تیان گریجوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| همسر = | | همسر = | ||
| محل_تولد = | | محل_تولد = | ||
| تاریخ_تولد ={{تاریخ|279}} در [[پایک]] | | تاریخ_تولد ={{تاریخ|279}} <ref>او در ده سالگی از پایک برده شد و ده را نحت قیمومیت گذراند.</ref> در [[پایک]] | ||
| محل_مرگ = | | محل_مرگ = | ||
| تاریخ_مرگ = | | تاریخ_مرگ = | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| نشان = | | نشان = | ||
| بازیگر =[[الفی الن]] | | بازیگر =[[الفی الن]] | ||
| سریال = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل | | سریال = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل اول]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 3|فصل سوم]]{{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 5|فصل پنجم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 6|فصل ششم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 7|فصل هفتم]] | ||
}} | }} | ||
'''تیان گریجوی'''، تنها پسر زنده و وارث مسلم لرد [[بیلون گریجوی]] است که با پایان [[شورش گریجوی]] به عنوان گروگان به قیمومیت لرد [[ادارد استارک]] درآمد. تیان در کتاب [[نزاع شاهان]] شخصیتی دارای فصل می شود. [[الفی الن]] بعنوان تیان در [[سریال بازی تاج و تخت|سریال]] به ایفای نقش می پردازد.<ref>[http://www.hbo.com/game-of-thrones/index.html#/game-of-thrones/cast-and-crew.html/eNrjcmbOYC5kzlfPz0lxzEvMqSzJTA5ITE-1S8xN1SzLTEnNh4k65+eVpFaUsEknlpbkF+QkVtqWFJWmcjIysgEhAGCyFzg= بازی تاج و تخت/ بازیگران و عوامل] | |||
</ref> | |||
== شخصیت و ظاهر == | == شخصیت و ظاهر == | ||
:[[:رده:تصاویر تیان گریجوی|این مجموعه از تصاویر]] را نیز ببینید. | |||
تیان به تکبر و لبخند مغرورانه اش شهره است. او جوانی 19 ساله، لاغر، تیره و خوش سیماست.{{رف|بتت|1}} | |||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
تیان پسری 10 ساله بود که [[شورش گریجوی|شورش پدرش]] درهم شکست و برادرانش، [رودریک گریجوی[|رودریک]] و [[مارون گریجوی|مارون]] کشته شدند؛ واقعه ای که او را وارث [[خاندان گریجوی]] و جزایر آهن کرد. از آن زمان وی به مدت 9 سال به عنوان گروگان تحت قیمومیت [[ادارد استارک]] در [[وینترفل]] بزرگ شده است.{{رف|بتت|4}} او به همراه کودکان [[خاندان استارک|استارک]] بزرگ شد و تمامی حوزه های تادیب را در کنار آنها فرا گرفت. رابطه او با استارک ها توام با احترام است. در حالی که وی [[راب استارک]] را دوستی نزدیک و همچون برادر می پندارد. اگر چه نسبت به [[جان اسنو]]، دیگر بیگانه ی خانواده، عداوت می ورزد. تیان خواستار ستایش و تایید استارک هاست ولی معمولاً احساس نارضایتی می کند. وی کمانداری ماهر است.{{رف|بتت|55}} | |||
== حوادث اخیر == | == حوادث اخیر == | ||
[[File:Christine Griffin theon.jpg|250px|thumb|right|تیان گریجوی خوش سیما و مطمئن – اثر C.Griffin- FFG©]] | |||
=== بازی تاج و تخت === | === بازی تاج و تخت === | ||
[[File:Brittmartin Theon.jpg|300px|thumb|چپ|تیان گریجوی خوش سیما و مطمئن – اثر Brittmartin ©]] | |||
تیان هنگامی که پسران استارک اعدام [[گرد]] را مشاهده می کنند حاضر است و پس از اعدام به سر او لگدی می زند.{{رف|بتت|1}} وی پس از اینکه لرد [[ادارد استارک|ادارد "ند" استارک]] برای تصدی مقام [[دست پادشاه|دست]] راهی [[بارانداز پادشاه]] می شود در [[وینترفل]] باقی می ماند. در طی این مدت، تیان [[برن استارک|برن]] را از دست گروهی از [[وحشی ها]] و فراریان [[نگهبانان شب]] نجات می دهد، ولی [[راب استارک]] این عمل او را به خاطر به خطر انداختن جان برن نقد می کند.{{رف|بتت|37}} این واقعه تیان را آزرده خاطر می کند، اگر چه پس از وقوع [[جنگ پنج پادشاه]] تیان همرزم معتمد راب می گردد. او در [[نبرد کمپ ها]] در کنار راب می جنگد و در [[نبرد ویسپرینگ|ویسپرینگ وود]] به خاطر نزدیک شدن به [[جیمی لنیستر]] حین مبارزه به خود می بالد.{{رف|یش|45}} | |||
=== نزاع شاهان === | === نزاع شاهان === | ||
[[File:Theon Greyjoy Baptized.jpg|thumb|400px|تیان گریجوی در پی بازگشتش به [[پایک]]، توسط عمویش [[ارون گریجوی|ارون دمپ ار]] مجددا به مذهب [[خدای مغروق]] می پیوندد.{{رف|سریال|ف02ق02}}]] | |||
[[راب استارک|راب]] که اکنون [[پادشاه شمال]] و [[پادشاه ترایدنت|ترایدنت]] است، تیان را به خانه اش، [[جزایر آهن]] می فرستد تا به پدرش، لرد [[بیلون گریجوی]]، پادشاهی جزایر آهن را در ازای حمله به کمک کشتی های بلندشان به [[سرزمین های غربی|سواحل]] [[خاندان لنیستر|لنیستر ها]] پشنهاد دهد. بیلون و [[ارون گریجوی]] روش های شمالی تیان را نکوهش کرده و پیشنهاد راب را رد می کنند.{{رف|نش|11}} بعدها، تیان خواهرش [[آشا گریجوی|آشا]] را ملاقات می کند؛ او که تحت هویتی جعلی با او لاس می زند (برای او طنازی می کند)، با این کار وی را تحقیر می نماید. تیان از نقشه های بیلون برای حمله به [[شمال]] مطلع می گردد ولی جایگاهی کم اعتبار دریافت می کند.{{رف|نش|24}} | |||
تیان تحت نظارت [[ارون گریجوی|ارون]] و [[داگمر|داگمر کلفت جو]] 8 کشتی با ماموریت غارت [[ساحل سنگی]] را فرماندهی می کند. او با کاپیتانی ''[[فاحشه دریا]]'' چندین روستا را غارت می کند و در کنترل افرادش با مشکلاتی مواجه می شود. وقتی [[خرگوش های وحشی]] [[بنفرد تالهارت]] برای جلوگیری از او، پیشروی می کنند، تیان به [[نبرد ساحل سنگی|کمین شان]] می نشیند و آنها را شکست می دهد. به اصرار ارون، او بازماندگان را به عنوان پیشکش برای [[خدای مغروق]]، غرق می کند. تیان که از وظایفش ناراضی است و به آشا برای تصرف [[دیپ وود موت]] حسادت می کند، نقشه ای طرح می کند تا بر خلاف دستورات [[وینترفل]] را تسخیر کند. او داگمر کلفت جو را متقاعد می سازد تا با لشکر کشی به سمت [[تورهن اسکور]]، پادگان (لشکریان) وینترفل را بیرون بکشد.{{رف|نش|37}} تیان با گروهی کوچک به وینترفل حمله کرده و بر نگهبانان باقی مانده آن فائق می آید.{{رف|نش|46}} | |||
تیان با تحت کنترل داشتن وینترفل، [[برن استارک|برن]] و [[ریکان استارک]] را گروگان می گیرد. تیان در کنترل ساکنان وینترفل که بسیاری شان برای وی آشنا هستند با مشکلاتی روبرو می شود. او «[[رمزی اسنو|ریک]]» را از سیاهچال قلعه آزاد کرده و به خدمت می گیرد. استاد [[لوین]] نیز به تیان خدمت می کند و از او خواهش می کند که رعفت و بردباری به خرج دهد. برن و ریکان موفق می شوند تا با کمک [[اشااُشا]]، [[هودور]]، [[میرا رید|میرا]] و [[جوجن رید]] فرار کنند. تیان از پی گیری رد پسرها باز می ماند. او به توصیه ریک دو پسر دیگر از آسیاب [[اکورن واتر]] را که حدوداً همسن برن و ریکان بودند، می کشد و اجسادشان را به جای استارک ها جا می زند.{{رف|نش|50}} | |||
هنگامی که مرگ هایی مرموز برای آن دسته از افراد تیان که جزو گروه جستجو بودند([[گلمار]]، [[آگار]] و [[گینیر]]) شروع به رقم خوردن می کنند، [[فارلن]] بی هیچ مدرکی از سوی تیان مقصر دانسته می شود. فارلن در آستانه اعدام با یادآوری اینکه لرد [[ادارد]] شخصاً اعدام هایش را انجام می داد تیان را مجبور به انجام این عمل می کند. اگر چه تیان از این حقیقت آگاه است که فارلن قتلی مرتکب نشده است، بلکه در حقیقت ریک با اطلاع تیان سه آهن زاده را برای محفوظ کردن راز «اجساد استارک ها» کشته است.{{رف|نش|56}} | |||
در همین زمان، سر [[رودریک کسل]]، داگمر کلفت جا را از تورهن اسکور [[نبرد تورهن اسکور|پس زده]] است. وقتی بازگشت پادگان (لشکریان) وینترفل در آینده نزدیک عیان می گردد، تیان برای کمک به آشا متوسل می شود. او با افرادش سر می رسد ولی به تیان می گوید که آهن زاده ها هرگز در حفظ قلعه های محصور در خشکی موفق نخواهند بود. او وینترفل را با باقی گذاشتن گروهی از افرادش ترک می گوید و تیان را نیز به انجام چنین کاری توصیه می کند. تیان از اینکه حتی بزگترین موفقیتش نیز در میان شمالی ها و آهن زاده ها برایش احترامی به همراه نیاورده به سطوح می آید و در ناامیدی غرق می شود. | |||
تیان پیش از سر رسیدن لشکر تحت فرماندهی رودریک ، ریک را به دنبال کمک از [[دردفورت]] آزاد می سازد. در آغاز مذاکره با رودریک، مطلع می شود که لقب «تیان خائن» را کسب کرده است. تیان به عنوان آخرین حربه رودریک را تهدید می کند که در صورت حمله به وینترفل، دخترش [[بث کسل|بث]] را به دار می آویزد. لوین تیان را در حالی که در انتظار تصمیم رودریک است برای پیوستن به [[نگهبانان شب]] قانع می کند، جایی که گناهانش بخشیده می شوند و می تواند احترام کسب کند. گرچه قبل از این که تیان بتواند تسلیم شود نیروهای [[خاندان بولتون|بولتون]] سر می رسند و قوای رودریک را طی [[غارت وینترفل|حمله ای غافلگیرانه]] در هم می شکنند. هنگامی که تیان قصد تشکر از «ریک» را دارد، خدمتکار هویت واقعی اش یعنی [[رمسی اسنو]] را آشکار می سازد، تیان را زندانی کرده و وینترفل را به آتش می کشد.{{رف|نش|66}} | |||
=== یورش شیشیرها === | === یورش شیشیرها === | ||
لرد [[روس بولتون]] اندکی قبل از [[عروسی خونین]] تکه ای از پوست تیان را به پادشاه [[راب استارک]] و مادرش، [[کتلین تالی]]، تحویل می دهد. طبق گزارشات، تیان در [[دردفورت]] در حال پوست کنده شدن توسط رمسی اسنو، حرامزاده بولتون است.{{رف|یش|49}} | |||
=== ضیافت کلاغ ها === | === ضیافت کلاغ ها === | ||
اکثر [[آهن زاده]] ها من جمله خواهر تیان، [[آشا گریجوی|آشا]]، او را مرده می پندارند.{{رف|ضبک|12}} | |||
=== رقصی با اژدهایان === | === رقصی با اژدهایان === | ||
{{اسپویلر|[[File:NotanerArt Metamorphosis.jpg|تیان قبل و بعد از شکنجه شدن به دست [[رمسی اسنو]] - © Sardag|thumb|400px|چپ]] | |||
تیان به دست رمسی که اکنون پسر شرعی روس بولتون، [[رمسی بولتون]] است، بطور مستمر شکنجه شده است. رمسی پوست چندین انگشت دست و پای تیان را می کند و او را بدون بریدن مفاصل برای روزها با درد رها می کند و تنها وقتی تیان برای بریدن آنها التماس می کند این کار را انجام می دهد. وی چند دندان تیان را بخاطر اینکه از لبخند او تنفر داشت شکست. همچنین اشاره شده که رمسی تیان را عقیم می کند ولی این این موضوع تائید نشده است.{{رف|ربا|37}} تیان مجبور است که ماسک ریک، خدمتکار سابق رمسی را بپذیرد. او از استحمام منع شده و سراپا پوشیده از کثافات است. | |||
ظاهر تیان به سبب شکنجه هایی که به دست رمسی متحمل شده، به طرز چشمگیری تغییر کرده است. وی طوری به نظر می رسد که گویی 40 سال عمر کرده و چندین دندانش را از دست داده و تعداد بیشتری از دندانهایش نیز شل شده اند، بدین معنی که تیان بدون تحمل درد و رنج قادر به غذا خوردن نیست. 3 استون از وزنش را از دست داده، پوستش بی رنگ و موهایش سفید و شکننده شده اند. او به علت از دست دادن چندین انگشت دست دیگر قادر به استفاده از کمان نیست و بخاطر فقدان برخی از انگشتان پایش مانند پیرمردی می لنگد.{{رف|ربا|12}} | |||
[[File:Marc Fishman TheonReek.jpg|300px|thumb|راست|ریک – اثر Marc Fishman ©]] | |||
تیان قبل از تحمل کردن بدترین شکنجه های رمسی یک بار به همراه [[کایرا]]، معشوقه سابقش در وینترفل، می گریزد. گرچه مشخص می شود که آنها توسط رمسی اجازه فرار می یابند. نگهبان او (رمسی) قبل از شروع شکارشان با [[تازی های شکاری رمسی بولتون|تازی هایش]]، یک روز به آنها فرصت می دهد. تیان به سیاهچال [[دردفورت]] باز گردانده می شود و کایرا با مرگی وحشتناک و ظالمانه توسط رمسی و سگ هایش مواجه می شود. تیان به دست رمسی از لحاظ روحی و جسمی خرد شده است و با ترسی عمیق از وی زندگی می کند.{{رف|ربا|12}} | |||
پس از اینکه لرد [[روس بولتون]]، پدر رمسی، بازگشتش به شمال را اعلام می کند، رمسی تیان را شسته و با لباسی مناسب برای ابلاغ شرایط صلح به [[آهن زاده]] های مستقر در [[موت کیلین]] راهی می کند و به آنها غذا و سفری امن را در صورت تسلیم قول می دهد. وقتی آنها تسلیم می شوند، رمسی پوستشان را زنده زنده کنده و بدنهای بی پوستشان را در طول راه قلعه ویران به نمایش می گذارد. تیان هنگام معرفی رمسی به عروسش «[[آریا استارک]]»، که تیان بلافاصله او را به عنوان [[جین پول]] می شناسد، حاضر است.{{رف|ربا|20}} | |||
تیان به سبب اینکه 10 سال در وینترفل تحت قیمومت بوده و نزدیک ترین خویشاوند به «آریا» محسوب می گردد عروس را در وینترقل همراهی می کند. جین چندین بار قبل از عروسی به تیان برای نجاتش التماس می کند ولی وی امتناع می کند. | |||
طی ضیافت عروسی در تالار وینترفل، تیان توسط حضار به باد ناسزا گرفته می شود. او با خود می اندیشد: | |||
{{نقل قول|بذار بخندن. غرور وی در [[وینترفل]] از بین رفته است، در سیاهچال های [[دردفورت]] جایی برای چنین چیزهایی نیست. وقتی با بوسه چاقوی سلاخی/پوست کندن آشنا شده باشی، خنده تمام قدرت جریحه دار کردنش رو از دست می ده.{{رف|ربا|37}}}} | |||
در طی مراسم زفاف رمسی تیان را مجبور می کند، عروسش را برای او برهنه کرده و خفت و تحقیر وی را ببیند.{{رف|ربا|37}}} تیان در سکوت آرزو می کند که وقتی [[استنیس براتیون]] می آید رمسی را بکشد. | |||
[[File:Mustamirri AshaTheon meeting.jpg|thumb|400px|چپ|تجدید دیدار تیان و آشا – اثر mustamirri ©]] | |||
وقتی چند تن از افراد [[خاندان بولتون|بولتون]] در وینترفل به قتل می رسند، تیان به عنوان مظنون مطرح می گردد. این ایده به سرعت توسط روس که تیان را خرد شده و ضعیف تر از انجام این قتل ها می داند رد می شود. این قتل ها باعث بوجود آمدن تنش میان [[خاندان فری|فری ها]]، بولتون ها، [[خاندان مندرلی|مندرلی ها]] و دیگر خاندان های شمال در قلعه می گردد که سرانجام منجر به نزاع و جدل می شود.{{رف|ربا|51}} | |||
تیان به جنگل خدایان فرار می کند و ایمایی از چهره [[برن استارک]] را در [[ویروود|درخت رودبند]] می بیند. او بطور موقت سلامت عقلانی اش را با شنیدن زمزمه اسمش توسط درخت باز می یابد.{{رف|ربا|46}} | |||
«[[منس رایدر|آبل]]» خواننده مقیم وینترفل و 6 عروس های نیزه که در قالب خدمتکار مسئول برخی قتل های کذایی هستند تا از سردرگمی بوجود آمده برای آزاد کرد «آریا استارک» استفاده کنند. آنها تیان را مخفی کرده و با وجود بی میلی تیان، از او تقاضای کمک می کنند. در آخر تیان و جین موفق به فرار می شوند و توسط [[مورس آمبر]] دستگیر می شوند. او نیز آنها را به قرارگاه ارتش استنیس که چند روز با آنجا فاصله دارد، می فرستد.{{رف|ربا|51}} [[آشا گریجوی|آشا]] که اسیر استنیس است بخاطر شکنجه های رمسی به سختی تیان را می شناسد.{{رف|ربا|62}}}} | |||
=== بادهای زمستان === | === بادهای زمستان === | ||
{{اسپویلر|تیان اکنون زندانی [[استنیس براتیون]] است که قصد دارد او را برای تسکین لردهای شمالی که خواستار مرگ تیان به خاطر قتل [[برن استارک|برن]] و [[ریکان استارک|ریکان]] هستند، اعدام کند. استنیس می خواهد تیان را به سبب اینکه ممکن است اطلاعات مفیدی در مورد روس و رمسی بولتون داشته باشد برای مدتی زنده نگه دارد. پس از اینکه تلاش های [[اشا گریجوی|آشا]] برای آزادی او با فدیه با شکست روبرو می شود، او استنیس را بر می انگیزد که تیان را آنگونه که [[ادارد استارک]] اعدام می کرد، و با گردن زدن وی مقابل یک [[درخت قلب]] اعدام کند. این عمل احتمالاً در تلاش برای رهایی تیان از درد و رنج سوختن در آتش به عنوان قربانی [[رلور]] انجام شده است.{{رف|بز|تیان}} | |||
}} | |||
== نقل قول های تیان == | |||
{{نقل قول|استارک خاکستریه و گریجوی سیاه، ولی ظاهرا هردومون اهل باد هستیم.{{رف|نش|11}}}} | |||
{{نقل قول|وقتی دنیا پر کساییه که مشتاقن در برابرت تواضع نشون بدن، متواضع بودن حماقته.{{رف|نش|24}}}} | |||
{{نقل قول|گراز می تونه دندوناش رو نگه داره، و خرس هم پنجه هاش رو. هیچی کشنده تر از یه پر خاکستری غاز نیست.{{رف|یش|55}}}} | |||
== نقل قول های تیان در نقش ریک == | |||
{{نقل قول|من اون نیستم، من «خائن» نیستم. [[پرنس وینترفل (تیان گریجوی)|اون تو وینترفل مرد]]. اسم من [[ریک]] ه، ریک هم قافیه با فریک(عجیب الخلقه){{رف|ربا|32}}|تیان گریجوی به [[باربری ریسول]]}} | |||
{{نقل قول|تیان خودش را در حالی یافت که نمی دانست باید دعا کند یا نه. اگر دعا کنم آیا [[خدایان کهن]] دعای مرامی شنوند؟ آنها خدایان او نبودند، هیچوقت نبوده اند. او آهن زاده بود، پسر [[پایک]]، خدای او [[خدای مغروق]] جزایر بود ... ولی [[وینترفل]] فرسنگ ها از دریا به دور بود. از زمانی که یک خدا دعایش را شنیده بود یک عمر می گذشت. او نمی دانست که بود یا چه بود، چرا هنوز زنده بود، اصلاً چرا به دنیا آمده بود. | |||
«تیان» صدایی زمزمه کرد. سرش بالا آمد. «کی بود؟» همه چیزی که می دید درختان و مهی بود که آنها را می پوشاند. صدا به آرامی خش خش برگها و به سردی نفرت بود. صدای یک خدا یا یک روح. چند نفر [[نبرد وینترفل|روزی]] که او وینترفل را گرفت مردند؟ چند نفر دیگه روزی که اون رو از دست داد؟ روزی که تیان گریجوی مرد تا دوباره به عنوان ریک متولد شود. ریک، ریک، هم قافیه با شریک (ضجه)(جیغ/shriek).{{رف|ربا|46}}|افکار تیان در مقابل [[درخت قلب]]}} | |||
{{نقل قول|[[راب استارک|راب]]، کسی که بیشتر از پسران [[بیلون گریجوی]] برای او برادر بود، به قتل رسیده در [[عروسی سرخ]]، سلاخی شده به دست [[خاندان فری|فری ها]]. من باید پیشش می بودم. من کجا بودم؟ من باید با راب می مردم.{{رف|ربا|46}}|تیان گریجوی در حال به خاطر آوردن [[عروسی سرخ]]}} | |||
== نقل قول ها درباره تیان == | |||
{{نقل قول|'''آشا:''' به نفعته چیزی که راجع به انتخاب خدمه بهت گفتم رو به کار بگیری. اگه به خودت زحمت می دادی که کمی راجع به [[سیگرین]] بدونی، من نمی تونستم دستت بندازم. 10 سال یه [[خاندان استارک|گرگ]] بودی و اومدی اینجا تو جزیره ها تا شاهزاده بازی در بیاری ولی هیچ چیز و هیچ کس رو نمیشناسی. چرا کسی باید بخاطرت بجنگه یا بمیره؟<br />'''تیان:''' چون من شاهزاده بحقشونم.<br />'''آشا:''' طبق قانون [[سرزمین های سبز]] ممکنه، ولی ما اینجا قانون های خودمون را داریم. نکنه یادت رفته؟{{رف|نش|24}}|[[آشا گریجوی]] به تیان}} | |||
{{نقل قول|لرد پدرت هر اون چه که می تونست برای تربیت تیان انجام داد، ولی من می ترسم که که تلاش هاش دیر و ناکافی بوده باشند.{{رف|نش|46}}|استاد [[لوین]] به [[برن استارک]]}} | |||
{{نقل قول|خب، من مثل تو جنگجوی بزرگی نیستم برادر، سر ها رو بالای دروازه هات دیدم. راتسشو بگو، کدومشون بهتر جنگید؟ [[برن استارک|چلاقه]] یا [[ریکان استارک|بچهه]]؟{{رف|نش|56}}|[[آشا گریجوی]] به تیان}} | |||
{{نقل قول|'''رودریک:''' 10 سال تحت قیمومیت [[خاندان استارک|استارک ها]] بودی.<br />'''تیان:''' من بهش می گم گروگان و زندانی<br />'''رودریک:''' پس شاید بهتر بود لرد [[ادارد]] به دیوار های سیاهچال زنجیرت می کرد. عوضش اون کنار پسرهاش بزرگت کرد، پسرای شیرینی که قصابیشون کردی. و شرم همیشگی من که هنر جنگیدن رو بهت یاد دادم. باید به جای اینکه شمشیر به دستت بدم اونو تو شکمت فرو می کردم.{{رف|نش|66}}|سر [[رودریک کسل]] به تیان}} | |||
{{نقل قول|وقتی بهم گفتن [[وینترفل]] سقوط کرده، می خواستم بی درنگ به شمال برم، می خواستم [[برن استارک|برن]] و [[ریکان استارک|ریکان]] رو آزاد کنم، ولی فکر کردم ... هیچ وقت فکر نمی کردم تیان واقعاً بهشون آسیب برسونه. اگه من ...{{رف|یش|14}}|[[راب استارک]] به [[کتلین تالی]]}} | |||
{{نقل قول|اگه تیان بجای پسرای لرد [[ریکار کاراستارک|کاراستارک]] می مرد چند تا مشکل پیش نمیومد؟{{رف|یش|45}}|افکار [[کتلین تالی]]}} | |||
== خانواده == | |||
{{شجره نامه گریجوی}} | |||
== منابع و یادداشت ها == | == منابع و یادداشت ها == | ||
{{منابع|3}} | {{منابع|3}} | ||
{{شخصیت های اصلی}} | |||
[[رده:شخصیت های اصلی]][[رده:نجیب زادگان]][[رده:شخصیت های جزایر آهن]][[رده:خاندان گریجوی]][[رده:خواجگان]] | |||
[[en:Theon Greyjoy]] | [[en:Theon Greyjoy]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۰۱
تیان گریجوی اثر Amoka | |
| |
القاب | تیان خائن ریک |
---|---|
عنوان | پرنس وینترفل کاپیتان فاحشه دریا لرد جزایر آهن (طبق قوانین سرزمین های سبز) |
خاندان | خاندان گریجوی |
فرهنگ | آهن زاده |
تولد | در سال 279 پس از ورود اگان [۱] در پایک |
کتاب(ها) | بازی تاج و تخت (ظاهر شده) نزاع شاهان (راوی) یورش شمشیرها (یاد شده) ضیافت کلاغ ها (یاد شده) رقصی با اژدهایان (راوی) بادهای زمستان (راوی) |
| |
بازیگر | الفی الن |
سریال | فصل اول | فصل دوم | فصل سوم| فصل چهارم | فصل پنجم | فصل ششم | فصل هفتم |
تیان گریجوی، تنها پسر زنده و وارث مسلم لرد بیلون گریجوی است که با پایان شورش گریجوی به عنوان گروگان به قیمومیت لرد ادارد استارک درآمد. تیان در کتاب نزاع شاهان شخصیتی دارای فصل می شود. الفی الن بعنوان تیان در سریال به ایفای نقش می پردازد.[۲]
شخصیت و ظاهر
- این مجموعه از تصاویر را نیز ببینید.
تیان به تکبر و لبخند مغرورانه اش شهره است. او جوانی 19 ساله، لاغر، تیره و خوش سیماست.[۳]
تاریخچه
تیان پسری 10 ساله بود که شورش پدرش درهم شکست و برادرانش، [رودریک گریجوی[|رودریک]] و مارون کشته شدند؛ واقعه ای که او را وارث خاندان گریجوی و جزایر آهن کرد. از آن زمان وی به مدت 9 سال به عنوان گروگان تحت قیمومیت ادارد استارک در وینترفل بزرگ شده است.[۴] او به همراه کودکان استارک بزرگ شد و تمامی حوزه های تادیب را در کنار آنها فرا گرفت. رابطه او با استارک ها توام با احترام است. در حالی که وی راب استارک را دوستی نزدیک و همچون برادر می پندارد. اگر چه نسبت به جان اسنو، دیگر بیگانه ی خانواده، عداوت می ورزد. تیان خواستار ستایش و تایید استارک هاست ولی معمولاً احساس نارضایتی می کند. وی کمانداری ماهر است.[۵]
حوادث اخیر
بازی تاج و تخت
تیان هنگامی که پسران استارک اعدام گرد را مشاهده می کنند حاضر است و پس از اعدام به سر او لگدی می زند.[۳] وی پس از اینکه لرد ادارد "ند" استارک برای تصدی مقام دست راهی بارانداز پادشاه می شود در وینترفل باقی می ماند. در طی این مدت، تیان برن را از دست گروهی از وحشی ها و فراریان نگهبانان شب نجات می دهد، ولی راب استارک این عمل او را به خاطر به خطر انداختن جان برن نقد می کند.[۶] این واقعه تیان را آزرده خاطر می کند، اگر چه پس از وقوع جنگ پنج پادشاه تیان همرزم معتمد راب می گردد. او در نبرد کمپ ها در کنار راب می جنگد و در ویسپرینگ وود به خاطر نزدیک شدن به جیمی لنیستر حین مبارزه به خود می بالد.[۷]
نزاع شاهان
راب که اکنون پادشاه شمال و ترایدنت است، تیان را به خانه اش، جزایر آهن می فرستد تا به پدرش، لرد بیلون گریجوی، پادشاهی جزایر آهن را در ازای حمله به کمک کشتی های بلندشان به سواحل لنیستر ها پشنهاد دهد. بیلون و ارون گریجوی روش های شمالی تیان را نکوهش کرده و پیشنهاد راب را رد می کنند.[۹] بعدها، تیان خواهرش آشا را ملاقات می کند؛ او که تحت هویتی جعلی با او لاس می زند (برای او طنازی می کند)، با این کار وی را تحقیر می نماید. تیان از نقشه های بیلون برای حمله به شمال مطلع می گردد ولی جایگاهی کم اعتبار دریافت می کند.[۱۰]
تیان تحت نظارت ارون و داگمر کلفت جو 8 کشتی با ماموریت غارت ساحل سنگی را فرماندهی می کند. او با کاپیتانی فاحشه دریا چندین روستا را غارت می کند و در کنترل افرادش با مشکلاتی مواجه می شود. وقتی خرگوش های وحشی بنفرد تالهارت برای جلوگیری از او، پیشروی می کنند، تیان به کمین شان می نشیند و آنها را شکست می دهد. به اصرار ارون، او بازماندگان را به عنوان پیشکش برای خدای مغروق، غرق می کند. تیان که از وظایفش ناراضی است و به آشا برای تصرف دیپ وود موت حسادت می کند، نقشه ای طرح می کند تا بر خلاف دستورات وینترفل را تسخیر کند. او داگمر کلفت جو را متقاعد می سازد تا با لشکر کشی به سمت تورهن اسکور، پادگان (لشکریان) وینترفل را بیرون بکشد.[۱۱] تیان با گروهی کوچک به وینترفل حمله کرده و بر نگهبانان باقی مانده آن فائق می آید.[۱۲]
تیان با تحت کنترل داشتن وینترفل، برن و ریکان استارک را گروگان می گیرد. تیان در کنترل ساکنان وینترفل که بسیاری شان برای وی آشنا هستند با مشکلاتی روبرو می شود. او «ریک» را از سیاهچال قلعه آزاد کرده و به خدمت می گیرد. استاد لوین نیز به تیان خدمت می کند و از او خواهش می کند که رعفت و بردباری به خرج دهد. برن و ریکان موفق می شوند تا با کمک اشااُشا، هودور، میرا و جوجن رید فرار کنند. تیان از پی گیری رد پسرها باز می ماند. او به توصیه ریک دو پسر دیگر از آسیاب اکورن واتر را که حدوداً همسن برن و ریکان بودند، می کشد و اجسادشان را به جای استارک ها جا می زند.[۱۳]
هنگامی که مرگ هایی مرموز برای آن دسته از افراد تیان که جزو گروه جستجو بودند(گلمار، آگار و گینیر) شروع به رقم خوردن می کنند، فارلن بی هیچ مدرکی از سوی تیان مقصر دانسته می شود. فارلن در آستانه اعدام با یادآوری اینکه لرد ادارد شخصاً اعدام هایش را انجام می داد تیان را مجبور به انجام این عمل می کند. اگر چه تیان از این حقیقت آگاه است که فارلن قتلی مرتکب نشده است، بلکه در حقیقت ریک با اطلاع تیان سه آهن زاده را برای محفوظ کردن راز «اجساد استارک ها» کشته است.[۱۴]
در همین زمان، سر رودریک کسل، داگمر کلفت جا را از تورهن اسکور پس زده است. وقتی بازگشت پادگان (لشکریان) وینترفل در آینده نزدیک عیان می گردد، تیان برای کمک به آشا متوسل می شود. او با افرادش سر می رسد ولی به تیان می گوید که آهن زاده ها هرگز در حفظ قلعه های محصور در خشکی موفق نخواهند بود. او وینترفل را با باقی گذاشتن گروهی از افرادش ترک می گوید و تیان را نیز به انجام چنین کاری توصیه می کند. تیان از اینکه حتی بزگترین موفقیتش نیز در میان شمالی ها و آهن زاده ها برایش احترامی به همراه نیاورده به سطوح می آید و در ناامیدی غرق می شود.
تیان پیش از سر رسیدن لشکر تحت فرماندهی رودریک ، ریک را به دنبال کمک از دردفورت آزاد می سازد. در آغاز مذاکره با رودریک، مطلع می شود که لقب «تیان خائن» را کسب کرده است. تیان به عنوان آخرین حربه رودریک را تهدید می کند که در صورت حمله به وینترفل، دخترش بث را به دار می آویزد. لوین تیان را در حالی که در انتظار تصمیم رودریک است برای پیوستن به نگهبانان شب قانع می کند، جایی که گناهانش بخشیده می شوند و می تواند احترام کسب کند. گرچه قبل از این که تیان بتواند تسلیم شود نیروهای بولتون سر می رسند و قوای رودریک را طی حمله ای غافلگیرانه در هم می شکنند. هنگامی که تیان قصد تشکر از «ریک» را دارد، خدمتکار هویت واقعی اش یعنی رمسی اسنو را آشکار می سازد، تیان را زندانی کرده و وینترفل را به آتش می کشد.[۱۵]
یورش شیشیرها
لرد روس بولتون اندکی قبل از عروسی خونین تکه ای از پوست تیان را به پادشاه راب استارک و مادرش، کتلین تالی، تحویل می دهد. طبق گزارشات، تیان در دردفورت در حال پوست کنده شدن توسط رمسی اسنو، حرامزاده بولتون است.[۱۶]
ضیافت کلاغ ها
اکثر آهن زاده ها من جمله خواهر تیان، آشا، او را مرده می پندارند.[۱۷]
رقصی با اژدهایان
بادهای زمستان
نقل قول های تیان
” استارک خاکستریه و گریجوی سیاه، ولی ظاهرا هردومون اهل باد هستیم.[۹] “
” وقتی دنیا پر کساییه که مشتاقن در برابرت تواضع نشون بدن، متواضع بودن حماقته.[۱۰] “
” گراز می تونه دندوناش رو نگه داره، و خرس هم پنجه هاش رو. هیچی کشنده تر از یه پر خاکستری غاز نیست.[۲۵] “
نقل قول های تیان در نقش ریک
” من اون نیستم، من «خائن» نیستم. اون تو وینترفل مرد. اسم من ریک ه، ریک هم قافیه با فریک(عجیب الخلقه)[۲۶] “ —تیان گریجوی به باربری ریسول
” تیان خودش را در حالی یافت که نمی دانست باید دعا کند یا نه. اگر دعا کنم آیا خدایان کهن دعای مرامی شنوند؟ آنها خدایان او نبودند، هیچوقت نبوده اند. او آهن زاده بود، پسر پایک، خدای او خدای مغروق جزایر بود ... ولی وینترفل فرسنگ ها از دریا به دور بود. از زمانی که یک خدا دعایش را شنیده بود یک عمر می گذشت. او نمی دانست که بود یا چه بود، چرا هنوز زنده بود، اصلاً چرا به دنیا آمده بود. «تیان» صدایی زمزمه کرد. سرش بالا آمد. «کی بود؟» همه چیزی که می دید درختان و مهی بود که آنها را می پوشاند. صدا به آرامی خش خش برگها و به سردی نفرت بود. صدای یک خدا یا یک روح. چند نفر روزی که او وینترفل را گرفت مردند؟ چند نفر دیگه روزی که اون رو از دست داد؟ روزی که تیان گریجوی مرد تا دوباره به عنوان ریک متولد شود. ریک، ریک، هم قافیه با شریک (ضجه)(جیغ/shriek).[۲۲]
“ —افکار تیان در مقابل درخت قلب
” راب، کسی که بیشتر از پسران بیلون گریجوی برای او برادر بود، به قتل رسیده در عروسی سرخ، سلاخی شده به دست فری ها. من باید پیشش می بودم. من کجا بودم؟ من باید با راب می مردم.[۲۲] “ —تیان گریجوی در حال به خاطر آوردن عروسی سرخ
نقل قول ها درباره تیان
” آشا: به نفعته چیزی که راجع به انتخاب خدمه بهت گفتم رو به کار بگیری. اگه به خودت زحمت می دادی که کمی راجع به سیگرین بدونی، من نمی تونستم دستت بندازم. 10 سال یه گرگ بودی و اومدی اینجا تو جزیره ها تا شاهزاده بازی در بیاری ولی هیچ چیز و هیچ کس رو نمیشناسی. چرا کسی باید بخاطرت بجنگه یا بمیره؟
تیان: چون من شاهزاده بحقشونم.
آشا: طبق قانون سرزمین های سبز ممکنه، ولی ما اینجا قانون های خودمون را داریم. نکنه یادت رفته؟[۱۰]“ —آشا گریجوی به تیان
” لرد پدرت هر اون چه که می تونست برای تربیت تیان انجام داد، ولی من می ترسم که که تلاش هاش دیر و ناکافی بوده باشند.[۱۲] “ —استاد لوین به برن استارک
” خب، من مثل تو جنگجوی بزرگی نیستم برادر، سر ها رو بالای دروازه هات دیدم. راتسشو بگو، کدومشون بهتر جنگید؟ چلاقه یا بچهه؟[۱۴] “ —آشا گریجوی به تیان
” رودریک: 10 سال تحت قیمومیت استارک ها بودی.
تیان: من بهش می گم گروگان و زندانی
رودریک: پس شاید بهتر بود لرد ادارد به دیوار های سیاهچال زنجیرت می کرد. عوضش اون کنار پسرهاش بزرگت کرد، پسرای شیرینی که قصابیشون کردی. و شرم همیشگی من که هنر جنگیدن رو بهت یاد دادم. باید به جای اینکه شمشیر به دستت بدم اونو تو شکمت فرو می کردم.[۱۵]“ —سر رودریک کسل به تیان
” وقتی بهم گفتن وینترفل سقوط کرده، می خواستم بی درنگ به شمال برم، می خواستم برن و ریکان رو آزاد کنم، ولی فکر کردم ... هیچ وقت فکر نمی کردم تیان واقعاً بهشون آسیب برسونه. اگه من ...[۲۷] “ —راب استارک به کتلین تالی
” اگه تیان بجای پسرای لرد کاراستارک می مرد چند تا مشکل پیش نمیومد؟[۷] “ —افکار کتلین تالی
خانواده
ناشناسی از خاندان استون تری | کوئلون | ناشناسی از خاندان ساندرلی | ناشناسی از خاندان پایپر | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بیلون | آلانیس هارلا | یورون «چشم زاغی» | ویکتاریون | یوریگان | ارون | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هارلون | کوئنتون | دانل | رودریک | مارون | آشا | تیان | رابین | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع و یادداشت ها
- ↑ او در ده سالگی از پایک برده شد و ده را نحت قیمومیت گذراند.
- ↑ بازی تاج و تخت/ بازیگران و عوامل
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ بازی تاج و تخت، فصل 1، برن.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 4، ادارد.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 55، کتلین.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 37، برن.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ یورش شمشیرها، فصل 45، کتلین.
- ↑ سریال بازی تاج و تخت، فصل 2، قسمت 2، سرزمین شب.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ نزاع شاهان، فصل 11، تیان.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ نزاع شاهان، فصل 24، تیان.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 37، تیان.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ نزاع شاهان، فصل 46، برن.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 50، تیان.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ نزاع شاهان، فصل 56، تیان.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ نزاع شاهان، فصل 66، تیان.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 49، کتلین.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 12، سرسی.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ رقصی با اژدهایان، فصل 37، شاهزاده وینترفل (ریک IV).
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل 12، ریک.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 20، ریک.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل 51، تئون I.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ رقصی با اژدهایان، فصل 46، روحی در وینترفل (ریک VI).
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 62، قربانی (آشا III).
- ↑ بادهای زمستان، فصل تیان.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 55، جان.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 32، ریک.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 14، کتلین.
|