پتایر بیلیش: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{اطلاعات اشخاص
{{اطلاعات اشخاص
| نام_شخصیت =[[پرونده:50px-OldBaelish.png|50px|راست]] پتایر بیلیش [[پرونده:50px-House Baelish.PNG|50px|چپ]]
| نام_شخصیت =[[پرونده:OldBaelish.png|50px|راست]] پتایر بیلیش [[پرونده:House Baelish.PNG|50px|چپ]]
| تصویر          =[[پرونده:Petyr Baelish.jpg]]
| تصویر          =[[پرونده:Petyr Baelish.jpg]]
| توضیح_عکس  =  
| توضیح_عکس  =  

نسخهٔ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۴۲

OldBaelish.png
پتایر بیلیش
House Baelish.PNG
Petyr Baelish.jpg

القاب انگشت کوچیکه
عنوان لرد عالی مقام ترایدنت

لرد هارن هال
لرد محافظ ویل

مسئول خزانه داری
خاندان خاندان بیلیش
فرهنگ وستروس
تولد در 268AL در فینگرز
همسر
کتاب(ها) بازی تاج و تخت(حضور دارد)

نزاع پادشاهان(حضور دارد)
یورش شمشیر ها(حضور دارد)
ضیافتی برای کلاغ ها(حضور دارد)

رقصی با اژدهایان(اشاره شد)

بازیگر آیدن گیلن
سریال فصل اول | فصل دوم | فصل سوم| فصل چهارم

لرد پتایر بیلیش (Petyr Baelish)که در بعضی مواقع با نام "انگشت کوچیکه"(Littlefinger) شناخته می شود، ارباب سکه(Master of Coin) در شورای کوچک(Small Council) پادشاهی است. پتایر به جای نشان خانوادگیش، از مرغ مقلد به عنوان نمادش استفاده می کند.در سریال، این شخصیت توسط آیدن گیلن(Aiden Gillen) بازی می شود.

شخصیت و ظاهر

یک مرد کوتاه و لاغر، با سیمایی جذاب. پتایر چشمان سبز-خاکستری، یک ریش نوک تیز بر روی چانه و موهای مشکی که به سمت سفیدی پیش می روند دارد.[۱] پتایر در یک خاندان کوچک و ناشناخته به دنیا آمد. او کل زندگیش را صرف تلاش برای فرار از مقام کوچکش و تبدیل شدن به چیزی فراتر کرده است. او مهارت های قابل توجهی در تجارت و اقتصاد دارد. او همچنین استاد دسیسه های درباری است. نبوغ او تنها با میزان جاه طلبی و ترقیات سیاسیش قابل مقایسه است. او گاهی اوقات به خاطر غیر اشرافی بودنش توسط لرد های بالا مقام، دست کم گرفته می شود.

گذشته

پدر پدر بزرگ پتایر بیلیش، یک شمشیر زن براووسی(Braavosi) در خدمت خاندان کوربرای(House Corbray) بود. زمانی که پسرش به یک شوالیه(knight) تبدیل شد، او سر سنگی تایتان براووس(Titan of Braavos) را به عنوان نشان خود انتخاب کرد. پدر لرد بیلیش، کوچکترین لرد در میان لرد های کوچک بود که مقرش تنها چند صخره در فینگرز(Fingers) به حساب می آید. پدر او در طول جنگ ناین پنی کینگز(War of the Ninepenny Kings)، با هاستر تالی(Hoster Tully) دوست شد، که این دوستی به پتایر اجازه داد تا به ریوران(Riverrun) برود و به همراه فرزندان لرد هاستر تالی پرورش یابد.

در ریوران پتایر با آداب و رسوم اشرافی و در میان مردمانی که در مقامی بالاتر از او قرار داشتند رشد کرد. از جمله آن ها فرزندان تالی، کتلین(Catelyn)، لایسا(Lysa) و ادمور(Edmure)( که همان کس بود که برای اولین بار لقب "انگشت کوچیکه" را به خاطر زادگاهش به او داد) بودند[۱]. همین که آنان بزرگتر شدند، پتایر عاشق کتلین شد، کسی که در عوض پتایر را مانند برادرش دوست داشت، نه بیشتر. زمانی که نامزدی کتلین و برندون استارک(Brandon Stark) اعلام شد، پتایر، براندون را که بسیار از او بزرگ تر بود به دوئل دعوت کرد تا بتواند کتلین را مال خود کند. براندون به راحتی پیروز شد و یک زخم هولناک هم به بیلیش هدیه داد، اما به خاطر تقاضای کتلین، زندگی او را بخشید. بعد از این اتفاق کتلین دیگر با او صحبتی نکرد و تنها نامه پتایر را که بعد از مرگ براندون ارسال شده بود، سوزاند[۱].


پتایر روابطش با لایسا را حتی پس از ازدواج او با جان ارن(Jon Arryn) ادامه داد. لایسا شوهرش را مجاب کرد تا اختیار گمرک در گال تاون(Gulltown) را به پتایر بدهد. استعداد او در اقتصاد یک سری فرصت ها را برای او ایجاد کرد تا به مقام مسئول خزانه داری شاه رابرت براتیون(Robert Baratheon) در کینگز لندینگ(King's Landing) برسد[۳]. جایی که نفوذ و اعتبارش، متحدان و همراهان بسیاری، از جمله نگهبانان شهر(City Watch) را برایش به ارمغان آورد. او همچنین تعداد بیشماری فاحشه خانه در شهر خرید.

درست قبل از اتفاقات کتاب اول، جان ارن متوجه شد که پدر همه فرزندان رابرت براتیون،در واقع جیمی لنیستر(Jaime Lannister) می باشد و تصمیم گرفت تا شاه را مطلع کند.

وقایع اخیر

انگشت کوچیکه و واریس(سریال)
پتایر بیلیش و سانسا استارک در تورنومنت دست(سریال)

بازی تاج و تخت

زمانی که کتلین به کینگز لندینگ رسید تا به شوهرش در مورد هدف حمله به پسرشان، برن(Bran)، بگوید، پتایر که از رسیدن او با خبر شده بود، او را منصرف کرد و در یکی از فاحشه خانه هایش جا داد. کتلین به خاطر ایامی که آن دو در ریوران گذرانده بودند، به بیلیش اعتماد کرد و به او خنجری که با آن به پسرش حمله شده بود را نشان داد. پتایر گفت که آن خنجر را می شناسد و ادعا کرد که زمانی مال او بوده است اما آن را در یک شرط بندی به تیریون لنیستر(Tyrion Lannister) باخته است[۱]. این دروغ - پتایر در واقع آن خنجر را به شاه رابرت باخته بود - به طرز غیر مستقیم شعله های جنگ پنج پادشاه(War of the Five King) را برافروخت. چرا که کتلین بر همین اساس تیریون را دستگیر کرد.

پتایر از ادارد(Eddard)خواست تا همسرش را ملاقات کند تا بتواند کتلین را قانع کند که حرکتی بر علیه لنیستر ها انجام ندهد، تا زمانی که آن ها مدرکی پیدا کنند. او قسم خورد که به ند در پیدا کردن قاتل جان ارن کمک خواهد کرد[۴]، و در مدتی که ند عنوان دست پادشاه(Hand of the King)را در اختیار داشت، به علت علاقه اش به کتلین، دوستی ساختگی ای با او برقرارکرد. او همچنین در بعضی مواقع به لرد استارک سیاست های درباری را نشان می داد و به او هشدار می داد که به هیچکس اعتماد نکند، حتی خود پتایر.

زمانی که شاه رابرت فهمید که دنریس تارگرین(Daenerys Targaryen)باردار است، بیلیش در مورد اقدام به قتل او با رابرت موافقت کرد. ند در حرکتی برای اعتراض نسبت به این فرمان رابرت، از مقامش استعفا داد. اما پیش از آن که مهیای سفر بازگشت به وینترفل شود، پتایر با قول پیدا کردن قاتل جان ارن، او را در شهر نگاه داشت. او ند را به یکی از فاحشه خانه ها برد، جایی که یک فاحشه جوان، مشغول بزرگ کردن یکی از فرزندان حرامزاده رابرت بود. بیلیش در زمانی که ند توسط یکی از مردان جیمی لنیستر زخمی شد، در مهلکه حضور داشت[۵].

پس از زخم کشنده رابرت و نام نهادن ادارد به عنوان نماینده پادشاه و لرد محافظ، بیلیش به ند توصیه کرد که علی رقم این که می داند فرزندان سرسی قانونی نیستند و استنیس براتیون(Stannis Baratheon) جانشین بر حق است، اما حرکتی را انجام دهد که منجر به موفقیت جافری(Joffrey) در رسیدن به تخت پادشاهی شود. تا کشور از یک جنگ در امان بماند و قدرت های آن ها سقوط نکند. ند پیشنهاد او را رد کرد و در عوض از او خواست تا وفاداری نگهبانان شهر را مال خود کند تا سرسی آن ها را بر علیه او استفاده نکند[۶]. بیلیش قبول کرد، اما در نهایت به ند خیانت نمود. او نگهبانان شهر را خرید تا ملکه را حمایت کنند. این حرکت نهایتا موجب دستگیری ند استارک و اعدام او به جرم خیانت شد[۷].

نزاع پادشاهان

انگشت کوچیکه - اثر BrittMartin

تیریون لنیستر پس از رسیدن دوباره اش به دربار، تصمیم گرفت قبل از انجام هر حرکت علیه پتایر بیلیش( به خاطر همان دروغی که پتایر در مورد خنجر گفته بود) در مورد او تحقیق کند. و همچنین سعی کرد تا هیچ حرکتی، پیش از آن که بتواند مهره های بیلیش را با مردان خودش عوض کند، انجام ندهد.پس از قتل شاه رنلی براتیون(Renly Baratheon)،پتایر و تیریون لنیستر نقشه ایجاد اتحاد با خاندان تایرل را کشیدند تا بتوانند در مقابل لرد های سرزمین های طوفان که همگی بلافاصله به استنیس پیوسته بودند، ایستادگی کنند. پتایر خود داوطلب شد که با تایرل ها مذاکره کند[۸]، و نهایتاً هم موفق شد تا با استفاده از اعلام نامزدی بین شاه جافری و مارجری تایرل(Margaery Tyrell)، به این اتحاد جامه عمل بپوشاند[۹][۱۰]. او به همراه نیروهای تایرل و تایوین لنیستر(Tywin Lannister) به کینگز لندینگ بازگشت. نیروهای ملحق شده لنیستر و تایرل در آخرین لحظات، نبرد بلک واتر(Battle of the Blackwater) را به نفع خود تغییر دادند و استنیس شکست خورد[۱۱]. پس از جنگ، پتایر به عنوان پاداش، به مقام لرد هارن هال(Harrenhal) نائل شد[۱۲]. گرچه قلعه در آن زمان در اختیار راب استارک(Robb Stark) بود و توسط نیرو های روس بولتون(Roos Boltone) نگهداری می شد. همچنین پتایر از طریق سر دانتوس قرمز(Ser Dontos the Red)، نقشه ای محرمانه برای فرار سانسا استارک(Sansa Stark) کشید. پتایر یک حلقه ی مهم با استفاده از اسنی(Osney)، اسفرید(Osfryd) و اسماند کتل بلک(Osmund Kettleblack) به دور تخت پادشاهی ایجاد کرد. آن ها استخدام شده بودند تا پس از این که تیریون محافظان ملکه را مرخص کرد، بتوانند از سرسی(Cersei) مراقبت کنند. تیریون باور دارد که آن ها جاسوسان بیلیش هستند، که درواقع وفاداری آن ها کاملاً به پتایر تعلق دارد[۳].

یورش شمشیر ها

در طول جلسات شورای کوچک، بیلیش به تایوین لنیستر اطلاع داد که تایرل ها قصد دارند تا سانسا را به ازدوج ویلاس تایرل(Willas Tyrell) در بیاورند و او را به های گاردن(Highgarden) بفرستند. این خبر زمان کافی به تایوین داد تا ترتیب ازدواج سانسا را با پسرش، تیریون بدهد.

موقعیت جدید پتایر به عنوان یک لرد بلند مرتبه، باعث شد که تایوین لنیستر به فکر ازدواج او با لایسا ارن بیفتد تا بتواند دره ارن(Vale of Arryn) را که تا آن لحظه بی طرف مانده بود به سمت جافری بیاورد. پتایر این پیشنهاد را قبول کرد و آمده سفر به ایری(The Eyrie) شد. به جای او تیریون لنیستر به عنوان مسئول خزانه داری انتخاب شد[۱۳].


ضیافتی برای کلاغ ها

رقصی با اژدهایان


نقل قول های پتایر

شاید شما کل کینگز لندینگ را بالا و پایین برید، ولی نتونید یک مرد که به سینه اش نشان مرغ مقلد چسبیده باشه پیدا کنید، ولی این به این معنی نیست که من دوستی ندارم.[۳]

نقل قول هایی در مورد پتایر

او چشمان سبز-خاکستری داشت که زمانی که لبانش لبخند می زد، آن ها نمی زدند.[۱۷]

—اولین توصیف سانسا استارک از انگشت کوچیکه.

انگشت کوچیکه... فقط خدایان می دانند که انگشت کوچیکه چه نقشه هایی دارد.[۱۸]

واریس(Varys)،زمانی که داشت اتفاقات درون قصر را به لیریو مپاتیس گزارش می داد.

انگشت کوچیکه دومین مرد منحرف در کل هفت قلمرو است.[۱۹]

—واریس به ادارد استارک زندانی شده.

طلا های انگشت کوچیکه از هوا درست شده، با یک بشکن زدن.[۱۳]

—تیریون لنیستر

ترجیح می دهم تا با بز سیاه کوهور(Black Goat of Qohor) ازدواج کنم.[۱۹]

—واریس در جواب ادارد که از او پرسیده بود که آیا با انگشت کوچیکه متحد است یا نه.

منابع و یادداشت ها