جزایر آهن

جزاير آهن يکی از مناطق اصلی هفت پادشاهی(Seven Kingdom) است. اين سرزمين سابقاً يک ملت مقتدر با همين نام بود، البته تا پيش از جنگ فتح(War of Conquest). جزاير آهن خانه ی مردمان درنده ای است که به خود آهن زاده(Ironborn) می گويند و توسط خاندان گریجوی(House Greyjoy) از قلعه پایک(Pyke) رهبری می شوند.

پرونده:350px-Iron Islands.jpg

نقشه

جغرافيا

جزاير آهن، يک مجمع الجزاير در خلیج مردان آهن(Ironman's Bay) است که در غرب وستروس، غرب سرزمین های رودخانه(Riverlands)، شمال غرب سرزمین های غربی(Westerlands)، و جنوب شمال(North) قرار گرفته است. هفت جزيره اصلی آن پایک، ویک بزرگ(Great WyK)، ویک قديم(Old Wyk)، هارلا(Harlaw)، بلک تاید(Blacktyde)، و ارکمونت(Orkmont) هستند. نور تنها(Lonly Light)، که در فاصله هشت روز کشتی رانی در شمال غرب ويک بزرگ قرار دارد، دورترين جزيره است. جزایر آهن کوچکترين و کم جمعيت ترين منطقه از مناطق هفت پادشاهی است.

جزاير آهن کوچک،و شامل چند صخره ناحاصلخيز و تعدادی لنگرگاه امن هستند. دريا های اطراف جزاير آهن، طوفانی هستند و گاهاً با نيروی قابل توجهشان خسارت هايی را به بار می آورند. با توجه به آن پل های طنابی خطرناک، مطمئناً برای يک ارتش، هجوم به پايک يک چالش بزرگ خواهد بود. پايک زمانی مانند شمشيری که از آب سربرآورده باشد، يک دست و کشيده بود، اما با برخورد امواج، قسمت هايی از آن نابود شد و اکنون به سه جزيره جدا تبديل شده است.

مردمان

مقيمان در اين جزيره خشن، در نزد ساير وستروسی ها، مردان آهن ناميده می شوند، در حالی که به خودشان آهنزاده می گويند. آن ها مردان دريا هستند، و زمانی دريانوردی آن ها نظيری نداشت. آن ها مستقل، ترسناک و گاهاً ظالم در نظر گرفته می شدند. این مردم در يک سرزمين خشن زندگی می کنند و هيچ اشتیاقی نسبت به مردمان سرزمين اصلی و راه های سبز و نرمشان ندارند. مذهب هفت(Faith of Seven) اندالها(Andal) و خدایان قدیم(Old Gods)، طرفداران چندانی در ميان آهنزادگان ندارند، در حالی که از خدای مغروق(Drowned God) خودشان تبعيت می کنند.

اقتصاد

جزاير صخره اي به همراه خاک نازک و سنگی هستند که باعث می شود مردم نتوانند کشاورزی کنند. گاهی اوقات استفاده نکردن از حيواناتی مانند گاو و اسب کار آن ها را راحت تر می کند. معادن آن ها فلزات گرانبهایی سرزمين های غربی را به ارمغان نمی آورد، گرچه استخراج آهن ممکن است، اما تنها با کار طاقت فرسا و سخت. با اين ميزان ثروت کم در اين جزاير، می توان به راحتی فهميد که چرا آهنزادگان از قديم غارتگر و متجاوز بوده اند.

تاريخ

نخستین انسانها(First Men)هزاران سال قبل در جزاير آهن ساکن شدند. در افسانه ها آمده که آن ها تخت دریاسنگ(Seaston Chair) را در سواحل ويک قديم پيدا کردند. با توجه به تاريخ، هر جزيره پادشاهی خودش را داشت و هرکدام دو پادشاه داشتند: يک پادشاه صخره(که بر زمين ها حکومت می کرد) و يک پادشاه نمک(که در دريا فرمان می راند)، به همراه يکشاه والا(High King)که توسط اين پادشاهان فرعی درشورای پادشاهی(Kingsmoot)انتخاب می شد. اين رويه در 5000 سال قبل تغيير کرد. زمانی کهآرون گریجوی(Urron Greyjoy)تمام پادشاهان را به قتل رساند و پادشاهی را موروثی کرد. بازماندگان او تا هزاران سال حکومت کردند، تا زمانی که اندال ها به جزاير آهن آمدند.

تحت فرماندهی خاندان هور(House Hoar)، آهنزادگان توانستند سرزمين های رودخانه و قسمت های بسياری از سواحل غربی وستروس را تحت سلطه خود در آورند. نسل آن ها با مرگ پادشاه هارن سياه(Harren the Black) و پسرانش در هارن هال(Harrenhal) منقرض شد. هارن هال قلعه بی نهايت بزرگی است که هارن در سواحل چشم خدایان(Gods Eye) ساخت. اگان اول(Aegan I) با اين نيت که هارن را مجبور به زانو زدن کند به هارن هال رفت. هارن حاضر نشد سر خم کند و از آن جا که قلعه بزرگ تر از آن بود که بتوان به آن يورش برد، اگان اژدهايش، بالریون(Balerion) را به بالای ديوار ها برد و شاه هارن و پسرانش را در برج خودشان سوزاند. با مرگ هارن، لرد های سرزمين های رودخانه، به رهبری خاندان تالی قيام کردند و آهنزادگان را به درون جزاير خودشان راندند. جايی که آهنزادگان خاندان گريجوی از پايک را انتخاب کردند تا بر آن ها حکومت کند و سر انجام تسليم اگان و تخت آهنین(Iron Throne) شدند.
در سال 298 لرد بیلون گریجوی(Balon Greyjoy)، شورشی را بر عليه تخت آهنين به راه انداخت تا جزاير آهن را به استقلال برساند. شورش گریجوی(Greyjoy Rebellion)، توسط شاهرابرت براتیون(Robert Baratheon) نابود شد. هرچند تنها پسر زنده مانده بيلون، يعنی تیان گریجوی(Theon Gereyjoy)، بهشمال برده شد تا تحت نظر ادارد استارک(Eddard Stark) باشد.

وقايع اخير

نبرد شاهان

زمانی که رابرت براتيون مرد و جنگ در وستروس شدت يافت، بيلون گريجوی از فرصت استفاده کرد و استقلال جزاير آهن را مدعی شد. وی به جای اتحاد با راب استارک(Robb Stark) يا خاندان لنیستر(House Lannister)، آهنزادگان را به شمال فرستاد تا مناطق حساس را تصرف کنند و خود را شاه جزاير آهن و شمال ناميد.

ضيافتی برای کلاغ ها

پس از مرگ شاه بيلون، ارون گریجوی(Aeron Greyjoy)، خواستار برگزاری يک شورای پادشاهی شد تا بتوان برای پادشاه بعدی انتخاب صحيحتری کرد. ارون اين حرکت را انجام داد تا يک جنگ داخلی بين آهنزادگان را در نطفه خفه کند و همچنين مانع دستيابی یورون گریجوی(Euron Greyjoy) به تخت درياسنگ شود. هرچند علی رقم مخالفت های ارون، ویکتاریون گریجوی(Viktarion Gereyjoy) و آشا گریجوی(Asha Greyjoy)، يورون به پادشاهی رسيد.
يورون قول داد تا کل وستروس را برای مردان آهن فتح کند و جنگ ها را گسترش دهد. قلعه بان،اریک آهنساز(Erik Ironmaker)،در زمان غيبت يورون که در جنگ هست، بر جزاير آهن حکومت می کند.