سندور کلگان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


{{اطلاعات اشخاص
{{اطلاعات اشخاص
| نام_شخصیت =[[پرونده:House Clegane.png|50px|راست]] سندور کلیگان [[پرونده:Kingsguard.PNG|50px|چپ]]
| نام_شخصیت =[[پرونده:House Clegane.png|50px|راست]] سندور کلگان [[پرونده:Kingsguard.PNG|50px|چپ]]
| تصویر          = [[پرونده:Sandor Clegane.jpg|320px]]
| تصویر          = [[پرونده:Sandor Clegane.jpg|320px]]
| توضیح_عکس  = پرتره سندور کلگان اثر Roman Papsuev
| توضیح_عکس  = پرتره سندور کلگان اثر Roman Papsuev
خط ۱۷: خط ۱۷:
| سریال      = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل اول]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 3|فصل سوم]]{{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]]
| سریال      = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل اول]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 3|فصل سوم]]{{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]]
}}
}}
'''سندور کلگان''' عضوی از [[خاندان کلگان]] است. او برادر جوان تر رئیس خاندان، سر [[گرگور کلگان]] می‌باشد. نام مستعار '''سگ تازی''' به دلیل وحشیگری و فرمانبرداری بی چون و چرای او نسبت به اربابش و همچنین وجود چهره 3 سگ در پرچم خاندانش می‌باشد. {{سخ}}او به عنوان یکی از خطرناک ترین مبارزان در [[وستروس]] و نیز، زیاده روی در مصرف شراب تا سر حد گیجی معروف است. در بچگی، سندور دچار سوختگی وحشتناک در ناحیه صورت شده است که به دلیل نزدیک کردن صورت او به منقل آتش توسط برادرش گرگور، ایجاد شده است. {{رف|بتت|29}} او از آتش، برادرش، و به طور کلی از دورویی مقام [[شوالیه|شوالیگری]]، متنفر است.
'''سندور کلگان''' عضوی از [[خاندان کلگان]] است. او برادر جوان تر رئیس خاندان، سر [[گرگور کلگان]] می‌باشد. نام مستعار '''سگ تازی''' به دلیل وحشیگری و فرمانبرداری بی چون و چرای او نسبت به اربابش و همچنین وجود چهره‌ی 3 سگ در پرچم خاندانش می‌باشد. {{سخ}}او به عنوان یکی از خطرناک ترین مبارزان در [[وستروس]] و نیز، زیاده روی در مصرف شراب تا سر حد گیجی معروف است. در بچگی، سندور دچار سوختگی وحشتناک در ناحیه صورت شده است که به دلیل نزدیک کردن صورت او به منقل آتش توسط برادرش گرگور، ایجاد شده است. {{رف|بتت|29}} او از آتش، برادرش، و به طور کلی از دورویی مقام [[شوالیه|شوالیگری]]، متنفر است.


== مشخصات ظاهری ==
== مشخصات ظاهری ==
سندور، مردی درشت و قوی هیکل و عضلانی است. سمت راست صورت او لاغر، با استخوان گونه تیز و ابروهای سنگین است. بینی او بزرگ و کشیده است، موهای بلند او سیاه و نازک و منعطف است و میتواند سمت چپ صورت او که هیچ مویی رشد نمیکند را، بپوشاند. سمت چپ صورتش از بین رفته و از کل گوش، تنها سوراخی پیداست و مابقی سوخته است. توده ای بافت سوخته به صورت پیچ خورده، در دور چشم چپ او وجود دارد. گوشت سیاه یکدست با جوش های بزرگ و عمقی که از آنها چرک قرمز و مرطوب خارج میشود. چشمان او خاکستری رنگ است. در فک ـش، استخوان دیده میشود(بافت روی آن سوخته است).{{رف|بتت|29}} او معمولا زره غیرجنگی و کلاه خودی منحصر به فردی که به شکل سگ خشمگینی طراحی شده، سر میگذارد.
سندور، مردی درشت و قوی هیکل و عضلانی است. سمت راست صورت او لاغر، با استخوان گونه‌ی تیز و ابروهای سنگین است. بینی او بزرگ و کشیده است، موهای بلند او سیاه و نازک و منعطف است و میتواند سمت چپ صورت او که هیچ مویی در آن رشد نمی‌کند را ، بپوشاند. سمت چپ صورتش از بین رفته و از کل گوش، تنها سوراخی پیداست و مابقی سوخته است. توده‌ای بافت سوخته به صورت پیچ خورده، در دور چشم چپ او وجود دارد. گوشت سیاه یکدست با جوش های بزرگ و عمیقی که از آنها چرک قرمز و مرطوب خارج می‌شود. چشمان او خاکستری رنگ است. در فکـش، استخوان دیده میشود(بافت روی آن سوخته است).{{رف|بتت|29}} او معمولاً زره غیرجنگی و کلاه خودی منحصر به فردی که به شکل سگ خشمگینی طراحی شده، سر می‌گذارد.


== گذشته ==
== گذشته ==
بر کودکی سندور، سایه ی وحشیگری و دلاوری های جنگی برادر بزرگترش، گرگور، افتاده است. در سن هفت سالگی، پدرش سوختگی که کار گرگور بود را، به اشتباه در اثر آتش گرفتن تخت خوابش عنوان کرد.{{رف|بتت|29}} شایعاتی هستند مبنی بر اینکه او خواهری داشته است که به علت مبهمی در جوانی فوت شده است و پدرشان در حوادث شکار های بعد از به تخت نشستن [[رابرت براتیون|پادشاه رابرت]] کشته شد، که ضمنا مشکوک هم هست، بعد از او دارایی خاندان به گرگور رسید.{{رف|بتت|30}}{{سخ}}همان روزی که گرگور به قصد تصرف دارایی ـش(ارث) آمد؛ سندور ترک دیار گفت تا به خدمت لنیسترها در بیاد.{{رف|بتت|30}} او ادعا میکند که در سن 12 سالگی، یه مرد را کشته اشت،{{رف|بتت|7}} که شاید در طی شورشهای [[رابرت براتیون|رابرت]] بوده است.
بر کودکی سندور، سایه‌ی وحشیگری و دلاوری‌های جنگی برادر بزرگترش، گرگور، افتاده است. در سن هفت سالگی، پدرش سوختگی که کار گرگور بود را، به اشتباه در اثر آتش گرفتن تخت خوابش عنوان کرد.{{رف|بتت|29}} شایعاتی هستند مبنی بر اینکه او خواهری داشته است که به علت مبهمی در جوانی فوت شده است و پدرشان در حوادث شکارهای بعد از به تخت نشستن [[رابرت براتیون|پادشاه رابرت]] کشته شد، که ضمنا مشکوک هم هست، بعد از او دارایی خاندان به گرگور رسید.{{رف|بتت|30}}{{سخ}}همان روزی که گرگور به قصد تصرف دارایی‌اش(ارث) آمد، سندور ترک دیار گفت تا به خدمت لنیسترها در بیاید.{{رف|بتت|30}} او ادعا می‌کند که در سن 12 سالگی، یک مرد را کشته است،{{رف|بتت|7}} که شاید در طی شورش‌های [[رابرت براتیون|رابرت]] بوده است.


== اتفاقات اخیر ==
== اتفاقات اخیر ==
=== بازی تاج و تخت ===
=== بازی تاج و تخت ===
کلیگان در مدتی به عنوان محافظ شخصی و خدمتکار شاهزاده [[جافری براتیون]] بوده است، که ایشان، معمولن او را "سگ" صدا میزد. [[سرسی لنیستر|سرسی]] به جافری پیشنهاد کرد که به تازی، به عنوان پدر دوم نگاه کند. در راه برگشت از [[وینترفل]] به [[بارانداز پادشاه|کینگز لندینگ]]، سندور به دلیل عمل کردن به دستور لنیسترها، که دوست آریا؛ [[میکا]] (پسر قصاب، که گفته شد به جافری آسیب رسانده است) را کُشت، باعث تبدیل به یکی از دشمنان [[آریا استارک]] شد.[[پرونده: The Hound vs The Mountain.png|350px|چپ|بندانگشتی| سگ و کوه، اثر Cristi Balanescu © ]]{{سخ}}در اولین شب [[مسابقات دست شاه|مسابقاتی که به مناسبت دست پادشاه]] ترتیب داده شده بود، بعد از مراسم، جافری او را مجبور کرد که سانسا را در راه برگشت به قلعه اسکورت کند. مست، بدون توجه به مسابقاتی که فردا پیش روست، سندور شیفته ی [[سانسا استارک]] میشود. عصبانی از اینکه سانسا به دلیل بدشکل بودنش نمیتواند به صورت و چشم او نگاه کند، او را به دلیل رفتار بسیار مودبانه اش، به مزاح "پرنده کوچک" خطاب میکند که با دستورات جیک جیک میکند!. او بعد از نجات سر [[لوراس تایرل]] از خشم گرگور، مسابقه را پیروز شد؛ او با خشم با برادرش جنگید، هرچند که وقتی پادشاه رابرت به آنها دستور داد که تمامش کنند، تازی زانو زد.{{سخ}}وقتی [[ادارد استارک]] سعی کرد که سرسی و بچه های حرامزاده اش را، به کمک رداطلایی ها(بدون دانستن این حقیقت که [[جانوس اسلینت]](Janos Slynt) از قبل کاملا تحت استخدام [[پتایر بیلیش|انگشت کوچک]] خائن است و نقشه خیانت میکشیده است)، سندور کلگان، در کنار متحدان سابق خود، در کشتار گسترده باقیمانده ی گارد شخصی و صمیمی ادارد استارک، شرکت کرد و شخصا [[کاین]] را کُشت.
کلگان  مدتی به عنوان محافظ شخصی و خدمتکار شاهزاده [[جافری براتیون]] بوده است، که ایشان، معمولاً او را "سگ" صدا می‌زند. [[سرسی لنیستر|سرسی]] به جافری پیشنهاد کرد که به تازی، به عنوان پدر دوم نگاه کند. در راه برگشت از [[وینترفل]] به [[بارانداز پادشاه|کینگز لندینگ]]، سندور به دلیل عمل کردن به دستور لنیسترها، دوست آریا، [[میکا]] (پسر قصاب، که گفته شد به جافری آسیب رسانده است) را کُشت، که باعث شد تبدیل به یکی از دشمنان [[آریا استارک]] شود.[[پرونده: The Hound vs The Mountain.png|350px|چپ|بندانگشتی| سگ و کوه، اثر Cristi Balanescu © ]]{{سخ}}در اولین شب [[مسابقات دست شاه|مسابقاتی که به مناسبت دست پادشاه]] ترتیب داده شده بود، بعد از مراسم، جافری او را مجبور کرد که سانسا را در راه برگشت به قلعه اسکورت کند. مست، بدون توجه به مسابقاتی که فردا پیش روست، سندور شیفته‌ی [[سانسا استارک]] می‌شود. عصبانی از اینکه سانسا به دلیل بدشکل بودنش نمی‌تواند به صورت و چشم او نگاه کند، او را به دلیل رفتار بسیار مؤدبانه‌اش، به مزاح "پرنده‌ی کوچک" خطاب می‌کند که با دستورات جیک جیک می‌کند! او بعد از نجات سر [[لوراس تایرل]] از خشم گرگور، مسابقه را پیروز شد، او با خشم با برادرش جنگید، هرچند که وقتی پادشاه رابرت به آنها دستور داد که تمامش کنند، تازی زانو زد.{{سخ}}وقتی [[ادارد استارک]] سعی کرد که سرسی و بچه‌های حرامزاده‌اش را، به کمک رداطلایی‌ها(بدون دانستن این حقیقت که [[جانوس اسلینت]](Janos Slynt) از قبل کاملا تحت استخدام [[پتایر بیلیش|انگشت کوچک]] خائن است و نقشه‌ی خیانت می‌کشیده است)، سندور کلگان، در کنار متحدان سابق خود، در کشتار گسترده‌ی باقیمانده‌ی گارد شخصی و صمیمی ادارد استارک، شرکت کرد و شخصاً [[کاین]] را کُشت.
بعد از اینکه [[باریستون سلمی]](Barristan Selmy) از مقام [[گارد پادشاه]] عزل شد، کلگان با وجود نپذیرفتن مقام شوالیه ای، به عنوان جانشین او انتخاب شد. در این مقام، او گاهی مسئول مواظبت از سانسا بود. باوجود وفاداری اش به جافری، او چندین بار از سانسا در برابر خشم جافری دفاع کرد و او تنها نگهبان پادشاه(Kingsguard) بود که دستور کتک زدن او را نداد. در عوض، با او با مهربانی نسبی رفتار کرد و سعی کرد که او را از سادیسم و بیرحمی جافری دور نگه دارد.
بعد از اینکه [[باریستان سلمی]](Barristan Selmy) از مقام [[گارد پادشاه]] عزل شد، کلگان با وجود نپذیرفتن مقام شوالیه‌ای، به عنوان جانشین او انتخاب شد. در این مقام، او گاهی مسئول مواظبت از سانسا بود. باوجود وفاداری‌اش به جافری، او چندین بار از سانسا در برابر خشم جافری دفاع کرد و او تنها نگهبان پادشاه(Kingsguard) بود که دستور کتک زدن او را نداد. در عوض، با او با مهربانی نسبی رفتار کرد و سعی کرد که او را از سادیسم و بی‌رحمی جافری دور نگه دارد.


=== نزاع شاهان ===
=== نزاع شاهان ===

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۲۲:۰۰

UnderConstructionOrange.png
در حال ترجمه
این موضوع توسط کاربر:Nymeriaa در حال ترجمه است.
این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند.


House Clegane.png
سندور کلگان
Kingsguard.PNG
Sandor Clegane.jpg
پرتره سندور کلگان اثر Roman Papsuev

القاب تازی
سگ
خاندان گارد پادشاه
خاندان کلگان
تولد در سال 271 پس از ورود اگان
مرگ در 
کتاب(ها) بازی تاج و تخت(حضور دارد)

نزاع شاهان(حضور دارد)
یورش شمشیرها(حضور دارد)
ضیافتی برای کلاغ ها(حضور دارد)

رقصی با اژدهایان(اشاره شده)

بازیگر روری مک کان (IMDb)
سریال فصل اول | فصل دوم | فصل سوم| فصل چهارم

سندور کلگان عضوی از خاندان کلگان است. او برادر جوان تر رئیس خاندان، سر گرگور کلگان می‌باشد. نام مستعار سگ تازی به دلیل وحشیگری و فرمانبرداری بی چون و چرای او نسبت به اربابش و همچنین وجود چهره‌ی 3 سگ در پرچم خاندانش می‌باشد.
او به عنوان یکی از خطرناک ترین مبارزان در وستروس و نیز، زیاده روی در مصرف شراب تا سر حد گیجی معروف است. در بچگی، سندور دچار سوختگی وحشتناک در ناحیه صورت شده است که به دلیل نزدیک کردن صورت او به منقل آتش توسط برادرش گرگور، ایجاد شده است. [۱] او از آتش، برادرش، و به طور کلی از دورویی مقام شوالیگری، متنفر است.

مشخصات ظاهری

سندور، مردی درشت و قوی هیکل و عضلانی است. سمت راست صورت او لاغر، با استخوان گونه‌ی تیز و ابروهای سنگین است. بینی او بزرگ و کشیده است، موهای بلند او سیاه و نازک و منعطف است و میتواند سمت چپ صورت او که هیچ مویی در آن رشد نمی‌کند را ، بپوشاند. سمت چپ صورتش از بین رفته و از کل گوش، تنها سوراخی پیداست و مابقی سوخته است. توده‌ای بافت سوخته به صورت پیچ خورده، در دور چشم چپ او وجود دارد. گوشت سیاه یکدست با جوش های بزرگ و عمیقی که از آنها چرک قرمز و مرطوب خارج می‌شود. چشمان او خاکستری رنگ است. در فکـش، استخوان دیده میشود(بافت روی آن سوخته است).[۱] او معمولاً زره غیرجنگی و کلاه خودی منحصر به فردی که به شکل سگ خشمگینی طراحی شده، سر می‌گذارد.

گذشته

بر کودکی سندور، سایه‌ی وحشیگری و دلاوری‌های جنگی برادر بزرگترش، گرگور، افتاده است. در سن هفت سالگی، پدرش سوختگی که کار گرگور بود را، به اشتباه در اثر آتش گرفتن تخت خوابش عنوان کرد.[۱] شایعاتی هستند مبنی بر اینکه او خواهری داشته است که به علت مبهمی در جوانی فوت شده است و پدرشان در حوادث شکارهای بعد از به تخت نشستن پادشاه رابرت کشته شد، که ضمنا مشکوک هم هست، بعد از او دارایی خاندان به گرگور رسید.[۲]
همان روزی که گرگور به قصد تصرف دارایی‌اش(ارث) آمد، سندور ترک دیار گفت تا به خدمت لنیسترها در بیاید.[۲] او ادعا می‌کند که در سن 12 سالگی، یک مرد را کشته است،[۳] که شاید در طی شورش‌های رابرت بوده است.

اتفاقات اخیر

بازی تاج و تخت

کلگان مدتی به عنوان محافظ شخصی و خدمتکار شاهزاده جافری براتیون بوده است، که ایشان، معمولاً او را "سگ" صدا می‌زند. سرسی به جافری پیشنهاد کرد که به تازی، به عنوان پدر دوم نگاه کند. در راه برگشت از وینترفل به کینگز لندینگ، سندور به دلیل عمل کردن به دستور لنیسترها، دوست آریا، میکا (پسر قصاب، که گفته شد به جافری آسیب رسانده است) را کُشت، که باعث شد تبدیل به یکی از دشمنان آریا استارک شود.

سگ و کوه، اثر Cristi Balanescu ©


در اولین شب مسابقاتی که به مناسبت دست پادشاه ترتیب داده شده بود، بعد از مراسم، جافری او را مجبور کرد که سانسا را در راه برگشت به قلعه اسکورت کند. مست، بدون توجه به مسابقاتی که فردا پیش روست، سندور شیفته‌ی سانسا استارک می‌شود. عصبانی از اینکه سانسا به دلیل بدشکل بودنش نمی‌تواند به صورت و چشم او نگاه کند، او را به دلیل رفتار بسیار مؤدبانه‌اش، به مزاح "پرنده‌ی کوچک" خطاب می‌کند که با دستورات جیک جیک می‌کند! او بعد از نجات سر لوراس تایرل از خشم گرگور، مسابقه را پیروز شد، او با خشم با برادرش جنگید، هرچند که وقتی پادشاه رابرت به آنها دستور داد که تمامش کنند، تازی زانو زد.
وقتی ادارد استارک سعی کرد که سرسی و بچه‌های حرامزاده‌اش را، به کمک رداطلایی‌ها(بدون دانستن این حقیقت که جانوس اسلینت(Janos Slynt) از قبل کاملا تحت استخدام انگشت کوچک خائن است و نقشه‌ی خیانت می‌کشیده است)، سندور کلگان، در کنار متحدان سابق خود، در کشتار گسترده‌ی باقیمانده‌ی گارد شخصی و صمیمی ادارد استارک، شرکت کرد و شخصاً کاین را کُشت. بعد از اینکه باریستان سلمی(Barristan Selmy) از مقام گارد پادشاه عزل شد، کلگان با وجود نپذیرفتن مقام شوالیه‌ای، به عنوان جانشین او انتخاب شد. در این مقام، او گاهی مسئول مواظبت از سانسا بود. باوجود وفاداری‌اش به جافری، او چندین بار از سانسا در برابر خشم جافری دفاع کرد و او تنها نگهبان پادشاه(Kingsguard) بود که دستور کتک زدن او را نداد. در عوض، با او با مهربانی نسبی رفتار کرد و سعی کرد که او را از سادیسم و بی‌رحمی جافری دور نگه دارد.

نزاع شاهان

As a vagabond, he was arrested in the Riverlands by the brotherhood without banners, who also had Arya Stark in their custody. Taken to the hollow hill, the brotherhood put Sandor on trial for various atrocities committed by Lannister soldiers, but no crime could be attributed to him personally until Arya testified to his killing of Mycah the butcher's boy. Since there was not enough evidence for a court trial, the brotherhood's leader Beric Dondarrion decreed that Sandor would face him in a trial by combat. A follower of R'hllor, Beric fought with a magic flaming blade, but Sandor managed to defeat him despite his hangover and fear of fire.[9]

منابع