جورا مورمونت
| در حال ترجمه این موضوع توسط کاربر:استاد آمون در حال ترجمه است. این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند. |
اثر amoka | |
| |
القاب | Jorah the Andal |
---|---|
عنوان | سر لرد جزیره خرس (سابقا) |
خاندان | خاندان مورمونت |
فرهنگ | جزیره خرس |
تولد | در حدود سال 255 پس از ورود اگان |
همسر | همسر اول:بانویی از خاندان گلاور همسر دوم:لاینس های تاور |
کتاب(ها) | بازی تاج و تخت(حضور دارد) نزاع شاهان(حضور دارد) |
| |
بازیگر | یان گلن |
سریال | فصل اول | فصل دوم | فصل سوم| فصل چهارم |
سر جورا مورمونت شوالیه ای تبعیدی، رئیس سابق خاندان مورمونت (House Mormont) و لرد جزیره خرس (Bear Island) است. او بدلیل فرار از مجازات اعدام بخاطر تجارت غیر قانونی برده از وستروس گریخت و به شهر های آزاد پناه برد. او پس از مدتی به خدمنت آخرین بازماندگان خاندان تارگرین (House Targaryen) درآمد و چندی بعد به یکی از قابل اعتماد ترین مشاوران دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen) تبدیل شد. در سریال باز تاج و تخت (Game of thrones) یان گلن نقش او را ایفا می کند.
ظاهر
سر جورا مردی میانسال، درشت هیکل، سبزه رو، بسیار پرمو و تاس است، با این وجود هنوز هم بسیار قوی است. از نظر دنریس تارگرین، او خیلی زیبا نیست.
تاریخ
زمانی که جورا مورمونت به بلوغ رسید، پدرش جور مورمونت به نگهبانان شب پیوست تا رهبری خاندان مورمونت به پسرش برسد.
او در شورش گریجوی مبارزه کرد و شجاعتی مثال زدنی از خود به نمایش گذاشت و جزو اولین نفراتی بود که از دروازه ی پایک رد شد به همین دلیل او توسط پادشاه رابرت براتیون شوالیه گردید. ایلیریو موپاتیس (Illyrio Mopatis) مدعی شده است که خود شخص سپتون اعظم او را در روغن مقدس هفت غسل و تدهین کرده است اگرچه مشخص نیست که او پیرو آیین هفت بوده یا نبوده است.
برعکس زندگی نظامی موفق و حرفه ای، جورا در زندگی شخصی و عشق خود بدشانس بود. همسر اول او که یکی از اعضای خاندان گلاور بود نابارور بود و در مدت ده سال زندگی مشترک او و جورا سه بار سقط جنین کرد و پس از سومین سقطش نیز درگذشت.
در طی تورنمنتی در لنیسپورت (Tourney at Lannisport) که به مناسبت پیروزی و غلبه بر گریجوی ها برگزار شده بود، او زنی را ملاقات کرد که دومین همسر او شد: لاینس های تاور (Lynesse Hightower). جوراه بلافاصله تحت تاثیر زیبایی او قرار گرفت و از او درخواست کرد تا به نفعش در مسابقات شرکت کند و به نام او مبارزه کند. جوراه به خوبی مبارزه کرد و پس از شکست دادن تمامی رقبایش، لاینس را ملکه عشق و زیبایی (queen of love and beauty) کرد. همان شب سر جوراه لاینس را از پدرش خواستگاری کرد و در کمال شگفتی لرد لیتون های تاور (Lord Leyton Hightower) پذیرفت.
اگرچه هردوی آن ها بخاطر عشق ازدواج کردند اما زندگی شاد آن ها دیری نپایید. لاینس که به زندگی در مکان های شلوغ و پر زرق و برق و مرفه ریچ عادت کرده بود نمی توانست به زندگی در منطقه ای خشک و کم جمعیت و بی روحی مانند جزیره خرس عادت کند. جوراه نیز برای خوشحال کردن همسرش اقدام به گرفتن هدایای گران قیمت برای همسرش و برگزار کردن مهمانی ها و رفتن به تورنمنت ها کرد، اما تنها نتایجی که این اقدامات برای او داشت، کشیده شدنش به سمت یک تباهی بزرگ بود.
هنگامی که او در پرداخت قرض هایش نا توان ماند، به شکستن یکی از قدیمی ترین تابوهای هفت پادشاهی متوسل شد: مشارکت در تجارت برده. زمانی که لرد بالا دست خاندان مورمونت، ادارد استارک (Eddard Stark)، باخبر شد که جوراه چند شکارچی غیر قانونی را بعنوان برده به تایروش (Tyrosh) فروخته است، طبق مجزات تجارت برده، فرمان مرگ او را صادر کرد. هرچند زمانی که لرد ادارد به جزیره خرس رسید تا او را گردن بزند، جوراه فرار کرده بود.
جوراه به جای اینکه به پدرش بپیوندد و سیاه پوش شود، با لاینس به لایس (Lys) رفت تا در آنجا به زندگی خود به صورت یک مزدور ادامه دهد. در حالی که جوراه هنوز نمی توانست از پس هزینه های شیوه ی زندگی مورد نظر همسرش برآید، در مدتی که در روین (Rhyone) می جنگید، لاینس یک معشوق برای خود گرفت. زمانی که او به لایس بازگشت، معشوق همسرش به او گفت که اگر او لاینس را رها و شهر را ترک نکند، بخاطر ناتوانی در پرداخت بدهی هایش او را به بردگی می گیرند. قلب او شکست و از لایس خارج شد و به ولانتیس (Volantis) رفت. جوراه همچنان در شهر های آزاد باقی ماند و به عنوان یک مزدور معروف که شمشیرش را به بالاترین قیمت می فروشد به زندگی اش ادامه داد.
ارجاعات در کتاب
بازی تاج و تخت
در عروسی دنریس تارگرین با کال دروگو (Drogo) در پنتوس (Pentos) ویسریس تارگرین (Viserys Targaryen) جوراه را به خدمت گرفت. جوراه به امید بخشش سلطنتی، پنهانی حرکات تارگرین ها را به واریس (Varys) گزارش می داد. پس از عروسی، او با کالاسار به سمت شرق و از طریق دریای دوتراکی (Dothraki sea) به واز دوتراک (Vaes Dothrak) سفر کرد. او ویسریس را تحقیر کرد و گفت که ریگار آرین اژدهای حقیقی بود و ویسریس کمتر از سایه ی یک مار است. با این حال او به طور فزاینده ای به تحسین شجاعت و صداقت دنریس می پرداخت. در واز دوتراک او ایستاد و مرگ ویسریس به دست کال دروگو را تماشا کرد. در طی انتظار او برای دریافت نامه ای از طرف وکیل ایلیریو، جوراه در حالی که از دنریس محافظت می کرد همراه با او به بازار های غربی رفت. در این زمان او نمی دانست که رابرت براتیون به هرکسی که دنریس را بکشد مقام لردی اعطا می کند. درحالی که در بازار یک تاجر شراب تلاش می کند که به دنریس شراب مسموم بدهد، سر رجوراه که به تازگی نامه نامه ای از ایلیریو دریافت کرده بود که در آن ایلیریو از قصد رابرت برای کشتن دنریس گفته شده بود، جلوی کار شراب فروش را می گیرد.
جوراه تا زمان مرگ کال دروگو نیز به دنی وفادار می ماند و در مقابل شورشیان کالاسار نیز از او دفاع می کند. سر جوراه یکی از افرادی بود که حتی تا قبل از به دنیا آمدن اژدهایان دنریس به او وفادار بود. دنریس او را اولین عزو گارد ملکه (Queensguard) کرد و به او قول داد که زمانی که به وستروس باز میگردند به او شمشیری از جنس فولاد والریایی بدهد. جوراه اولین کسی بود که بعد از خاموش شدن شعله های آتشی که برای سوزاندن جسد کال دروگو برپا شده بود، به دنبال دنی رفت و پس از دیدن اژدهایان تازه متولد شده اش در برابر او زانو زد و او را ملکه ی خود معرفی کرد.