خدایان قدیم
خدايان قديم فرزندان جنگل(Children of the Forest)، خدايان بی نام سنگ و زمين و درخت هستند، که اين نام توسط پيروان هفت(Seven) به آن ها داده شده. کسانی که مذهبشان در همه جای وستروس(Westeros) به غير از شمال آن جايگزين اين خدايان شده است. خدايان قديم در ميان شمالی ها(Northmen)، مردان مرداب(Crannogmen) و مردمان آزاد(Free Folk) در آنسوی دیوار(Beyonde the Wall) پرستيده می شود. معمولا مردم وستروس با ادیان متفاوت به خدایان جدید و قدیم سوگند میخورند.
خدایان قدیم
پرستش خدایان قدیم «دینی بر پایه پرستش ارواح است که پیروان آن به وجود جادو اعتقاد داشتند و چندین خدا را قبول دارند» که با هم یک ساختار را تشکیل میدهند.[۱] آن ها بدون نام و بی شمارند.[۲]
مردمان آزاد معتقد هستند که خدایان در هر چیزی هستند، در سنگ ها، رود ها، پرندگان، و چهارپایان، و به همین سبب اجساد خود را در زیر زمین و درخت ها قرار میدهند.[۳] استادان باور دارند که درختان ویروود به خدایان قدیم تعلق دارند. در حالی که پیروان این دین فکر میکنند که خدایان از طریق این درختان میتوانند ببینند.[۴][۵] گفته میشود که خدایان قدیم تنها در مکان هایی که چهره های درختان میتوانند ببینند، قدرت دارند. و بعد از آن که بیشتر درختان در جنوب وستروس نابود شدند، آن ها، در جنوب قدرتی ندارند.[۵]
گفته میشود که خدایان از طریق صدای باد و خش خش برگ ها با پرستندگان خود صحبت میکردند .[۶] بر اساس گفته جوجن رید، خوانندگان فرزندان باور داشتند که درختان ویروود خدایان هستند، و زمانی که مردند، آن ها بخشی از خدایان میشوند.[۷]
پرستندگان خدایان قدیم باور دارند که هیچ کس نمیتواند در برابر درخت نیایش دروغ بگوید، چرا که خدایان متوجه میشوند که او دروغ گفته است.[۸] از راه چشم های درختان ویروود، خدایان مردم را قضاوت میکنند.[۹] به همین دلیل، بهتر است یک سوگند را مقابل یک درخت ویروود خورد،[۱۰] و میتوان دستی را در دهان چهره درخت کرد.[۱۱] گفته میشود که فرزندان جنگل چهره ها را قرن ها قبل از ورود نخستین انسانها از طریق دریای باریک، در عصر طلوع روی درخت ها جک کردند.[۱۲] بر اساس گفته استاد لوین، چهره ها به دستور سبزبین ها، برای دیدن جنگل ها حکاکی شد.[۱۳] نخستین انسان ها باور دارند که سبزبین ها از راه چشم ها میتوانستند ببینند.[۱۴]
خدایان قدیم توسط فرزندان جنگل، و کمی پس از بستن پیمان، توسط نخستین انسانها پرستیده میشدند .[۱۳] پس از ورود آندال ها، و دینشان، خدایان قدیم تسلط خود را بر جنوب وستروس از دست دادند.[۱۳] تنها چند خاندان (مانند خاندان بلک وود[۱۵]) همچنان آن ها را میپرستیدند، در حالی که بیشتر خاندان های اشرافی به مذهب هفت روی آوردند. البته در شمال، همچنان، بیشتر خاندان های اشرافی پیرو خدایان قدیم هستند. در شمال دیوار، مردمان آزاد به پرستش خدایان قدیم ادامه داده اند. اگرچه قبایلی ثبت شدهاند که خدایان متفاوتی را میپرستند(خدایان تاریک زیرزمین فراست فنگز، خدایان برفی و یخیدر خلیج یخ، یا خدایان خرچنگی در استرولد پوینت), که برای آن مذرک قابل اطمینانی وجود ندارد.[۱۶]
آداب و رسوم
اعمالی چون زنای با محارم،[۱۷] برده داری,[۱۸] و خویشاوند کشی[۱۹] توهین به خدایان تلقی میشود، البته، در رابطه با خویشاوند کشی، درجه خویشاوندی و نحوه کشتن خویشاوند (برای نمونه در جنگ) قابل توجه است.[۲۰] قانون مهمانداری بسیار مقدس شمارده میشود.[۲۱] این باور وجود دارد که هنگام دروغ گفتن در برابر درخت نیایش خدایان متوجه میشوند.[۸]
عبادت
عبادت کنندگان از جنگل خدایان بازدید میکنند، بیشه هایی که در سراسر هفت پادشاهی در قلعه ها وجود دارد، جایی که یک درخت نیایش یافت میشود. این درختان، که صورتی روی آن حکاکی شده، به عنوان یک نماد مقدس در نظر گرفته میشود. درختان نیایش بیشتر ویروود هستند، و جنگل های خدایان تنها نقاطی هستند که درختان ویروود یافت میشود[۱۲] مگر آنکه بخواهید به شمال دیوار بروید.[۴] زمانی تمام خاندان های اشرافی یک جنگل خدایان با یک درخت نیایش در مرکز آن داشتند؛ البته، نخستین انسانها، در طول جنگ با فرزندان جنگل، درخت های زیادی را قطع کردند، همانطور که آندال ها بعد ها به منظور جایگزین کردن خدایان قدیم با خدایان خودشان در سرزمین های جنوبی این کار را کردند.[۱۳] اگرچه هنوز هم جنگل خدایان در جنوب یافت میشود، وجهه مذهبی خود را از دست دادهاند.[۱۲]
عبادت [۲۲] و ازدواج[۲۳] در برابر درخت نیایش صورت میگیرد. درخت ویروود و مکانی که در برابر آن میایستند مقدس شمارده میشود. کسی حق ندارد حیواناتی همچون اسب را به آنجا ببرد.[۴]
هیچ روحانی، کتاب مقدس، سرود های مذهبی، و تقریبا هیچ مراسم خاصی برای عبادت کردن وجود ندارد.[۲۴][۲۵] این دین توسط مردم معمولی ادامه پیدا میکند، و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. عبادت کنندگان اعتقاد دارند خدایان از طریق چشمان درخت ها آن ها را میبینند.[۴][۵] آن ها در سکوت عبادت میکنند.[۲۵] در گذشته رسم قربانی کردن وجود داشت، و اگر[۲۶][۲۷] قربانی خلافکار یا خائن بود بعد از قربانی شدنش ، بدنش را از یکی از شاخه های درخت ویرود آویزان میکردند.[۲۸]
مراسم ازدواج
محل برگزاری ازدواج در برابر درخت نیایش است.[۱۷] پدر عروس، یا فرد دیگری که به جای او قیم دختر است (معمولا یکی از خویشاوندان یا کسی که نسبت نزدیکی با آن ها دارد)، عروس را تا رسیدن به همسر آینده اش و بزرگان مجلس همراهی میکنند.[۲۳] تا به حال، تمام لباس های عروس پیروان خدایان قدیم به نوعی رنگ سفید داشته اند با وجود آنکه مراسم عروسی اش مانند پیروان مذهب هفت برگزار شده باشد. سانسا استارک، که هم خدایان جدید و هم خدایان قدیم را میپرستید، ابریشمی عاجی رنگ پوشیده بود،[۲۹] جین پول، در طول مراسم عروسی اش که به سبک پیروان خدایان قدیم برگزار شده بود لباسی سفید از پشم گوسفند پوشیده بود.[۲۳]
مراسم ازدواج کوتاه و بدون هیچ عبادتی است. عروس تا پیش همسرش، که در برابر درخت ویروود در جنگل خدایان منتظر اوست، همراهی میشود و بعد از آن مراسم با مکالمه شروع میشود، و در آنجا هویت عروس، داماد و مجری مراسم اعلان میشود. از عروس خواسته میشود که با ازدواج با همسرش موافت کند، و او عبارت مربوط به قبول کردن را میگوید ("من همسر این مرد میشوم") عروس و داماد دست یکدیگر را میگیرند، در مقابل درخت نیای زانو میزنند، و به نشانه ی فرمانبرداری سر هود را خم میکنند. وقتی بلند میشوند، دیگران لحظه ای سکوت میکنند تا داماد بالاپوش عروس را دربیاورد و بالاپوش خاندان خودش را روی شانه های او قرار دهد، و پس از آن داماد عروس را با دست هایش به سمت مهمانی حمل میکند.[۲۳] پس از مراسم عروسی یک مهمانی برگزار میشود و پس از آن مراسم زفاف اتفاق میافتد.[۲۳][۳۰]
در مراسم ازدواج کسی نباید سلاح با خود بیاورد، اما اگر عروسی در دوران جنگ اتفاق بیفتد، یک لرد میتواند حمل سلاح در ازدواج را به دلیل خطرناک بودن محیط قانونی است.
زمانی لرد های وستروس حق شب اول داشتند، که یعنی لرد میتواند قبل از داماد با عروس همبستر شود. ملکه آلیسان پادشاه جهریس اول را متقاعد کرد که این حق را لغو کند،[۳۱][۳۲] اما همچنان در قسمت هایی از شمال این کار را میکنند، چرا که "جایی که خدایان قدیم خدایی میکنند، سنت های قدیمی ادامه مییابد".[۳۳]
مراسم تشییع جنازه
تا به حال حرفی از مراسم تشییع جنازه زده نشده. با این وجود، خاندان های ارافی اجساد خود را در سرداب هایی در زیر قلعه های خود دفن میکنند. استارک ها وینترفل، که از گذشته خدایان قدیم را میپرستیدند،[۵][۳۴][۲۴][۳۵] اجساد خود را در سردابی در زیر وینترفل دفن میکنند.[۳۶][۳۷] براساس گفته روس بولتون، که او هم خدایان قدیم را میپرستد، استخوان های پسرش دومریک «زیر دردفورت همراه با استخوان های برادرانش دفن شده»،[۳۳] این امکان وجود دارد که مراسم خاصی برای تشییع جنازه وجود داشته باشد (حداقل برای اشراف زادگان).
تاریخ
تاریخ باستان
هزاران سال قبل از ورود نخستین انسانها از ایسوس از طریق بازوی دورن، در عصر طلوعدر بیشتر وستروس، ، خدایان قدیم توسط فرزندان جنگل پرستیده میشدند. . نخستین انسانها وارد جنگ با فرزندان شدند، و از آنجا که فکر میکردند سبزبین ها میتوانند از طریق چشم های ویروود ها ببینند،[۱۴] هر جا که ویروود میدیدند آن را قطع میکردند.[۱۳] گفته میشود فرزندان در موت کیلین از خدایان بی نام خود خواستند که از چکش آب ها استفاده کنند،[۳۸] بعضی داستان ها میگویند که آن ها در جزیره چهره ها قربانی کردند.[۳۹]
پس از مدتی، فرزندان جنگل و نخستین انسانها در جزیره چهره ها زیر چشم خدایان، با هم به توافق رسیدند. در طول زمان، نخستین انسانها هم شروع به پرستیدن خدایان فرزندان جنگل شدند.[۱۳] بقیه ادیان نخستین انسانها شامل بانوی امواج و ارباب آسمان ها, در سه خواهر پرستیده میشدند،[۴۰] و خدای مغروق، هنوز هم در جزایر آهن پرستیده میشود.[۴۱]
زمانی که کورلوس در کسترلی راک از جان دو توله شیر گذشت، خدایان قدیم به عنوان پاداش به او طلا های کسترلی راک را نشان دادند.[۴۲] براساس گفته استاد بزرگ ایرون، مردان مرداب فکر میکنند پادشاهشان توسط خدایان قدیم لمس شده.[۴۳]
رسیدن آندال ها
پیروان خدایان قدیم تا زمان هجوم آندال قوی مانده بودند، آندال ها با خود مذهب هفت را از آندلوس آوردند. آندال ها توانستند جنوب وستروس را فتح کنند.[۱۳] آن ها خدایان قدیم را مانند شیاطین خوار میشمردند، آندال ها هر جا که درخت نیایش میدیدند، آن را نابود میکردند.[۴۴] تمام درخت های نیایش جنوب قطع شدند، و پیروان خدایان قدیم جای خود را به پیروان هفت خدا دادند.[۱۳] به جز خاندان بلک وود در سرزمین های رودخانه که همچنان خدایان قدیم را میپرستیدند.[۴۵] خدایان قدیم همچنان در شمال، و در میان مردمان آزاد که در آنسوی دیوار زندگی میکنند پرستیده میشوند.[۳۰] البته تعدادی از قبایل مردمان آزاد خدایان دیگری را میپرستند, .[۴۶]
تاریخ نوین
هامفری تیگ اول، پادشاه رودخانه ها و صخره ها، تلاش کرد تا پرستش خدایان قدیم در سرزمین های رودخانه را ممنوع کند، که باعث سقوط خاندان تیگ و فرمانروایی خاندان دوراندون بر سرزمین های رودخانه شد.[۴۴]
در جریان تورنمنت هارن هال، یکی از مردان مرداب به درگاه خدایان شمال و نک دعا کرد.[۱۸] و در زمان برگزاری تورنمنت، شوالیه درخت خندان از سپری که روی آن طرح درخت نیایش حک شده بود استفاده کرد تا در تورنمنت شرکت کند.[۱۸]
وقایع اخیر
بازی تاج و تخت
لرد ادارد استارک پس از اعدام گرد به جنگل خدایان وینترفل رفت.[۱۲]
اگرچه سموئل تارلی در خانواده ای که پیرو مذهب هفت بودند، بزرگ شد، او تصمیم گرفت که سوگند های مربوط به نگهبانان شب را در برابر یک ویروود موجود در شمال دیوار بخورد.[۴]
برن استارک در جنگل خدایان وینترفل برای پیروزی برادرش راب در جنوب وستروس دعا کرد، ام آشا به او هشدار داد که خدایان قدیم دیگر در جنوب قدرتی ندارند.[۵]
در رد کیپ، سانسا استارک به درگاه خدایان قدیم در جنگل خدایان قلعه و به درگاه خدایان جدید در سپت دعا کرد.[۳۴]
نزاع شاهان
به نظز لرد جان آمبر، دنباله دار سرخ نشانه ای از کین خواهی خدایان قدیم به خاطر اعدام ادارد استارک است.[۴۷] جان بزرگ همچنین باور دارد خدایان دایرولف ها را برای بچه های ند فرستاده اند.[۴۸]
بازماندگان نبرد آکسکراس ادعا میکنند که راب استارک با حمایت خدایان قدیم از شمال لشکرکشی کرده است.[۴۹]
آریا استارک به درگاه خدایان قدیم در جنگل خدایان هارن هال دعا کرد.[۱۱]
یورش شمشیر ها
هنگام فرار به سمت قلعه کرستر پس از نبرد در فیست، سموئل تارلی به هر خدایی که صدای او را میشنود دعا کرد.[۵۰] پس از شورش در قلعه کرستر, سموئل در برابر یک ویروود در یک دهکده متروکه دعا کرد.[۵۱]
زمانی که برادران بدون پرچم از شبح های هارت دیدن کردند، پیرزن کوتوله ادعا کرد صدای خدایان قدیم نمیگذارد که او بخوابد .[۵۲]
استنیس براتیون پس از نبرد زیر دیوار به جان اسنو پیشنهاد همکاری داد و خواست او را لرد وینترفل کند. جان تصمیم گرفت که این پیشنهاد را رد کند، اگرجه، از زمانی که میلساندر تقاضا کرد که جنگل خدایان قلعه را بسوزانند.[۵۳] از آنجا که گوست خز سفید و چشمان قرمز دارد، که آن را شبیه ویروود میکند، جان به این فکر افتاد که دایرولفش به خدایان قدیم تعلق دارد.[۵۳]
ضیافتی برای کلاغ ها
آریا از دور انداختن نیدل در براووس صرف نظر کرد، چرا که باور داشت خدایان قدیم میخواهند او هدیه جان را نگه دارد .[۵۴]
رقصی با اژدهایان
ملیساندر خواست که مردمان آزاد شاخه ای از درخت ویروود را به نشانه پذیرش رلور آتش بزنند.[۵۵] با این حال، بعضی از شروع به حکاکی چهره روی درختان جنوب دیوار کردند.[۵۶]
سر بارتیموس گفت که اگرچه یک شوالیه است، اما هنوز خدایان قدیم را میپرستد.[۲۷] برن شروع به آموختن از کلاغ سه چشم و فرزندان جنگل در غار آنسوی دیوارکرد. سبزبین ها در ریشه درخت مشغول استراحت بودند.[۵۷][۷]
لرد روس بولتون به پرچم داران خود اعام کرد که خدایان قدیم استنیس براتیون را به دلیل پرستش رلور با وزش باد سرد از بین بردند.[۵۸] مردان ملکه در سپاه استنیس خواهان قربانی کردن یک نفر برای رلور هستند تا طوفان را قطع کند.[۵۹] تئون گریجوی به درگاه خدایان قدیم در جنگل خدایان وینترفل دعا کرد.[۶۰]
نقل قول ها
” For her sake, Ned had built a small sept where she might sing to the seven faces of god, but the blood of the First Men still flowed in the veins of the Starks, and his own gods were the old ones, the nameless, faceless gods of the greenwood they shared with the vanished children of the forest.الگو:Ref “
- thoughts of Catelyn Stark
” Castle Black had no godswood, only a small sept and a drunken septon, but Jon could not find it in him to pray to any gods, old or new. If they were real, he thought, they were as cruel and implacable as winter.الگو:Ref “
- thoughts of Jon Snow
” Slight as they were, the children were quick and graceful. Male and female hunted together, with weirwood bows and flying snares. Their gods were the gods of the forest, stream, and stone, the old gods whose names are secret.الگو:Ref “
- Luwin to Bran Stark
” I see you talking to the heart tree. Might be the gods are trying to talk back.الگو:Ref “
- Osha to Bran Stark
” The Mother was merciful, all the septons agreed, but the Seven had no power beyond the Wall. This was where the old gods ruled, the nameless gods of the trees and the wolves and the snows.الگو:Ref “
- thoughts of Samwell Tarly
” Tyrion: I confess, I know little of the old gods. Perhaps someday you might enlighten me. I could even accompany you.
Sansa: No. You ... you are kind to offer, but ... there are no devotions, my lord. No priests or songs or candles. Only trees, and silent prayer.الگو:Ref
“
- Tyrion Lannister and Sansa Stark
” The maesters will tell you that King Jaehaerys abolished the lord's right to the first night to appease his shrewish queen, but where the old gods rule, old customs linger.الگو:Ref “
- Roose Bolton to Theon Greyjoy
” Bran: What do the trees remember?
Jojen: The secrets of the old gods. Truths the First Men knew, forgotten now in Winterfell ... but not in the wet wild. We live closer to the green in our bogs and crannogs, and we remember. Earth and water, soil and stone, oaks and elms and willows, they were here before us all and will still remain when we are gone.الگو:Ref
“
- Bran Stark and Jojen Reed
” "آنسوی ديوار، آن ها تنها خدايان هستند."[۵] “
” "نگهبانان شب(Night's Watch) اکنون خاندان من است، هفت هرگز جواب دعا های مرا نداد. شايد خدايان قديم بدهند."[۵] “ — سمول تارلی(Samwell Tarly)
منابع
- ↑ جرج آر. آر. مارتین | سخنرانی در گوگل (منتشر شده در اوت ۶, ۲۰۱۱)
- ↑ چنین گفت مارتین: خدایان وستروس
- ↑ رقصی با اژدهایان، ضمیمه.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ بازی تاج و تخت، فصل 48، جان.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ۵٫۶ بازی تاج و تخت، فصل 53، برن.
- ↑ خدایان بیشمار و باور های تاریک
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل 34، برن.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ نزاع شاهان، فصل 13، جان.
- ↑ رقصی با اژدهایان، مقدمه.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 17، جان.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ نزاع شاهان، فصل 47، آریا.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ بازی تاج و تخت، فصل 2، کتلین.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ ۱۳٫۴ ۱۳٫۵ ۱۳٫۶ ۱۳٫۷ بازی تاج و تخت، فصل 66، برن.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ نزاع شاهان، فصل 28، برن.
- ↑ چنین گفت مارتین: دین خاندان بلک وود (اوت ۱۲, ۲۰۰۳)
- ↑ دنیای یخ و آتش، آنسوی دیوار: وحشی ها.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ نزاع شاهان، فصل 34، جان.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ یورش شمشیرها، فصل 24، برن.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 52، سانسا.
- ↑ چنین گفت مارتین : خویشاوند کشی در وستروس (مه ۲۲, ۲۰۰۱)
- ↑ Bad reference param1.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 47، ادارد.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ ۲۳٫۳ ۲۳٫۴ رقصی با اژدهایان، فصل 37، شاهزاده وینترفل (ریک IV).
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ بازی تاج و تخت، فصل 70، جان.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ یورش شمشیرها، فصل 53، تیریون.
- ↑ دنیای یخ و آتش، تاریخ باستان: عصر طلوع.
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل 29، داوس.
- ↑ دنیای یخ و آتش، شمال.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 28، سانسا.
- ↑ ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل 49، جان.
- ↑ شوالیه قسم خورده.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 43، دنریس.
- ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل 32، ریک.
- ↑ ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ بازی تاج و تخت، فصل 57، سانسا.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 43، جان.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 69، برن.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 50، آریا.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 56، تیریون.
- ↑ Bad reference param1.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 9، داوس.
- ↑ دنیای یخ و آتش، جزایر آهن.
- ↑ دنیای یخ و آتش، سرزمین های غربی.
- ↑ دنیای یخ و آتش، شمال: مردان مرداب اهل نک.
- ↑ ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ دنیای یخ و آتش، سرزمین های رودخانه.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 48، جیمی.
- ↑ دنیای یخ و آتش، دیوار و ورای آن: وحشی ها.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 7، کتلین.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 39، کتلین.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 32، سانسا.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 18، سمول.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 46، سمول.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 22، آریا.
- ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ یورش شمشیرها، فصل 79، جان.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 22، آریا.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 10، جان.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 21، جان.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 13، برن.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 41، خائن (ریک V).
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 42، غنیمت شاه (آشا II).
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 46، روحی در وینترفل (ریک VI).