جان ارن

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
House Arryn.PNG
جان ارن
House Arryn.png
Jon Arryn FantasyFlight.jpg
اثر © Fantasy Flight Games

عنوان دست پادشاه

لرد ایری
مدافع دره

محافظ شرق
خاندان خاندان ارن
فرهنگ مردم دره
تولد در در حدود سال 218 پس از ورود اگان تا سال 221 پس از ورود اگان[۱]
مرگ در در سال 298 پس از ورود اگان در بارانداز پادشاه
کتاب(ها) بازی تاج و تخت(اشاره شده)

نزاع شاهان(اشاره شده)
یورش شمشیرها(اشاره شده)
ضیافتی برای کلاغ ها(اشاره شده)

رقصی با اژدهایان(اشاره شده)

لرد جان ارن رئیس خاندان ارن بود که القابش شامل لرد ایری (Eyrie) ، مدافع دره (Vale) و محافظ شرق (Warden Of the East) می شد.او از سال 283 پس از ورود اگان تا زمان مرگ غیر منتظره اش در سال 298 پس از ورود اگان به عنوان دست پادشاه به رابرت براتیون (Robert Baratheon) خدمت می‌کرد.[۲]

ظاهر

جان شانه های پهنی داشت.[۲] در هنگام ازدواج با بانو لایسا تالی (Lysa Tully) ، او نیمی از دندان هایش را از دست داده بود.[۳]

گذشته

دوران جوانی

جان ، نخستین پسر لرد جاسپر ارن (Jasper Arryn) بود. چیز زیادی در مورد جوانی و یا خانوداه او شناخته شده نیست. او یک بردار کوچکتر به نام رانل (Ronnel) و یک خواهر به نام الیس (Alys) داشته که با الایس وین وود (Elys Waynwood) ازدواج کرد. در زمان حیات پدرش ، جان محافظ دروازه های ماه (Gates of the Moon) بود و پس از مرگ پدرش این مقام به برادرش رانل و سپس به یکی از بستگانش به نام دنیس (Denys) داده شد.[۴]

جان سه بار ازدواج کرد. ازدواج اولش با جین رویس (Jeyne Royce) بود که در هنگام به دنیا آمدن دخترش درگذشت هرچند بچه زنده ماند. دومین همسر او روونا ارن (Rowena Arryn) ، یکی از بستگانش بود که در اثر سرمای زمستان درگذشت و جان از این ازدواج صاحب فرزندی نشد. به دلیل نداشتن فرزند او تعدادی را به جانشینی خود منصوب کرد که آن ها یکی پس از دیگری درگذشتند. نخستین نفر از آن ها ، برادرزاده اش البرت ارن (Elbert Arryn) بود ، که پسر رانل بود. بعد از اینکه البرت توسط شاه ایریس تارگرین دوم (Aerys II Targaryen) اعدام شد ، دنیس ارن را به جانشینی برگزید. دنیس از یکی از شاخه های کم اهمیت تر خاندان آمده بود و با با یکی از دختران خاندان ارن حاکم ازدواج کرد. او در هنگام نبرد ناقوس ها (Battle of the Bells) کشته شد.

شاه رابرت و دست او جان ارن

قیام رابرت

جان ، به عنوان سرپرست از ادارد استارک و رابرت براتیون نگه داری کرد و آن ها را نزد خود در دره ی ارن (Valley of Arryn) پرورش داد. دو پسر در نزد هم بزرگ شدند و به مرور به دوستانی صمیمی تبدیل شدند و از جان به عنوان پدر دوم خودشان نام می بردند. بعد از اینکه شاه ایریس دوم به جان دستور داد تا آن دو را به او ، احتمالا برای اعدام کردنشان ، تحویل بدهد، جان مخالفت کرد و دست به شورش زد. بعد از نبرد گول تاون (Battle of Gulltown) ، که در آن جا با لردهای مخالفِ شورش مواجه شد ، جان در نبرد ناقوس ها و نبرد ترایدنت (Battle of the Trident) شرکت کرد. در هنگام جنگ ، در مراسمی که در آن ادارد با کتلین تالی ازدواج کرد ، جان هم با لایسا ازدواج کرد.

در هنگام غارت بارانداز پادشاه (Sack of King's Landing) ، نه تنها شاه ایریس بلکه زن و فرزندان شاهزاده ریگار (Rhaegar) هم کشته شدند. ادارد از بی رحمی نهفته در این امر وحشت زده و منزجر شد ولی نفرت رابرت نسبت به تارگرین ها سبب شد که این کار را امری ضروری قلم داد کند ، که این کار رابرت باعث ایجاد شکافی موقتی میان او و ادارد شد که جان ارن هم نتوانست آن را ترمیم کند.[۵] وقتی که رابرت براتیون بر روی تخت جلوس کرد ، جان را به عنوان دست خود برگزید.[۶]

جان ارن اثر TheMico

دست پادشاه

نخستین ماموریتی که جان به ثمر رسانید ، ایجاد صلح با دورن (Dorne) بود. دورن از قتل شاهزاده لوین (Lewyn) و الیا مارتل (Elia Martell) در هنگام جنگ ، خشمگین شده بود و ابراین مارتل (Oberyn Martell) تلاش کرد تا اهالی سرزمین از ویسریس تارگرین (Viserys Targaryen) ، تنها پسر زنده ایریس ، حمایت کنند. در جواب ، جان یک سال پس از جلوس رابرت به سان اسپیر (Sunspear) رفت و استخوان های شاهزاده لوین را بازگرداند و موفق به ایجاد پیمان صلح با دوران مارتل (Doran Martell) شد.[۷] هر چند که شوالیه های مسئول قتل الیا مارتل و فرزندانش به نام های گرگور کلگان (Gregor Clegane) و آموری لورچ (Amory Lorch) ، مجازات نشدند که باعث ایجاد درگیری دائمی میان دورن و تخت آهنی (Iron Throne) شد.[۸]

برای استحکام بخشیدن به سلطنت رابرت ، جان توصیه کرد که او با سرسی لنیستر (Cersei Lannister) ازدواج کند و همچین برادرش ، سر جیمی لنیستر (Ser Jaime Lannister) را در مقام خود به عنوان گارد پادشاه (Kingsguard) ابقا کند ، که بر خلاف نظر ادارد مبنی بر فرستادن جیمی به دیوار به خاطر به قتل رساندن شاه ایریس بود. هچنین رابرت در فکر این بود که ویسریس و دنریس تارگرین (Daenerys) را ترور کند چرا که فکر می کرد آن دو آخرین اعضای تارگرین ها هستند و درنتیجه تحدید محسوب می شوند ، ولی لرد جان ارن او را از این کار منصرف کرد.[۵]

رابرت بیشتر مسئولیت های حکومتداری را به جان داد ولی جان نتوانست جلوی او را در برابر مبالغ هنگفتی که برای برگذاری تورنومنت ها هدر می داد و همچنین بردن ملت زیر بار قرض هنگفت ، بگیرد.[۹] در این هنگام که جان در پایتخت بود ، نستور رویس (Nestor Royce) به عنوان محافط اعظم دره حکومت می کرد. لایسا به دوستش ، پتایر بیلیش (Petyr Baelish) کمک کرد تا به نخستین مقام خود منصوب شود و سپس شوهرش را قانع کرد تا پتایر را به بارانداز پادشاه ببرد. پتایر به عنوان ارباب سکه (Master of Coin) منصوب شد.[۱۰]

مرگ

جان تا آن زمان نسبت به سنش بسیار سرحال بود ولی شبی پس از آن که کتاب استاد مالئون (Maeste Malleon) را قرض گرفت ، بیمار شد و خیلی زود وضعیتش وخیم شد. استاد جان ، کلمن (Colemon) ، سعی کرد که بیماری اورا ، که احتمال می داد از معده اش باشد ، با تخلیه بدنش درمان کند. جان دربستر مرگ دائما نام رابرت را می برد و آخرین حرف هایش به زنش و شاه رابرت این بود :" دانه قویست.".[۲][۱۱] لایسا باور دارد که منظور او از این جمله پسر خودش[۱۱] ، رابرت ارن (Robert Arryn) ، است . ولی بیشتر محتمل است که منظور جان ارن از این حرف در مورد چیزهایی بوده که در هنگام خواندن کتاب استاد مالئون در مورد شجره براتیون ها فهمیده است.[۱۲] پس از آن ، کلمات جان منقطع و نامفهموم شد و صبح روز بعد درگذشت.[۲]

پس از مرگ جان ارن ، شاه رابرت به لایسا توصیه کرد که پسرش را برای پرورش نزد لرد تایوین لنیستر (Tywin Lannister) در کسترلی راک (Casterly Rock) بفرستد چرا که می ترسید در صورت پرورش یافتن پسر نزد مادرش ، هم نامش (رابرت ارن) ضعیف بار بیاید. لایسا به طور نامحترمانه ای پیشنهاد را رد کرد ، که خلاف خواسته شاه بود ، و یک شب همراه پسرش از بارانداز پادشاه فرار کرد و به دره ارن بازگشت.[۱۳]

وقایع اخیر

بازی تاج و تخت

شاه رابرت براتیون تصمیم گرفت که ادارد استارک را جانشین جان ارن در مقام دست بکند که باعث ناراحتی ملکه سرسی لنیستر - که امیدوار بود برادرش جیمی به این مقام برسد و همچنین می ترسید که انتصاب ادارد باعث تضعیف تاثیر لنیسترها خواهد شد[۱۴] – و همچنینی استنیس براتیون (Stannis Baratheon) ، که فکر می کرد که این مقام حق اوست ، به خاطر پانزده سال خدمتی که در شورای کوچک (Small Council) کرده بود.[۱۵]

کمی پس از حرکت رابرت و اطرافیانش به طرف وینترفل ، که درخواست خود مبنی بر دست شدن ادارد را به او بدهد ، استنیس به دراگون استون (Dragon Stone) می رود ،[۹] لایسا هم نامه ای رمزی به خواهرش کتلین می نویسد ، که در آن ادعا می کند که جان ارن توسط ملکه کشته شده. این نامه کتلین و ادارد را که تمایلی به کسب این مقام نداشتند ، متقاعد کرد که درخواست رابرت را اجابت کنند تا ادارد بتواند حقیقت مرگ جان ارن را کشف و بانیان آن را رسوا کند.[۱۶][۱۰]

هرچند وقتی که ادارد به قلعه سرخ (Red Keep) می رسد ، متوجه می شود که لایسا تالی به همراه بیشتر ارن ها به ایری و استنیس هم به دراگون استون بازگشته که مانع تفتیش او از این شاهدان با اهمیت در مورد چگونگی و پس زمینه مرگ جان ارن می شود. ادارد که انتخاب دیگری ندارد مجبور می شود که به اطلاعات پتایر لیتل فینگر بیلیش (Petyr Littlefinger Baelish) و همچنین واریس (Varys) بسنده کند. لیتل فینگر ، اطلاعات زیادی به ادارد می دهد هرچند که همه آن ها بی مورد و بی مصرف هستند و واریس هم پیشنهاد می دهد که جان ارن احتمالا توسط ملازم خود ، هیو از دره (Hugh of the Vale) مسموم شده ، که هیو هم در مسابقات دست (Tourney of the Hand) کشته شده است.[۲][۱۷][۱۸]

ادارد متوجه می شود که استنیس به اینکه پدر فرزندان ملکه سرسی ، رابرت نبوده بلکه برادر ملکه ، جیمی ، بوده شک کرده است ، که باعث می شود فرزندان سرسی مشروع نباشند . درنتیجه حق جانشینی نداشته باشند که سبب می شود ، استنیس جانشین برحق برادرش شود. استنیس متوجه بود که اگر خودش این موضوع را با برادرش در میان بگذارد ممکن است رابرت این را به انگیزه های جاه طلبانه استنیس نسبت دهد ، پس استنیس موضوع را با جان ارن در میان گذاشت چرا که رابرت به جان ارن بیشتر متمایل بود و بیشتر احتمال داشت که حرف او را در این مورد بپذیرد.[۱۹]

جان ارن و استنیس به طور مخفیانه در این مورد شروع به تحقیقات و جستجوی حرامزاده های رابرت کردند. آن ها به اتفاق هم از اسلحه خانه تابهو موت (Tobho Mott) ، جایی که گندری (Gendry) - یکی از فرزندان نامشروع رابرت که شباهت زیادی به رابرت دارد - در آن شاغل بود ، بازدید کردند. آن ها همچنین به فاحشه خانه چاتایا (Chataya) رفتند ، جایی که رابرت در آن دختر نامشروعی به اسم بارا (Barra) داشت که او هم شباهت بسیاری به پدرش ، رابرت ، دارد.[۱۷][۱۸] رفت و آمد زیاد جان با استنیس همچنین موجب شد که جان به فکر فرستادن پسرش ، برای مراقبت از او ، به نزد استنیس در دراگون استون بیفتد.[۲۰]

جان به دنبال ادله بیشتری برای اثبات اینکه فرزندان سرسی از رابرت نیستند ، بود و به همین خاطر به کتاب استاد مالئون ، شجره و تاریخ خاندان های بزرگ هفت پادشاهی[۲۱] ، که کتابی قطور است و آن را از استاد پایسل (Maester Pycell) قرض گرفت ، مراجعه کرد. کتاب ، او و بعدها ادارد را قانع کرد که هروقت خاندان های براتیون و لنیستر با هم ازدواج کرده اند ، فرزندانشان نشانه هایی واضح از خاندان براتیون را در خود داشته اند[۲][۱۲] (برخلاف سه فرزند سرسی - جافری (Joffrey) ، میرسلا (Myrcella) و تامن (Tommen) - که عمیقا به لنیسترها شباهت دارند.). چند نفر از جمله پایسل ، واریس ، سرسی و لیتل فینگر از تحقیقات جان مطلع می شوند. واریس که می دید زندگی جان در خطر است ، به او التماس کرد که یک پیشمرگ برای خود استخدام کند ولی جان این که کسی بخواهد او را مسموم کند را رد کرد.[۱۸]

هنگامی که ادارد دلیل تحقیقات جان ارن و عامل احتمالی مرگ او را فهمید ، شاه رابرت به شکار رفته بود ، که در آن به طور مرگباری زخمی شد ، و برای مطلع کردن او خیلی دیر شده بود. همچنبن به دنبال آن کتلین ، تیریون را به دلیل نقش احتمالی در طراحی نقشه برای قتل پسرش ، برن (Bran) ، زندانی کرد که باعث ایجاد جنگ در سرزمین های رودخانه شد.[۲۲][۲۳][۱۲] استنیس در دراگون استون باقی مانده بود ، که مانع می شد که او هم شکش در رابطه با سرسی و فرزندانش را با ادارد به اشتراک بگذارد و همچنین این که بتوانند به طور صریح و مستقیم مشروعیت جافری برای جانشینی را به چالش بکشند.

نزاع شاهان

تیریون لنیستر ، استاد اعظم پایسل ، که یک خادم وفادار به لنیسترهاست ، را مجبور می کند به اعتراف به این که او باور دارد که ملکه ، قصد کشتن جان ارن را داشته است. سرسی جان ارن را تحدیدی برای نقشه اش مبنی بر به تخت نشاندن جافری پس از مرگ شوهرش ، می دانست.[۲۴] پایسل عقیده داشت که جان در حال مقدمه چینی برای افشای حقیقت است چرا که می خواست همسرش را به ایری و پسرش را به دراگون استون بفرستد.[۱۱] اگرچه سرسی دستور صریحی در این مورد به پایسل نداده بود و حتی در آن هنگام در بارانداز پادشاه نبود ، پایسل فرض کرد که در این مورد مسئول به انجام وظیفه است و مرگ جان ارن را برخلاف تلاش های استاد کلمن ، حتمی کرد.[۱۱]

یورش شمشیرها

سانسا استارک (Sansa Stark) متوجه می شود که لایسا تالی و پتایر بیلیش در خفا با هم از جوانی رابطه داشته اند. لایسا جان را متقاعد کرد که بیلیش را به دربار بیاورد تا بتوانند به طور نزدیک با هم رابطه داشته باشند. لیتل فینگر ، لایسا را ترغیب کرد که شراب جان را به وسیله زهر اشک لایس (Tears of Lys) مسموم کند چرا که این عمل هم سبب می شود که موانع ازدواجشان برداشته شود و همچنین مانع رفتن پسرش ، رابرت ، به دراگون استون می شود. لایسا همان طوری که به او گفته شد عمل کرد.[۱۰] پتایر همچنین لایسا را که اکنون بیوه شده بود ترغیب کرد که آن نامه را ، که در آن لنیسترها را مسبب مرگ جان ارن دانسته بود ، به خواهرش بنویسد که این اعمال سبب ایجاد نبرد پنج پادشاه (War of the Five Kings) شد. انگیزه های لیتل فینگر به طور کامل مشخص نیست ولی او فرصت آشکار بهره برداری از مرگ جان ارن را دریافت ، که از طریق افزایش دشمنی میان استارک ها و لنیسترها برای کسب منافع خودش ، بود.[۱۰] همچنین محتمل است که او اقدامات غیر عقلانی و عجولانه ملکه سرسی را که برای نقشه های بیلیش ضروری بود ، را دیده و از خروج نا به موقع سرسی از بازی تاج و تخت جلوگیری کرده است.[۲۵]



منابع و یادداشت ها

  1. جان تقریبا بیست سال بزرگتر از هاستر تالی (Hoster Tully) بود ، که در بین سال 238 پس از ورود اگان و سال 241 پس از ورود اگان به دنیا آمده بود. پس لزومی ندارد که جان دقیقا بیست سال بزرگتر از هاستر باشد ، برای همین بازه ی زمانی تقریبی برای سال تولد او در نظر گرفته شده.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ بازی تاج و تخت، فصل 25، ادارد.
  3. یورش شمشیرها، فصل 68، سانسا.
  4. ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 10، سانسا.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ بازی تاج و تخت، فصل 12، ادارد.
  6. بازی تاج و تخت، فصل 2، کتلین.
  7. یورش شمشیرها، فصل 38، تیریون.
  8. یورش شمشیرها، فصل 53، تیریون.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ بازی تاج و تخت، فصل 20، ادارد.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ یورش شمشیرها، فصل 80، سانسا.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ نزاع شاهان، فصل 25، تیریون.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ بازی تاج و تخت، فصل 45، ادارد.
  13. بازی تاج و تخت، فصل 4، ادارد.
  14. بازی تاج و تخت، فصل 8، برن.
  15. نزاع شاهان، مقدمه.
  16. بازی تاج و تخت، فصل 6، کتلین.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ بازی تاج و تخت، فصل 27، ادارد.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ بازی تاج و تخت، فصل 30، ادارد.
  19. یورش شمشیرها، فصل 31، جیمی.
  20. بازی تاج و تخت، فصل 40، کتلین.
  21. The Lineages and Histories of the Great Houses of the Seven Kingdoms
  22. بازی تاج و تخت، فصل 39، ادارد.
  23. بازی تاج و تخت، فصل 43، ادارد.
  24. ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 3، سرسی.
  25. ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 23، آلاین.