | |
| |
عنوان | سر |
---|---|
خاندان | گارد پادشاه خاندان اوکهارت |
مرگ | در |
کتاب(ها) | بازی تاج و تخت(حضور دارد) نزاع شاهان(حضور دارد) |
شخصیت و ظاهر
- همچنین برای دیدن عکس های بیشتر این جا را ببینید.
سر اریس موهای قهوه ای روشن و صورت دلنشینی دارد.
تاریخ
سر اریس در سال 290 پس از ورود اگان به گارد پادشاهی پیوست.
وقایع اخیر
بازی تاج و تخت
او در تورنمنت دست پادشاه (Tourney of the Hand) با دیگر شوالیه های گارد پادشاهی به رقابت می پردازد. او هنگامی که باریستان سلمی (Barristan Selmy) عزل می شود در اتاق تاج و تخت حظور دارد و به سرافکندگی برادر قسم خورده ی سابق خود می خندد.
نزاع شاهان
سر اریس با فرمان جافری براتیون به یکی از گارد های مهربان منتسب می شود که غالبا مکالمه های خوشایندی با سانسا استارک برقرار می کند. وقتی جافری به گارد پادشاهی خود دستور می دهد سانسا را کتک بزنند ، سر مرین ترانت (Meryn Trant) ، سر بروس بلانت (Boros Blount) ، سر پرستون گرین فیلد (Preston Greenfield) و سر مندون مور (Mandon Moore) بدون هیچ تردید و سوالی اطاعت می کنند. وقتی به سر اریس دستور زدن سانسا داده می شود ، او سانسا را به آرامترین شکلی که جرئت دارد می زند ، آن هم بعد از مخالفت ورزیدن. اریس در کار با نیزه نیر ماهر است ، او با اعتماد به نفس مطلق و با وجود حظور دیگر گارد های پادشاهی ، مهارت خود را در روز تولد پادشاه جافری به نمایش می گذارد. سر اریس برای محافظت از شاهزاده میرسلا براتیون (Myrcella Bratheon) که به نامزدی ترایستین مارتل (Trystane Martell) در آمده ، به سرزمین دورن فرستاده می شود.
یورش شمشیرها
لرد تایوین لنیستر (Tywin Lannister) به پسرش تیریون لنیستر (Tyrion Lannister) خبر می دهد که سر اریس اوکهارت نامه ای از دورن فرستاده است و می گوید که شاهزاده میرسلا و نامزدش شاهزاده ترایستین با یکدیگر خوب هستند و شاهزاده میرسلا به شاهزاده آریانه مارتل (Arianne Martell) علاقه ی زیادی پیدا کرده است.
ضیافتی برای کلاغ ها
نقل قول
” تو میدونی که من با هیچ زن دیگه ای نیستم. فقط .. وظیفه “ —اریس اوکهارت به آریانه مارتل
” همیشه مردایی بودن که یادکردن سوگند ها براشون آسون تر از نگه داشتن اونها بوده “