نخستین با نام او (سریال)
نخستین با نام او سریال بازی تاج و تخت | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
قسمت | فصل 4، قسمت 5 | ||||||
|
موضوع اصلی
نکات
- عنوان اپیزود به پادشاه شدن تامن براتیون اشاره دارد. در وستروس برای معرفی کردن پادشاه با نام جدید از عنوان اولین نفر با نام او استفاده می کنند.
- در این اپیزود شاهد دوبارهی بازگشت قلعهی ایری (Eyrie) بودیم. ظاهر قلعه از درون تفاوتی با سیزن ابتدای سریال نکرده است ولی ظاهر بیرونی قلعه نسبت به سیزن یک تحولات قابل ذکری رو در خود دارد.
- در این قسمت نهایتاً رمز و راز مرگ جان ارن (Jon Arryn) لرد ایری و دست پادشاه پیشین، رابرت براتیون که به مدت هفده سال از سلطنت رابرت را رهبری میکرد مشخص شد.پتایر بیلیش به همسر جان، لایسا (Lysa) دستور میدهد که او را مسموم کند و پس از انجام اینکار لایسا برای خواهر خود کتلین استارک نامه بفرست و بگوید که لنیسترها این کار را انجام دادهاند.این نامه چیزی است که ادارد را مجبور کرد، پیشنهاد رابرت را در خصوص دست پادشاه شدن بپزید. همچنین در اپیزود آنچه مرده هرگز نمیمیرد در فصل دوم تیریون در طی بازجویی از پایسل متوجه می شود که جان در طی اقامتش در بارانداز پادشاه از این مطلع شده بوده است که هیچ کدام از فرزندان سرسی متعلق به رابرت نمی باشد. در حالی که پایسل یکی از عامل های لنیسترها است توضیح میدهد که یکی در حال مسموم کردن جان ارن بوده است و با او در حال معامله بوده است (و پایسل به راحتی فرض کرده است آن فرد یکی دیگر از جاسوسان سرسی می باشد). از همین رو پایسل متوجه شده بوده که جان ارن مسموم شده است ولی هرگز او را درمان نکرده است، این اطمنیان را حاصل کرده است که او از پای در می آید. همچنین در فصل یک زمانی که کتلین از واریس و پتایر بیلیش در خصوص خنجر والریایی که برای کشتن برن استفاده شد می پرسد. پتایر به دروغ میگوید که این خنجر متعلق به تیریون لنیستر می باشد. این در حالی بود که این خنجر متلعق به جافری براتیون می باشد. بیلیش هرگز یک عامل لنیستر و دیگر خاندان ها نبوده است. پتایر بیلیش در واقع معمار واقعی جنگ پنج پادشاهی است کسی اوعمداً با فریب دادن استارک ها و لنیسترها، آنها را وارد یک مبارزهی وایرنگر و خسته کننده کرد و با ایجاد یک هرج و مرج بزرگ سیاسی توانست خود را به قدرت برساند.
- این قسمت همچنین توضیح میدهد که چرا در فصل اول لایسا ارن از فرستادن ارتش ایری برای پیوستن به نیروهای شمال و سرزمینهای رودخانه در برابر لنیسترها امتناع میکرده است. در آن زمان تنها بهانهی او در برابر کتلین محافظت از فرزندش بوده است و همچنین ادعا کرد که او حاضر نیست به جنگ کسی برود که همسر و پدر پسر او را به قتل رساندهاند. در واقع لایسا به خانوادهی خود (خاندان ارن، خاندان تالی و خاندان استارک) خیانت میکند و این خیانت فقط برای وسواسی است که نسبت به عشق پتایر داشته است. او نیروهای ایری را به استارک ها ملحق نکرد چون میترسید که در صورت پیوستن نیروهای ایری به شمال، نیروهای لنیسترها شکست بخورند. این در حالی بود که پتایر بیلیش این توقع را داشت که جنگ بیشتر طول بکشد تا هرج و مرج بیشتر بر وستروس حکومت کند.
- اگر چه لایسا، پتایر را دوست دارد ولی در واقع پتایر هیچ علاقهای به او ندارد و تنها کسی که پتایر به او علاقه داشت، کتلین تالی بوده است.
- ابراین مارتل در طی صحبتش با سرسی به این اشاره می کند که هشت دختر دارد.این اولین باری است که در مجموعهی تلویزیونی تعداد فرزندان ابراین توسط خود شخص تأیید میشود. همهی دختران او حرمزاده می باشند. و شناخته شدهترین دختر او مارهای شنزار (Sand Snakes) نام دارد، که در صورت تداوم مجموعهی تلویزیونی یکی از شخصیت های برجستهی داستان را بر عهده میگیرد. این یکی از نکات برجستهی سریال در اپیزودهای فعلی می باشد برای اینکه در مجموعهی تلویزیونی برخی از خاندان ها بزرگتر از آن چیزی هستند که در مجموعهی تلویزیونی نمایش داده می شود. گاهی اوقات در مجموعهی تلوزیونی به سادگی تعداد آنها فشرده و کاهش پیدا میکند یا به شخصیت های ثانویه تبدیل می شوند. برای مثال در خصوص خاندان تایرل، مارجری تایرل و لوراس تایرل در واقع دو برادر بزرگ تر از خود به نامهای ویلاس تایرل(Willas Tyrell) و گارلان تایرل (Garlan Tyrell) دارند. این در حالی است که در مجموعه تلویزیونی لوراس تنها پسر میس تایرل می باشد. در فصل دوم تیم تولید مطمئن نبود که بتواند دختر استنیس براتیون را به سریال اضافه کند یا نه ولی با این حال در طی صحبت های صورت گرفت شیرین براتیون نیز به سریال اضافه شد. همچنین در مصاحبههای بسیاری مارتین در خصوص کم شدن و تعداد اعضای مارتل اظهار نگرانی کرده و گفت بود امکان دارد چون خاندان تایرل تعدادشان یه دو تا سه خواهر کاهش پیدا کند. اما ظاهراً این فشرده سازی در خصوص خاندان مارتل و دختران ابراین از بین رفته است هر چند معلوم نیست که قرار است هر هشت دختر ابراین در سریال حضور متداوم داشته باشند یا نه ولی آن چیز که مشخص شده است آن است که ابراین مطابق با کتاب، داری هشت دختر می باشد. که چهار دختر برای زن قبل از الاریا سند (Ellaria Sand) می باشد و چهار دختر جوانترش برای الاریا سند (Ellaria Sand) می باشد. مارهای شنزار دختر اول او و هم سن سانسا می باشد.
- اظهار نظر سرسی به ماجری در خصوص اینکه بعد از 50 سال یک پادشاه خوب می بینید، نسبتاً دقیق است. جافری براتیون به مدت سه سال بر وستروس حکومت کرد، در این مدت جنگ داخلی در وستروس وجود داشته است. رابرت براتیون یک سرباز است که در میدان جنگ تاج و تخت را به دست آورده است، او در خصوص کشورداری هیچ اطلاعی ندارد در مدت هفده سال حکومتش به جای حضور در شورای کوچک همیشه در حال فرار و جشن گرفتن بود .پیش از آن نیز ایریس تارگرین دوم به مدت بیست سال حکومت می کرد که در نهایت، حکومت وحشتناکش با ترور شدنش به پایان رسید - هر چند بر عکس رابرت او سالهای مرفه نیز داشته است زمانی که دست ایریس، تایوین لنیستر بود، پادشاهی در وضع بسیار خوبی به سر میبرد. همچنین قبل از آن نیز جیهیریس دوم (Jaehaerys II) نیز به مدت سه سال بر وستروس حکومت میکند او پدر ایریس دوم و پدربزرگ دنریس تارگرین می باشد. در کتاب ذکر شده است که او در نظر دیگران فرد ضعیفی بوده است ولی سر باریستان (Barristan) که از او محافظت میکرد نظر متفاوتی داشت. در مجموعهی تلویزیونی اگان پنجم پدر بزرگ دنریس و پدر ایریس نام برده شده است. گویا اینکار برای کوتاه کردن شجرنامه تارگرین ها در سریال می باشد.
- در صحبتهای تایوین با سرسی او عنوان کرد که تمامی معادن طلا در سرزمینهای غربی (Westerlands) به طور کامل به مدت سال (در طول جنگ) خشک شده است .ممکن است این چیزی فراتر از اغراق باشد، این عنوان هرگز در کتاب اشاره نشده است. وستروس در کل یک قاره می باشد و هر یک از هفت پادشاهی نیز تقریباً اندازهی یک کشور اورپایی وسعت دارند. در نتیجه می توان گفت : " همهی معادن طلا در سرزمینهای غربی خشک شده است " مانند این است که برگردیم بگوییم : " همهی معادن طلا در فرانسه خشک شده است ". چیزی که در کتاب رخ میدهد این است که در زمان جنگ هزینهی طلا مصرفی برای جنگ بسیار افزایش پیدا میکند. در مجموعهی تلویزیونی این موضوع جوری به تصویر کشیده است که نشان میدهد لنیسترها در بدترین وضعیت مالی قرار دارند و در صورت عدم باز پرداخت بدهی خود به بانک براووس، وستروس را ورشکست می کنند.
- دروازهی خونین بسیار دورتر از ایری است و بر روی یک صخره مرتفع قرار گرفته است.
- پتایر، سانسا را به عنوان دختر حرامزادهی خود معرفی میکند نه خواهرزادهی خود.
- لایسا در سرزمین ابا و اجدادی خود با پتایر ازدواج می کند، نه در ایری.
- لایسا بسیار کمتر نسبت به حضور سانسا در ایری خوشحال بود برای اینکه او را یک تهدید برای پسرش رابین میدانست.
- رابین هرگز پتایر را عمو صدا نمیزند.
- رابین هرگز با خبر نمیشود که سانسا دختر خالهی اوست.
- بدهی تاج و تخت بیشتر به لنیسترهاست نه به بانک آهن.
- لیست آریا هرگز شامل افرادی چون والدر فری ، بریک داندریون، ملیساندر و توروس میری نمیشود. او پس از عروسی سرخ تصمیم گرفته است فریها را به لیست خود اضافه کند. همچنین بریک و تورس را نیز به دلیل دادن گندری به ملیساندر نیز در لیست قرار داده است. هر چند گندری فرار کرده است.
- شخصیت جان لاک همتای وارگو هوت (Vargo Hoat) در کتاب می باشد او در خانهی کرستر کشته نمیشود بلکه در هارن هال توسط گرگور کلگان کشته می شود.