گرگور کلگان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:
| کتابها          =[[بازی تاج و تخت]](حضور دارد){{سخ}}[[نزاع شاهان]](حضور دارد){{سخ}}[[یورش شمشیرها]](حضور دارد){{سخ}}[[ضیافتی برای کلاغ ها]](اشاره شده){{سخ}}[[رقصی با اژدهایان]](اشاره شده)
| کتابها          =[[بازی تاج و تخت]](حضور دارد){{سخ}}[[نزاع شاهان]](حضور دارد){{سخ}}[[یورش شمشیرها]](حضور دارد){{سخ}}[[ضیافتی برای کلاغ ها]](اشاره شده){{سخ}}[[رقصی با اژدهایان]](اشاره شده)
| نشان  =
| نشان  =
| بازیگر      =[[کنان استیونز]] ~  فصل اول {{سخ}} [[یان وایت]] ~ فصل دوم {{سخ}} [[هفپور جولیس جوسن]] ~ فصل چهارم
| بازیگر      =[[کنان استیونز]] ~  [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل اول]]<br />[[یان وایت]] ~ [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]]<br />[[هفپور جولیس جوسن]] ~ [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]]
| سریال      = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل اول]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]]
| سریال      = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل اول]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]]
}}
}}


سر '''گرگور کلگان''' (Gregor Clegane)[[شوالیه]] ی [[قلعه ی کلگان]] (Clegane's Keep) و فرمانده ی [[خاندان کلگان]] از قبیل  [[شوالیه ی زمین دار|شوالیه های زمین دار]] و پرچمداران [[خاندان لنیستر]] است. گرگور به طور عجیبی بزرگ است و به همین دلیل اغلب '''کوهی که می تازد''' یا خلاصه '''کوه''' صدا می شود. سربازانش به [[مردان کوه]] مشهور اند.
در سریال تلویزیونی گرگور توسط کنان استیونز (Conan Stevens) فصل اول، یان وایت (Ian Whyte) فصل دوم و هفپور جولیس جوسن Hafþór) Júlíus Björnsson) در فصل چهارم ایفای نقش می شود.[http://www.hbo.com/game-of-thrones/index.html#/game-of-thrones/cast-and-crew.html/eNrjcmbOYC5kzlfPz0lxzEvMqSzJTA5ITE-1S8xN1SzLTEnNh4k65+eVpFaUsEknlpbkF+QkVtqWFJWmcjIysgEhAGCyFzg= لیست بازیگران در سایت HBO]
== شخصیت و ظاهر ==
گرگور کلگان به اندازه، ظالم بودن و دلاوری اش در میدان نبرد مشهور است. گرگور زیادی قد بلند است (نزدیک به ٨ فوت قد دارد). او "شانه های حجیم و بازو های ضخیم مانند تنه ی درختان کوچک را دارد." گرگور بیشتر از سی سنگ وزن دارد (٤٢٠ پوند)، تقریبا تمام عضله، که او را فراتر از انسان قدرتمند می کند. قدرت گرگور به او اجازه می دهد تا یک شمشیر دو دستی شش-پایی را در یک دست حمل کند، که دسترسی بزرگی به او می دهد در حالی که هنوز یک سپر هم به دست دارد. با این قدرت گفته می شود که او می تواند با یک ضربه یک مرد را به دو نیم کند.
در نبرد او سنگین ترین و ضخیم ترین زره فلزی را در [[هفت پادشاهی]] می پوشد. زره اش به حدی سنگین است که هیچ مرد معمولی نمی تواند با آن حرکت کند، چه برسد به اینکه بتواند با آن مبارزه کند، که او را در میدان نبرد تقریبأ شکست ناپذیر می کند. در زیر زره اش او زره زنجیری و چرم جوشانده شده می پوشد. او همچنین یک کلاه خود آهنی با یک شکاف باریک برای دیدن می پوشد، که در بالای آن یک مشت سنگی به سمت آسمان گرفته شده است. گرگور یک سپر بلوط بزرگ ضخیم حمل می کند که که در روی آن سه سگ خاندان کلگان در زمینه ی زرد است.
گرگور به خشونت و ظالم بودن مشهور است. او یک متجاوز گر و قاتل سادیستی است. [[بریندن تالی]] (Brynden Tully) او را به یک "سگ هار" تشبیه می کند. با وجود اینکه او یک مرد تاریک و بی رحم است، غریزه ی جنگجویی بسیار خوبی دارد. او خیلی منزوی است، هیچ وقت مکانش را مگر برای جنگ و مسابقات ترک نمی کند.
در سن ١٧ سالگی، گرگور یکی از اولین سربازان لنیستر است که در پایان جنگ در طی [[غارت بارانداز پادشاه|غارت]] وارد [[بارانداز پادشاه]] شد. وقتی سربازان لنیستر به [[رد کیپ]] رسیدند، او و سر [[آموری لورچ]] (Amory Lorch) [[دژ میگور]] (Maegor's Holdfast) را اندازه گیری کردند. گرگور وارد شیر خوارگاه شاهزاده [[اگان تارگریان|اگان]] پسر [[ریگار تارگرین|ریگار]] شد و با کوبیدن سر نوزاد به دیوار او را کشت. سپس به مادر اگان شاهزاده [[الیا مارتل|الیا]] تجاوز کرد و او را کشت. در حالی که دستانش به خون و مغز پسرش آلوده بوده.
==وقایع اخیر==
===بازی تاج و تخت===
سر گرگور در [[تورنومنت دست]] (Tourney of the Hand) شرکت می کند. او سر [[هیو]] (Hugh) از [[ویل]]، شوالیه ی تازه منصوب شده را در دومین مسابقه ی نیزه با شکافتن گلو می کشد. بر طبق گفته ی [[سندور کلگان]]، گلوی شوالیه کاملا بسته نشده بود و گرگور نیزه اش را آن سمت تاخت. او [[بیلون سوان]] Balon Swann را شکست می دهد، ولی نهایتأ به وسیله ی سر [[لوراس تایرل]] که بر مادیان جذابی سوار شده و نریان گرگور را عصبانی می کند، از اسب می افتد. گرگور به جنون می افتد و سر اسب خود را با یک ضربه جدا می کند. سپس به لوراس ناآماده حمله می کند و اگر برادرش [[سندور کلگان|سندور]] دخالت نکرده بود، گرگور او را کشته بود. وقتی شاه [[رابرت براتیون]] به او می گوید که تمام کند، گرگور نهایتأ به سر عقل می آید. بعد از تورنومنت او به قلعه اش باز می گردد. یک رودخانه ی پرآب گروهشان را به نزدیک یک میخانه منحرف می کند. که در آنجا او و [[مردان کوه|مردانش]] به طور وحشیانه به دختر سیزده ساله ی صاحب میخانه تجاوز می کنند.
[[en:Gregor_Clegane]]
[[en:Gregor_Clegane]]
[[رده:خاندان کلگان]][[رده:نجیب زادگان]][[رده:شخصیت های سرزمین های غربی]][[رده:شوالیه ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۴۳

UnderConstructionOrange.png
در حال ترجمه
این موضوع توسط [[کاربر:QelThuzad (بحث)]] در حال ترجمه است.
این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند.


House Clegane.png
گرگور کلگان
House Clegane.png
Gregor Clegane.jpg
گرگور کلگان اثر Amok

القاب کوهی که می تازد

کوه

سگ بزرگ
عنوان سر
شوالیه ی خاندان کلگان
خاندان خاندان کلگان
خاندان لنیستر
تولد در سال 265 پس از ورود اگان یا سال 266 پس از ورود اگان
مرگ در 
کتاب(ها) بازی تاج و تخت(حضور دارد)

نزاع شاهان(حضور دارد)
یورش شمشیرها(حضور دارد)
ضیافتی برای کلاغ ها(اشاره شده)

رقصی با اژدهایان(اشاره شده)

بازیگر کنان استیونز ~ فصل اول
یان وایت ~ فصل دوم
هفپور جولیس جوسن ~ فصل چهارم
سریال فصل اول | فصل دوم | فصل چهارم

سر گرگور کلگان (Gregor Clegane)شوالیه ی قلعه ی کلگان (Clegane's Keep) و فرمانده ی خاندان کلگان از قبیل شوالیه های زمین دار و پرچمداران خاندان لنیستر است. گرگور به طور عجیبی بزرگ است و به همین دلیل اغلب کوهی که می تازد یا خلاصه کوه صدا می شود. سربازانش به مردان کوه مشهور اند.

در سریال تلویزیونی گرگور توسط کنان استیونز (Conan Stevens) فصل اول، یان وایت (Ian Whyte) فصل دوم و هفپور جولیس جوسن Hafþór) Júlíus Björnsson) در فصل چهارم ایفای نقش می شود.لیست بازیگران در سایت HBO

شخصیت و ظاهر

گرگور کلگان به اندازه، ظالم بودن و دلاوری اش در میدان نبرد مشهور است. گرگور زیادی قد بلند است (نزدیک به ٨ فوت قد دارد). او "شانه های حجیم و بازو های ضخیم مانند تنه ی درختان کوچک را دارد." گرگور بیشتر از سی سنگ وزن دارد (٤٢٠ پوند)، تقریبا تمام عضله، که او را فراتر از انسان قدرتمند می کند. قدرت گرگور به او اجازه می دهد تا یک شمشیر دو دستی شش-پایی را در یک دست حمل کند، که دسترسی بزرگی به او می دهد در حالی که هنوز یک سپر هم به دست دارد. با این قدرت گفته می شود که او می تواند با یک ضربه یک مرد را به دو نیم کند.

در نبرد او سنگین ترین و ضخیم ترین زره فلزی را در هفت پادشاهی می پوشد. زره اش به حدی سنگین است که هیچ مرد معمولی نمی تواند با آن حرکت کند، چه برسد به اینکه بتواند با آن مبارزه کند، که او را در میدان نبرد تقریبأ شکست ناپذیر می کند. در زیر زره اش او زره زنجیری و چرم جوشانده شده می پوشد. او همچنین یک کلاه خود آهنی با یک شکاف باریک برای دیدن می پوشد، که در بالای آن یک مشت سنگی به سمت آسمان گرفته شده است. گرگور یک سپر بلوط بزرگ ضخیم حمل می کند که که در روی آن سه سگ خاندان کلگان در زمینه ی زرد است.

گرگور به خشونت و ظالم بودن مشهور است. او یک متجاوز گر و قاتل سادیستی است. بریندن تالی (Brynden Tully) او را به یک "سگ هار" تشبیه می کند. با وجود اینکه او یک مرد تاریک و بی رحم است، غریزه ی جنگجویی بسیار خوبی دارد. او خیلی منزوی است، هیچ وقت مکانش را مگر برای جنگ و مسابقات ترک نمی کند.

در سن ١٧ سالگی، گرگور یکی از اولین سربازان لنیستر است که در پایان جنگ در طی غارت وارد بارانداز پادشاه شد. وقتی سربازان لنیستر به رد کیپ رسیدند، او و سر آموری لورچ (Amory Lorch) دژ میگور (Maegor's Holdfast) را اندازه گیری کردند. گرگور وارد شیر خوارگاه شاهزاده اگان پسر ریگار شد و با کوبیدن سر نوزاد به دیوار او را کشت. سپس به مادر اگان شاهزاده الیا تجاوز کرد و او را کشت. در حالی که دستانش به خون و مغز پسرش آلوده بوده.

وقایع اخیر

بازی تاج و تخت

سر گرگور در تورنومنت دست (Tourney of the Hand) شرکت می کند. او سر هیو (Hugh) از ویل، شوالیه ی تازه منصوب شده را در دومین مسابقه ی نیزه با شکافتن گلو می کشد. بر طبق گفته ی سندور کلگان، گلوی شوالیه کاملا بسته نشده بود و گرگور نیزه اش را آن سمت تاخت. او بیلون سوان Balon Swann را شکست می دهد، ولی نهایتأ به وسیله ی سر لوراس تایرل که بر مادیان جذابی سوار شده و نریان گرگور را عصبانی می کند، از اسب می افتد. گرگور به جنون می افتد و سر اسب خود را با یک ضربه جدا می کند. سپس به لوراس ناآماده حمله می کند و اگر برادرش سندور دخالت نکرده بود، گرگور او را کشته بود. وقتی شاه رابرت براتیون به او می گوید که تمام کند، گرگور نهایتأ به سر عقل می آید. بعد از تورنومنت او به قلعه اش باز می گردد. یک رودخانه ی پرآب گروهشان را به نزدیک یک میخانه منحرف می کند. که در آنجا او و مردانش به طور وحشیانه به دختر سیزده ساله ی صاحب میخانه تجاوز می کنند.