جورج آر.آر مارتین دربارۀ سریال بازی تاج و تخت خیلی رٌک و صریح ابراز عقیده میکند. چه درمورد جنبههای مثبت آن و چه درمورد انتقاد از نقاط ضعفش. اخیراً جیمز هیبرد بخشی از کتاب «آتش اژدها را نابود نمیکند» که همین روزها منتشر میشود را در مقالهای نقل کرده. در این مقاله آمده بود که مارتین از حذف بانوی سنگدل در سریال ابراز تأسف کرده.
هیبرد در مصاحبۀ دیگری که با اینترتینمنتویکلی انجام داده درمورد بدترین صحنۀ کل سریال از نظر مارتین توضیح داده.
شاید انتظارش را نداشته باشید، این صحنه مربوط به همان اولِ اولِ سریال است. جایی که رابرت باراتیون به همراه باریستان سِلمی، رنلی باراتیون و لنسل لنیستر به شکار میروند. رجزخوانیِ رابرت درمورد شجاعتها و افتخاراتش در گذشته و حرفهای تحقیرآمیزش به برادر کوچکترش در کتابهای مارتین نیستند ولی صحنههای مربوط به شکار و دعوای لفظیِ شخصیتها در راستای متن کتابها هستند.
اما مارتین گفته که مشکلش با این صحنه بیشتر مربوط به محدودیتهای بودجۀ آن بوده نه محتوایش. واقعاً قبول کردنِ اینکه سریال بازی تاج و تخت هم زمانی لنگِ بودجه بوده برایمان سخت است. ولی واقعیت این است که در فصل اول وضعیت بودجۀ سریال طوری نبود که به رابرت و همراهانش اجازه دهد صحنۀ شکارِ واقعی، با شکوه و شاهانه داشته باشند.
مارتین:
«بدترین صحنه در کل ۸ فصل جایی بود که واقعاً از نظر بودجه به مشکل خورده بودیم یعنی صحنۀ شکار پادشاه رابرت.
چهار نفر، پیاده در جنگل نیزهها را حمل میکنند و رابرت با حرفهایش حیثیتِ رنلی را میبرد. در کتاب آمده که رابرت به شکار میرود. گرازی زخمیاش میکند. پادشاه را برمیگردانند و کمی بعد او میمیرد. من اصلاً جزئیات شکار را در کتاب توصیف نکردم ولی کاملاً میدانم که کاروانِ شکار پادشاه چهشکلی است. صدها نفر پادشاه را همراهی میکنند. خیمهها و کالسکههای بزرگ و پرزرق و برق، شکارچیان خبره و سگهای شکاری، همه آنجا هستند. آنجا کسانی هستند که کارشان فقط دمیدن در شیپورهاست. یک پادشاه اینطور به شکار میرود.
یک پادشاه تنها با سه نفر از دوستانش که نیزههایش را برایش میآورند راه نمیافتد در جنگل قدم بزند و چشمانتظار یک گراز باشد. ولی در آن زمان از عهدۀ تأمین هزینههای اسب و سگ و کالسکه برنمیآمدیم»
کتاب «آتش اژدها را نابود نمیکند: بازی تاج و تخت و روایت ناگفتۀ سریال حماسی» ۶ اکتبر منتشر میشود.