روس بولتون
| این مقاله ناقص است. با توسعه ی آن یا ویرایش متن موجود به دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش کمک کنید. |
روس بولتون رئیس خاندان بولتون (House Bolton)، و ارباب دردفورت (Dreadfort) است. او به طور منظم حجامت می کند، چون بر این باور است که حجامت به سلامتیش کمک می کند، همین امرسبب شده است که به او لقب ارباب زالوها (The Leech Lord) را بدهند. در اقتباس تلویزیونی بازی تاج و تخت مایکل مکالاتون او را به نصویر میکشد.
روس بولتون اثر Amoka | |
| |
القاب | ارباب زالوها |
---|---|
عنوان | لرد دردفورت |
خاندان | خاندان بولتون |
فرهنگ | مردم شمال |
تولد | در سال 260 پس از ورود اگان یا پیش از آن[۱]، در دردفورت[۲] |
همسر | نخست: اشاره نشده دومین: بتانی رایسول[۳] |
کتاب(ها) | بازی تاج و تخت (حضور دارد) نزاع شاهان (حضور دارد) |
| |
بازیگر | مایکل مکالاتون |
سریال | فصل2 | فصل3 | فصل4 |
ظاهر و شخصیت
- همچنین ببینید: تصاویر روس بولتون
روس هر چند در ظاهر آرام و مودب به نظر میآید، ولی خونسرد، صبور و حسابگر است، و میتواند بسیار بیرحم باشد. او همچنین یک حیله گر به تمام معناست و مهارت خاصی در طراحی استراتژی داشته و طبع حسابگری دارد. او دارای بدنی صاف و بیمو بوده[۴] و قدی متوسط و صورتی ساده دارد، بدون ریش و معمولی.[۵] تنها نکتهی قابل توجه در ظاهر او، چشمان وهمآورش است، که همانند دو ماه سفید، رنگ پریده و بسیار عجیباند.[۳] به گفته جیمی آنها تیره تر از شیر و کمرنگ تر از سنگ هستند. او انگشتان قوی و کوتاهی دارد.[۶] پوست او رنگ پریده و سفید است، که به احتمال زیاد به سبب حجامت کردن است.[۷]
روس به آرامی صحبت میکند و صدایش را به ندرت بالا میبرد، طوری که شنوندگانش را مجبور میکند به دقت گوش فرا دهند. وقتی روس سخن میگوید، اغلب سکوت حکمفرما میشود.[۷]
روس اغلب زره زنجیری سیاه و ردایی خالدار به رنگ صورتی میپوشد.[۵] وی همچنین یک دست زره صفحهای به رنگ خاکستری تیره دارد، که آن را بر روی ژاکتی که از چرمِ خونرنگ دوخته شده میپوشد. صفحات گردِ روی این زره با اشکال سر انسانی که دهانش به نشانه عذاب باز شده، تزیین شده است . بر روی کلاهخودش نوارهایی از ابریشم قرمز دارد که در باد پرپر میزنند. اینها معمولا با ردای صورتی پشمینی که روی آن قطرات خون قلابدوزی شده است همراه میشوند.[۸]
گذشته
روس بولتون، همچنان از امتیاز شب اول (First Night)، که اکنون ممنوع و قدغن شده، استفاده میکند.[۹] گرچه به سبب اجتناب توجه و خشم احتمالی خاندان استارک، در نهایت احتیاط فعالیتهای خود را انجام میدهد.
لرد بولتون در نبرد ترایدنت در جریان قیام رابرت مبارزه کرد. وقتی سر باریستان سلمی به شدت زخمی میشود، قبل از رسیدن رابرت براتیون (Robert Baratheon)، روس پیشنهاد میدهد که او را بکشند، ولی رابرت پیشنهادش را نادیده میگیرد و زندگی او را میبخشد، و نزد استاد خود برای مداوا میفرستد.[۱۰]
در مجموعه نغمهای از یخ و آتش، به همسر نخست روس اشارهای نمی شود. همسر دوم او بتانی رایسول بود که دومریک تنها پسر روس که زنده از گهواره بیرون آمد، از او بود. در 297[۱۱]، دومریک به خاطر " درد شکم " درگذشت. لرد بولتون به طور خصوصی مرگ وارثش را به مسمویت توسط پسر حرامزادهاش، رمسی اسنو، مرتبط میداند. از آنجا که لرد روس هیچ وارث اصیلزاده دیگری ندارد، رمسی را به دردفورت آورده و او را وارث غیر رسمی خود قرار میدهد. رمسی به دلیل مرگ بتانی بیوه است.[۱۲]
اتفاقات اخیر
بازی تاج و تخت
وقتی راب استارک پرچمدارانش را برای کمک به پدربزرگش هاستر تالی ، و پدرش لرد ادارد به وینترفل فرامیخواند، روس به درخواست اربابش پاسخ میدهد. در صورتی که او نامزدی با یکی از دختران لرد والدر فری را بپذیرد، ارتش راب میتواند از دوقلوها عبور کند. وقتی راب ارتشش را در دوقلوها دو تکه میکند، بولتون به دلیل احتیاط حسابگرانهاش، فرماندهی ارتشی از کل پیادهنظام شمال و تعدادی از سوارهنظام را دریافت میکند. روس در امتداد ساحل شرقی ترایدنت حرکت میکند تا حواس لرد تایوین لنیستر را پرت کند. او در شب پیشروی میکند و در اوایل صبح حملهای غافلگیرانه را آغاز میکند، اما در نبرد گرین فورک از تایوین شکست میخورد.[۱۳] اگر چه روس به خوبی عقبنشینی کرده و باقیماندههای ارتش مضروبش را در مسیر پیش از موت کیلین سازماندهی میکند.[۱۴]
نزاع شاهان
در طول جنگ پنج پادشاه، روس برای بار سوم ازدواج کرد، همسر سوم او والدا فری، نوهی لرد والدر فری (Lord Walder Frey) بود که خاندانش به تازگی با راب استارک که خود را پادشاه شمال و ترایدنت نامیده بود، متحد شده بود. آریا استارک میشنود که لرد روس در روبی فورد مستقر شده است.[۱۵] تایوین لنیستر که برای روبهرو شدن با راب در سرزمین های غربی از هارن هال لشکر کشیده بود و به همین دلیل ادمور تالی برای کاهش انتخابهای او، به روس دستور میدهد تا به هلمن تالهارت که از دقلوها به سمت جنوب در حال حرکت است، ملحق شده و هارنهال را بازپسگیرد.[۱۶]
روس به امید تصرف قلعه بدون تضعیف ارتشش معاملهای با وارگو هوت (Vargo Hoat)، رهبر گروه یاران دلیر که در استخدام لرد تایون بود، کرد. آنها تظاهر کردن که یک گروه کوچک از افراد بولتون را زندانی کردند، سپس پادگان کوچک لنیسترها را تصرف کردند و دروازه را بر روی سایر مردان بولتون، باز کردند. این کار با کمک ناشناس آریا و جیکن هاگار صورت گرفت.
در زمان اقامت در هارن هال، روس بولتون، آریا استارک را که تصور میشد دختری روستایی است، به عنوان پیالهدار خود به خدمت گرفت.[۵] در شورای روس با فریها، آریا نیز حضور داشت درحالی که روس در طول ملاقات دراز کشیده بود و با زالوها حجامت میشد. به دلیل شکست استنیس براتیون در نبرد بلک واتر، فریها فکر نمیکردند که راب دیگر بتواند تایوین را شکست دهد. روس دستور میدهد هلمن تالهارت دری را غارت کند و سپس برای حمله به داسکندیل به رابت گلاور ملحق شود. پس از شورا روس تصمیم میگیرد گلهای از گرگها را در نزدیکی هارنهال شکار کند. آریا از فریها میشوند که به آنها بیحرمتی شده، ولی علتش را نمیدانست.[۴]
در همین حال، پسر حرامزاده روس بولتون، رمسی اسنو، با دونلا هورن وود ازدواج کرد و او را تا سرحد مرگ گرسنگی میدهد و سپس به عنوان لرد هورن وود مدعی املاکش میشود. زمانی که سر رودریک کسل آهن زادگان مستقر در وینترفل را محاصره میکند، رمسی پادگان دردفورت را مجبور به خیانت به سایر شمالیها کرده و وینترفل اشغال میکند. هرچند خرابیها علنا به آهنزادگان نسبت داده میشود.
یورش شمشیرها
مشخص میشود به دلیل ازدواج پادشاه راب استارک با جین وسترلینگ به جای یک فری، به فریها بیحرمتی شده است.[۱۷] پس از آنکه یاران دلیر جیمی لنیستر را اسیر کردند، وارگو هوت پیش از آنکه او را نزد روس در هارن هال بیاورد، دست شمشیرزن جیمی را قطع میکند. روس به جیمی میگوید که وارگو خودسرانه و به قصد چاپلوسی عمل کرده و به لرد ریکارد کاراستارک پناه برده است تا بین روس و تایوین خصومت بیاندازد. هرچند این ترفند کارگر نیفتاد و روس ضمانت جیمی را گرفت، مبنی بر اینکه او مسئول جراحت جیمی شمرده نخواهد شد.[۱۸] روس پیش از آنکه هارنهال را به دستان وارگو سپرده و آنجا را ترک کند، جیمی را آزاد کرده و از او میخواهد سلام او را به تایوین برساند؛ جیمی نیز در پاسخ میگوید که روس باید سلام او را به راب استارک برساند.[۱۹]
راب روس را برای بازپسگیری موت کیلین و شمال از آهن زادگان، فرامیخواند. در لشکرکشی به شمال و به سمت دوقلوها، روس هنگامی عبور از ترایدنت زمان هدر داده و اجازه میدهد پسقراولش مورد کمین گرگور کلگان قرار گیرد. از طرف دیگر او وفاداران به استارکها را برای حفاظت از رودخانه باقی گذاشته و تنها مردان دردفورت و کارهولد را که از اعدام لرد ریکارد توسط اب استارک بسیار خشمگینند، با خود میبرد. پس از رسیدن به تویینز برای جشن ازدواج ادمور تالی و روزلین فری، روس با راب در مورد نبرد فاجعهآمیز داسکندیل صحبت میکند و اینکه قوای متحد لنیستر-تایرل نیروهای هلمن تالهارت و ابت گلاور را نابود کردند. روس به غلط از دست رفتن یک سوم پیادهنظام راب را به ابتکار رابت گلاور نسبت میدهد.[۲۰] درحالی که مردان خود روس در آن نبرد شرکت نداشتند.
در طول ضیافت پس از عروسی ادمور، روس به سلامتی نوههای لرد والدر فری باده نوشید و یادآور شد که والدر بزرگ و والدر کوچک پس از نبرد وینترفل، هماکنون تحت محافظت رمسی هستند. بعدا روس زیر لب برای استفاده از دستشویی عذر خواست و تالار را ترک کرد. همبستر شدن ادمور و پس از آن نواخته شدن «باران های کستمیر»، پیامی برای فریها بود تا به مهمانان خود خیانت کرده و به آنها حمله کنند. وقتی روس به تالار بازگشت، لباس رزم پوشیده بود. روس خود را به راب که از تیرهای فریها مجروح شده بود، میرساند و او را میکشد در حالی که میگوید:
” جیمی لنیستر سلام رساند.[۲۱] “
بیرون قلعه، فریها، بولتونها و احتمالا سربازان کاراستارک به شمالیها و مردان رودخانه حمله کرده و آنها را نابود میکنند.بعدها مشخص میشود روس به همراه لوتار فری، عروسی سرخ را با جزئیات برنامهریزی کرده و حتی آهنگها را نیز انتخاب کرده بودند. [۲۲] تایوین برای چنین خدمتی، به روس عنوان محافظ شمال را اعطا میکند. همچنین روس فرمان مشروعیت سلطنتی برای پسر حرامزاده و وارثش رمسی اسنو که حالا رمسی بولتون نام دارد، دریافت میکند.[۲۳]
ضیافتی برای کلاغ ها
لرد روس نیروهایش را به همراه دو هزار فری تحت فرمان سر اینیس فری و سر هاستین فری از دوقلوها به شمال برد.[۲۴]
رقصی با اژدهایان
بادهای زمستان
نقل قول های روس
” روس: مردم ازت میترسن.
رمسی: خوبه.
روس: اشتباه میکنی. این خوب نیست. هیچ وقت راجع به من داستان نبافتن. فکر میکنی اگه غیر از این بود الان اینجا نشسته بودم؟ سرگرمیات به خودت مربوطه، من به خاطر اون سرزنشت نمیکنم، اما تو باید محتاطتر باشی. سرزمینی در صلح و مردمی آرام. این همیشه قانون من بوده. اینو قانون خودت کن.[۳]“ —روس و رمسی بولتون
” قدرت وقتی که با ادب و نزاکت همراه میشه، بهترین طعم رو میده.[۳] “ —روس، به رمسی بولتون
” رمسی: اون مال منه. نمیتونی اونو داشته باشی.
روس: هر چیزی که داری رو من بهت دادم. اینو یادت باشه، حرومزاده. و اما درمورد این...ریک...اگه هنوز جایی برای نجاتش گذاشته باشی، اون هنوزم میتونه برای ما مفید باشه. حالا قبل از اینکه منو از روزی که به مادرت تجاوز کردم، پشیمون کنی، برو کلیدو بیار و این زنجیرا رو ازش باز کن.[۳]“ —روس و رمسی بولتون
” ترس چیزیه که آدمو تو این دنیای خیانت و مکر زنده نگه میداره.[۳] “ —روس، به تیان گریجوی
نقل قول هایی درباره روس
” اون مرد منو میترسونه.[۲۹] “ —راب استارک به کتلین تالی
” راب: تازه جان گنده فقط پرسروصداترینشونه، ولی بدترینشون نیست. لرد روس حتی یه کلمه حرفم نمیزنه، اون فقط نگام میکنه، و من فقط به این فکر میکنم که اونا تو دردفورت اتاقی دارن که پوست دشمناشونو آویزون میکنن.
برن: این فقط یکی از داستانای ننه پیره، مگه نه؟[۳۰]“ —راب و برن استارک
” لرد روس همیشه میگه یه مرد لخت تعداد کمی راز داره، ولی یه مرد پوست کنده، هیچ رازی نداره.[۳۱] “ —رمسی اسنو، در نقش «ریک»، به تیان گریجوی
” سکوت بولتون هزار مرتبه ترسناکتر از شرارت وارگو هوت بود. آن چشمها به رنگ مه صبحگاهی، بیشتر از آنچه میگفتند در خود پنهان داشت.[۶] “
” اون مردی سرده.[۲۰] “
” صورتی اصلاح شده و پوستی صاف و معمولی دارد، خوشتیپ نیست، ولی چندان هم ساده به نظر نمی آید. با وجود شرکت در نبردها، هنوز زخمی برنداشته است. با آنکه چهل سال از سن او میگذرد، هنوز چین و چروکی بر چهرهاش نیست، و به ندرت خطی بر روی صورتش، سن او را نشان میدهد. لبانی نازک دارد طوریکه وقتی آن ها را بر هم می فشرد، گویی از صورتش محو میشود. چیزهایی هستند که هیچگاه در او تغییر نمیکند، صورتش بی تغییر است و خشم و شادی در ظاهر او تفاوتی ایجاد نمیکنند. آنچه که بین او و رمسی مشترک است، چشمانشان است. چشمانش به مانند یخ است. ریک در عجب است که آیا او تا به حال گریسته است. اگر چنین باشد، آیا اشکها روی گونهاش یخ بستهاند؟
یکبار پسری که تیان گریجوی نامیده میشد، وقتی که دور میز شورا با راب استارک نشسته بودند و در حالی که از تمسخر بولتون لذت میبرد، صدای نازک او را تقلید میکرد، و لطیفهای درباره زالو تعریف میکرد. او باید دیوانه باشد، که چنین مردی را به تمسخر گرفته است. کافی است فقط به بولتون نگاه کنید تا بفهمید قساوت کل فریها روی هم، انگشت کوچک قساوت او نمیشود.[۸]
“
” پسر تنها سایهای از پدرش بود.[۳] “
” تا آنجا که جان میدانست، ادارد استارک هیچگاه دلیلی برای شکوه از لرد دردفورت نداشت، اما با وجود این، هیچگاه به او با آن صدای زمزهگر و چشمان رنگپریدهاش اعتماد نداشت.[۳۲] “
” روس هیچ احساسی نداره، خواهی دید. اون زالوهایی که خیلی دوستشون داره، سالها پیش تمام شور و حرارتشو مکیدن. اون عاشق نمیشه، اون متنفر نمیشه، اون غمگین نمیشه. این بازی اونه، که به آرامی پیش میره. بعضی مردا شکار میکنن، بعضیا باز پروش میدن، بعضی هم قمار میکنن. اما روس با مردم بازی میکنه. تو و من، این فریها، لرد مندرلی، اون زن جدید تپلش، حتی حرومزادش، همه ما چیزی جز مهرههای بازیش نیستیم.[۲۵] “ —باربی داستین، به تیان گریجوی
خانواده
منابع و یادداشت ها
- ↑ محاسبه سن روس بولتون
- ↑ دنیایی از یخ و آتش، روس بولتون
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ رقصی با اژدهایان، فصل 32، ریک.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ نزاع شاهان، فصل 64، آریا.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ نزاع شاهان، فصل 47، آریا.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ یورش شمشیرها، فصل 31، جیمی.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ یورش شمشیرها، فصل 3، آریا.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل 20، ریک.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 34، برن.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 33، ادارد.
- ↑ در فصل 16 نزاع شاهان اشاره شده که دومریک دو سال پیش و در طول جشن محصول میمیرد.
- ↑ رقصی با اژدهایان، ضمیمه.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 62، تیریون.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 71، کتلین.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 30، آریا.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 39، کتلین.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 14، کتلین.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 37، جیمی.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 44، جیمی.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ یورش شمشیرها، فصل 49، کتلین.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 51، کتلین.
- ↑ یورش شمشیرها، ضمیمه.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 72، جیمی.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 16، جیمی.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل 37، شاهزاده وینترفل (ریک IV).
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 44، جان.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 46، روحی در وینترفل (ریک VI).
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 51، تئون I.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 55، کتلین.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 53، برن.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 50، تیان.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 35، جان.