لوین مارتل

پرونده:House Martell.PNG

لوین مارتل

اثری از Gutter1333
عنوان	شاهزاده سر
خاندان	خاندان مارتل گاردپادشاهی
نژاد	دورنی ها
مرگ	در سال 283 پس از ورود اگان در ترایدنت
کتاب(ها)	کتاب ها: بازی تاج و تخت (ذکر شده) یورش شمشیرها (ذکر شده) جشنی برای کلاغ ها (ذکر شده) رقصی با اژدهایان (ذکر شده)

شاهزاده لوین نایمروس مارتل (Lewyn Nymeros Martell) که بیشتر به اسم لوین مارتل (Lewyn Martell) شناخته می شود، شوالیه‌ای از خاندان نایمروس مارتل (House Nymeros Martell) بود که به عنوان یکی از اعضای گارد پادشاهی (Kingsguard) ایریس تارگرین دوم (Aerys II Targaryen) خدمت می کرد. او عموی پرنس فعلی دورن، دوران مارتل (Doran Martell) است.

گذشته

پرنس لوین برادر جوان تر حاکم پیشین دورن بود، او به عضویت گارد پادشاهی شاه ایریس تارگرین دوم منصوب شد.

در طول قیام رابرت (Robert's Rebellion)، ایریس از برادرزاده لوین ، پرنسس الیا مارتل (Elia Martell) به عنوان گروگان برضد لوین مارتل استفاده کرد تا او را برای فرماندهی بر ده هزار نیروی دورنی که به نیروهای پرنس ریگار تارگرین (Rhaegar Targaryen) که به قصد جلوگیری لرد رابرت براتیون (Robert Baratheon) فرستاد. لوین در نبرد ترایدنت (Battle of the Trident) به دست سر لین کوربری (Lyn Corbray) کشته شد در حالی که قبل از مبارزه نهایی به شدت مجروح شده بود.

مرگ پرنس لوین و پرنسس الیا در طول نبرد باعث خشم مردم دورن شد و پرنس اوبرین مارتل (Oberyn Martell) سعی در تحریک پادشاهی برای حمایت از آخرین پسر زنده ایریس، ویسریس تارگرین (Viserys Targaryen) کرد. در پاسخ، لرد جان ارن (Jon Arryn) سال بعد از به تخت نشستن رابرت (سال 284 پس از ورود اگان) به سان اسپیر ( Sunspear) سفر کرد تا استخوان های لوین را تحویل دهد و بتواند واسطه صلحی با پرنس حاکم بر دورن، دوران مارتل (Doran Martell) شود.

آریانه مارتل (Arianne Martell) مشتاقانه عموی بزرگش رابه یاد می آورد، به یاد می آورد که او دختر بچه ای بود و اینکه چگونه عموی بزرگش همچون برجی بر او سایه می افکند و او را آنقدر قلقلک می داد تا نفس از خنده بند آید.

پرنس لوین مارتل با وجود قسم های گاردشاهی معشوقه‌ای پنهانی داشت، سر باریستان و دیگر برادران قسم خورده گارد پادشاهی (Kingsguard) با اینکه از این موضوع آگاه بودند اما آن را همچون رازی نگه می داشتند.

نقل قول ها

”	من از گاو سفید و سر باریستان بی باک یاد گرفتم. من از سر آرتور دین(Arthur Dayne)، شمشیر صبح(Sword of the Morning) یاد گرفتم کسی که میتونست با دست چپش همه شما رو بکشه در حالی که داشت با دست راستش می‌شاشید. من از پرنس لوین از دورن و سر اوسول ونت (Oswell Whent) و از سر جونوتور دری (Jonothor Darry) یاد گرفتم، همشون مردان خوبی بودن.	“
—جیمی لنیستر به لوراس تایرل

”	من هیچوقت افتخار آشنایی با پرنس لوین رو نداشتم اما قبول دارم که اون شوالیه بزرگی بود	“
—ایریس اوکهارت به آریانه مارتل

”	عموی من همیشه میگفت ارزش یه مرد به شمشیریه که توی دستشه، نه اونی که بین پاهاشه"	“
—آریانه مارتل به ایریس اوکهارت