مارجری تایرل
مارجری تایرل تنها دختر لرد میس تایرل (Mace Tyrell) و همسرش آلری (Alerie) می باشد. در سریال بازی تاج و تخت ناتالی دورمر (Natalie Dormer) نقش او را بازی می کند.
مارجری تایرل اثر Amoka | |
| |
القاب | ملکه کوچک رز کوچولو |
---|---|
عنوان | بانو ملکه |
خاندان | خاندان تایرل |
فرهنگ | وستروس |
تولد | در سال 283 پس از ورود اگان |
همسر | همسر اول: رنلی براتیون همسر دوم: جافری براتیون |
کتاب(ها) | بازی تاج و تخت(اشاره شده) نزاع شاهان(حضور دارد) |
| |
بازیگر | ناتالی دورمر |
سریال | فصل دوم | فصل سوم| فصل چهارم |
شخصیت و ظاهر
- همچنین برای دیدن عکس های بیشتر این جا را ببینید.
مارجری موهای پرپشت، نرم و تابدار قهوه ای، چشم های درشت قهوه ای، پوستی خوب و بدون لک و اندامی ظریف و خوش ترکیب دارد.[۱] سانسا استارک (Sansa Stark) و سرسی لنیستر (Cersei Lannister) معتقدند که او شباهت زیادی به برادرش لوراس دارد.[۲] مارجری توسط جیمی نیز زیبا توصیف شده است.[۳] سرسی باور دارد که مارجری به اندازه ی کافی زیبا است اما او همچنین معتقد است که تمامی دختران جوان در این سن زیبا هستند. سرسی فکر می کند که تنها یک احمق مدعی می شود که مارجری از او زیبا تر است.[۴] مارجری یک زن جوان زیرک و داناست و هوش زیادی در سیاست دارد و تحت حمایت مادربزرگ حیله گرش بانو اولنا ردواین (Olenna Redwyne) قرار دارد. مارجری شانزده ساله است.[۵]
ارجاعات در کتاب
بازی تاج و تخت
رنلی براتیون، (Renly Baratheon) ادارد استارک را به کناری می کشد و به او قابآویز کوچک و زرنشانی را نشان می دهد. در داخل قاب آویز، تصویر مینیاتوری بی نظیری به سبک میریشی از دختری جوان با چشمان آهویی و موهای قهوهای بود. رنلی می خواست بداند آیا آن دختر کسی را به خاطر او می آورد و وقتی ند به جای جواب فقط شانه بالا انداخته بود، او ناامید شده و اعتراف کرده بود که دخترک خواهر سر لوراس تایرل، مارجری، بود، اما بعضی ها می گفتند که شبیه لیانا است. ند به او گفت که این دختر اصلاً شبیه لیانا نیست.[۶] ند معتقد بود که رنلی بسیار شبیه رابرت جوان است و باور دارد که عاشق دختری شبیه لیانا شده است. اما درعوض به نظر می رسد که این تنها یک توطئه از طرف تایرل ها برای کنار زدن ملکه سرسی و نزدیک کردن مارجری به رابرت به عنوان فردی شبیه لیانا بوده است. سپس در تورنومنت دست (tourney of the Hand) رابرت به ند می گوید که رنلی دربارهی خواهر سر لوراس به او گفته است که دوشیزهای چهارده ساله و به اندازهی سحر زیبا و دوست داشتنی است.[۷]
نزاع شاهان
مارجری تایرل به ازدواج رنلی براتیون در میآبد تا به این طریق خاندان تایرل به طور کامل از ادعای رنلی نسبت به تاج و تخت وستروس حمایت کند.[۸] مارجری با رنلی به بیتر بریج (Bitterbridge) می رود، در آن جا، آنها با بانو کتلین تالی (Catelyn Tully) ملاقات می کنند. پس از مرگ رنلی، در عوض ازدواج مارجری با جافری اول (Joffrey I)، خاندان تایرل با خاندان لنیستر متحد می شود.
یورش شمشیرها
مارجری برای ازدواج با پادشاه جافری به بارانداز پادشاه (King's Landing) می آید و تعداد زیادی از بانوان ریچ نیز او را همراهی می کنند. تعداد زیادی از این بانوان خویشاوندان مارجری یا همسران پرچمداران پدرش هستند و بقیه بانوان همراه اویند. از جمله این افراد می توان به: آلا (Alla)، الینور (Elinor) و مگا تایرل (Megga)، بانو آلیسان بالور (Alysanne Bulwer)، بانو آلیس گریسفورد (Alyce Graceford)، بانو تینا مری ودر (Taena Merryweather)، مردیت کرین (Meredyth Crane) و سپتا نیستریکا (Nysterica) اشاره کرد.[۵]
هنگام ورود مارجری به پایتخت، مردم عادی با هلهله و شادی به استقبال او می روند. زیرا مردان تایرلی پیش از رسیدن او واگنهایی از غذا را با نام او بین مردم گرسنهی شهر پخش کرده بودند و به همین سبب، مردم، مارجری را بسیار دوست می دارند. مارجری و خانوادهاش با سانسا استارک شام خورده و حقیقت را دربارهی ذات جافری دریافتند. مارجری با سانسا با مهربانی رفتار کرد. [۹] آنان برنامه داشتند که سانسا را به ازدواج ویلاس تایرل (Willas Tyrell) دربیاورند اما لنیسترها متوجه این نقشهی آنان شدند و به همین دلیل لرد تایوین سانسا را به ازدواج تیریون لنیستر در آورد. مارجری در جشن عروسی سانسا حضور داشت و برای او دلسوزی کرد.
مارجری در سپت اعظم بیلور (Great Sept of Baelor) با جافری ازدواج کرد. با این حال، پادشاه در جشن عروسی مسموم شده و می میرد. مشخص شده است که مادربزرگ مارجری، بانو اولنا، جافری را مسموم کرده است.
ضیافتی برای کلاغ ها
پس از مراسم تشییع جنازه ی لرد تایوین لنیستر، مارجری دوباره ازدواج کرد. این بار او با برادر کوچکتر جافری، تامن، که پس از مرگ جافری تاج گذاری کرده بود ازدواج کرد.
سرسی لنیستر قصد دارد که با توطئه بر علیه تایرل ها، تمامی مقامها و قدرت آنها در پایتخت را از آن ها بگیرد. از جمله جایگاه و مقام مارجری و برادرش سر لوراس. در همین راستا، سرسی دوشیزه بودن مارجری را زیر سؤال می برد. از آنجایی که رنلی همجنسگرا بوده و جافری قبل از مراسم شب اول ازدواجش مرده است، این ادعا ممکن است درست یا نادرست باشد. سرسی اسنی کتل بلک (Osney Kettleblack) را مأمور می کند که مارجری را اغوا کند.
مارجری به عنوان ملکهی تامن بسیار مورد علاقهی مردم عادی است. او همراه با همراهانش از بازارهای محلی دیدار می کند و میوههای تازه، نان و ماهی خریده و به خیاطهای محلی لباس سفارش می دهد. او با این کارهایش باعث می شود که کمک های مالی بسیاری به مردم عادی شود.
مارجری پیشنهاد می دهد که تامن در بین افراد و لشکریانش رفته و در جلسات شورا شرکت کند تا به این صورت تبدیل به شاه بهتری شود. تمامی این پیشنهادات توسط سرسی رد می شود. پس از آن، مارجری تهدید نظامی ایجاد شده توسط آهن زادگان را جدی می داند.
سرسی مارجری را متهم به زنا و خیانت می کند. او متهم به هم بستری با:[۱۰]
- اسنی کتل بلک (Osney Kettleblack)
- جالابار زو (Jalabhar Xho)
- بایارد نورکراس (Bayard Norcross)
- سر تالاد بلند قد (Tallad the Tall)
- هیو کلیفتون (Hugh Clifton)
- همیش چنگ نواز (Hamish the Harper)
- لمبرت ترنبری (Lambert Turnberry)
- مارک مولندر (Mark Mullendore)
- خواننده آبی (The Blue Bard)
می شود.
مارجری توسط مذهب دستگیر و به زندان انداخته می شود. سپتون اعظم نسبت به اعترافات متهمان مشکوک است زیرا باور دارد که این اتهام نقشهای از جانب مادر پادشاه تامن برای کنار زدن ملکهی جوان و گرفتن جایگاهش از او و یا حتی مرگ او است. به همین دلیل او یکی از شاهدان اصلی سرسی، اسنی کتل بلک، را شکنجه داد تا حقیقت را بگوید، اسنی نیز به همه چیز اعتراف کرد. به همین سبب سرسی نیز خیلی زود به شرایط اسفناکی که برای مارجری درست کرده بود دچار شد.
رقص اژدهایان
نقل قول های مارجری
” علیاحضرت، این عمل باید به شدت پاسخ داده شود![۱۱] “ —مارجری به سرسی لنیستر
” او هرگز همسری نخواهد داشت که تو از او نفرت نداشته باشی.[۱۲] “ —مارجری تایرل به سرسی
نقل قول هایی درباره ی مارجری
” استنیس: هردومون می دونیم که این ازدواج تو خیلی مسخرس. تا یه سال پیش می خواستی دختره رو یکی از فا*حشه های رابرت کنی!
رنلی:تا یه سال پیش می خواستم دختره رو ملکه ی رابرت کنم![۱۳]
“
” مارجری متفاوت بود، اگرچه به اندازه کافی شیرین و مهربونه اما هنوزم کمی از ذات مادربزرگش رو تو خودش داره. “
” دختره همونقدر که خوشگله باهوش هم هست.[۳] “
” او این رو می خواد. او و گنجشک اعظم. و شکی ندارم که رز کوچولو. من گناه کردم و باید تاوان بدهم. باید ننگم را جلوی تمام گداهای شهر رژه بدهم. اون ها فکر می کنند که این کار غرورم رو می شکنه، این کار باعث پایان من می شه، ولی اون ها اشتباه می کنند.[۱۴] “
خانواده
منابع
- ↑ نزاع شاهان، فصل 22، کتلین.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 6، سانسا.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 8، جیمی.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 12، سرسی.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ضیافتی برای کلاغ ها، ضمیمه.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 27، ادارد.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 30، ادارد.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 69، تیریون.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 61، سانسا.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 39، سرسی.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 32، سرسی.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 43، سرسی.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 31، کتلین.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 65، سرسی.