رقص اژدهایان
|
| در حال ترجمه این موضوع توسط کاربر:S.i.S در حال ترجمه است. این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند. |
جنگ جانشینی | |||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| اثر هنری از چیس استون، برگرفته از جهان یخ و آتش | |||||||||
| تاریخ | سال 129-131 پس از ورود اگان | ||||||||
| مکان | وستروس | ||||||||
| نتیجه | مرگ هر دو مدعی،اگان دوم و رینیرا تارگرین به قدرت رسیدن اگان سوم ازدواج اگان سوم با جهیرا تارگرین | ||||||||
|
| |||||||||
رقص اژدهایان یک جنگ داخلی در زمان فرمانروایی خاندان تارگرین بر هفت پادشاهی بود. این جنگ جانشینی میان اگان تارگرین دوم و خواهر ناتنیاش رینيرا تارگرین بر سر تاج و تخت پدرشان ویسریس تارگرین اول بود. این نبرد از سال 129 پس از ورود اگان تا سال 131 پس از ورود اگان پس از فتح ادامه یافت. نتیجهٔ آن مرگ هر دو مدعی سلطنت و تاجگذاری پسر رینيرا، اگان تارگرین سوم بود.
در اوایل سال 2013 پس از ورود اگان جرج آر. آر. مارتین اعلام کرد که مجموعهٔ Dangerous Women – که ابتدا قرار بود داستان چهارم دانک و اگ را شامل شود – در عوض رمان کوتاه شاهزاده و ملکه را دربر خواهد داشت. مارتین این اثر را «(…) داستان (تقریباً) واقعی منشأ رقص اژدهایان» توصیف کرد.[۱] نسخهٔ خلاصهشده در شاهزاده و ملکه حدود ۳۰ هزار واژه دارد، در حالی که تاریخ کامل این جنگ داخلی (۸۰ هزار واژه) در کتاب آتش و خون منتشر شده است.[۲]
پیشزمینه
شاه ویسریس تارگرین اول از همسر نخستش ائما آرین سه فرزند داشت، اما تنها یکی از آنها، شاهزادهخانم رینيرا تارگرین، به بزرگسالی رسید. از آنجا که ویسریس پسری برای جانشینی نداشت، تصمیم گرفت رینيرا را بهعنوان وارث خود آموزش دهد. رینيرا جوان در نشستهای دولتی شرکت میکرد و اجازه داشت در جلسات شورای کوچک حضور یابد. بسیاری از بزرگان به این موضوع توجه کردند و بهزودی رینيرا حامیان و پیروانی درباری یافت. پس از مرگ ملکه ائما در سال 105 پس از ورود اگان، ویسریس رسماً رینيرا را وارث خود نامید و صدها لرد و شوالیهٔ زمیندار به او ادای احترام کردند. این تصمیم سوابق سال 92 پس از ورود اگان و سال 101 پس از ورود اگان را نادیده گرفت.[۳] در سال 106 پس از ورود اگان ویسریس دوباره ازدواج کرد، این بار با آلیسنت هایتاور، و از او چهار فرزند به دنیا آمد: اگان، هلاِنا، ایموند و دارون. در سال 111 پس از ورود اگان، به مناسبت پنجمین سالگرد ازدواج ویسریس و آلیسنت، یک تورنی بزرگ در کینگز لندینگ برگزار شد. در ضیافت آغازین، ملکه آلیسنت لباسی سبز رنگ پوشید، در حالی که رینيرا لباسهای سرخ و سیاه خاندان تارگرین را بر تن داشت. از آن پس رسم شد که برای اشاره به گروه آلیسنت از واژهٔ «سبزها» و برای گروه رینيرا از واژهٔ «سیاهان» استفاده شود. در همان تورنی، کریستون کول با حمایت از رینيرا، همهٔ قهرمانان آلیسنت (از جمله دو پسرعمو و برادر کوچکترش گواین هایتاور) را از اسب پایین انداخت.[۳] ویسریس در سال 114 پس از ورود اگان جایگاه رینيرا را در جانشینی محکمتر کرد و او را به ازدواج لینور ولاریون درآورد؛ لینور از طرف مادرش رینیس تارگرین خون تارگرین داشت. این ازدواج سبب تیرگی رابطهٔ رینيرا با کریستون شد. رینيرا در طول این ازدواج سه پسر به دنیا آورد: جاکریس، لوسریس و جافری ولاریون. هرچند شایعاتی وجود داشت که پدر واقعی این شاهزادگان نه لینور، بلکه هاروین استرانگ بوده است.[۳] پس از قتل لینور در اسپایستاون در سال 120 پس از ورود اگان، رینيرا با عمویش، شاهزاده دیمون تارگرین – برادر کوچکتر ویسریس – ازدواج کرد. از او نیز دو پسر آورد: اگان جوان (برای تمایز از عمویش، اگان آلیسنت، که او را «اگان پیر» مینامیدند) و ویسریس. رابطهٔ رینيرا و آلیسنت از همان اوایل ازدواج آلیسنت با ویسریس تیره شد، زیرا هر دو میخواستند بانوی نخست دربار باشند، اما جایگاه تنها به یکی تعلق میگرفت. همین دشمنی باعث شد فرزندان آلیسنت با فرزندان رینيرا دشمنی کنند. همچنین پدر آلیسنت، اتو هایتاور، از همان آغاز سلطنت ویسریس با شاهزاده دیمون – شوهر دوم رینيرا – خصومت داشت.[۳]
رقص اژدهایان
شورای کوچک
پس از مرگ شاه ویسریس تارگرین اول، ملکه آلیسنت هایتاور و لرد فرمانده کریستون کول، اعضای نگهبانان شاهی را فرستادند تا اعضای شورای کوچک را گرد آورند. در این گردهمایی، گفتوگو خیلی زود به سوی تاجگذاری رینيرا تارگرین کشیده شد، اما اتو هایتاور، دست پادشاه، اعلام کرد که شاهزاده اگان بزرگتر باید تاجگذاری کند؛ در حالی که لایمن بیزبری، استاد خزانه، اصرار داشت که رینيرا باید بهعنوان ملکه تاجگذاری شود. چند تن دیگر از اعضای شورا با او مخالفت کردند. تایلند لنیستر استدلال کرد که سوگندهایی که در سال 105 پس از ورود اگان به رینيرا خورده شده بود دیگر اعتبار ندارد، چون ۲۴ سال گذشته است. جسپر واید یادآور شد که جاهریس تارگرین اول دو بار وارث مذکر را بر وارث مونث و فرزندان او ترجیح داده بود. همچنین سر اوتو استدلال کرد که رینيرا با شاهزاده دیمون تارگرین ازدواج کرده و در صورت رسیدن او به تاجوتخت، دیمون فرمانروای واقعی خواهد شد. هر دو هایتاور تأکید کردند که اگر رینيرا ملکه شود، نهتنها خودشان بلکه فرزندان آلیسنت هم کشته خواهند شد. به گفتهٔ سپتون اوستاس، سر کریستون شاهزاده اگان را که در ابتدا مردد بود قانع کرد که تاج را بپذیرد، زیرا در غیر این صورت مادر، برادران، خواهر و فرزندانش توسط رینيرا کشته میشوند.[۴] استاد اعظم اورویل پیشبینی کرد که جنگی در راه است، چون رینيرا هرگز حاضر نخواهد شد از حق تولدش چشمپوشی کند و علاوه بر این، اژدها هم در اختیار دارد. وقتی لایمن اعلام کرد که حاضر نیست به دزدانی که قصد دارند تاج او را بدزدند گوش بدهد و تلاش کرد شورا را ترک کند... به روایت اورویل که در جلسه حضور داشت، اوتو دستور داد لایمن بیزبری را دستگیر و به سیاهچال بیفکنند، جایی که از سرما مرد. در مقابل، اوستاس ادعا کرد که کریستون گلوی لایمن را با خنجر برید. در حالی که قارچ ادعا کرد که کریستون او را از پنجره به پایین انداخت. هرچند اوستاس و قارچ در جلسه حاضر نبودند. به هر صورت، لایمن بیزبری نخستین قربانی رقص اژدهایان شد.[۴] پس از ماجرای بیزبری، شورای سبز نقشههای خود را کشید، وفاداریشان را به پادشاه جدید سوگند خوردند و همهٔ کسانی را که ممکن بود در کینگز لندینگ به رینيرا وفادار باشند دستگیر کردند. در همین زمان کلاغهایی به سوی کسانی که احتمال داشت به اگان وفادار باشند فرستاده شدند. در حالی که رینيرا همچنان در دراگوناستون بیخبر از وقایع بود.[۴]
تاج گذاری اگان دوم
الگو:Main شاهزاده ایموند تارگرین به استورمز اند فرستاده شد تا با یکی از دختران لرد بوروس براتیون نامزد شود و بدینوسیله خاندان براتیون را به جنگ در کنار اگان تارگرین دوم وادارند. در همان زمان، بوی مرگ از اتاق ویسریس تارگرین اول در مایگورز هولدفست به مشام میرسید. هفت روز پس از مرگ ویسریس، مرگ او به اهالی کینگز لندینگ اعلام شد و خواهران خاموش فراخوانده شدند. تاجگذاری اگان تارگرین دوم بهسرعت و با شتاب آماده شد. مکان دراگونپیت انتخاب شد، چرا که درهای برنزی بزرگ، سقف مستحکم و دیوارهای قطور آن را به محلی قابل دفاع تبدیل میکرد. سر کریستون کول تاج را بر سر اگان نهاد، در حالی که آلیسنت هایتاور، همسر-خواهر او هلاِنا را ملکه کرد. اما شب پیش از تاجگذاری، نخستین جدایی و خیانت رخ داد. سر استفان دارکلین از نگهبانان شاهی شهر را ترک کرد و در میان چیزهایی که با خود برد، تاجی را هم برد که پیشتر شاهان جاهریس تارگرین اول و ویسریس تارگرین اول بر سر نهاده بودند. در دراگوناستون، رینيرا تارگرین با شنیدن خبر مرگ پدرش و خیانت برادرانش، چنان خشمگین شد که به درد زایمان افتاد. این زایمان سه روز طول کشید و در نهایت دختری مرده و ناقصالخلقه به دنیا آمد که رینيرا او را ویسنیا نامید. در پاسخ به خیانت اگان و مرگ دخترش، رینيرا سوگند به انتقام خورد.[۴]
پیشنهاد صلح اگان به رینیرا
وقتی خبر تاجگذاری ناتنیاش به شاه اگان تارگرین دوم رسید، او رینيرا تارگرین و دیمون را خائن اعلام کرد و خواستار اعدام آنها شد. با این حال، استاد اعظم اورویل خواستار مذاکره شد تا شاید از جنگ جلوگیری شود. این پیشنهاد از سوی آلیسنت هایتاور و هلاِنا نیز پشتیبانی شد. سرانجام، شاه با اصرار مادر و همسر-خواهرش موافقت کرد و اورویل را با هیئتی و پرچم صلح به دراگوناستون فرستاد تا «شرایطی سخاوتمندانه» ارائه دهد.
شرایط چنین بود:
- اگر رینيرا زانو زده و تاجوتخت را به اگان واگذارد، تصاحب او بر دراگوناستون تأیید خواهد شد و این جزیره به پسرش جاکریس ولاریون منتقل خواهد شد.
- پسر دومش لوسریس ولاریون بهعنوان وارث دریفتمارک شناخته خواهد شد.
- دو پسر کوچکترش به مقام ساقی شاه و جامدار شاه گماشته میشدند.
- به دیگر لردها و شوالیههای سیاه نیز عفو عمومی اعطا میشد.
اما ملکه رینيرا تارگرین از اورویل پرسید آیا به یاد دارد که شاه ویسریس تارگرین اول او را وارث و جانشین خود معرفی کرده بود یا نه؟ سپس شروط را رد کرد و اعلام کرد اورویل استاد اعظم واقعی نیست. او زنجیر منصبش را گرفت و به جراردیس، استاد خودش، داد. اورویل و همراهانش را روانهٔ کینگز لندینگ کرد و به او پیام داد:
” «به اگان بگو من یا تاجش را خواهم داشت، یا سرش را.» [۴] “ —رینیرا