جیمی لنیستر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
خط ۵۵: خط ۵۵:
همان طور که [[قیام رابرت]] (Robert's Rebellion) رشد میافت، [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) نمی گذاشت تا جیمی به لشکرِ سلطنتی ملحق شود، به جایش او را در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) نگه می داشت، تا از او به عنوان گروگان در برابر تهدید احتمالی لرد [[تایوین]] ((Tywin)) استفاده کند، زیرا که او هنوز به هیچ یک طرفین پاسخ مثبت نداده بود. [[ایریس دوم|ایریس]] در زمان جنگ چندین [[دست پادشاه|دست]] (Hand) را منصوب کرد، ولی هرگز از [[تایوین]] دعوت نکرد تا عنوان قدیمی اش را پس بگیرد. در آخر، جیمی تنها [[گارد پادشاه|رداسفیدی]] (White Cloak) بود که در پایتخت باقی ماند.
همان طور که [[قیام رابرت]] (Robert's Rebellion) رشد میافت، [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) نمی گذاشت تا جیمی به لشکرِ سلطنتی ملحق شود، به جایش او را در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) نگه می داشت، تا از او به عنوان گروگان در برابر تهدید احتمالی لرد [[تایوین]] ((Tywin)) استفاده کند، زیرا که او هنوز به هیچ یک طرفین پاسخ مثبت نداده بود. [[ایریس دوم|ایریس]] در زمان جنگ چندین [[دست پادشاه|دست]] (Hand) را منصوب کرد، ولی هرگز از [[تایوین]] دعوت نکرد تا عنوان قدیمی اش را پس بگیرد. در آخر، جیمی تنها [[گارد پادشاه|رداسفیدی]] (White Cloak) بود که در پایتخت باقی ماند.


پس از [[جنگ ناقوس ها]] (Battle of Bells)، برای [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) مصلم شده بود که شورش ممکن است به موفقیت برسد و [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) از دست برود. [[ایریس دوم|ایریس]] به همراه رئیسِ آتش کارهایش (pyromancer) نقشه ای ریخت که شامل گذاشتن مخزن هایی از آتش وحشی در سرتاسر شهر بود. نقشه اش این بود که تمام شهر را با خاک یکسان کند، ولی آن را به [[رابرا براتیون|رابرت]] تحویل ندهد. [[دست پادشا|دست]] جدیدش، لرد [[کارلتون چلستد]] (Qarlton Chelsted) که بعد از تبعید دو [[دست پادشاه|دست]] قبلی (لرد [[اوون مری ودر]] (Owen Merryweather) و [[جان کانینگتون]] (Jon Connington)) به این مقام رسیده بود در مورد این نقشه با [[ایریس دوم|ایریس]] مخالفت کرد، زنجیر عنوانش را در آورد و آن را روی زمین پرت کرد. [[ایریس دوم|ایریس]] به خاطر این کار او را زنده زنده سوراند و آتش کار مجبوبش، [[روزارت]] (Rossart) را به مقام [[دست پادشاه|دست]] ترفیع داد. تمام این مدت، جیمی از شاه محافظت می کرد، جزئیات نقشه اش را رعایت می کرد و رازهایش را نگه می داشت.{{رف|یش|37}}
پس از [[جنگ ناقوس ها]] (Battle of Bells)، برای [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) مصلم شده بود که شورش ممکن است به موفقیت برسد و [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) از دست برود. [[ایریس دوم|ایریس]] به همراه رئیسِ آتش کارهایش (pyromancer) نقشه ای ریخت که شامل گذاشتن مخزن هایی از آتش وحشی در سرتاسر شهر بود. نقشه اش این بود که تمام شهر را با خاک یکسان کند، ولی آن را به [[رابرا براتیون|رابرت]] تحویل ندهد. [[دست پادشاه|دست]] جدیدش، لرد [[کارلتون چلستد]] (Qarlton Chelsted) که بعد از تبعید دو [[دست پادشاه|دست]] قبلی (لرد [[اوون مری ودر]] (Owen Merryweather) و [[جان کانینگتون]] (Jon Connington)) به این مقام رسیده بود در مورد این نقشه با [[ایریس دوم|ایریس]] مخالفت کرد، زنجیر عنوانش را در آورد و آن را روی زمین پرت کرد. [[ایریس دوم|ایریس]] به خاطر این کار او را زنده زنده سوراند و آتش کار مجبوبش، [[روزارت]] (Rossart) را به مقام [[دست پادشاه|دست]] ترفیع داد. تمام این مدت، جیمی از شاه محافظت می کرد، جزئیات نقشه اش را رعایت می کرد و رازهایش را نگه می داشت.{{رف|یش|37}}


وقتی [[ریگار|پرنس ریگار]] (Prince Rhaegar) [[قلعه سرخ]] (Red Keep) را ترک کرد تا در [[نبرد ترایدنت|ترایدنت]] (Trident) با شورشی ها رو به رو شود، جیمی به او التماس کرد تا او را هم با خود ببرد و سر [[باریستان سلمی]] (Barristan Selmy) یا [[جان دری]] را برای حفاظت از شاه در پایتخت بگذارد. [[ریگار]] این پیشنهاد را نپذیرفت، و تائید کرد که شاه [[ایریس دوم|ایریس]] قصد دارد جیمی را نزدیک خود نگه دارد، چون بیشتر از هر کسی از [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) می هراسد. به هر حال، [[ریگار]] به جیمیِ خشمگین و ناامید قول داد که بعد از بازگشتش از میدان جنگ، تغییراتی ایجاد خواهد شد.{{رف|یش|8}} ولی [[ریگار]] در [[نبرد ترایدنت]] (Battle of the Trident) کشته شد و نتیجه ی شکست لشکرش، پیروزیِ شورشیان بود. در نتیجه [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) [[رایلا تارگرین|ملکه ی باردار]] و پسرش [[ویسریس تارگرین]] (Viserys Targaryen) را به [[دراگن استون]] (Dragonestone) فرستاد.
وقتی [[ریگار|پرنس ریگار]] (Prince Rhaegar) [[قلعه سرخ]] (Red Keep) را ترک کرد تا در [[نبرد ترایدنت|ترایدنت]] (Trident) با شورشی ها رو به رو شود، جیمی به او التماس کرد تا او را هم با خود ببرد و سر [[باریستان سلمی]] (Barristan Selmy) یا [[جان دری]] را برای حفاظت از شاه در پایتخت بگذارد. [[ریگار]] این پیشنهاد را نپذیرفت، و تائید کرد که شاه [[ایریس دوم|ایریس]] قصد دارد جیمی را نزدیک خود نگه دارد، چون بیشتر از هر کسی از [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) می هراسد. به هر حال، [[ریگار]] به جیمیِ خشمگین و ناامید قول داد که بعد از بازگشتش از میدان جنگ، تغییراتی ایجاد خواهد شد.{{رف|یش|8}} ولی [[ریگار]] در [[نبرد ترایدنت]] (Battle of the Trident) کشته شد و نتیجه ی شکست لشکرش، پیروزیِ شورشیان بود. در نتیجه [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) [[رایلا تارگرین|ملکه ی باردار]] و پسرش [[ویسریس تارگرین]] (Viserys Targaryen) را به [[دراگن استون]] (Dragonestone) فرستاد.

نسخهٔ ‏۱۴ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۶

UnderConstructionOrange.png
در حال ترجمه
این موضوع توسط کاربر:Samiano در حال ترجمه است.
این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند.
Kingsguard.PNG
جیمی لنیستر
House Lannister.png
Jaime Lannister The Kingslayer by Tasty Crayon.jpg
اثر Michael Komarck

القاب شاه کش

شیر لنیستر
شیر جوان

دست طلایی
عنوان سر

لرد فرمانده گارد پادشاه

محافظ شرق
خاندان خاندان لنیستر
گارد پادشاه
تولد در سال 266 پس از ورود اگان در کسترلی راک
کتاب(ها) بازی تاج و تخت(حظور دارد)

نزاع شاهان(حظور دارد)
یورش شمشیرها(شخصیت اصلی)
ضیافتی برای کلاغ ها(شخصیت اصلی)

رقصی با اژدهایان(شخصیت اصلی)

بازیگر نیکولیج کوستر والدائو
سریال فصل اول

فصل دوم

فصل سوم

جیمی لنیستر (Jaime Lannister) مشهور به شاه کش (kingslayer)، فرزند دوم و اولین پسرِ لرد تایوین لنیستر (Tywin Lannister) از کسترلی راک (Casterly Rock) و همسرش لیدی جوانا لنیستر (Joanna Lannister) است. جیمی در سن پانزده سالگی به عضویت گارد پادشاهیِ (kingsguard) ایریس تارگرین دوم (Aerys II Targaryen) در آمد، و تبدیل به جوان ترین عضو گارد در تاریخِ شکل گیری آن شد.[۱] وقتی که او به شکل خائنانه ای شاه ایریس را در پایانِ قیام رابرت (Robert's Rebellion) کُشت، لقب ننگ آورِ «شاه کش» را به او دادند.[۲][۳] جیمی بیشتر عمرش را زنای با محرم، با خواهر دوقلویش سرسی (Cersei) داشت و از او صاحب سه بچه است: جافری، میرسلا و تامن (Joffrey, Myrcella and Tommen). هر چند بیشترِ مردم فکر می کنند پدرِ آن ها، همسر سرسی است، شاه رابرت (King Robert). در طوفان شمشیرها (A Storm of Swords)، جیمی تبدیل به یکی از شخصیت هایی می شود که داستان از دید او بیان می شود (POV characters). در سریال تلویزیونی نقش او را نیکولیج کوستر والدائو (Nikolaj Coster Waldau) بازی می کند.[۴]

شخصیت و ظاهر

جیمی ذاتاً جنگجو است، و بیشترِ مهارت هایش در حوزه ی نظامی هستند. او علاقه ی زیادی به سیاست یا توطئه چینی های درباریان ندارد، به گفته ی خود او، جیمی تنها وقتی که واقعاً حس زنده بودن می کند زمانی است که در حال جنگ یا عشق بازی باشد. جیمی همان ظاهر اصلیِ لنیسترها را دارد، چشمان سبزِ روشن و موهای طلایی. می گویند که او بسیار خوش قیافه است، قدی بلند که با قیافه ای خوشایند تکمیل شده و «لبخندی که مثل خنجر می بُرَد».[۲] وقتی که در حال انجام وظیفه است، لباسی سفید می پوشد، مانند بقیه ی اعضای گارد پادشاهی (kingsguard)، اما همچنین لباس هایی مزین به رنگ های خاندانش و زره ی خاص خودش را هم می پوشد، زره ای با روکش طلا و کلاهخودی به شکل سرِ شیر.

در اوایل سریال، جیمی متکبر، بی اخلاق و پست به نظر می آید، که ویژگی های رفتاری اش به خواهر دوقلویش سرسی (Cersei) شباهت دارد. به هر حال، زندانی بودن و مشاهده پایبندی سرسختانه برین (Brienne) به شرافت و افتخار، او را تغییر می دهد. او درمانده گی اش را مانند صفحه ای سفید میبیند که برای نوشتن یک سرگذشته جدید آماده است، و به شوخی با خود فکر می کند که دست طلاییِ او خیر خواهد بود و می اندیشد که «عدالت همین حس رو داره» حتی زمانی که آن را با مردان لنیستری تقسیم می کند.

چون او کارهایی سزاوارِ سرزنش کرده و شهرتِ بدی دارد، هر چیز که می گوید، معمولاً به بدترین حالت ممکن در نظر گرفته می شود. دیگران شوخی های فی البداهه او را خطری بزرگ در نظر می گیرند، تنها چون شاه کش (kingslayer) آن را گفته است. جیمی برای شرافت بود که پیمانِ گارد پادشاهی اش را بست، ولی زمانی که او و پیمانش در تضاد باشند، او عمل را انتخاب می کند و آن را ادامه می دهد تا به پایان برسد و مهم نیست که چه نتیجه ای داشته باشد.

تاریخچه

گذشته

جیمی بزرگ ترین پسرِ لیدی جوانا (Joanna) و لرد تایوین لنیستر (Tywin Lannister)، حکمران خاندان لنیستر (House Lannister)، ثروتمندترین مرد هفت پادشاهی (Seven Kingdoms) و لردِ بالا دست سرزمین های غربی (Westerlands) است. جیمی و خواهر دوقلوی بزرگترش سرسی (Cersei) از همان ابتدای کودکیشان جدا نشدنی بودند، حتی تا آن جا پیش رفتند که در سنین جوانی، با هم رفتارهای جنسی را تجربه کردند. در یکی از همین دفعات، خدمتکاری مچ آن ها را گرفت و به مادرشان اطلاع داد. خوابگاه جیمی بلافاصله به سمت دیگرِ قلعه منتقل شد، و به هر دوی آن ها گفتند تا دیگر هیچ وقت چنین کاری نکنند.[۵][۶]

در سن نه سالگی، او مادرش را از دست داد. مادرش در حین زایمان برادر کوچک تر او، تیریون (Tyrion) در گذشت. حتی با این که تیریون یک کوتوله با ناقص ظاهری است، به نظر میاید که جیمی بر خلاف سرسی و تایوین، با محبت و احترام با او رفتار می کرده است.[۷]

در سن یازده سالگی، جیمی به کریک هال (Crakehall) فرستاده شد تا در کنار مِرِت فری (Merrett Frey)، ملازم لرد سامنر کریک هال پیر (Sumner Crakehall) باشد. دو سال بعد، در حالی که هنوز یک ملازم بود، برای اولین بار در مسابقات برنده شد.[۸][۹]


شوالیه شدن

در سن پانزده سالگی، جیمی در نبرد در برابر انجمن برادریِ جنگل شاهی (Kingswood Brotherhood) شرکت کرد، و در ان لرد کریک هال را از دست بن شکم گنده (Big Belly Ben) نجات داد و با شوالیه ی خندان (Smiling Knight) دیوانه مبارزه کرد. او در میدان نبرد، به دست سر آرتور داین (Ser Arthur Dayne) شوالیه شد.[۸]

در بازگشت به کسترلی راک (Casterly Rock)، در بارانداز پادشاه (King's Landing) توقف کرد تا خواهرش را ملاقات کند، خواهری که سال ها از او جدا افتاده بود.[۸] آن جا بود که سرسی (Cersei) به او گفت لرد تایوین قصد دارد او را به ازدواجِ لایسا تالی (Lysa Tully)، دومین دخترِ لرد هاستر تالی (Lord Hoster Tully) از ریورران (Riverrun) در بیاورد. سرسی پیشنهاد کرد که جیمی به جای آن، به عضویت گارد پادشاهی (Kingsguard) در بیاید، و جای سر هارلان گرندیسون ( Ser Harlan Grandison) را که به تازگی مرده بود را بگیرد، تا به این وسیله به او نزدیک باشد و خودش را از ازدواج ناخواسته با لایسا رها کند. بعد از شبی پر حرارت که همراه با سرسی گذراند، او با نقشه ی خواهرش موافقت کرد، هر چند هر دو انتظار داشتند که پدرشان با آن مخالفت کند. سرسی قرارهای لازم را برای ماه بعد ترتیب داد و جیمی در کسترلی راک خبرهایی دریافت کرد مبتنی بر این که برای گارد پادشاهی انتخاب شده است.[۸]

یک ماه بعد، در مراسمِ تورنومنت هارن هال ( Tourney at Harrenhal) لرد فرمانده سر جرالد های تاور (Lord Commander Ser Gerold Hightower) او را به عضویت گارد پادشاهی (Kingsguard) در آورد. و به این صورت، او تبدیل به جوان ترین شوالیه ای شد که تا به حال به این مقام رسیده است.[۱] به هر حال، آن شب شاه ایریس با فرستادن او به بارانداز پادشاه برای محافظت از ملکه رایلا (Queen Rhaella) و شاهزاده ویسریس (Prince Viserys)، این افتخار را به کامش تلخ کرد و نگذاشت او از فرصت شرکت در مسابقاتِ لرد ونت (Whent) استفاده کند. بعد ها جیمی فهمید که پادشاه او را تنها به عنوان سپری در برابر لرد تایوین (Tywin) برای گارد پادشاهی انتخاب کرده است. ایریس به طرز دیوانه واری به تایوین حسادت می کرد، و می خواست تا وارثش را از او بدزدد.[۱۰] کمی پس ز آن، نقشه نزدیک شدن جیمی به سرسی (Cersei) شکست خورد، و آن طور که آن ها قصد داشتند پیش نرفت. لرد تایوین که از این حوادث عصبانی شده بود، بهانه ای آورد و از مقام دست استعفا داد و با سرسی به کسترلی راک بازگشت. جیمی در دربار باقی ماند، و به محافظت از شاه مشغول شد.[۸]


گارد پادشاهی

در مدت خدمت جیمی در گارد پادشاهی (Kingsguard)، دیوانگی و ظلمِ ایریس (Aerys) روز به روز بیشتر می شد، و جیمی می دید که با خیلی از اعمال ایریس مخالف است و مشکل دارد. یک شب، او و جان دری (Jon Darry) بیرون خوابگاهِ ملکه رایلا (Queen Rhaella) به نگهبانی ایستاده بودند، در حالی که ایریس به او تجاوز می کرد. جیمی به دری گفت که قسم آن ها شامل حفاظت از ملکه نیز می شود، دری به او جواب داد:

خورده ایم، ولی نه در برابر ایریس[۱]

واکنشی شبیه به این را در هنگام اعدامِ برندون (Brandon) و لرد ریکارد استارک (Rickard Stark) از سوی فرمانده اش دریافت کرد، سر جرالد های تاور (Gerold Hightower) به او یادآوری کرد که او قسم خورده از شاه محافظت کند، نه این که کارهایش را قضاوت کند.[۱۰] جیمی بیشتر کارهای ایریس را با «نادیده گرفتن» آن کنار می آمد، بعدها او به برین (Brienne) نیز این نصیحت را کرد، در زمانی که مردان وارگو هوت (Vargo Hoat) قصد داشتن به او تجاوز کنند،

او واقعاً به این کار به عنوان راهی برای کنار آمدن با واقعیت های سخت و راهی برای قابل تحمل کردن یک ماموریت ترسناک، اعتقاد دارد.[۱۱]

همان طور که قیام رابرت (Robert's Rebellion) رشد میافت، ایریس (Aerys) نمی گذاشت تا جیمی به لشکرِ سلطنتی ملحق شود، به جایش او را در بارانداز پادشاه (King's Landing) نگه می داشت، تا از او به عنوان گروگان در برابر تهدید احتمالی لرد تایوین ((Tywin)) استفاده کند، زیرا که او هنوز به هیچ یک طرفین پاسخ مثبت نداده بود. ایریس در زمان جنگ چندین دست (Hand) را منصوب کرد، ولی هرگز از تایوین دعوت نکرد تا عنوان قدیمی اش را پس بگیرد. در آخر، جیمی تنها رداسفیدی (White Cloak) بود که در پایتخت باقی ماند.

پس از جنگ ناقوس ها (Battle of Bells)، برای ایریس (Aerys) مصلم شده بود که شورش ممکن است به موفقیت برسد و بارانداز پادشاه (King's Landing) از دست برود. ایریس به همراه رئیسِ آتش کارهایش (pyromancer) نقشه ای ریخت که شامل گذاشتن مخزن هایی از آتش وحشی در سرتاسر شهر بود. نقشه اش این بود که تمام شهر را با خاک یکسان کند، ولی آن را به رابرت تحویل ندهد. دست جدیدش، لرد کارلتون چلستد (Qarlton Chelsted) که بعد از تبعید دو دست قبلی (لرد اوون مری ودر (Owen Merryweather) و جان کانینگتون (Jon Connington)) به این مقام رسیده بود در مورد این نقشه با ایریس مخالفت کرد، زنجیر عنوانش را در آورد و آن را روی زمین پرت کرد. ایریس به خاطر این کار او را زنده زنده سوراند و آتش کار مجبوبش، روزارت (Rossart) را به مقام دست ترفیع داد. تمام این مدت، جیمی از شاه محافظت می کرد، جزئیات نقشه اش را رعایت می کرد و رازهایش را نگه می داشت.[۳]

وقتی پرنس ریگار (Prince Rhaegar) قلعه سرخ (Red Keep) را ترک کرد تا در ترایدنت (Trident) با شورشی ها رو به رو شود، جیمی به او التماس کرد تا او را هم با خود ببرد و سر باریستان سلمی (Barristan Selmy) یا جان دری را برای حفاظت از شاه در پایتخت بگذارد. ریگار این پیشنهاد را نپذیرفت، و تائید کرد که شاه ایریس قصد دارد جیمی را نزدیک خود نگه دارد، چون بیشتر از هر کسی از تایوین لنیستر (Tywin Lannister) می هراسد. به هر حال، ریگار به جیمیِ خشمگین و ناامید قول داد که بعد از بازگشتش از میدان جنگ، تغییراتی ایجاد خواهد شد.[۱۲] ولی ریگار در نبرد ترایدنت (Battle of the Trident) کشته شد و نتیجه ی شکست لشکرش، پیروزیِ شورشیان بود. در نتیجه ایریس (Aerys) ملکه ی باردار و پسرش ویسریس تارگرین (Viserys Targaryen) را به دراگن استون (Dragonestone) فرستاد.

منابع