ویگار: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
{{نقل قول|اون فاحشهی پیر خاکستری.{{رف|شوم}}|[[جاکیریس ولاریون]]}} | {{نقل قول|اون فاحشهی پیر خاکستری.{{رف|شوم}}|[[جاکیریس ولاریون]]}} | ||
{{نقل قول|اژدهای مهیب [[ایموند تارگرین|پرنس ایموند]] پیش از همه آمدن [[لوکریس ولاریون|او]] را حس کرد. نگهبانانی که بر فراز باروهای پرابهت قلعه راه میرفتند، زمانی که او بیدار شد، و غرشی کرد که پایههای [[استورمز اند|تمرد دوران]] را لرزاند، در وحشتی ناگهانی نیزههایشان را چنگ زدند.{{رف|شوم}}}} | {{نقل قول|اژدهای مهیب [[ایموند تارگرین|پرنس ایموند]] پیش از همه آمدن [[لوکریس ولاریون|او]] را حس کرد. نگهبانانی که بر فراز باروهای پرابهت قلعه راه میرفتند، زمانی که او بیدار شد، و غرشی کرد که پایههای [[استورمز اند|تمرد دوران]] را لرزاند، در وحشتی ناگهانی نیزههایشان را چنگ زدند.{{رف|شوم}}}} | ||
{{نقل قول|در چهاردهمین روز اقامت [[ایمون تارگرین (شوهر رینیرا)|پرنس]]، سایهای سیاهتر از هر ابر گذرا، بر قلعه گذر کرد. تمام پرندگان جنگل خدایان از ترس به هوا برخواستند، و بادی داغ بر برگهای افتاده بر کف حیاط تازیانه زد. ویگار بالاخره آمده بود، بر پشتش پرنس [[ایموند تارگرین]] یک چشم، در زرهی به سیاهی شب، پوشیده شده با طلا، میراند.}} | {{نقل قول|در چهاردهمین روز اقامت [[ایمون تارگرین (شوهر رینیرا)|پرنس]]، سایهای سیاهتر از هر ابر گذرا، بر قلعه گذر کرد. تمام پرندگان جنگل خدایان از ترس به هوا برخواستند، و بادی داغ بر برگهای افتاده بر کف حیاط تازیانه زد. ویگار بالاخره آمده بود، بر پشتش پرنس [[ایموند تارگرین]] یک چشم، در زرهی به سیاهی شب، پوشیده شده با طلا، میراند.{{رف|شوم}}}} | ||
==منابع و ارجاعات== | ==منابع و ارجاعات== |
نسخهٔ ۱۴ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۰۱
| این مقاله ناقص است. با توسعه ی آن یا ویرایش متن موجود به دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش کمک کنید. |
ویـگار در حال به آتش کشیدن. © Fantasy Flight Games | |
| |
تابع | ویسنیا تارگرین ایموند تارگرین |
---|---|
نژاد | اژدها |
تولد | در سال 51 قبل از ورود اگان در دراگون استون |
مرگ | در سال 130 پس از ورود اگان در چشم خدایان |
کتاب(ها) | شاهزاده و ملکه (The Princess and The Queen) (حضور دارد) بازی تاج و تخت (اشاره شده) |
ویگار یکی از اژدهایانی بود که اگان فاتح و خواهرانش، رینیس و ویسنیا، در طول جنگ فتح از آنان استفاده میکردند. نام او را از روی یکی از خدایان والریای قدیم برداشتهاند.[۱] ویگار در طول جنگ فتح توسط ویسنیا کنترل می شد.[۲]
توصیفات
- همچنین ببینید: تصاویر ویگار
میتوان سوار بر اسب وارد گلوی ویگار شد.[۳] نفس آتشین ریگار چنان داغ است که میتواند زره یک شوالیه را ذوب کرده و او را در درونش بپزد.[۲] رنگ فلسها، شاخها، استخوانهای بال، کاکلهای ستون فقرات و همچنین رنگ شعلههای نفس ویگار نامعلوم است.
در زمان رقص اژدهایان، ویگار بازماندهی جانسخت هزاران نبرد بود که به اندازهی بالریون بزرگ شده بود و قدیمیترین و بزرگترین اژدهای وستروس بود. غرش او چنان سهمگین بود که پایههای مستحکم استورمز اند را میلرزاند. هیچ اژدهای زندهای نمی توانست در اندازه و درندهخویی با او رقابت کند.[۴]
تاریخچه
اژدهاسواران شناخته شده
- ملکه ویسنیا تارگرین
- لیدی لینا ولاریون
- پرنس ایموند تارگرین
نقلقولها درباره ویگار
” خطری که از مرکب ملکه ویسنیا میآمد، انکارناپذیر بود.[۴] “
” اون فاحشهی پیر خاکستری.[۴] “
” اژدهای مهیب پرنس ایموند پیش از همه آمدن او را حس کرد. نگهبانانی که بر فراز باروهای پرابهت قلعه راه میرفتند، زمانی که او بیدار شد، و غرشی کرد که پایههای تمرد دوران را لرزاند، در وحشتی ناگهانی نیزههایشان را چنگ زدند.[۴] “
” در چهاردهمین روز اقامت پرنس، سایهای سیاهتر از هر ابر گذرا، بر قلعه گذر کرد. تمام پرندگان جنگل خدایان از ترس به هوا برخواستند، و بادی داغ بر برگهای افتاده بر کف حیاط تازیانه زد. ویگار بالاخره آمده بود، بر پشتش پرنس ایموند تارگرین یک چشم، در زرهی به سیاهی شب، پوشیده شده با طلا، میراند.[۴] “
منابع و ارجاعات
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 57، دنریس.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ نزاع شاهان، فصل 12، دنریس.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 13، تیریون.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ شاهزاده و ملکه.
|