دوران مارتل

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
UnderConstructionOrange.png
در حال ترجمه
این موضوع توسط کاربر:Samiano در حال ترجمه است.
این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند.


خاندان Martell.PNG
دوران مارتل
خاندان Martell.PNG
متن عنوان

عنوان شاهزاده دورن
خاندان خاندان مارتل
نژاد دورنی ها
تولد در 248
همسر ملاریو از نوروس
کتاب(ها) بازی تاج و تخت (اشاره شده)

نزاع شاهان (اشاره شده)
یورش شمشیر ها (اشاره شده)
ضیافتی برای کلاغ ها (حضور دارد)
رقصی با اژدهایان (حضور دارد)

باد های زمستانی (حضور دارد)

دوران نایمروس مارتل (Doran Nymeros Martell) شاهزاده دورن و لرد سان اسپیر (Sunspear) می باشد. او فردی محتاط و افسرده است که هیچگاه احساسات خود را نمایان نمی سازد. او به شکل بدی مبتلا به بیماری نقرس است و در راه رفتن نیز مشکل دارد. او تلاش می کند تا در جنگ پنج پادشاه (War of the Five Kings) بی طرف بماند، اما همچنین میل شدیدی به گرفتن انتقام خواهرش الیا مارتل (Elia Martell) نشان داده است. او به دلیل بیماری نقرس اش به ندرت در ملاء عام ظاهر می شود، چرا که نمی خواهد در برابر دشمنانش ضعیف به نظر بیاید.

تاریخچه

دوران در سال سال 248 پس از ورود اگان متولد شده است. در کتاب ها اشاره ای به نام پدر و مادر او نشده است. او فرزند ارشد و وارث مادرش، حاکم قانونی دورن (Dorne)، بوده است.

خواهر و برادر های او:

  • مورس (Mors)، در جوانی درگذشت.
  • ابراین (Oberyn)، متولد شده در سال سال 258 پس از ورود اگان

به دیلی مرگ زود هنگام مورس و اولیوار و تفاوت سنی او با دیگر برادر و خواهرش، دوران به تنهایی بزرگ شده است. شاید همین دلیل باشد که می شود او از در میان گذاشتن افکارش با دیگران می پرهیزد. او در جوانی اش در سالت شور (Salt Shore) یک ملازم بود.[۱]

او در سفر به شهر های آزاد (Free Cities) با همسرش ملاریو از نورووس (Mellario of Norvos) آشنا می شود. آن ها عاشق یکدیگر می شوند و ازدواج می کنند. در زمان نامزدی آنان، برادر و خواهر دوران، ابراین و الیا به همراه مادرشان از طریق جنوب مسافرت می کنند تا بتوانند افرادی مناسب برای ازواج پیدا کنند، در همین حین دوران به عنوان قلعه بان در سان اسپیر (Sunspear) می ماند.[۲] اگرچه ملاریو آن قدر اشرافی بود که بتواند با او ازدواج کند، با این حال بیشتر ازدواج ها در میان اشراف وستروس (Westeros) به خاطر سیاست است و ازدواج به خاطر عشق امری غیر معمول است. آنها صاحب سه فرزند شدند.

با وجود اینکه آنان به خاطر عشق با یکدیگر ازدواج کردند اما ازدواج شادی نداشتند، چرا که ملاریو (Mellario) نمی توانست خودش را با فرهنگ دورنی ها (Dornish) تطبیق دهد. کمی پس از تولد ترایستن (Trystane)، کوینتین (Quentyn) برای آموزش به عنوان یک ملازم نزد لرد آندرس یورن وود (Anders Yronwood) فرستاده می شود. عملی که موجب ایجاد صلح با یورن وود (Yronwood) می شود، چرا که لرد پیشنین آن، اورمند یورن وود (Ormond Yronwood) از جراحت هایی که در دوئل با ابراین برداشته بود در گذشته بود. ملاریو که از این اقدام خرسند نبود به نورووس (Norvos) باز می گردد.

در پنجاه سالگی، دوران به شدت مبتلا به نقرس می شود، بیماری موجب می شود که او بیشتر توانایی راه رفتن اش را از دست بدهد و به همین دلیل معمولا او بر روی صندلی چرخدار می نشیند. بیشتر اوقاتش را در واتر گاردن (Water Gardens)، خانه تابستانی مارتل ها (Martells)، و به تماشای بازی کودکان می گذراند. او برای پنهان سازی ضعفش در برابر دشمنان از ملاقات با عوام اجتناب می کند و تنها با درباریان و مشاورین مورد اعتمادش دیدار می کند.

مادر دوران در طول قیام رابرت (Robert's Rebellion) یا مدتی کمی پس از آن در می گذرد و دوران جانشین او می شود. از آنجایی که مارتل ها و تارگرین ها (Targaryens) با پیوند هایی با یکدیگر داشتند، در طول قیام آنان از نیرو های سلطنتی حمایت می کنند.

به علت مرگ الیا (Elia)، ابراین (Oberyn) می خواهد تا دورن را به نفع ویسریس (Viserys)، وارث نجات یافته تارگرین ها از غارت بارانداز پادشاه (Sack of King's Landing)، صف آرایی کند، اما دوران تصمیم دیگری می گیرد. در طی مذاکرات با جان ارن (Jon Arryn)، مسائل حل و فصل می شود. اگر چه که مردم مشکوک اند که مارتل ها (از جمله دوران) همچنان از لنیسترها به خاطر عملی که انجام دادند متنفر اند.


وقایع اخیر

نزاع شاهان

دوران در ابتدا از ادای سوگند وفاداری به پادشاه جافری (Joffrey) سر باز می زند و در فکر آن است تا از رنلی براتیون (Renly Baratheon) حمایت کند. با این حال، تیریون لنیستر (Tyrion Lannister) قادر می شود تا وفاداری او را با اعزام شاهزاده میرسلا براتیون (Myrcella Baratheon) نزد او و نامزدی پسر او ترایستن (Trystane) با شاهزاده خانم، دادن پیشنهاد اجرای عدالت در مورد قاتلین شاهزاده الیا (Elia) و اعطای جایگاهی در شورای کوچک (Small council)، بدست آورد.[۳] در هنگامی که میرسلا در امنیت دورن (Dorne) قرار می گیرد، دوران ارتش اش را به حرکت در می آورد و موجب نگرانی لرد های سرحدات (Marcher Lords) می شود.[۴]

یورش شمشیر ها

از آنجایی که احوال دوران برای سفر به بارانداز پادشاه (King's Landing) مساعد نیست، او برادرش ابراین را برای کسب جایگاهشان در شورا و گرفتن عدالت برای قتل خواهرشان به پایتخت می فرستد.[۵]

منابع