۲٬۱۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
این تاریخ نگار در تلاش است که رویدادهای بسیار مهم در تاریخ [[وستروس]] و [[ایسوس]] را به خلاصهترین شکل ممکن بیان کند. اطلاعات این تاریخ نگار از طریق رمانها و کتابهای زمینه منتشر شده در باب رمان نغمه یخ و آتش، فراهم آمده. لازم است یادآور شویم که تمام تواریخ بر اساس سال فتوحات اگان فاتح در وستروس مشخص شده است و سالهای قبل آن رویداد با علامت منفی نمایش داده میشود. | این تاریخ نگار در تلاش است که رویدادهای بسیار مهم در تاریخ [[وستروس]] و [[ایسوس]] را به خلاصهترین شکل ممکن بیان کند. اطلاعات این تاریخ نگار از طریق رمانها و کتابهای زمینه منتشر شده در باب رمان نغمه یخ و آتش، فراهم آمده. لازم است یادآور شویم که تمام تواریخ بر اساس سال فتوحات اگان فاتح در وستروس مشخص شده است و سالهای قبل آن رویداد با علامت منفی نمایش داده میشود. | ||
با وجود اینکه تاریخ مدون بعد از ورود اندال ها به قاره وستروس نوشته شده، تاریخ وستروس به 12500 سال قبل باز میگردد. البته باید خاطر نشان کرد که تمام مطالب نوشته شده در مورد [[سپیده قرون]]، [[عصر قهرمانان]] و شب | با وجود اینکه تاریخ مدون بعد از ورود اندال ها به قاره وستروس نوشته شده، تاریخ وستروس به 12500 سال قبل باز میگردد. البته باید خاطر نشان کرد که تمام مطالب نوشته شده در مورد [[سپیده قرون]]، [[عصر قهرمانان]] و [[شب طولانی]] بر اساس داستانهایی که هزاران سال پس از آن اعصار توسط سپتونها گفته شده، فراهم آمده است. | ||
== سپیده قرون == | == سپیده قرون == | ||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
|- | |- | ||
| | |width=85px|ماقبل تاریخ | ||
| '''قبل از آمدن انسانهای نخستین''': سرزمینهای وستروس محل زندگی موجودات کوتاه قامت و مرموزی بود که به نام فرزندان جنگل شناخته میشوند، همچنین در آن دوران، غولها و موجودات جادویی دیگری نیز در وستروس زندگی میکردند. | | '''قبل از آمدن انسانهای نخستین''': سرزمینهای وستروس محل زندگی موجودات کوتاه قامت و مرموزی بود که به نام فرزندان جنگل شناخته میشوند، همچنین در آن دوران، غولها و موجودات جادویی دیگری نیز در وستروس زندگی میکردند. | ||
|- | |- | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
|- | |- | ||
|10000- | |width=85px|10000- | ||
|'''عصر قهرمانان''': دورهای از تاریخ وستروس است که در آن مردان و زنان بزرگی در سالهای پس از صلح بین فرزندان جنگل و نخستین انسانها زندگی میکردند. صلحی که قریب به چهار هزار سال پابرجا بود و در طول این زمان فرزندان جنگل و انسانهای نخستین به یکدیگر نزدیکتر شدند، به طوری که مردم نخستین بسیاری از مسائل فرهنگی خود را از فرزندان جنگل الهام گرفتند. | |'''عصر قهرمانان''': دورهای از تاریخ وستروس است که در آن مردان و زنان بزرگی در سالهای پس از صلح بین فرزندان جنگل و نخستین انسانها زندگی میکردند. صلحی که قریب به چهار هزار سال پابرجا بود و در طول این زمان فرزندان جنگل و انسانهای نخستین به یکدیگر نزدیکتر شدند، به طوری که مردم نخستین بسیاری از مسائل فرهنگی خود را از فرزندان جنگل الهام گرفتند. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|- | |- | ||
|8000- | |8000- | ||
|'''شب | |'''[[شب طولانی]]''': شبی که گفته میشود به اندازه یک نسل به طول انجامیده و در طول آن سردترین، طولانیترین و تاریکترین زمستان تاریخ بر سر وستروس نازل شده است. سرما و یخ از شمال در پناه تاریکی میخزیده و در میان این تاریکی آدر ها از مرزهای شمالی به وستروس هجوم آوردند، آدر ها در راه خود به سوی جنوب همه را میکشتند و به فرمان آنها، مردگان به حرکت در میآمدند. در نهایت شب و زمستان بی انتها پس از نبرد سپیده دم به پایان میرسد که در آن فرزندان جنگل و انسانهای نخستین با یکدیگر متحد شدند و با سلاحها و شمشیرهایی از جنس بلوراژدها، آدر ها را به سرزمینهای یخ زده شمال عقب راندند. گفته میشود سپاه متحدین توسط قهرمانی بزرگ به نام آزور آهای، صاحب شمشیر شعله ور لایت برینگر رهبری میشده. | ||
<hr> | <hr> | ||
'''ساخت دیوار''': پس از شکست خوردن آدر ها از سپاهیان متحد فرزندان جنگل و انسانهای نخستین، برن معمار با کمک غولها و انسانهای نخستین دیواری عظیم از یخ و جادوی کهن را در شمال قلمرو خود بنا میکند، احتمال این وجود دارد که فرزندان جنگل نیز در ساخت دیوار به ایشان یاری رسانده باشند. در همین زمان برادران شب برای نگهبانی از دیوار پا به عرصه گذاشتند تا از وستروس در مقابل خطرهای شمال محافظت کنند. آورده شده که برن معمار در این دوره قلعه وینترفل را ساخته و به عنوان اولین پادشاه شمال، به تخت مینشیند. | '''ساخت دیوار''': پس از شکست خوردن آدر ها از سپاهیان متحد فرزندان جنگل و انسانهای نخستین، برن معمار با کمک غولها و انسانهای نخستین دیواری عظیم از یخ و جادوی کهن را در شمال قلمرو خود بنا میکند، احتمال این وجود دارد که فرزندان جنگل نیز در ساخت دیوار به ایشان یاری رسانده باشند. در همین زمان برادران شب برای نگهبانی از دیوار پا به عرصه گذاشتند تا از وستروس در مقابل خطرهای شمال محافظت کنند. آورده شده که برن معمار در این دوره قلعه وینترفل را ساخته و به عنوان اولین پادشاه شمال، به تخت مینشیند. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
|- | |- | ||
|6000- | |width=85px|6000- | ||
|'''حمله اندال ها''': اندال ها که نژادی دیگر از انسانها بودند با استفاده از کشتی از دریای باریک عبور کردند و در سواحل شرقی وستروس پیاده شدند. اندال ها به دینی اعتقاد داشتند که هفت پیکر را به عنوان شمایل مختلف خدایشان میپرستیدند. اندال ها از سلاحهای فولادی استفاده میکردند و از این طریق به راحتی در جنگ با فرزندان جنگل و انسانهای نخستین پیروز شدند. با این حال اتحاد فرزندان جنگل و انسانهای نخستین باعث شد که این جنگ به مدت قرنها ادامه داشته باشد، اما در نهایت تمام شش پادشاهی جنوب که متعلق به انسانهای نخستین بود، شکست خوردند و جنگلهای جنوبی که فرزندان جنگل در آنها مسکن گزیده بودند در آتش سوختند. در این میان تنها پادشاهی شمال در اختیار انسانهای نخستین باقی ماند زیرا توانست حملات اندال ها را دفع کند، این توانایی به علت وجود تنگه استراتژی موت کلین بود که در آن ناحیه اندال ها نتوانستند بر انسانهای نخستین فائق آیند. از آن پس از موت کلین به عنوان دروازهای بین شمال و جنوب یاد میشود. با وجود این که منطقه بزرگ شمال از هجوم اندال ها آسیب جدی ای ندید، با این حال فرزندان جنگل ساکن در نواحی شمالی، به مرور محل زندگی خود را به سمت اراضی شمالی ترک کردند و به عمق جنگلهای آنسوی دیوار مهاجرت کردند. | |'''حمله اندال ها''': اندال ها که نژادی دیگر از انسانها بودند با استفاده از کشتی از دریای باریک عبور کردند و در سواحل شرقی وستروس پیاده شدند. اندال ها به دینی اعتقاد داشتند که هفت پیکر را به عنوان شمایل مختلف خدایشان میپرستیدند. اندال ها از سلاحهای فولادی استفاده میکردند و از این طریق به راحتی در جنگ با فرزندان جنگل و انسانهای نخستین پیروز شدند. با این حال اتحاد فرزندان جنگل و انسانهای نخستین باعث شد که این جنگ به مدت قرنها ادامه داشته باشد، اما در نهایت تمام شش پادشاهی جنوب که متعلق به انسانهای نخستین بود، شکست خوردند و جنگلهای جنوبی که فرزندان جنگل در آنها مسکن گزیده بودند در آتش سوختند. در این میان تنها پادشاهی شمال در اختیار انسانهای نخستین باقی ماند زیرا توانست حملات اندال ها را دفع کند، این توانایی به علت وجود تنگه استراتژی موت کلین بود که در آن ناحیه اندال ها نتوانستند بر انسانهای نخستین فائق آیند. از آن پس از موت کلین به عنوان دروازهای بین شمال و جنوب یاد میشود. با وجود این که منطقه بزرگ شمال از هجوم اندال ها آسیب جدی ای ندید، با این حال فرزندان جنگل ساکن در نواحی شمالی، به مرور محل زندگی خود را به سمت اراضی شمالی ترک کردند و به عمق جنگلهای آنسوی دیوار مهاجرت کردند. | ||
|- | |- | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
|- | |- | ||
|5000- | |width=85px|5000- | ||
|'''تشکیل والریا''': در جنوب قاره ایسوس قومی صلح جو در شبه جزیرهای به نام والریا زندگی میکردند. حرفه و بنای زندگی آنها بر نگه داری از گوسفند استوار بود تا زمانی که آنها اژدهایان را در رشته کوههای آتشفشانی والریا یافتند و با استفاده از جادو توانستند آنها را رام کنند. والریایی ها با قدرت اژدهایان حاکمیت منطقه را به دست گرفتند و با استفاده از جادو و قدرت اژدهایان در پایتخت خود، شهر والریا، بناهای و برجهای بسیار بلند و باشکوهی را بنا کردند و توانستند سلاحها و شمشیرهای افسانهای و بی نظیری تولید. | |'''تشکیل والریا''': در جنوب قاره ایسوس قومی صلح جو در شبه جزیرهای به نام والریا زندگی میکردند. حرفه و بنای زندگی آنها بر نگه داری از گوسفند استوار بود تا زمانی که آنها اژدهایان را در رشته کوههای آتشفشانی والریا یافتند و با استفاده از جادو توانستند آنها را رام کنند. والریایی ها با قدرت اژدهایان حاکمیت منطقه را به دست گرفتند و با استفاده از جادو و قدرت اژدهایان در پایتخت خود، شهر والریا، بناهای و برجهای بسیار بلند و باشکوهی را بنا کردند و توانستند سلاحها و شمشیرهای افسانهای و بی نظیری تولید. | ||
<hr> | <hr> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
|والریایی ها جزیرهای کوچک را در دهانه خلیج بلک واتر که در سواحل شرقی وستروس است در اختیار گرفتند. تارگرین ها که از خانوادههای برجسته والریایی بودند کنترل آن جزیره را بر عهده گرفتند و قلعهای بنا کردند که برجها و باروهای آن همانند اژدهایان بود. به همین دلیل به آن جزیره نام درگون استون داده شد. | |والریایی ها جزیرهای کوچک را در دهانه خلیج بلک واتر که در سواحل شرقی وستروس است در اختیار گرفتند. تارگرین ها که از خانوادههای برجسته والریایی بودند کنترل آن جزیره را بر عهده گرفتند و قلعهای بنا کردند که برجها و باروهای آن همانند اژدهایان بود. به همین دلیل به آن جزیره نام درگون استون داده شد. | ||
|- | |- | ||
|100- | |100- | ||
|'''سرنوشت شوم والریا''': پدیدهای ناشناخته و طبیعی سرنوشت شوم والریا را رقم زد که احتمال میرود به خاطر فعالیتهای شدید آتشفشانی در این ناحیه اتفاق افتاده باشد. این اتفاق همانند چهارده فوران آتشفشانی ای بود که در زمان پیدایش اژدهایان در کوههای والریا اتفاق افتاد. سرنوشت شوم والریا اینگونه بود و والریا تکه تکه شد و شهرهای آن از بین رفت. در نتیجه این اتفاق اژدهایان نیز از میان رفتند و حکومت والریا چند پاره شد. پس از آن شهرهای مختلفِ ایالتهای پراکنده شده والریا اعلام استقلال کردند که امروزه به نام شهرهای آزاد و شهرهای خلیج اسلاور شناخته میشوند. | |'''سرنوشت شوم والریا''': پدیدهای ناشناخته و طبیعی سرنوشت شوم والریا را رقم زد که احتمال میرود به خاطر فعالیتهای شدید آتشفشانی در این ناحیه اتفاق افتاده باشد. این اتفاق همانند چهارده فوران آتشفشانی ای بود که در زمان پیدایش اژدهایان در کوههای والریا اتفاق افتاد. سرنوشت شوم والریا اینگونه بود و والریا تکه تکه شد و شهرهای آن از بین رفت. در نتیجه این اتفاق اژدهایان نیز از میان رفتند و حکومت والریا چند پاره شد. پس از آن شهرهای مختلفِ ایالتهای پراکنده شده والریا اعلام استقلال کردند که امروزه به نام شهرهای آزاد و شهرهای خلیج اسلاور شناخته میشوند. | ||
<hr> | <hr> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
|- | |- | ||
|3000- | |width=85px|3000- | ||
|با گذر سالیان دراز از شروع حمله اندال ها به وستروس قلمروهای جنوبی انسانهای نخستین از بین رفت و اندال ها شش قلمروی پادشاهی قدرتمند را در جنوب وستروس بنا نهادند. | |با گذر سالیان دراز از شروع حمله اندال ها به وستروس قلمروهای جنوبی انسانهای نخستین از بین رفت و اندال ها شش قلمروی پادشاهی قدرتمند را در جنوب وستروس بنا نهادند. | ||
|- | |- | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
== خاندان تارگرین == | == خاندان تارگرین == | ||
نبرد فتح | {| class="wikitable" | ||
اگان فاتح به وستروس هجوم میآورد و شش پادشاهی از هفت پادشاهی را تحت تسلط خود در میآورد و پایتخت جدیدی به نام کینگز لندینگ بنا میکند. اگان نتوانست بر پادشاهی دورن فائق آید بنابراین اجازه داد دورن استقلال خود را حفظ کند. پس از نابودی آرجیلاک پادشاه سرزمین طوفان و مرگ آخرین پادشاه قلمرو ریچ، اگان کنترل قلعه استورمزاند را به برادر ناتنی و حرامزاده خود اورین براتیون سپرد و های گاردن به هارلن تایرل رسید. ادمین تالی از ریورران لقب لرد سرزمین رودخانهها را گرفت و ویکان گریجوری از پایک، لرد جزایر آهن شد. | |- | ||
قیام معتقدان جنگ | |width=85px|1 | ||
پس از مرگ اگان پسرش اینیس اول که حاصل ازدواج اگان با خواهرش بود، بر تخت پادشاهی نشست. اما از آنجایی که طبق عقاید مذهب هفت، زنا با محارم گناه بزرگی محسوب میشود، معتقدین به هفت پیکر، مشروعیت حکومت اینیس تارگرین را رد کردند و رهبری مردم را در قیام برعلیه اینیس بر عهده گرفتند. اینیس در مدیریت بحران و مقابله با قیام ناکارامد بود، از این رو برادر ناتنی خود میگور را به عنوان دست پادشاه انتخاب کرد تا با شورش و قیام مذهبیون مقابله کند. در همین راستا اینیس تمام اختیارات جنگی خود را به میگور واگذار کرد. میگور فردی قدرتمند، خشن و بیرحم بود و توانست قیام را با کشتار هزاران نفر فرونشاند. | |'''نبرد فتح''': اگان فاتح به وستروس هجوم میآورد و شش پادشاهی از هفت پادشاهی را تحت تسلط خود در میآورد و پایتخت جدیدی به نام کینگز لندینگ بنا میکند. اگان نتوانست بر پادشاهی دورن فائق آید بنابراین اجازه داد دورن استقلال خود را حفظ کند. پس از نابودی آرجیلاک پادشاه سرزمین طوفان و مرگ آخرین پادشاه قلمرو ریچ، اگان کنترل قلعه استورمزاند را به برادر ناتنی و حرامزاده خود اورین براتیون سپرد و های گاردن به هارلن تایرل رسید. ادمین تالی از ریورران لقب لرد سرزمین رودخانهها را گرفت و ویکان گریجوری از پایک، لرد جزایر آهن شد. | ||
|- | |||
جیهریس در برقراری صلح و آرامش موفق تر از میگور بود. او خواستار این بود که کشمکشها از بین برود، از این رو جیهریس آشتی دهنده لقب گرفت. سالهای حکومت او سالهایی همراه با صلح و رفاه برای مردم بود. | |37-48 | ||
رقص اژدهایان: | |'''قیام معتقدان جنگ''': پس از مرگ اگان پسرش اینیس اول که حاصل ازدواج اگان با خواهرش بود، بر تخت پادشاهی نشست. اما از آنجایی که طبق عقاید مذهب هفت، زنا با محارم گناه بزرگی محسوب میشود، معتقدین به هفت پیکر، مشروعیت حکومت اینیس تارگرین را رد کردند و رهبری مردم را در قیام برعلیه اینیس بر عهده گرفتند. اینیس در مدیریت بحران و مقابله با قیام ناکارامد بود، از این رو برادر ناتنی خود میگور را به عنوان دست پادشاه انتخاب کرد تا با شورش و قیام مذهبیون مقابله کند. در همین راستا اینیس تمام اختیارات جنگی خود را به میگور واگذار کرد. میگور فردی قدرتمند، خشن و بیرحم بود و توانست قیام را با کشتار هزاران نفر فرونشاند. | ||
اولین جنگ بزرگ داخلی در هفت پادشاهی، جنگی بود که بر سر جانشینی پادشاه صورت گفت، این جنگ بین اگان دوم و خواهر ناتنیاش راینیرا برای تصاحب تخت پدرشان صورت گرفت. این جنگ بسیار خونین بود و بیشتر تارگرین ها و اغلب اژدهایان باقی مانده در آن کشته شدند. جنگ زمانی به پایان رسید که در نهایت اگان سوم پسر راینیرا به تخت پادشاهی نشست. | |- | ||
مرگ آخرین اژدها | |48 | ||
پادشاه اگان تارگرین تلاش کرد تا نسل قدرتمند و سالمی از اژدها را پدید آورد ولی اژدهایانی که او پرورش داده بود همگی ضعیف و بیمار بودند. او نتوانست از مرگ آخرین اژدها جلوگیری کند و خود را بعد از این اتفاق اژدها کش نامید. از آخرین اژدها چند تخم باقی ماند ولی تلاش تارگرین ها برای بیرون آوردن اژدها از آنها ناکام ماند و این تخمها به مرور زمان یا گم شدند و یا نابود شدند، بدین ترتیب همه گمان کردند که نسل اژدها برای همیشه منقرض شده است. | |'''جیهریس آشتی دهنده''': جیهریس در برقراری صلح و آرامش موفق تر از میگور بود. او خواستار این بود که کشمکشها از بین برود، از این رو جیهریس آشتی دهنده لقب گرفت. سالهای حکومت او سالهایی همراه با صلح و رفاه برای مردم بود. | ||
فتح دورن توسط دایرون | |- | ||
پس از رسیدن به پادشاهی در سن ۱۴ سالگی، شاه دایرون تصمیم گرفت که کار ناتمام اگان فاتح را تکمیل کند و از این رو حمله موفقی را به دورن ترتیب داد. اما از بخت بد، او یک نفر از خاندان تایرل، که دشمنی دیرینهای با دورنی ها داشتند را، در صدر این حمله قرار دارد. | |129-137 | ||
|'''رقص اژدهایان''': اولین جنگ بزرگ داخلی در هفت پادشاهی، جنگی بود که بر سر جانشینی پادشاه صورت گفت، این جنگ بین اگان دوم و خواهر ناتنیاش راینیرا برای تصاحب تخت پدرشان صورت گرفت. این جنگ بسیار خونین بود و بیشتر تارگرین ها و اغلب اژدهایان باقی مانده در آن کشته شدند. جنگ زمانی به پایان رسید که در نهایت اگان سوم پسر راینیرا به تخت پادشاهی نشست. | |||
<hr> | |||
'''مرگ آخرین اژدها''': پادشاه اگان تارگرین تلاش کرد تا نسل قدرتمند و سالمی از اژدها را پدید آورد ولی اژدهایانی که او پرورش داده بود همگی ضعیف و بیمار بودند. او نتوانست از مرگ آخرین اژدها جلوگیری کند و خود را بعد از این اتفاق اژدها کش نامید. از آخرین اژدها چند تخم باقی ماند ولی تلاش تارگرین ها برای بیرون آوردن اژدها از آنها ناکام ماند و این تخمها به مرور زمان یا گم شدند و یا نابود شدند، بدین ترتیب همه گمان کردند که نسل اژدها برای همیشه منقرض شده است. | |||
|- | |||
|157-161 | |||
|'''فتح دورن توسط دایرون''': پس از رسیدن به پادشاهی در سن ۱۴ سالگی، شاه دایرون تصمیم گرفت که کار ناتمام اگان فاتح را تکمیل کند و از این رو حمله موفقی را به دورن ترتیب داد. اما از بخت بد، او یک نفر از خاندان تایرل، که دشمنی دیرینهای با دورنی ها داشتند را، در صدر این حمله قرار دارد. | |||
رفتار سبعانه این تایرل باعث شد که شورشی بر علیه تخت آهنین صورت بگیرد و دایرون با لشکری دیگر عازم دورن میشود، اما اودر جریان نبرد کشته میشود و پسر عمویش، شاهزاده ایمون ملقب به شوالیه اژدها به اسارت در آمد و ۴۰ هزار از افرادش از دست رفتند. | رفتار سبعانه این تایرل باعث شد که شورشی بر علیه تخت آهنین صورت بگیرد و دایرون با لشکری دیگر عازم دورن میشود، اما اودر جریان نبرد کشته میشود و پسر عمویش، شاهزاده ایمون ملقب به شوالیه اژدها به اسارت در آمد و ۴۰ هزار از افرادش از دست رفتند. | ||
دوران سلطنت بیلور مقدس | |- | ||
بیلور مقدس تصمیم گرفت تا معاهدهی صلحی با دورن ببند. این چنین نقل شده که او این صلح را با پای برهنه راه رفتن بر روی بون وی به دست آورد و پسر عمویش، شوالیه اژدها را از چالهی افعیها نجات داد. | |161-171 | ||
|دوران سلطنت بیلور مقدس: بیلور مقدس تصمیم گرفت تا معاهدهی صلحی با دورن ببند. این چنین نقل شده که او این صلح را با پای برهنه راه رفتن بر روی بون وی به دست آورد و پسر عمویش، شوالیه اژدها را از چالهی افعیها نجات داد. | |||
او سپت اعظم را در بارانداز پادشاهی بنا کرد که بعدها به خاطر او سپت اعظم بیلور نام گذاری شد. | او سپت اعظم را در بارانداز پادشاهی بنا کرد که بعدها به خاطر او سپت اعظم بیلور نام گذاری شد. | ||
بیلور خواهرانش را برای جلوگیری از اغوای او در اطاقی در رد کیپ زندانی کرد. با این وجود خواهرش دینا گرفتار رابطهای عاشقانه با پسرعمویش، اگان چهارم شد و حاصل این رابطه، فرزندی نامشروع به نام دیمون بلک فایر گشت. | بیلور خواهرانش را برای جلوگیری از اغوای او در اطاقی در رد کیپ زندانی کرد. با این وجود خواهرش دینا گرفتار رابطهای عاشقانه با پسرعمویش، اگان چهارم شد و حاصل این رابطه، فرزندی نامشروع به نام دیمون بلک فایر گشت. | ||
دوران سلطنت ویسریس دوم | |- | ||
سلطنت ایگن چهارم | |حدود 170 | ||
ایگن نالایق بدترین پادشاه در تاریخ وستروس شناخته میشود. او در بستر مرگ به دیمون بلک فایر، اگان ریور، بریندن ریور و شیرا سی استار فرزندان نا مشروع خود، مشروعیت میبخشد. بعد از او پسرش دیرون دوم به سلطنت میرسد ولی مشروعیت او به علت ارتباط نزدیک مادرش با شوالیه اژدها مورد تردید قرار میگیرد. | |پرنس دایرون و پرنسس میرایا مارتل با هم ازدواج کردند و پسر اولشان پرنس بیلور به دنیا آمد. | ||
آنسوی دیوار | |- | ||
مردم آزاد زیر پرچم ریمون ریش قرمز، پادشاه آنسوی دیوار گرد میآیند و با استفاده از غفلت نگهبانان شب از دیوار عبور میکنند و به شمال هجوم میبرند اما عاقبت در نزدیکی دریاچه لانگ لیک توسط لشکر استارک ها که توسط ویلیام استارک فرماندهی میشد شکست خوردند | |171-172 | ||
دوران سلطنت دیرون دوم | |دوران سلطنت ویسریس دوم | ||
شورش بلک فایر | |- | ||
بلک فایر در همین زمان مشروعیت دایرون را زیر سوال برد وادعای فرمانروایی بر تخت آهنین را کرد. وی با حمایت عدهی زیادی از لردها به سوی بارانداز پادشاه لشکرکشی کرد، اما در طی نبرد دشت چمنهای سرخ شکست خورد و به دست برادر ناتنیاش بلادرِیون کشته شد. اما عدهای از پسرانش موفق شدند از مهلکه خارج شوند و به همراه ایگن ریور به شهرهای آزاد گریختند. | |172-184 | ||
|'''سلطنت ایگن چهارم''': ایگن نالایق بدترین پادشاه در تاریخ وستروس شناخته میشود. او در بستر مرگ به دیمون بلک فایر، اگان ریور، بریندن ریور و شیرا سی استار فرزندان نا مشروع خود، مشروعیت میبخشد. بعد از او پسرش دیرون دوم به سلطنت میرسد ولی مشروعیت او به علت ارتباط نزدیک مادرش با شوالیه اژدها مورد تردید قرار میگیرد. | |||
دورن با ازدواج جوانترین دختر دایرون، دنریس و شاهزاده مارون مارتل به صورت رسمی به هفت پادشاهی ملحق شد. | |- | ||
|184 | |||
اتفاقات داستان The Hedge knight در این زمان رخ میدهد. شاهزاده بیلور نیزه شکسته در جریان یک مسابقه شوالیهها کشته میشود. چند ماه بعد بر اثر بیماری بزرگ بهار پادشاه دایرون دوم و دو پسر بزرگ بیلور میمیرند | |'''آنسوی دیوار''': مردم آزاد زیر پرچم ریمون ریش قرمز، پادشاه آنسوی دیوار گرد میآیند و با استفاده از غفلت نگهبانان شب از دیوار عبور میکنند و به شمال هجوم میبرند اما عاقبت در نزدیکی دریاچه لانگ لیک توسط لشکر استارک ها که توسط ویلیام استارک فرماندهی میشد شکست خوردند. | ||
شورش دوم بلک فایر | |- | ||
وفاداران به بلک فایر تلاش کردند تا دومین شورش را بر پا کنند ولی بلادریون نقشه آنها را افشا کرد و یکی از پسران بلک فایر را دستگیر کرد و عدهی زیادی را کشت و بدین ترتیب از جنگی دیگر جلوگیری کرد. | |184-209 | ||
دوران سلطنت میگور اول | |'''دوران سلطنت دیرون دوم''' | ||
در دوران سلطنت میگور پسر بزرگش دایرون بر اثر آبله مرد. پسر دومش دیرون ملقب به برایت فِلِیم بعد از خوردن آتش سبز کشته شد، سومین پسرش ایمون به اولدتاون رفت تا یک استاد شود. | |- | ||
|195-196 | |||
|'''شورش بلک فایر''': بلک فایر در همین زمان مشروعیت دایرون را زیر سوال برد وادعای فرمانروایی بر تخت آهنین را کرد. وی با حمایت عدهی زیادی از لردها به سوی بارانداز پادشاه لشکرکشی کرد، اما در طی نبرد دشت چمنهای سرخ شکست خورد و به دست برادر ناتنیاش بلادرِیون کشته شد. اما عدهای از پسرانش موفق شدند از مهلکه خارج شوند و به همراه ایگن ریور به شهرهای آزاد گریختند. | |||
|- | |||
|197 | |||
|دورن با ازدواج جوانترین دختر دایرون، دنریس و شاهزاده مارون مارتل به صورت رسمی به هفت پادشاهی ملحق شد. | |||
|- | |||
|209 | |||
|اتفاقات داستان The Hedge knight در این زمان رخ میدهد. شاهزاده بیلور نیزه شکسته در جریان یک مسابقه شوالیهها کشته میشود. چند ماه بعد بر اثر بیماری بزرگ بهار پادشاه دایرون دوم و دو پسر بزرگ بیلور میمیرند. | |||
|- | |||
|212 | |||
|'''شورش دوم بلک فایر''': وفاداران به بلک فایر تلاش کردند تا دومین شورش را بر پا کنند ولی بلادریون نقشه آنها را افشا کرد و یکی از پسران بلک فایر را دستگیر کرد و عدهی زیادی را کشت و بدین ترتیب از جنگی دیگر جلوگیری کرد. | |||
|- | |||
|221-233 | |||
|'''دوران سلطنت میگور اول''': در دوران سلطنت میگور پسر بزرگش دایرون بر اثر آبله مرد. پسر دومش دیرون ملقب به برایت فِلِیم بعد از خوردن آتش سبز کشته شد، سومین پسرش ایمون به اولدتاون رفت تا یک استاد شود. | |||
خود میگور در نبرد با یک شاه شورشی کشته شد و ایمون نیز برای نپذیرفتن مقام پادشاهی خودش را به دیوار منتقل کرد وبدین ترتیب ایگون فرزند چهارم میگور پادشاه وستروس شد و در اولین اقدام بلادریون را به دیوار تبعید کرد. بعدها بلادریون فرمانده نگهبانان شب شد. | خود میگور در نبرد با یک شاه شورشی کشته شد و ایمون نیز برای نپذیرفتن مقام پادشاهی خودش را به دیوار منتقل کرد وبدین ترتیب ایگون فرزند چهارم میگور پادشاه وستروس شد و در اولین اقدام بلادریون را به دیوار تبعید کرد. بعدها بلادریون فرمانده نگهبانان شب شد. | ||
دوران سلطنت فرزند دوم ایگن جیهیریس | |- | ||
دوران سلطنت ایریس دوم | |259-262 | ||
ایریس دوم ملقب به شاه دیوانه در اولین گام تایوین لنیستر، که فردی بی رحم بود، را به مقام دست منصوب کرد. | |دوران سلطنت فرزند دوم ایگن جیهیریس | ||
|- | |||
شاه ایریس پیشنهاد تایوین لنیستر برای ازدواج دخترش سرسی با شاهزاده ریگار را رد کرد و در عوض ریگار با شاهزاده الیا اهل دورن ازدواج کرد. | |262-283 | ||
شورش داسکن دیل | |'''دوران سلطنت ایریس دوم:''' ایریس دوم ملقب به شاه دیوانه در اولین گام تایوین لنیستر، که فردی بی رحم بود، را به مقام دست منصوب کرد. | ||
این واقعه در زمانی روی داد که خاندان دارکلین تصمیم گرفت تا از پرداخت مالیات به تخت آهنین خودداری کند. | |- | ||
|270 | |||
|شاه ایریس پیشنهاد تایوین لنیستر برای ازدواج دخترش سرسی با شاهزاده ریگار را رد کرد و در عوض ریگار با شاهزاده الیا اهل دورن ازدواج کرد. | |||
|- | |||
|270 | |||
|'''شورش داسکن دیل''': این واقعه در زمانی روی داد که خاندان دارکلین تصمیم گرفت تا از پرداخت مالیات به تخت آهنین خودداری کند. ایریس که تمایل داشت خودش این مسئله را حل و فصل کند به داسکن دیل رفت ولی در آن جا اسیر شد. داسکن دیل بعد از این اتقاق به مدت ۶ ماه تا زمانی که پادشاه به دست سر باریستان سلمی آزاد گشت، توسط سربازان پادشاهی محاصره شد. خاندان دارکلین نابود شد و خاندان ریکار جای آنها را گرفت. گفته شده است پس از این حادثه بود که ایریس به ورطه دیوانگی سقوط کرد. | |||
|} | |||
== قیام رابرت (۲۸۳-۲۸۱): == | == قیام رابرت (۲۸۳-۲۸۱): == | ||
در سال تابستان دروغین لرد ونت، مسابقهی بزرگی در هارن هال برگزار کرد و شاهزاده ریگار در آن مسابقات قدرت نمایی میکند، او به جای همسرش الیا، لیانا استارک اهل وینترفل، که نامزد رابرت براتیون شده بود، را به عنوان ملکه عشق و زیبایی نامگذاری کرد. | در سال تابستان دروغین لرد ونت، مسابقهی بزرگی در هارن هال برگزار کرد و شاهزاده ریگار در آن مسابقات قدرت نمایی میکند، او به جای همسرش الیا، لیانا استارک اهل وینترفل، که نامزد رابرت براتیون شده بود، را به عنوان ملکه عشق و زیبایی نامگذاری کرد. | ||
در همین زمان ملازم جوان، جیمی لنیستر، که شجاعت ودلاوری خودش را در کنار سر آرتور دین در نبرد کینگز وود به اثبات رسانده بود، به خدمت گارد پادشاهی در آمد. تایوین لنیستر که وارث خودش را از دست رفته میدید، با خشم از سمت دست پادشاه استعفا داد و به کسترلی راک بازگشت. | در همین زمان ملازم جوان، جیمی لنیستر، که شجاعت ودلاوری خودش را در کنار سر آرتور دین در نبرد کینگز وود به اثبات رسانده بود، به خدمت گارد پادشاهی در آمد. تایوین لنیستر که وارث خودش را از دست رفته میدید، با خشم از سمت دست پادشاه استعفا داد و به کسترلی راک بازگشت. | ||
ریگار تارگرین لیانا استارک را میرباید. برادر و پدر لیانا با رفتن به بارانداز، تقاضای اجرای قانون در قبال ریگار را نمودند، ولی پادشاه دیوانه هر دو آنها را به طرز فجیعی کشت. آریس از نگهبانش، جان آرین خواست تا سر رابرت براتیون و ادارد استارک را برای او بیاورد، در عوض خاندان آرین، استارک وبراتیون در مقابله پادشاه قیام کردند. قیام رابرت به عنوان قیام غاصب نیز شناخته میشود. | ریگار تارگرین لیانا استارک را میرباید. برادر و پدر لیانا با رفتن به بارانداز، تقاضای اجرای قانون در قبال ریگار را نمودند، ولی پادشاه دیوانه هر دو آنها را به طرز فجیعی کشت. آریس از نگهبانش، جان آرین خواست تا سر رابرت براتیون و ادارد استارک را برای او بیاورد، در عوض خاندان آرین، استارک وبراتیون در مقابله پادشاه قیام کردند. قیام رابرت به عنوان قیام غاصب نیز شناخته میشود. | ||
رابرت با تکیه بر خویشاوندیش با با ایگن پنجم که پدرپدربزرگش بود ادعای فرمانروایی بر تخت آهنین را کرد. خاندان تالی موافقت کرد که با قیام او همراه شوند ام اخاندان تایرل ها به پادشاه وفادار ماندند و استورمزاند، قلعه رابرت، که توسط برادرش استنیس اداره میشد، را محاصره کردند. | رابرت با تکیه بر خویشاوندیش با با ایگن پنجم که پدرپدربزرگش بود ادعای فرمانروایی بر تخت آهنین را کرد. خاندان تالی موافقت کرد که با قیام او همراه شوند ام اخاندان تایرل ها به پادشاه وفادار ماندند و استورمزاند، قلعه رابرت، که توسط برادرش استنیس اداره میشد، را محاصره کردند. | ||
دست پادشاه، جان کانینگتن در نبرد زنگها شکست خورد و به شهرهای آزاد تبعید شد. لشکر شورشیها در نبرد ترایدنت، نیروهای وفادار به پادشاه را شکست دادند و ریگار به دست رابرت کشته میشود. | دست پادشاه، جان کانینگتن در نبرد زنگها شکست خورد و به شهرهای آزاد تبعید شد. لشکر شورشیها در نبرد ترایدنت، نیروهای وفادار به پادشاه را شکست دادند و ریگار به دست رابرت کشته میشود. | ||
لنیسترها به ظاهر برای کمک به | |||
لنیسترها به ظاهر برای کمک به ایریس به سوی بارانداز لشکرکشی کردند ولی برعلیه او جنگیدند و شهر را غارت کردند. شاه ایریس به دست جیمی لنیستر کشته شد. شاهزاده الیا، شاهزاده ایگن و رهنیس، فرزندان ریگار، به طرز فجیعی به دست پرچمداران لنیستر کشته شدند وهمین مسئله باعث ایجاد کدورتی بین رابرت براتیون وادارد استارک شد. | |||
ند استارک و هاولند رید در مقابل برج شادی، که لیانا در آن زندانی شده بود، اعضای گارد پادشاهی را که از برج محافظت میکردند شکست دادند ولی زمانی به لیانا رسیدند که او در حال مردن بود. | ند استارک و هاولند رید در مقابل برج شادی، که لیانا در آن زندانی شده بود، اعضای گارد پادشاهی را که از برج محافظت میکردند شکست دادند ولی زمانی به لیانا رسیدند که او در حال مردن بود. | ||
[[en:Timeline of Major Events]] | [[en:Timeline of Major Events]] | ||
[[رده:تاریخ]] | [[رده:تاریخ]] |