اولنا ردواین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
}} | }} | ||
[[پرونده:OllenaRedwynebyWouterBruneel.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|اولنا ردواین اثر Wouter Bruneel]] | [[پرونده:OllenaRedwynebyWouterBruneel.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|اولنا ردواین اثر Wouter Bruneel]] | ||
'''اولنا ردواین''' (Olenna Redwyne) | '''اولنا ردواین''' (Olenna Redwyne) بیوهی لرد [[لوتور تایرل]] (Luthor Tyrell) و مادر لرد [[میس تایرل]] (Mace Tyrell) می باشد. او به خاطر زبان تیز و گزنده اش به عنوان «ملکهی خارها» (Queen of Thorns) شناخته می شود. | ||
==شخصیت و ظاهر== | ==شخصیت و ظاهر== | ||
بانو | بانو اولنا، سالخورده و دارای موهای سفید و کوتاه می باشد. او دستانی لطیف و خال خالی به همراه انگشتانی نازک و نحیف دارد. اولنا نفس ترش پیر زنان را دارد، او حتی از [[هاستر تالی]] (Hoster Tully) هم سالخورده تر می باشد.{{رف|یش|6}} او دندان هایش را از دست داده است.{{رف|ضبک|7}} اولنا با کمک عصا راه می رود{{رف|یش|60}} و ادعا می کند که گوش هایش سنگین است،{{رف|یش|6}} اما هر دو اینها می تواند تنها جزئی از نقشهی او برای ضعیف وانمود کردن باشد.{{رف|یش|64}} | ||
اولنا از بیان کردن نظراتش ابایی ندارد. او به | اولنا از بیان کردن نظراتش ابایی ندارد. او به عنوان زنی چروکیده، حیله گر همراه با حس شوخ طبعی شریرانه که زبانی تند و تیز دارد توصیف می شود. بر اساس گفته های نوهاش [[مارجری تایرل|مارجری]]،{{رف|یش|6}} او زن شکیبایی نیست. اگر چه او به طور مرتب اعضای خانوادهاش را مسخره می کند،{{رف|یش|6}}{{رف|ضبک|7}} اما با این حال او حامی سرسخت، برای منافع [[خاندان تایرل]] (House Tyrell) می باشد.{{رف|یش|64}}{{رف|ضبک|12}} | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
در | در جوانیاش، نزدیک بوده است که او را به ازدواج یکی از [[خاندان تارگرین]] (House Targaryen) در بیاورند، اما اولنا همه کار می کند تا این وصلت شکل نگیرد. او همسرش [[لوتور تایرل|لوتور]] (Luthor) را به اندازهی کافی دوست میداشت، چرا که او مهربان بود و در بستر هم بیمهارت نبود، اما با این حال اولنا او را یک ساده لوح می داند. او متأسف است از این که نمی توانسته پسرش [[میس تایرل|میس]] (Mace) را در کودکی کتک بزند، چرا که معتقد است این کار موجب می شده پسرش در بزرگسالی بیشتر به توصیههای او گوش دهد.{{رف|یش|6}} | ||
==وقایع اخیر== | ==وقایع اخیر== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
===نزاع شاهان=== | ===نزاع شاهان=== | ||
پس از مرگ [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon)، [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) به [[ | پس از مرگ [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon)، [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) به [[های گاردن]] (Highgarden) فرستاده می شود تا مقدمات اتحاد [[خاندان تایرل]] (House Tyrell) با [[خاندان لنیستر]] (House Lannister) را فراهم نماید، همچنین پیشنهاد ازدواج پادشاه [[جافری براتیون]] با بیوهی [[رنلی براتیون|رنلی]]، [[مارجری تایرل]] (Margaery Tyrell)، را ارائه دهد. در طی مذاکرات، بانو اولنا از [[لیتل فینگر]] در مورد خلق و خوی پادشاه می پرسد.{{اسپویلر|[[لیتل فینگر]] به ستایش پادشاه می پردازد، اما به طور مخفیانه با کمک همراهانش شایعاتی را راجع به [[جافری براتیون|جافری]] در [[های گاردن]] پخش می کند. نتیجهی این اقدام او ایجاد شک و تردید در مورد گفتههای پیشین او می شود.}} | ||
===یورش شمشیر ها=== | ===یورش شمشیر ها=== | ||
بانو اولنا برای حضور در عروسی | بانو اولنا برای حضور در عروسی نوهاش، [[مارجری تایرل]] (Margaery Tyrell) با [[جافری براتیون|پادشاه جافری]] (King Joffrey)، به [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) می آید. در طول ضیافت شان همراه با [[مارجری تایرل|مارجری]] و تعدادی از بانوهای عالی رتبه از خاندانهای سوگند خورده به [[تایرل|تایرل ها]] (Tyrells)، اولنا از [[سانسا استارک]] (Sansa Stark) سؤالاتی در مورد خلق خوی [[جافری براتیون|جافری]] می پرسد. او از گوش دادن به بهانههای [[سانسا]] حقایق نصف و نیمهای که او در مورد [[جافری براتیون|جافری]] بیان می کرد، سر باز می زند و [[سانسا]] وادار می شود تا حقایق ظلم و ستم [[جافری براتیون|جافری]] را برای آنان آشکار سازد و دربارهی آسیب هایی که از سوی او به [[سانسا]] وارد شده سخن بگوید. برای جلوگیری از حضور هر گونه جاسوس بالقوه که بتواند حرف های [[سانسا]] را بشنود، بانو اولنا به دلقک اش [[باتر بامپز]] (Butterbumps) دستور می دهد تا با صدای بلند آواز بخواند.{{رف|یش|6}} | ||
بانو اولنا همچنین نظرات | بانو اولنا همچنین نظرات کوبندهای در مورد راه و روش پسرش، [[میس تایرل]] (Mace Tyrell)، در بازی تاج و تخت دارد، نظراتی که موجب شگفتی [[سانسا]] می شود: | ||
{{نقل قول|اگر بخوایم صادق باشیم حتی ادعای ما بر [[های گاردن]] (Highgarden) هم متزلزله، به همین خاطره که اون [[خاندان فلورنت|فلورنت های]] (Florents) ترسناک همیشه غر میزنند و می نالند. «این چه اهمیتی داره؟»، تو بپرس، البته که هیچی، به جز برای ساده لوح هایی مثل پسر من. تصور اینکه شاید روزی | {{نقل قول|اگر بخوایم صادق باشیم حتی ادعای ما بر [[های گاردن]] (Highgarden) هم متزلزله، به همین خاطره که اون [[خاندان فلورنت|فلورنت های]] (Florents) ترسناک همیشه غر میزنند و می نالند. «این چه اهمیتی داره؟»، تو بپرس، البته که هیچی، به جز برای ساده لوح هایی مثل پسر من. تصور اینکه شاید روزی نوهاش باسنش رو روی اون [[تخت آهنین]] (Iron Throne) بزاره باعث میشه [[میس تایرل|میس]] باد بکنه مثل... حالا، تو چی صداش می کنی [[مارجری تایرل|مارجری]] (Margaery)؟ تو باهوشی، دختر خوبی باش و به مادر بزرگ بیچاره ی نیمه کرت، اسم اون ماهی خل و چل [[جزایر تابستان]] (Summer Isles) رو بگو همونی که وقتی سیخونکش میزنی ده برابر سایزش باد می کنه.{{سخ}} | ||
آنها بهش ماهی بادکنکی میگن، مادر بزرگ.{{سخ}} | آنها بهش ماهی بادکنکی میگن، مادر بزرگ.{{سخ}} | ||
البته که اینجوری صداش میکنن، اهالی جزایر تابستان هیچ | البته که اینجوری صداش میکنن، اهالی جزایر تابستان هیچ قوهی تخیلی ندارن. پسرم باید ماهی بادکنکی رو به عنوان نشانش انتخاب کنه. اگه بخوایم صادق باشیم، اون میتونه بر روی سر ماهی یه تاج بزاره، عین کاری که [[خاندان براتیون|براتیون ها]] (Baratheon) با گوزنشون انجام دادن، ممکنه این کار خوشحالش کنه. اگه از من بپرسی ما باید خودمون رو از این حماقت خونین دور نگه می داشتیم، اما یک بار که شیر رو از گاو بدوشی دیگه نمیتونی شیر رو به پستان هاش برگردونی. بعد از اینکه لرد ماهی بادکنکی اون تاج رو روی سر [[رنلی براتیون|رنلی]] (Renly) گذاشت، ما تا زانو در این پودینگ (منظور همون باتلاق) فرو رفتیم، پس حالا ما اینجاییم تا ببینیم چی پیش میاد.{{رف|یش|6}}}} | ||
اولنا با کمک [[مارجری تایرل|مارجری]] و بی آنکه پسرش، [[میس تایرل|میس]]، را در جریان بگذارد نقشه می کشد تا [[سانسا]] (Sansa) را به ازدواج | اولنا با کمک [[مارجری تایرل|مارجری]] و بی آنکه پسرش، [[میس تایرل|میس]]، را در جریان بگذارد نقشه می کشد تا [[سانسا]] (Sansa) را به ازدواج نوهاش [[ویلاس تایرل|ویلاس]] (Willas) در بیاورد.{{رف|یش|6}} با این وجود، طی یک اقدام نابخردانه [[سانسا]] این موضوع را با [[دانتوس هولارد]] (Dontos Hollard) در میان می گذارد {{رف|یش|28}}و دانتوس نیز این خبر را به گوش [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) می رساند. [[لیتل فینگر]] برای خنثی کردن نقشهی آنان لرد [[تایوین]] (Tywin) را در جریان این نقشه می گذارد، کسی که سریعاً [[سانسا]] را به ازدواج پسرش، [[تیریون لنیستر]] (Tyrion Lannister)، در می آورد.{{رف|یش|19}}{{رف|یش|28}} | ||
در عوض، اولنا نیز | در عوض، اولنا نیز نقشهی لرد [[تایوین]]، مبنی بر ازدواج دخترش [[سرسی لنیستر]]، با [[ویلاس تایرل|ویلاس]]، وارث [[های گاردن]]، را برهم می زند. پس از آنکه [[میس تایرل]] (Mace Tyrell) به طور کلی تمایلش نسبت به این پیشنهاد را نشان می دهد، اولنا با پسرش دعوا می کند و به او می گوید که [[سرسی]] پیرتر از آن است که بتواند مورد استفادهی [[ویلاس تایرل|ویلاس]] قرار بگیرد. لرد [[تایوین]] (Tywin) از طریق [[واریس]] (Varys) از پاسخ آنان اطلاع می یابد و این مطلب را با [[تیریون]] در میان می گذارد، اما به او دستور می دهد که هیچ چیز حتی در مورد ارائه این پیشنهاد هم به [[سرسی]] نگوید.{{رف|یش|32}} | ||
{{اسپویلر|اولنا از نمایان ساختن نفرت عمومی [[خاندان تایرل|تایرل ها]] (Tyrells) از [[خاندان مارتل|مارتل ها]] (Martells) | {{اسپویلر|اولنا از نمایان ساختن نفرت عمومی [[خاندان تایرل|تایرل ها]] (Tyrells) از [[خاندان مارتل|مارتل ها]] (Martells) ابایی ندارد. در یک رویارویی ناخوشایند در حیاط [[قلعهی سرخ]] (Red Keep)، او معشوقهی [[ابراین مارتل]] (Oberyn Martell)، [[الاریا سند]] (Ellaria Sand) را «فاحشهی مار» می نامد.{{رف|یش|53}} | ||
[[پرونده:Olenna_redwyne_by_daenerys_mod.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|اولنا ردواین اثر Elia Fernandez©]] | [[پرونده:Olenna_redwyne_by_daenerys_mod.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|اولنا ردواین اثر Elia Fernandez©]] | ||
بانو اولنا در مراسم ازدواج | بانو اولنا در مراسم ازدواج نوهاش [[مارجری تایرل|مارجری]] و پادشاه [[جافری براتیون|جافری]] در [[سپت اعظم بیلور]] (Great Sept of Baelor) حضور دارد. در بین گروه مشایعین پس از مراسم ازدواج، سر [[کوان لنیستر]] (Kevan Lannister) او را در خارج سپت همراهی می کند. پیش از ضیافت عروسی در تالار تخت، اولنا به [[سانسا]] نزدیک می شود و به خاطر مرگ [[راب استارک|برادرش]] و [[کتلین تالی|مادرش]] به او تسلیت می گوید.او در حین صحبت با [[سانسا]]، موهای به هم ریختهی او را دسته می کند و تور سری را که [[دانتوس هولارد|دانتوس]] (Dontos) به [[سانسا]] داده بود و از او خواسته بود در مراسم بپوشد، را مرتب می کند. بعداً، اولنا در حین ضیافت عروسی متلکی راجع به نحوهی اجرای [[رینهای کستمیر]] (The Rains of Castamere) می گوید. هنگامی که [[جافری براتیون|جافری]] شروع به خفه شدن می کند، او درخواست کمک میکند و سپس [[مارجری تایرل|ماجری]] را تسلی می دهد.{{رف|یش|60}}{{رف|یش|61}} | ||
هنگامی که [[لیتل فینگر]] (Littlefinger) نقشش در قتل [[جافری براتیون|جافری]] را برای [[سانسا استارک]] (Sansa Stark) آشکار می سازد، به او می گوید که این بانو اولنا بوده که پادشاه را مسموم کرده بود، همراه با کمک او و برخی از افراد او به ویژه [[دانتوس هولارد]]. او به زمانی اشاره می کند که بانو اولنا تور سَر [[سانسا]] را مرتب می ساخت، و می گوید در آن هنگام بوده که آن زن | هنگامی که [[لیتل فینگر]] (Littlefinger) نقشش در قتل [[جافری براتیون|جافری]] را برای [[سانسا استارک]] (Sansa Stark) آشکار می سازد، به او می گوید که این بانو اولنا بوده که پادشاه را مسموم کرده بود، همراه با کمک او و برخی از افراد او به ویژه [[دانتوس هولارد]]. او به زمانی اشاره می کند که بانو اولنا تور سَر [[سانسا]] را مرتب می ساخت، و می گوید در آن هنگام بوده که آن زن سالخورده، سنگ های سیاه (در واقع بلورهایی که موجب خفگی می شوند) را بدست می آورد و از آنها برای مسموم کردن [[جافری براتیون|جافری]] استفاده می کند. [[لیتل فینگر]] مشخص می سازد که بانو اولنا به این خاطر [[جافری براتیون|جافری]] را به قتل رساند تا بتواند نوهاش [[مارجری تایرل|مارجری]] را در برابر ظلم و ستمهایی که او به [[سانسا]] رسانده بود در امان نگهدارد و از تبدیل شدن نوهی دیگرش، [[لوراس تایرل|لوراس]] (Loras)، به یک شاه کش جلوگیری کند. [[لیتل فینگر]] همچنین نقشش در پراکنده سازی شایعات در مورد [[جافری اول|جافری]] در مدت اقامتش در [[های گاردن]] (Highgarden) را نیز آشکار می سازد، شایعاتی که موجب شدند بانو اولنا در اولین ملاقاتشان با [[سانسا]] در مورد خلق خوی [[جافری براتیون|جافری]] از او سؤالاتی بپرسد. بر اساس گفتههای [[لیتل فینگر]]، اولنا از رؤیای پسرش ،[[میس تایرل|میس]] (Mace)، برای ملکه شدن دخترش، [[مارجری تایرل|مارجری]]، با خبر بود و به همین خاطر آنان احتیاج به یک پادشاه داشتند، اما لزومی به زنده ماندن [[جافری براتیون|جافری]] نبود، چرا که [[مارجری تایرل|مارجری]] می توانست با برادر او [[تامن براتیون|تامن]] (Tommen) ازدواج کند.{{رف|یش|68}}}} | ||
===ضیافتی برای کلاغ ها=== | ===ضیافتی برای کلاغ ها=== | ||
{{اسپویلر|بانو اولنا به همراه | {{اسپویلر|بانو اولنا به همراه خانوادهاش در مراسم تشیع جنازه لرد [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) شرکت می کند. [[سرسی]] (Cersei)، لرد [[میس تایرل]] (Mace Tyrell) را مطلع می سازد که قصد دارد لرد [[گایلز راسبی]] (Gyles Rosby) را به جای عموی او، [[گارت تایرل|گارت]] (Garth)، به عنوان [[ارباب سکه]] (Master of Coin) منصوب کند، اگرچه که این منصب توسط لرد [[تایوین]] به [[خاندان تایرل|تایرل ها]] وعده داده شده بود. هنگامی که لرد [[میس تایرل|میس]] تلاش می کند نسبت به این انتصاب اعتراض کند، بانو اولنا با ابراز برخی اظهارات نامناسب نسبت به لرد [[گایلز راسبی|راسبی]] و [[گارت تایرل]]، او را از کارش منصرف می سازد. او همچنین به بوی تعفن ناشی از جنازه ی لرد [[تایوین]] اشاره می کند و موجب خشمگین شدن [[سرسی]] می شود. زمانی که [[سرسی]] به بانو اولنا پیشنهاد می دهد که زودتر به [[های گاردن]] (Highgarden) باز گردد، او پاسخ می دهد که نمی تواند [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) را تا پیش از ازدواج [[مارجری تایرل|مارجری]] (Margaery) و پادشاه [[تامن براتیون|تامن]] (Tommen) ترک کند. او اشاره می کند که پیش از مرگ لرد [[تایوین]] در مورد تاریخ عروسی با او صحبت هایی داشته است و درخواست می کند که به زودی در این مورد با [[سرسی]] مذاکره کند.{{رف|ضبک|7}} | ||
در طول گفتگو با [[سرسی]] (Cersei)، پیرامون ازدواج [[تامن براتیون|تامن]] (Tommen) و [[مارجری تایرل|مارجری]] (Margaery)، اولنا مذاکرات را دشوار می کند. او اصرار دارد تا مراسم ازدواج هر چه زودتر برگزار شود، امری که موجب دلسردی زیاد [[سرسی]] می شود،{{رف|ضبک|39}} او همچنین پیشنهاد [[سرسی]]، مبنی بر اینکه [[تامن براتیون|تامن]] در مراسم ازدواج از ردایی با رنگ های [[لنیستر]]ی (Lannister) به جای رنگ های [[براتیون]]ی (Baratheon) استفاده کند را رد می کند.{{رف|ضبک|12}} اولنا، گواهی می دهد که | در طول گفتگو با [[سرسی]] (Cersei)، پیرامون ازدواج [[تامن براتیون|تامن]] (Tommen) و [[مارجری تایرل|مارجری]] (Margaery)، اولنا مذاکرات را دشوار می کند. او اصرار دارد تا مراسم ازدواج هر چه زودتر برگزار شود، امری که موجب دلسردی زیاد [[سرسی]] می شود،{{رف|ضبک|39}} او همچنین پیشنهاد [[سرسی]]، مبنی بر اینکه [[تامن براتیون|تامن]] در مراسم ازدواج از ردایی با رنگ های [[لنیستر]]ی (Lannister) به جای رنگ های [[براتیون]]ی (Baratheon) استفاده کند را رد می کند.{{رف|ضبک|12}} اولنا، گواهی می دهد که نوهاش همچنان دوشیزه است،{{رف|ضبک|43}} و درخواست می کند تا [[تامن براتیون|تامن]] و [[مارجری تایرل|مارجری]] سریعاً پس از ازدواج تخت هایشان را با یکدیگر شریک بشوند. [[سرسی]] از این پیشنهاد وحشت زده می شود و آن را رد می کند. با این حال، اولنا اصرار می ورزد که زن و شوهر سلطنتی حداقل شب اول را باید با یکدیگر باشند، چرا که در غیر اینصورت موجب بد شانسی برای ازدواجشان می شود. [[سرسی]] در این مورد از خودش نرمی نشان میدهد، اما او بعداً پشیمان می شود و ترتیبی می دهد تا مطمئن شود آن شب اتفاق خاصی میان [[تامن براتیون|تامن]] و [[مارجری تایرل|مارجری]] رخ ندهد.{{رف|ضبک|12}} | ||
در حین ضیافت عروسی، اولنا به تمسخر معترض می شود که | در حین ضیافت عروسی، اولنا به تمسخر معترض می شود که ترانهی [[رینهای کستمیر]] (The Rains of Castamere) خوانده نشود. لبخند تند و زنندهی ملکهی خارها (Queen of Thorns) موجب می شود [[سرسی]] (Cersei)، کسی که به طور فزایندهای در برابر [[خاندان تایرل|تایرل ها]] محتاط است، به یاد [[مگی قورباغه]] (Maggy the Frog) بیوفتد. بعداً در همان شب، اولنا کسی است که پیشنهاد می دهد به ضیافت پایان دهند و پادشاه و ملکه را به بستر ببرند.{{رف|ضبک|12}} | ||
فردای عروسی، اولنا همراه با | فردای عروسی، اولنا همراه با نوهاش، سر [[گارلان تایرل]] (Garlan Tyrell) ، به [[های گاردن]] (Highgarden) باز می گردد.{{رف|ضبک|12}} | ||
به دنبال فرار [[تیریون]] (Tyrion)، [[کایبورن]] (Qyburn)، [[سرسی]] را مطلع می سازد که | به دنبال فرار [[تیریون]] (Tyrion)، [[کایبورن]] (Qyburn)، [[سرسی]] را مطلع می سازد که سکهای طلا متعلق به زمان [[خاندان گاردنر]] (House Gardener) در اقامتگاه یکی از زندانبانان به نام [[روجن]] (Rugen) (درواقع [[واریس]] (Varys) تغییر قیافه داده) پیدا شده، کسی که از زمان فرار [[تیریون]] ناپدید شده است.{{رف|ضبک|7}} [[سرسی]] همچنین از طریق بانو [[تاینا مری ودر]] (Taena Merryweather)، مطلع می شود که اولنا دارای گنجینهای بزرگ از طلاهای متعلق به قبل از [[جنگ فتح|فتح]] است. و در صورتی که تجار مشکلی نداشته باشند، او مطالبات آنان را با سکه های طلای قدیمیِ [[ریچ]] (Reach) پرداخت می کند، سکههایی که نصف وزن و ارزش سکه های [[اژدهای طلایی]] (Gold Dragons) امروزه را دارند.{{رف|ضبک|16}} هر دوی این اطلاعات موجب می شوند تا [[سرسی]] به دخیل بودن [[خاندان تایرل|تایرل ها]] در نقشهی فرار [[تیریون]] و ترور لرد [[تایوین]] (Tywin) مشکوک شود.{{رف|ضبک|24}}}} | ||
==خانواده== | ==خانواده== |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۰۸
اولنا اثر Amoka© | |
| |
القاب | ملکه خار ها |
---|---|
خاندان | خاندان ردواین خاندان تایرل |
تولد | در سال 248 پس از ورود اگان |
همسر | لرد لوتور تایرل |
کتاب(ها) | یورش شمشیر ها (حضور دارد) ضیافتی برای کلاغ ها (حضور دارد) |
| |
بازیگر | Diana Rigg |
سریال | فصل سوم |
اولنا ردواین (Olenna Redwyne) بیوهی لرد لوتور تایرل (Luthor Tyrell) و مادر لرد میس تایرل (Mace Tyrell) می باشد. او به خاطر زبان تیز و گزنده اش به عنوان «ملکهی خارها» (Queen of Thorns) شناخته می شود.
شخصیت و ظاهر
بانو اولنا، سالخورده و دارای موهای سفید و کوتاه می باشد. او دستانی لطیف و خال خالی به همراه انگشتانی نازک و نحیف دارد. اولنا نفس ترش پیر زنان را دارد، او حتی از هاستر تالی (Hoster Tully) هم سالخورده تر می باشد.[۱] او دندان هایش را از دست داده است.[۲] اولنا با کمک عصا راه می رود[۳] و ادعا می کند که گوش هایش سنگین است،[۱] اما هر دو اینها می تواند تنها جزئی از نقشهی او برای ضعیف وانمود کردن باشد.[۴]
اولنا از بیان کردن نظراتش ابایی ندارد. او به عنوان زنی چروکیده، حیله گر همراه با حس شوخ طبعی شریرانه که زبانی تند و تیز دارد توصیف می شود. بر اساس گفته های نوهاش مارجری،[۱] او زن شکیبایی نیست. اگر چه او به طور مرتب اعضای خانوادهاش را مسخره می کند،[۱][۲] اما با این حال او حامی سرسخت، برای منافع خاندان تایرل (House Tyrell) می باشد.[۴][۵]
تاریخچه
در جوانیاش، نزدیک بوده است که او را به ازدواج یکی از خاندان تارگرین (House Targaryen) در بیاورند، اما اولنا همه کار می کند تا این وصلت شکل نگیرد. او همسرش لوتور (Luthor) را به اندازهی کافی دوست میداشت، چرا که او مهربان بود و در بستر هم بیمهارت نبود، اما با این حال اولنا او را یک ساده لوح می داند. او متأسف است از این که نمی توانسته پسرش میس (Mace) را در کودکی کتک بزند، چرا که معتقد است این کار موجب می شده پسرش در بزرگسالی بیشتر به توصیههای او گوش دهد.[۱]
وقایع اخیر
نزاع شاهان
پس از مرگ رنلی براتیون (Renly Baratheon)، پتایر بیلیش (Petyr Baelish) به های گاردن (Highgarden) فرستاده می شود تا مقدمات اتحاد خاندان تایرل (House Tyrell) با خاندان لنیستر (House Lannister) را فراهم نماید، همچنین پیشنهاد ازدواج پادشاه جافری براتیون با بیوهی رنلی، مارجری تایرل (Margaery Tyrell)، را ارائه دهد. در طی مذاکرات، بانو اولنا از لیتل فینگر در مورد خلق و خوی پادشاه می پرسد.
یورش شمشیر ها
بانو اولنا برای حضور در عروسی نوهاش، مارجری تایرل (Margaery Tyrell) با پادشاه جافری (King Joffrey)، به بارانداز پادشاه (King's Landing) می آید. در طول ضیافت شان همراه با مارجری و تعدادی از بانوهای عالی رتبه از خاندانهای سوگند خورده به تایرل ها (Tyrells)، اولنا از سانسا استارک (Sansa Stark) سؤالاتی در مورد خلق خوی جافری می پرسد. او از گوش دادن به بهانههای سانسا حقایق نصف و نیمهای که او در مورد جافری بیان می کرد، سر باز می زند و سانسا وادار می شود تا حقایق ظلم و ستم جافری را برای آنان آشکار سازد و دربارهی آسیب هایی که از سوی او به سانسا وارد شده سخن بگوید. برای جلوگیری از حضور هر گونه جاسوس بالقوه که بتواند حرف های سانسا را بشنود، بانو اولنا به دلقک اش باتر بامپز (Butterbumps) دستور می دهد تا با صدای بلند آواز بخواند.[۱]
بانو اولنا همچنین نظرات کوبندهای در مورد راه و روش پسرش، میس تایرل (Mace Tyrell)، در بازی تاج و تخت دارد، نظراتی که موجب شگفتی سانسا می شود:
” اگر بخوایم صادق باشیم حتی ادعای ما بر های گاردن (Highgarden) هم متزلزله، به همین خاطره که اون فلورنت های (Florents) ترسناک همیشه غر میزنند و می نالند. «این چه اهمیتی داره؟»، تو بپرس، البته که هیچی، به جز برای ساده لوح هایی مثل پسر من. تصور اینکه شاید روزی نوهاش باسنش رو روی اون تخت آهنین (Iron Throne) بزاره باعث میشه میس باد بکنه مثل... حالا، تو چی صداش می کنی مارجری (Margaery)؟ تو باهوشی، دختر خوبی باش و به مادر بزرگ بیچاره ی نیمه کرت، اسم اون ماهی خل و چل جزایر تابستان (Summer Isles) رو بگو همونی که وقتی سیخونکش میزنی ده برابر سایزش باد می کنه.
آنها بهش ماهی بادکنکی میگن، مادر بزرگ.
البته که اینجوری صداش میکنن، اهالی جزایر تابستان هیچ قوهی تخیلی ندارن. پسرم باید ماهی بادکنکی رو به عنوان نشانش انتخاب کنه. اگه بخوایم صادق باشیم، اون میتونه بر روی سر ماهی یه تاج بزاره، عین کاری که براتیون ها (Baratheon) با گوزنشون انجام دادن، ممکنه این کار خوشحالش کنه. اگه از من بپرسی ما باید خودمون رو از این حماقت خونین دور نگه می داشتیم، اما یک بار که شیر رو از گاو بدوشی دیگه نمیتونی شیر رو به پستان هاش برگردونی. بعد از اینکه لرد ماهی بادکنکی اون تاج رو روی سر رنلی (Renly) گذاشت، ما تا زانو در این پودینگ (منظور همون باتلاق) فرو رفتیم، پس حالا ما اینجاییم تا ببینیم چی پیش میاد.[۱]
“
اولنا با کمک مارجری و بی آنکه پسرش، میس، را در جریان بگذارد نقشه می کشد تا سانسا (Sansa) را به ازدواج نوهاش ویلاس (Willas) در بیاورد.[۱] با این وجود، طی یک اقدام نابخردانه سانسا این موضوع را با دانتوس هولارد (Dontos Hollard) در میان می گذارد [۶]و دانتوس نیز این خبر را به گوش پتایر بیلیش (Petyr Baelish) می رساند. لیتل فینگر برای خنثی کردن نقشهی آنان لرد تایوین (Tywin) را در جریان این نقشه می گذارد، کسی که سریعاً سانسا را به ازدواج پسرش، تیریون لنیستر (Tyrion Lannister)، در می آورد.[۷][۶]
در عوض، اولنا نیز نقشهی لرد تایوین، مبنی بر ازدواج دخترش سرسی لنیستر، با ویلاس، وارث های گاردن، را برهم می زند. پس از آنکه میس تایرل (Mace Tyrell) به طور کلی تمایلش نسبت به این پیشنهاد را نشان می دهد، اولنا با پسرش دعوا می کند و به او می گوید که سرسی پیرتر از آن است که بتواند مورد استفادهی ویلاس قرار بگیرد. لرد تایوین (Tywin) از طریق واریس (Varys) از پاسخ آنان اطلاع می یابد و این مطلب را با تیریون در میان می گذارد، اما به او دستور می دهد که هیچ چیز حتی در مورد ارائه این پیشنهاد هم به سرسی نگوید.[۸]
ضیافتی برای کلاغ ها
خانواده
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ یورش شمشیرها، فصل 6، سانسا.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 7، سرسی.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ یورش شمشیرها، فصل 60، تیریون.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ یورش شمشیرها، فصل 64، جان.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 12، سرسی.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ یورش شمشیرها، فصل 28، سانسا.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 19، تیریون.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 32، تیریون.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 53، تیریون.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 61، سانسا.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 68، سانسا.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 39، سرسی.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 43، سرسی.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 16، جیمی.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 24، سرسی.