دینا تارگرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
داینا از زمان کودکی اش سرکش بود. او قوی، زیبا و خودسر بود. مثل بقیه خواهر و برادر هایش او قیافه ی والریایی داشت، مو های طلایی-نقره ای اش بلند، پرپشت و مجعد بود و صورتی قلب شکل داشت. چشمان او بنفش بود. او لاغر و ورزشکار بود. او یک سوارکار ماهر و همچنین یک شکارچی و یک تیرانداز خوب بود. او بی باک بود و لبخندی داشت که به همه" میفهماند که من جرات هر کاری را دارم".  
داینا از زمان کودکی اش سرکش بود. او قوی، زیبا و خودسر بود. مثل بقیه خواهر و برادر هایش او قیافه ی والریایی داشت، مو های طلایی-نقره ای اش بلند، پرپشت و مجعد بود و صورتی قلب شکل داشت. چشمان او بنفش بود. او لاغر و ورزشکار بود. او یک سوارکار ماهر و همچنین یک شکارچی و یک تیرانداز خوب بود. او بی باک بود و لبخندی داشت که به همه" میفهماند که من جرات هر کاری را دارم".  


او پدرش را ستایش می کرد و برادرش [[دایرون تارگرین اول| دایرون اول]] (Daeron I)، معروف به اژدهای جوان را بسیار دوست می داشت. لباس های داینا اغلب حالتی نمایش گونه داشت. هنگامی که او یک بچه بود، به تقلید از پدرش لباس های سیاه می پوشید. بعد از اینکه برادرش بیلور، عروسیشان را تمام نکرد، او لباسش را به سفید تغیر داد و عهد کرد تا زمانی که به درستی هم بستر نشوند هیچ چیز دیگری نپوشد، او امیدوار بود که بیلور را شرمنده کند اما کارش به درستی نگرفت. بیلور از او در لباس سفید خوشش آمد و احساس کرد که نگاه کردن به او باعث گناه بیشتری می شود. بعدا به به عنوان یک زندانی به دادگاه برادرش، به جرم ای که گاهی اوقات به صورت زنان رخت شور و یا دختران عادی دیگر لباس می پوشید و فرار می کرد احضار شد.(یکبار از فرارش با پسر عمویش چشم پوشی شد)
او پدرش را ستایش می کرد و برادرش [[دایرون تارگرین اول| دایرون اول]] (Daeron I)، معروف به اژدهای جوان را بسیار دوست می داشت. لباس های داینا اغلب حالتی نمایش گونه داشت. هنگامی که او یک بچه بود، به تقلید از پدرش لباس های سیاه می پوشید. بعد از اینکه برادرش بیلور، عروسیشان را تمام نکرد، او لباسش را به سفید تغیر داد و عهد کرد تا زمانی که به درستی هم بستر نشوند هیچ چیز دیگری نپوشد، او امیدوار بود که بیلور را شرمنده کند اما کارش به درستی نگرفت. بیلور از او در لباس سفید خوشش آمد و احساس کرد که نگاه کردن به او باعث گناه بیشتری می شود. بعدا به به عنوان یک زندانی به دادگاه برادرش، به جرم این که گاهی اوقات به صورت زنان رخت شور و یا دختران عادی دیگر لباس می پوشید و فرار می کرد احضار شد.(یکبار از فرارش با پسر عمویش چشم پوشی شد)


او همیشه آویز اژدهای سه سری را که از پدرش به ارث برده بود را می پوشید. در دادگاه او آن را با زنجیر طلایی زیبایی به گردنش انداخت. هنگامی که لباس های عادی می پوشید، آویز را با بندی چرمی به گردنش می انداخت و زیر لباسش پنهان می کرد. ظاهرا او هیچوقت آویز را در هنگام حمام کردن یا عشق بازی نمی پوشید.
او همیشه آویز اژدهای سه سری را که از پدرش به ارث برده بود را می پوشید. در دادگاه او آن را با زنجیر طلایی زیبایی به گردنش انداخت. هنگامی که لباس های عادی می پوشید، آویز را با بندی چرمی به گردنش می انداخت و زیر لباسش پنهان می کرد. ظاهرا او هیچوقت آویز را در هنگام حمام کردن یا عشق بازی نمی پوشید.
== تاریخ ==
داینا بزرگترین دختر اگان سوم بود که در حدود {{تاریخ|145}} از مادری ناشناخته از [[خاندان ولاریون]] به دنیا آمد.
هنگامی که او جوان بود طبق رسوم تارگرین ها با برادرش بیلور ازدواج کرد. داینا و بیلور از ازدواجشان ناراحت بودند زیرا بیلور بسیار دین دار و غرق در [[مذهب هفت]] بود. بیلور از تمام کردن ازدواجشان امتناع کرد و آن را منحل کرد سپس بعد از مرگ برادر بزرگ ترش دایرون در [[دورن]] بر روی [[تخت آهنین]] نشست. پس از این که بیلور بر تخت نشست، داینا و دو خواهر دیگرش را در اتاق هایشان در [[قلعه سرخ]] زندانی کرد ( بعده ها به عنوان سردابه دوشیزه شناخته شد) تا دیدن آن ها باعث نشود که او و دیگران به وسوسه نابودگر شهوت دچار شوند. داینا در زمان زندانی شدنش شانزده سال داشت.

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۳۳

UnderConstructionOrange.png
در حال ترجمه
این موضوع توسط کاربر:استاد آمون در حال ترجمه است.
این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند.
Mbox notice.png
درخواست برای تغییر نام این مقاله ارسال شده است.
نام پیشنهادی:دینا تارگرین
درخواست کننده:تالیسا (بحث) ‏۱۵ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۳۹ (IRDT)
دینا تارگرین
Daena.jpg
داینا تارگرین اثر Amoka

القاب داینای جسور
عنوان ملکه
خاندان تارگرین
فرهنگ والریایی
تولد در سال 145 پس از ورود اگان
همسر بیلور اول

داینا تارگرین که به نام داینای جسور نیز او را می شناسند، بزرگترین دختر پادشاه اگان سوم (Aegon III) قاتل اژدها بود. او همسر بیلور اول (Baelor I)، معشوقه ی اگان چهارم (Aegon IV) و مادر دیمون بلک فایر (Daemon Blackfyre) بود.

شخصیت و ظاهر

داینا از زمان کودکی اش سرکش بود. او قوی، زیبا و خودسر بود. مثل بقیه خواهر و برادر هایش او قیافه ی والریایی داشت، مو های طلایی-نقره ای اش بلند، پرپشت و مجعد بود و صورتی قلب شکل داشت. چشمان او بنفش بود. او لاغر و ورزشکار بود. او یک سوارکار ماهر و همچنین یک شکارچی و یک تیرانداز خوب بود. او بی باک بود و لبخندی داشت که به همه" میفهماند که من جرات هر کاری را دارم".

او پدرش را ستایش می کرد و برادرش دایرون اول (Daeron I)، معروف به اژدهای جوان را بسیار دوست می داشت. لباس های داینا اغلب حالتی نمایش گونه داشت. هنگامی که او یک بچه بود، به تقلید از پدرش لباس های سیاه می پوشید. بعد از اینکه برادرش بیلور، عروسیشان را تمام نکرد، او لباسش را به سفید تغیر داد و عهد کرد تا زمانی که به درستی هم بستر نشوند هیچ چیز دیگری نپوشد، او امیدوار بود که بیلور را شرمنده کند اما کارش به درستی نگرفت. بیلور از او در لباس سفید خوشش آمد و احساس کرد که نگاه کردن به او باعث گناه بیشتری می شود. بعدا به به عنوان یک زندانی به دادگاه برادرش، به جرم این که گاهی اوقات به صورت زنان رخت شور و یا دختران عادی دیگر لباس می پوشید و فرار می کرد احضار شد.(یکبار از فرارش با پسر عمویش چشم پوشی شد)

او همیشه آویز اژدهای سه سری را که از پدرش به ارث برده بود را می پوشید. در دادگاه او آن را با زنجیر طلایی زیبایی به گردنش انداخت. هنگامی که لباس های عادی می پوشید، آویز را با بندی چرمی به گردنش می انداخت و زیر لباسش پنهان می کرد. ظاهرا او هیچوقت آویز را در هنگام حمام کردن یا عشق بازی نمی پوشید.

تاریخ

داینا بزرگترین دختر اگان سوم بود که در حدود سال 145 پس از ورود اگان از مادری ناشناخته از خاندان ولاریون به دنیا آمد.

هنگامی که او جوان بود طبق رسوم تارگرین ها با برادرش بیلور ازدواج کرد. داینا و بیلور از ازدواجشان ناراحت بودند زیرا بیلور بسیار دین دار و غرق در مذهب هفت بود. بیلور از تمام کردن ازدواجشان امتناع کرد و آن را منحل کرد سپس بعد از مرگ برادر بزرگ ترش دایرون در دورن بر روی تخت آهنین نشست. پس از این که بیلور بر تخت نشست، داینا و دو خواهر دیگرش را در اتاق هایشان در قلعه سرخ زندانی کرد ( بعده ها به عنوان سردابه دوشیزه شناخته شد) تا دیدن آن ها باعث نشود که او و دیگران به وسوسه نابودگر شهوت دچار شوند. داینا در زمان زندانی شدنش شانزده سال داشت.