هشدار اسپویل برای کسانی که قسمت سوم را تماشا نکرده اند.
برای فصل پایانی مجموعهی پرطرفدار شبکه اچ بی او، بازی تاج و تخت ما نظرات و نقدهای نویسندگان حرفهای تلویزیون را برای هر اپیزود جمع آوری کردهایم، و این مجموعه را با نقدهای مطرح شده در مورد اپیزود نسبتا طولانی ” شب طولانی ” به کارگردانی میگوئل ساپوچنیک ادامه میدهیم.
این کالکشن، امتیاز مشخص و کلی را برای هر اپیزود مشخص نمیکند، بلکه شامل سه بخش نقدهای کاملا مثبت، میانه و کاملا منفی میشود. فقط در نقدهایی امتیاز مشخصی میبینید که خود منتقد آن را مطرح کرده و این امتیازات از ۰ تا ۱۰۰، در مواقعی که مقیاس لازم است، رده بندی میشوند.
نقدهای کاملاً مثبت
•دینو ری راموس از نشریهی ددلاین
پاداش صبوری ما با یک سری اتفاقات بیپرده، پیچیدگی، بالا و پایین و غمگینی که دهان ما را از تعجب باز نگه داشت، داده شد…
بنیوف و ویس خواستههای طرفداران سریال را میشناسند و این مسئله را با ارائه دادن اپیزودی که یکی از عظیمترین جنگهای تاریخ مجموعههای تلویزیونی را به تصویر کشید، نشان دادند.
•لاورا پردام از نشریهی آیجیان
امتیاز: ۹۵
چیزهایی نمایش داده شد، که ما توقع نداشتیم. ” شب طولانی ” یک دستاورد فوقالعاده در زمینهی فیلمسازی است. مشخصا صحنههای نبردی که دیدیم مجموعههای MCU و DC را خجالت زده کرد و به جرات میتوان گفت، میشود آن را با نبرد هلمز دیپ، در ارباب حلقهها: دو قلعه، مقایسه کرد. اما باتوجه به برخی دلایل مرتبط با تمهیدات کلی پلات، امتیاز کامل ندادهام.
• جرمی انگر از نیویورک تایمز
برخورد نهایی که دیدیم، یک اثر فوقالعاده شامل بحرانها و رهاییها، ترسها و نگرانیها، دشواریها و بزرگنماییها بود. ژانرهای متعددی را دیدیم ( ترسناک، اکشن و ملودرام )، شاتها و تعدد و تغییر سکانسهای آشوبی و سردرگم کنندهی وینترفل و شرایط بیرون دیوارها، تا ترس و نگرانی محبوس شده سرداب و جنگ رو در روی اژدهایان در آسمان، بی عیب نبود… اما در انتها، به غیر از سطح این درگیری و تحسینهای بی وقفهی فیلمبرداری ۵۵ روزه و غیره، نبرد وینترفل توقعات ما را ارضا کرد.
•جاش جکسون از پیست
امتیاز: ۹۰
تقریبا چیزهایی که منتظرشان بودیم را دیدیم، اپیزودی پر از صحنههای جنگ، برخاستن مردهها در سرداب و نابودی نایت کینگ در انتها. وقتی از این منظر نگاه میکنیم که همه چیز در حال نابودی بود تا اینکه آریا همه را نجات داد، خیلی اتفاق فوقالعادهای نیست. اما در این اپیزود تلاشها بر این بود که همه سطوح فوقالعاده باشند و من به آن امتیاز خیلی خوب میدهم.
•شان کالینز از رولینگ استونز
مرحله به مرحله، این شگفتی رخ داد. نمایش استعداد در ترکیب ترس از رقابت با فیلمهای جنگ با زامبیها و فیلمهای بازار شکن، توسط تهیهکنندگان مجموعه، بنیوف و ویس، در یک چرخ و فلک وحشتناک و هیجانانگیز دیده شد. اما برای نمایش ۸۰ دقیقه نبرد مطلق، بدون کشته شدن شخصیتهای اصلی، صحنههای قهرمانانهای برای مورمانت و گریجوی، یک چالش و در عین حال فضای امن برای تماشاچی، که هر لحظه منتظر ضربه خوردن بود.
•پاول دیلی از تیوی فنتیک
امتیاز: ۱۰۰
صحنههای زیادی در این نمایش فوقالعادهی ۸۰ دقیقه ای بود که به سختی میتوان با کلمات، تبدیل تصاویر را توصیف کرد.
نقدهای نسبتاً مثبت
•اسپنسر کومهابر از اتلنتیک
من راضیام، اما چشمانم نیاز به استراحت دارند. هیچکس این بحران را پیشبینی نکرده بود که اچ بی او میلیونها دلار را خرج هفتهها کار در شرایط سخت آبوهوایی و صحنهی ساختگی کرده تا دستیاران ساخت و تولید، تورهای جذاب بانو اولنا را همه جا جلوی لنز دوربین حمل کنند ( به نور کم صحنه، طعنه میزند ). اما متغیر بودن صحنههای اپیزود شب طولانی کمک زیادی به تبدیل کردن آن به یکی از نمایشهای سراسر جذاب گات کرده است… اما باید این نکته را ذکر کرد که زمانی که لحظات رعب انگیز با فریادهای بی دلیل ترکیب میشد، دلم میخواست من هم رو به تلویزیون فریاد بزنم.
•مایلز مکنات از ای وی کلاب
امتیاز: ۷۵
( نقد حرفهای برای کسانی که کتابها را خواندهاند ) حقیقتا من مشکلی برای دیدن و دنبال کردن اتفاقات نداشتم و امتیاز برتری هم برای درگیری زمینی میدهم، و در خیلی از مواقع بدون نفس کشیدن سریال را تماشا کردم. اما حالا که نفسم برگشته، این مسئله که چقدر نایت کینگ کارهای تکراری انجام داده در سرم تکرار میشود. و چگونه نتیجهی نهایی، شرایط بیرونی کاراکترهای کشته شده را مشخص میکند، آریا و کاراکترهایی که مستقیما با او در ارتباط بودند، و در طول پیشرفت نبرد، تمرکز روی کاراکترها کمتر میشد و باعث یک آشوب در سر ما شد و این آشوب به قصد و برای رسیدن به مفهومی، ساخته نشده بود.
•مارک پریگاد از بوستون هرالد
بزرگترین مشکل من با این اپیزود، تاریکی مطلق آن بود. تشخیص افراد از هم و اینکه در حال چهکاری بودند، واقعا دشوار بود و از نظر من نبرد حرامزادگان هنوز هم جنگ برتر اتفاق افتاده در گات است زیرا تمام صحنههای برخورد را به وضوح میتوان دید.
•ایمون جیکوبز از فلیکرینگ میث
نبرد وینترفل نمایش جذاب برای طرفداران، دارای نبردی فوق العاده همراه با وحشت بسیار از وایتها بود.
•راب بریکن از آیاو ناین
این اپیزود فوقالعاده تقریبا حس رضایت بخشی که باید داشته باشد را به مخاطب نمیدهد… اما به حق که در تمام مدت نبرد مخاطب را مضطرب و وحشتزده از اتفاقات در پیش در جای خود میخکوب کرده بود.
• مایک هوگان از ونیتی فر
مسلماً بحثهای زیادی وجود دارد، اما باید از جسارت سازندگان اثر، که این بازی هولناک و پر از استرس را برای اوج داستان خود انتخاب کردند، قدردانی کرد.
نقدهای میانه
•دیوید سیمز از اتلنتیک
نایت کینگ کاراکتر حوصله سربری هست، واقعن خوشحالم که اتفاقات به سمت جنوب، جایی که خورشید میدرخشد و جنگها برای دنبال کردن راحتتر است میرود.
•اندرو بلوم از کاتسیکوئنس
اپیزود شب طولانی، واقعا ناامید کننده بود. این نمایش برای معضلی که از ابتدای مجموعه به آن پرداخته شده، کافی و قانع کننده نبود. نبرد طولانی وینترفل، برای دنبال کردن دشوار است، حتی شاید غیرممکن، و بزرگترین تهدید و خطر مجموعه که از ابتدا در ذهن مخاطب فر روفته را با یک حرکت و ضربه زدن به نایت کینگ نابود کردند که کمی سخیف است.
•بری هرتز از گلوب اند میل
یک وحشت خندهدار، به شدت بیرحمانه، کمی فریبنده و ( با عرض پوزش ) ساختاری اعصاب خورد کن. اپیزودی که این هفته پخش شد، نمایش قدرت و چرخشی جذاب بود اما پر از لحظاتی که گنگ میگفتی، 《 خب، چی شد؟!》
• کریستوفر هوتن از ان ام ای
طراحی صحنه، هماهنگی حرکات و جلوههای بصری واقعا فوقالعاده بود. اما این نمایش فوقالعاده با یک ادیت سردرگم کننده، نور و آتشی که هیچوقت خاموش نمیشد به خوبی دیده نشد. متوجه میشوم که جنگ بینظمی دارد و احتمالا اگر در میانهی میدان باشید هیچ ایدهای از اتفاقات پیرامون ندارید و حتی یار و دشمن را هم تشخیص نمیدهید، اما من به عنوان تماشاچی، خودم را غرق در جنگ حس نکردم بلکه گمشده و گیج بودم. اچبیاو هزینههای زیادی را برای این اپیزود متحمل شد، اما با تمام این اوصاف، شگفتی و جذابیت هارد هوم، یا نبرد حرامزادگان و یا حتی حملهی دنریس در غنائم جنگ را تداعی نکرد.
•جودی برمن از تایم
از یک منظر، شب طولانی موفق شد، فوقالعاده به نظر میرسید… اما به عنوان نبردی طولانی که عوامل گات از زمان پیش تولید در موردش صحبت میکردند، خلاف انتظارها حاضر شد… فصل هشتم سه قسمت ابتدایی را تاکنون مشغول خدمت کردن به طرفداران بود، این فقط یک متن سخیف و ساده و قابل پیش بینی نیست، بلکه خیانتی به اثر فوقالعادهی جورج مارتین است.
• کرولاین فرمک از ورایتی
سازندگان مجموعه، بخش عظیمی از داستان را صرف معتقد کردن بینندگان خود کردند که جنگ بین لشگر زندگان و مردگان، یک ستیزهی فوقالعاده بزرگ است، که خاتمه دادن به آن در میانهی فصل پایانی، دور از انتظار بود. به علاوه اینکه حتی یک شخصیت اصلی هم در این نبرد فوقالعاده کشته نشد و این واقعا شوکه کننده بود، و درست نشانهی این است که سازندگان گات کاملا توانایی خود در قمار کردن داستان را از دست دادهاند.
نقدهای منفی
• مایکل روگیو از گیم اسپات
بازی تاج و تخت هیچگاه مستقیم به پایان نرسیده، به جز حالا. نبرد با مردگان به پایان رسید، نایت کینگ نابود شد، و نیروهای زندگان پیروزمند هستند. و این اتفاق در قابل پیشبینی ترین حالت ممکن اتفاق افتاد. هیچ اثر و یا هزینهی سنگینی از اتفاقاتی که در شب طولانی افتاد، به جا نمانده است.
• مایکل والش از نردیست
اگر که خودتان را همراه قصه کرده بودید و همزمان با آن پیش آمده بودید، این اپیزود به هیچعنوان قابلیتهای فانتزی نداشت و از نوشتههای جورج مارتین و راه و روش او خیلی فاصله داشت. کشته شدن نایت کینگ توسط آریا واقعا فوقالعاده بود، اما احساس حفرهای را دارد که به خوبی تاریخ را نشان نخواهد داد.
• اما استفانسکی از تریلیست
لحظات خفن زیادی دیدیم، مرگ قهرمانانهی بریک و جنگ رو در روی اژدهایان در میانهی ابرها، اما نتیجهی نهایی، به طرز عجیبی کم است. اینکه ما را با اژدهایان پرهزینه، لشگر نامیرا سرگرم کردند اما تهدید واقعی، پس از تمام آن تعقیب و گریزها، وارد قلعه هم شد، و وقتی منتظر اتفاق بزرگی بودیم، نایت کینگی دیگر وجود نداشت.
ما دیدیم که یکی از واکرها بچهی کرستر را به مکانی منجمد و دورافتاده که به نظر سرزمینهای همیشه زمستانی میرسد، میبرد. آنجا شاهشب با لمس صورت بچه، او را به یکی از خودشان تبدیل میکند.
آیا آریا نیز با لمس شدن در درون خود شاه شب را دارد؟
لمس داریم تا لمس
نیت مهمه
شاه شب برای تبدیل بچه ها از جادو استفاده میکرد. اما تو این لمس جادویی در کار نبود
سریال بازی تاج و تخت کاملا قابل پیش بوده و هست، اتفاقات غیر منتظره نداشتیم تا اینجا بجز عروسی خونین، نویسنده ها به ندرت بیننده ها را جا گذاشتن و چقدر این صحنه ی تکراری که یکنفر افتاده روی یکنفر دیگه تا اون شخص رو بکشه، اما یکی از پشت به دادش میرسه و نجاتش میده، چقدر مطمئن هستیم از اینکه حتی بازیگرهای درجه دو مثل سمول هیج وقت نخواهند مرد، روی هم رفته اگر این همه تخیل به خورد بیننده میدین حداقل باید هیجان هم القا کنید، اسم این جنگ نبرد کبیر بود، اما تقریبا هیچ تلفاتی برای زنده ها نداشت بجز مرگ سربازها و سیاه لشکر ها، روی هم رفته از همین الان میشه بینی کرد سرسی هم شکست میخوره و هیچ اتفاق غیر منتظره ای نخواهیم دید
اینکه شخصیت های مهم نمردن به نظر من هم ضعف بود مثلا میتونستن تو سکانس های آخر که جان با اژدها رو در رو شده جان رو آتیش بزنن و چیزی نشون ندن ولی تو قسمت بعد نشون میداد جان زنده است(با توجه به تارگرین بودن جان)
جان توی فصل یک یا دو جایی که یه مرده میخواست فرمانده مورمنت رو بکشه دستش سوخت
پس نسوز نیست، مثل ویسریس
خیلی تاریک بود، من تقریبا از چهار یا پنج منبع فیلم رو تهیه کردم تا یکیشون بتونه جوری باشه که توش جزئیات مشخص باشه. از این نظر فیلم ادم رو کلافه میکرد.
بعدش چطوری آریا اونقدر راحت به نایت کینگ رسید؟! تو یه صحنه قبل کشته شدنش نشون میده که دور نایت کینگ رو کلی مرده گرفته بود، آریا تو به صحنه قبل تر تو کتابخونه با مکافات از دست چندتا مرده پنهون شده بود ولی بعد اینقدر راحت یه نایت کینگ میرسه؟!!
اریا قابلیت تغییر چهرع دارع
یعنی واقعن میتونع صورت یک مردع رو گذاشتع و نزدیک بشع
برای اینکه چهره یکیو داشته باشه اول بلید بکشتش
کشتن وایت واکر بین اون همه مرده هم عقلانی نیست
صورتع ی مردع چی
ثانین دقت وقتی میکنی یجا مو های ی وایت واکر ی باد میخورع و اریا وارد میشع
یعنی از فاصلع خیلی نزدیک حرکتشو شروع میکنع
در موردع تاریک هم ک گفتی
چیزی ک ما از فصل ۱ میدونیم اینع winter is coming
و از طرفی چیزی ک ما از زمستون میدونبم روشنایی نیس
اگع ت۱ویر روشن بود این قسمت چرت محض میشد
بهترین تصمیم همین تاریکیع
آقا نایت کینگ رو وقتی اژدها آتش زد چرا لباساش نسوخت؟ مثل دنی که خودش نسوخت ولی لباساش سوخت
احتمالت نایت کینگ از خاندان تارگرین باید باشه
دقیقا منم آخرش گفتم: الان چی شد؟؟؟
هر چقدرم بگن این قسمت خوب بود و فلان و بلان هیچ وقت این باگ مسخره داستانی پر نمیشه آریا از کجا اومدی و چرا انقدر هندی زدن نایت کینگ رو کشتن خب که چی ؟؟؟ مسخره است.
اخه اینم هست اگه نشون میداد اریا داره نزدیک نایت کینگ میشه دیگه اون لحظه غافل گیر نمشدیم
با این همه تبلیغ که این نبردی متفاوت خواهد بود و اینکه در تمام فصل ها تا اینجا بحث وایت واکرا موضوع اصلی بوده ایتجور از بین رفتن وایت واکرا و شاه شب خیلی چیپ بود کل سریال رو خراب کرد خوب از اول همه حمله میکردن به شاه شب تو شلوغی میکشتنش پایان ارتش مردگان به این شکل واقعا دور از انتظار بود
داداش واقعن امکانش هس ک یکاری کنن ک فک کنیم وایت واکر ها کلن تموم شدن
هنوز برن هستش
هر وقت گفتن چه طوری اژدها روکه زیر اب بود رو زنجیر بهش وصل کردن …اون وقت میگن اریا چه طوری از وسط اون همه زامبی و وایت واکر ها میپره
آفرین دقیقا. این دو فصل اخیر خییییلی باگ داره
موافقم. لااقل نشون میداد که نایت کینگ با جادو کل اب دریاچه رو یخ زده و بعد به اژدها زنجیر زدن،
صحنه نبرد با اینکه خیلی دارک بود اما خیلی خوب بود لحظه غافلگیر کننده زیاد داشت مثل حمله دوتراکی ها که بعد مرگ اون همه دوتراکی شاید باعث ترس عجیبی شد که تاحالا وارد نشده بود ما هنوز اپیزود بعدی رو ندیدیم و نمیدونیم چن نفر مردن و چن نفر زنده هستن و کسایی رو از دست دادیم و باز هم میدیم اینکه نایت کینگ چرا انقدر سریع موند خیلی وسیع میتونه یا فقط خواستن ویلین رو حذف کنن یا هدفی براش داشتن کسی به آریا تو طول قسمت دقت نکرد هر وقت آریا گفت امروز نه یک نفر رو کشت و موفق بود و تو صحنه اپیزود هم خیلی ناگهانی وارد میشه که نشونه از حرفه ای بدونه شاید صورت ی مرده رو برداشته شاید جوری اومده که کسی نفهمه که بعدا ازش پرده برداری بشه تا الان هرچی دیدم و غیر منطقی بود یه راز بود که بعدا برامون بازش کردن و تنها هدف بیننده ها الان برن هست باید ببینیم واقعا یه شخصیت عجیبه یا فقط برا سرگرمی هست
اقایون اگع کسی گروهی داشت در مورد گات خوشحال میشم برام بفرستن
@amin22372237
متاسفانه اریای جداشده ازکتاب(ازفصل۶سریال) تبدیل شده به ی هیولا غیرمنطقی که فقط برای سریع تموم شدن داستان درطول این۳سال که انتخاب شده برای نابودی فوق سریع نایت کینگ و کمک به عوامل سازنده برای سریع جمع کردن سریال
اریا چطور بیچهره ای هست که ازقوانین بیچهره ها(حق نداشتن انتخاب مقتول)پیروی نمیکند ولی دراین اپیزود بازهم جملهی خادمان خدای مرگ راتکرارمیکند
اریا فقط ی شخصیت عیرمعقول ساخته سریال ونه کتاب هست که درنهایت نطرچند تین اجر طرفدار سریال راجلب میکند وقطعا نطر اکثر افراد بیطرف به این اپیزود منفی است همچون سایت راتن که ان رارتبه دوم ضعیف ترین اپیزود درکل سریال میداند