از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
| در حال ترجمه این موضوع توسط [[کاربر:گری کینگ (بحث)]] در حال ترجمه است. این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند. |
ویکتاریون گریجوی ویکتاریون گریجوی از Amoka |
|
القاب | ناخدای آهن |
---|
عنوان | لرد ناخدای ناوگان آهنین
ارباب پیروزی آهنین |
---|
خاندان | خاندان گریجوی |
---|
فرهنگ | آهن زاده |
---|
تولد | در پایک |
---|
کتاب(ها) | نزاع شاهان(حضور داشت)
یورش شمشیر ها(اشاره شد)
|
---|
ويکتاريون گريجوی، يکی از برادران بیلون گریجوی(Balon Greyjoy) و لرد ناخدای ناوگان آهنین(Lord Captain of the Iron Fleet) می باشد. نام کشتی او پیروزی آهنین(Iron Victory) است. او يک فرمانده قابل و جنگجويی ترسناک در نبرد است، اما در خارج از جنگ، رفتاری آرام دارد و به دشمنانی که شجاعت نشان داده اند، احترام بسياری می گزارد. او مردی مذهبی نيز هست و در زمان کشتیرانی هايش، تماماً زره می پوشد، زيرا ترسی از غرق شدن ندارد.
ظاهر
ويکتاريون مردی بزرگ و قدرتمند است، در جنگ زره به تن دارد و تبری هراسناک را حمل می کند.او کلاهخودی به شکل کراکن(Kraken) بر سر می گزارد.
گذشته
ويکتاريون بزرگی برادرش بيلون را درک کرد و وفادارنه با او ماند. او در طول شورش گریجوی(Greyjoy Rebellion)، ناوگان آهنین(Iron Fleet) را فرماندهی کرد. در ابتدای شورش، با استفاده از نقشه ای که یورون(Euron) کشيده بود، به لنیسپورت(Lannisport) رفت و ناوگان لنیستر(Lannister) را در لنگرگاه سوزاند. ناوگان وی در تله ای در جزیره زيبا(Fair Isle) توسط استنیس(Stannis) در هم شکسته شد و کشتی برادرش ارون(Aeron)، طوفان طلایی(Golden Storm)، توسط کشتی جنگی خشم(Fury)، از وسط نصف گرديد. پس از پايان شورش، او وفادارنه به وظيفه فرماندهی ناوگان آهنين ادامه داد. برادرش، يورون، سومين زنش را گول زد و او را باردار نمود. اين کار ويکتاريون را مجبور کرد که همسرش را با کتک زدن بکشد تا آبرويش حفظ شود. تنها تابوی خویشاوندکشی(Kinslaying) بود که مانع ويکتاريون شد تا برادرش را به قتل برساند. او از آن زمان ازدواج نکرد، و يورون را هم نبخشيد.
وقایع اخیر
نزاع شاهان
ويکتاريون با دستور برادر و پادشاهش، بيلون گريجوی، به همراه اصلیترين نيروی ناوگان آهنين به موت کالین(Moat Cailin) حمله برد. موت کالين در پی يورش ناگهانی آهنزادگان(Ironborn)، سقوط کرد.
یورش شمشیر ها
پس از مرگ برادرش بيلون، و بازگشت برادر منفورش، يورون، اندکی نيرو در موت کالين، تحت نظر
رالف کنینگ(Ralf Kenning) به جا گذشت و برای تعيين
پادشاه آهن(Iron King) بعدی، راهی جزاير آهن شد.
ضیافتی برای کلاغ ها
ويکتاريون به عنوان برادر بيلون و دومين فرمانده در جزاير، مدعی
تخت دریاسنگ(Seaston Chair) شد. او ادعای قوی ای داشت، اما جمعيت يورون را انتخاب کردند. ويکتاريون علی رقم کينه اش از يورون، به خاطر سرشت وظيفه شناسش، اطاعت امور يورون چرا کرد. او
حمله ای به
جزایر سپر(Shield Islands) را فرماندهی کرد، ماهيگيرن بی سلاح را کشت و در نبردی تن به تن بر
تالبرت سری(Talbert serry)، پسر لرد
اسبرت سری(Osbert Serry) پيروز شد گرچه دستش مجروح گشت. پس از اين پيروزی، ويکتاريون نااميدانه شاهد اين بود که يورون تعداد بسياری از مردان مورد اعتمادش را با بخشيدن عنوان و زمين در جزاير سپر، از او دزديد. او همچنين نسبت به عمل کشتن همسران لرد ها، که توسط يورون انجام می شد، متئاثر گشت.
یورون، که ظاهرا متوجه تنفر برادرش نیست، درخواست ملاقات خصوصی می کند و از او می خواهد که
دنریس تارگرین(Daenerys Targaryen) را پیدا کرده و از طرف یورون او را خواستگاری کند. ویکتاریون قبول کرد، اما در خفا نقشه کشید تا دنریس را برای خودش بگیرد.
رقصی با اژدهایان
ناوگان ويکتاريون که شامل نود کشتی بود، به سه گروه تقسيم شده و راهی
ميرين(Meereen) می شوند. به همراه ويکتاريون در پيروزی آهنين،
زن مبهم هم، که هديه يورون به او بود، هضور داشت. او آرام و بی صدا است. در طول سفر، ويکتاريون نزديک به نيمی از کشتی هايش را از دست داد، هرچند او با تسخير چندين کشتی تجاری، در پی پوشش اين کمبود بر آمد. دست مجروح ويکتاريون مرتب برای او مشکل ايجاد ميکرد، به طوری که او مشکوک به اين شد که استاد
کروين(Kerwin)،
استادی که يورون برای همراهی او فرستاده بود، او را مسموم کرده است. در طول سفر، يک کشيش سرخ
رلور(R'hllor)، با نام
موکورو(Moqoro) در حالی که به تکه چوبی چسبيده و در دريا سرگردان بود، پيدا شد. خدمه کشتی می خواستند که او را بکشند، اما موکورو توانست دست آسيب ديده ويکتاريون را با جادو شفاء بخشد. سپس موکورو از ويکتاريون خواست، استاد را بکشد تا باد پشت کشتيش بيفتد. موکورو همانند
مليساندر(Melisandre)، می تواند آينده را در ميان شعله ها ببيند، و از جادويش برای کمک به ويکتاريون استفاده کند. خدمه ويکتاريون ترس بزرگی از او دارند و او را "شعله سياه" خطب می کنند. اکنون ويکتاريون هدايايش را به
خدای مغروق و رلور پيشکش می کند. موکورو همچنين به ويکتاريون هشدار داد که ازدواج دنريس را در ميان شعله ها ديده است، اما ويکتاريون با بيان اين جمله عدم نگرانی خود را نشان داد "او اولين زنی نخواهد بود که توسط من بيوه ميشه."
نقشه بعدی شعله سياه، قابل کردن ويکتاريون در کنترل شيپور اژدها می باشد.
نقل قول
”
|
بيا! بيا و من رو بکش، اگر ميتونی.
|
“
|
—ويکتاريون در حال ورود به کشتی سری
|
”
|
سم برای ترسو ها، زن ها و دورنی ها است.
|
“
|
|
”
|
اين دريای دوتراکی(Dothraki sea) کجاست؟ من ناوگان آهنين را به آن جا می برم و ملکه را هرجايی که باشد پيدا می کنم.
|
“
|
|
”
|
زيباترين زن در جهان، به تبر من نياز مبرم دارد.
|
“
|
— ويکتاريون، در پی پيدا کردن دنريس که دشمنانش در ميرين دور او را گرفته اند
|