رینیرا تارگرین

رینیرا تارگرین (Rhaenyra Targaryen) که در جوانی با لقب لذت قلمرو شناخته می‌شد و بعدها به نام شهبانوی نیم‌ساله نامیده شد،[۲] نخستین فرزند شاه ویسریس تارگرین اول (Viserys I Targaryen) بود. رینیرا تنها فرزند زنده شاه ویسریس تارگرین اول از همسر نخستش، ملکه اما ارن (Aemma Arryn) از خاندان ارن (House Arryn) بود. در هشت سالگی به عنوان وارث پدرش معرفی شد و در حالی بزرگ شد که انتظار داشت نخستین شهبانوی فرمانروای وستروس (Westeros) شود. رینیرا یک اژدهاسوار (dragonrider) بود که اژدهایش سیراکس (Syrax) نام داشت.[۲][۴]

رینیرا تارگرین
6-Rhaenyra.jpg
رینیرا تارگرین، اثر آمُک ©
اطلاعات شخصی
دوران حکومت سال ۱۲۹ پس از ورود اگان – سال ۱۳۰ پس از ورود اگان (مدعی تاج)
تاجگذاری سال ۱۲۹ پس از ورود اگان، در دراگون استون (Dragonstone)[۱]
نام کامل رینیرا از خاندان تارگرین، نخستین بانوی نامش
القاب دلشاد قلمرو (Realm’s Delight)[۲]
روسپی دراگون استون (The whore of Dragonstone)[۲]
مگار پستان‌دار (King Maegor with teats)[۲]
ملکه نیم‌ساله (The Half-Year Queen)[۲]
رینیرا غاصب (Rhaenyra the Pretender)[۲]
ملکه رینیرا (Queen Rhaenyra)[۲]
ملکه اژدها (The dragon queen)[۲]
ملکه روسپی (The bitch queen)[۲]
سایر عناوین شاهدخت (Princess)
شاهدخت دراگون استون (Princess of Dragonstone)[۳]
ملکه آندال‌ها، روینار و نخستین انسان‌ها (Queen of the Andals, the Rhoynar, and the First Men) (مدعی)[۱]
تولد سال ۹۷ پس از ورود اگان پس از فتح در بارانداز پادشاه (King’s Landing).
مرگ روز بیست و دوم ماه دهم سال ۱۳۰ پس از ورود اگان (در ۳۳ سالگی) در دراگون استون (Dragonstone).
دفن — در —.
فرهنگ مردمان سرزمین تاج (Crownlander)
خانواده
خاندان سلطنتی خاندان تارگرین (House Targaryen)
شاه قبلی ویسریس تارگرین اول (Viserys I Targaryen)
وارث جیسریس ولاریون (Jacaerys Velaryon)
جافری ولاریون (Joffrey Velaryon)
اگان تارگرین سوم (Aegon III Targaryen)
شاه بعدی اگان تارگرین دوم (Aegon II Targaryen)
ملکه
شوهر سر لینور ولاریون (Laenor Velaryon) (نخستین)
شاهزاده دیمون تارگرین (Daemon Targaryen) (دومین)
فرزندان با لینور:
جیسریس ولاریون (Jacaerys Velaryon)
لوسریس ولاریون (Lucerys Velaryon)
جافری ولاریون (Joffrey Velaryon)
----
با دیمون:
اگان تارگرین سوم (Aegon III Targaryen)
ویسریس تارگرین دوم (Viserys II Targaryen)
ویسنیا تارگرین (مرده به دنیا آمد)
پدر ویسریس تارگرین اول (Viserys I Targaryen)
مادر ائما ارن (Aemma Arryn)
نشان سه‌سر اژدهای سرخ خاندان تارگرین روی زمینه سیاه، ربع‌بندی‌شده با نشان خاندان ارن (ماه و شاهین) و خاندان ولاریون (اسب دریایی نقره‌ای روی سبز دریایی)
ارجاعات
کتابها جهان یخ و آتش (The World of Ice & Fire) (ذکرشده)
آتش و خون (Fire & Blood) (ذکرشده)
ظهور اژدها (The Rise of the Dragon) (ذکرشده)
شاهزاده سرکش (The Rogue Prince) (ذکرشده)
شاهزاده و ملکه (The Princess and the Queen) (ذکرشده)
شوالیه پرچمی (The Hedge Knight) (ذکرشده)
توفانی از شمشیرها (A Storm of Swords) (ذکرشده)
جشنی برای کلاغ‌ها (A Feast for Crows) (ذکرشده)
رقصی با اژدهایان (A Dance with Dragons) (ذکرشده)
بازیگر اما دارسی (Emma D'Arcy)
میلی آلكوك (Milly Alcock) (جوانی)
سریال خاندان اژدها (House of the Dragon) – فصل ۱ و ۲

ادعای او بر تخت آهنین (Iron Throne) توسط برادر ناتنی کوچکترش اگان تارگرین دوم (Aegon II Targaryen) به چالش کشیده شد و همین موضوع موجب آغاز جنگ داخلی معروف به رقص اژدهایان (Dance of the Dragons) شد. او مادر دو پادشاه بود،[۵] اگان تارگرین سوم (Aegon III Targaryen) و ویسریس تارگرین دوم (Viserys II Targaryen).

نشان شخصی رینیرا همان نشان مرسوم خاندان تارگرین (اژدهای سه‌سر سرخ بر زمینه سیاه) بود که با نشان ماه و شاهین خاندان ارن (برای مادرش اما ارن) و نشان اسب دریایی نقره‌ای بر زمینه سبز دریایی خاندان ولاریون (House Velaryon) (برای نخستین همسرش لینور ولاریون (Laenor Velaryon) و همچنین برای کل خاندان ولاریون که از اصلی‌ترین حامیانش بودند) ترکیب شده بود. در طول رقص، جناح او از همین نشان شخصی به عنوان پرچم جنگی خود استفاده می‌کرد.[۶]

در اقتباس تلویزیونی خاندان اژدها (House of the Dragon)، رینیرا توسط اما دارسی (Emma D'Arcy) و در جوانی توسط میلی آلکاک (Milly Alcock) به تصویر کشیده شده است.[۷]

ظاهر و شخصیت

رینیرا تارگرین (Rhaenyra Targaryen) ظاهر والیریایی خاندانش را داشت و موهای نقره‌ای-طلایی خود را مانند ملکه ویسنیا تارگرین (Visenya Targaryen) به صورت بافته‌ای بلند می‌بست.[۸] رینیرا کودکی زودرس، باهوش، جسور و زیبا بود.[۳][۹] در چهارده سالگی، توسط عمویش شاهزاده دایمون تارگرین (Daemon Targaryen)، زیباترین دوشیزه در تمام هفت پادشاهی (Seven Kingdoms) اعلام شد.[۳] رینیرا سینه‌های بزرگی داشت، اما هیچ‌گاه وزن اضافه‌ای را که از بارداری‌هایش به دست آورده بود از دست نداد و در بیست سالگی پس از سومین بارداری‌اش چاق و کلفت‌کمر شده بود.[۳]

رینیرا مغرور و سرسخت بود و در دهان کوچک او نوعی لجبازی نمایان می‌شد. هرچند می‌توانست دلنشین باشد، اما به سرعت خشمگین می‌شد و هیچ توهینی را فراموش نمی‌کرد. او از نامادری‌اش، ملکه الیسنت های تاور (Alicent Hightower) کینه داشت،[۲] اما نسبت به بانوی لینا ولاریون (Laena Velaryon) «علاقه‌مند و بیش از آن» بود.[۱۰]

رینیرا همیشه لباس‌های فاخر می‌پوشید و به مخمل‌های بنفش و شرابی و دانتل طلایی میریشی (Myrish) با نقش‌های پیچیده علاقه داشت. بالاتنه‌اش اغلب با مرواریدها و الماس‌ها می‌درخشید و همیشه انگشترهایی بر دستانش داشت. هر زمان مضطرب می‌شد، انگشترها را بی‌وقفه دور انگشتانش می‌چرخاند. در طول رقص اژدهایان، او تاج پدرش ویسریس تارگرین اول (Viserys I Targaryen) را بر سر داشت، تاجی که نخستین بار توسط شاه جیهریس تارگرین اول (Jaehaerys I Targaryen) استفاده شده بود.[۲]

تاریخچه

روزهای اولیه

 
رینیرا نوزاد به خانواده‌اش معرفی می‌شود (از چپ به راست: ویسریس، ائما، رینیرا، بایلون و دیمون)، اثر [https://www.instagram.com/jota.saraiva.art/ جوتا سارایوا]

رینیرا در سال ۹۷ پس از ورود اگان زاده شد، او تنها فرزند زندهٔ شاه ویسریس تارگرین اول از همسر نخستش، بانو ائما از خاندان ارن بود. رینیرا دو برادر داشت که هر دو در گهواره درگذشتند.[۳]

رینیرا در سن هفت سالگی اژدهاسوار (dragonrider) شد، هنگامی که بر پشت یک اژدهای جوان به آسمان پرواز کرد و او را سیراکس نام نهاد. یک سال بعد، در هشت سالگی، رینیرا ساقی جام برای پدرش شد و او را بر سر میز، در میدان‌های مسابقه و در دربار همراهی می‌کرد. از آن زمان به بعد، شاه ویسریس به ندرت بدون رینیرا دیده می‌شد.[۳]

در سنین جوانی، رینیرا شیفتهٔ عمویش، شاهزاده دیمون تارگرین شد. آن شاهزاده ماجراجو اغلب از سفرهایش در آن سوی دریای باریک برای او هدایای عجیب می‌آورد. در طی جشن جلوس ویسریس تارگرین اول، سر کریستون کول با خلع سلاح کردن دیمون در نبرد نمایشی پیروز شد. آن شوالیه تاج افتخار را به رینیرا تقدیم کرد و از دختر هفت ساله درخواست لطف در میدان نبرد کرد. هنگامی که کریستون در سال ۱۰۵ پس از ورود اگان به گارد پادشاهی پیوست، رینیرا شیفتهٔ او شد و او را «شوالیه سفیدش» نامید. ویسریس نیز اجازه داد آن شوالیه جذاب به عنوان سپر و محافظ شخصی رینیرا خدمت کند. از آن پس، کول همواره نشان رینیرا را در میدان به تن داشت و در رویدادهای عمومی از او پاسداری می‌کرد.[۳]

اواخر سال ۱۰۵ پس از ورود اگان، مادر رینیرا، ائما، در هنگام زایش برادر دوم رینیرا، شاهزاده بایلون درگذشت، که او نیز یک روز بعد مرد. سپس شاه ویسریس، رینیرا را به عنوان وارث خود اعلام کرد و تمام لردهای هفت پادشاهی را واداشت تا به او سوگند وفاداری یاد کنند و قول دهند که از حقوق جانشینی‌اش پاسداری نمایند. افزون بر این، رینیرا به عنوان شاهزاده دراگون استون نامیده شد.[۳]

شاه ویسریس در سال ۱۰۶ پس از ورود اگان با بانو آلیسنت های تاور ازدواج کرد و در آغاز، رابطهٔ نامادری و دخترخواندگی میان آنان نیکو بود. اما این امر دگرگون شد، زمانی که آلیسنت دو پسر برای شاه به دنیا آورد، اگان در سال ۱۰۷ پس از ورود اگان و ایمند در سال ۱۱۰ پس از ورود اگان، ولی ویسریس هیچ‌یک از آنان را وارث خویش اعلام نکرد. مردم همچنان درباره جانشینی از ویسریس می‌پرسیدند، اما شاه از گفت‌وگو در این باره سر باز می‌زد. سر اتو های تاور، پدر آلیسنت و دست پادشاه ویسریس، به سبب اصرار بیش از حد بر این موضوع از دربار دور شد. اما حتی پس از رفتن او، آشکارا دو جناح در دربار شکل گرفت: جناح ملکه و جناح شاهدخت.[۳]

در سال ۱۱۱ پس از ورود اگان، تورنی بزرگی در بارانداز پادشاه به مناسبت پنجمین سالگرد ازدواج شاه ویسریس با ملکه آلیسنت برگزار شد. در میهمانی گشایش، ملکه لباسی سبز بر تن داشت، در حالی که شاهدخت رینیرا به شکلی نمایشی در سرخ و سیاه خاندان تارگرین ظاهر شد. این موضوع مورد توجه قرار گرفت و از آن پس رسم شد که هنگام سخن گفتن از جناح ملکه و جناح شاهدخت، آنان را به ترتیب «سبزها» و «سیاهان» بنامند. سیاهان در تورنی کامیاب‌تر بودند، چرا که کریستون، با نشان رینیرا، همهٔ قهرمانان ملکه را از اسب به زیر کشید، از جمله دو پسرعموی او و برادر کوچکش، سر گویین های تاور.[۲]

به روایت سپتون یوستاس، پیش از رسیدن رینیرا به شانزده سالگی، او بکارت خود را به عمویش، شاهزاده دیمون، از دست داد؛ پس از آنکه وی او را فریفت. اما روایت دلقک ماشروم رسواتر است، چرا که او ادعا می‌کند دیمون به رینیرا درس‌هایی درباره چگونگی اغوا و خشنود ساختن یک مرد داد، درس‌هایی که ماشروم اصرار دارد خودش نیز در آن‌ها شرکت داشته است. ماشروم همچنین ادعا کرد که دیمون رینیرا را در هیئت یک پسرک خدمتکار، به‌طور پنهانی از اتاق‌هایش بیرون می‌برد و به فاحشه‌خانه‌های خیابان ابریشم می‌کشاند، تا او بتواند عمل عشق‌ورزی را مشاهده کند و «هنرهای زنانه» را از روسپی‌ها بیاموزد. روایت ماشروم با روایت یوستاس تفاوت دارد، چرا که ماشروم مدعی است رینیرا طی این درس‌ها همچنان باکره مانده بود. به گفتهٔ ماشروم، رینیرا این درس‌ها را از دیمون دریافت کرد زیرا او دل‌بستهٔ کریستون کول بود و می‌خواست که وی او را به چشم یک زن بنگرد. هر کدام از این روایات که درست باشد، (استاد اعظم رانسیتر تنها ادعا می‌کند که آن دو برادر با یکدیگر مشاجره کردند)، شاه ویسریس برادرش را به تبعید فرستاد.[۳]

شاهزاده خانم حاکم دراگون استون

 
شاهدخت رینیرا در شانزده سالگی، اثر ماگالی ویلنُو در جهان یخ و آتش

رینیرا در سن شانزده سالگی، در سال ۱۱۳ پس از ورود اگان، مالکیت دراگون استون را به دست گرفت. او مورد توجه بسیاری از لردها و نجیب‌زادگانی قرار گرفت که در پی ازدواج با وی و جلب نظرش بودند. پسران لردهای خاندان بلک‌وود و خاندان برکن بر سر شاهدخت دراگون استون با هم دوئل کردند، هنگامی که او در سال ۱۱۲ پس از ورود اگان از تری‌دنت دیدار کرد، و آن‌که «دلقک فری» نامیده می‌شد، خواستار ازدواج با او گردید. شوالیه‌های دوقلو جیسون و تایلند لنیستر در کاسترلی راک خواستگاری‌اش کردند و همچنین پسران لردهای خاندان اوکهارت، خاندان تارلی، خاندان تالی و خاندان تایرل نیز او را خواستگاری کردند. سر هاروین استرانگ، پسر لرد لیونل استرانگ، نیز شاهدخت را درباری کرد. شاه ویسریس تارگرین اول به ازدواج دخترش با شاهزاده کورِن مارتل می‌اندیشید تا دورن را به هفت پادشاهی بیاورد، در حالی که ملکه آلیسنت های تاور ازدواج میان رینیرا و پسر ارشدش، شاهزاده اگان تارگرین را در نظر داشت.[۳]

اما رینیرا در سال ۱۱۴ پس از ورود اگان با سر لینور ولاریون ازدواج کرد، هرچند این امر تنها با تهدید ویسریس به گرفتن جایگاه وارث تخت آهنین از او ممکن شد؛ چرا که رینیرا احساس نمی‌کرد نیازی به ازدواج با مردی همچون لینور داشته باشد. گفته شده شاهدخت به پدرش اظهار داشت: «برادران ناتنی من بیشتر به مذاق او خواهند خورد.» نزدیک‌ترین دوست لینور، سر جافری لون‌موث، در جریان تورنی عروسی به دست سر کریستون کول کشته شد. لینور بیشتر وقت خود را در های‌تاید می‌گذراند، در حالی که همسرش ترجیح می‌داد در دربار بماند. رینیرا دلبستگی بسیاری به خواهر لینور، بانو لینا ولاریون داشت که پس از مرگ همسر نخستش، بانو ریا رویس، با شاهزاده دیمون تارگرین ازدواج کرده بود.[۳]

لینور و رینیرا سه پسر با یکدیگر داشتند: شاهزادگان جیسریس «جیس»، لوسریس «لوک» و جافری «جاف» ولاریون. شایعه بود که این پسران در حقیقت از معشوق رینیرا، هاروین استرانگ، معروف به «شکننده‌استخوان» هستند. هر سه با موهای قهوه‌ای، چشمان قهوه‌ای و چهره‌هایی «معمولی» مانند دماغ پهن (pug nose) به دنیا آمدند. حال آن‌که لینور و رینیرا هر دو موهای نقره‌ای-طلایی و چشمان بنفش والریایی داشتند و لینور نیز دارای بینی عقابی (aquiline nose) بود.[۳][۲] اصل و نسب واقعی سه فرزند ارشد رینیرا همچنان نامشخص باقی مانده است.[N ۱] علی‌رغم این شایعات، هیچ تردیدی نبود که شاه ویسریس قصد داشت رینیرا جانشین او شود و پسرانش پس از او جانشین وی گردند. به فرمان شاهی، به هر یک از پسران ولاریون رینیرا در گهواره یک تخم اژدها داده شد. آنان که در پدری ایشان تردید داشتند ادعا کردند تخم‌ها هرگز نخواهند گسست؛ با این حال، همه شکافتند و در نهایت هر سه پسر به اژدهاسواران (dragonriders) بدل شدند. سپتون یوستاس نوشته است که شاه ویسریس، جیس را بر زانوی خود نشاند در حالی که بر تخت آهنین به دادرسی می‌پرداخت و گفت: «روزی این جایگاه از آن تو خواهد بود، پسرک.»[۳]

 
شاهزاده سرکش و دلشاد قلمرو، اثر افکالویس

در سال ۱۲۰ پس از ورود اگان، لینا ولاریون، همسر شاهزاده دیمون تارگرین، پس از زایمانی نافرجام درگذشت. در مراسم خاکسپاری او، نزاعی میان پسر آلیسنت، ایمند تارگرین، و پسران رینیرا درگرفت؛ چرا که ایمند آنان را حرام‌زاده‌های خاندان استرانگ خواند. در این نزاع کودکان، ایمند یک چشم خود را از دست داد، هنگامی که لوک برای دفاع از جیس با کارد ضربه زد. هرچند آلیسنت خواستار آن شد که چشم لوک در عوض درآورده شود، و رینیرا تقاضا داشت ایمند «به سختی» بازخواست شود تا منبع این شایعات فاش گردد، شاه ویسریس اعلام کرد که عذرخواهی کودکان برای صلح کافی است. شاه همچنین فرمانی صادر کرد که هر کس شایعهٔ استرانگ را منتشر کند، قطع زبان خواهد شد، و دستور داد هاروین استرانگ از دراگون استون به هرنهال برود. پس از آن، آتشی عظیم در هرنهال، هاروین و پدرش لیونل، دست پادشاه، را کشت. در حالی که برخی این آتش را ناشی از نفرین هرنهال می‌دانستند، شایعات دیگر دیمون، لرد کورلیس ولاریون، برادر کوچک‌تر هاروین، لریس استرانگ، یا حتی ویسریس را مسئول می‌دانستند. در همان سال، همسر رینیرا، سر لینور ولاریون، نیز در نزاعی با همراه و معشوق شایعه‌شده‌اش، سر کارل کوری، کشته شد.[۳]

کمتر از شش ماه پس از مرگ‌های لینا، لینور و هاروین، رینیرا به‌طور پنهانی با عمویش، شاهزاده دیمون، که کارکشته‌ترین جنگاور زمان خود بود، در دراگون استون ازدواج کرد. سپتون یوستاس ادعا کرده که آن دو به‌طور پنهانی پیمان زناشویی بستند تا ویسریس نتواند ازدواج را ممنوع کند، در حالی که ماشروم گفته است دیمون، در سی و نه سالگی، پیش از ازدواج، شاهدخت بیست و سه ساله را بارور کرده بود. خبر ازدواجشان رسوایی بزرگی در دربار بارانداز پادشاه برانگیخت و پدر رینیرا را به خشم آورد. شاه ویسریس با خشم اعلام کرد که چنین ازدواجی، به این زودی پس از مرگ همسر دیمون و شوهر رینیرا، توهینی به یاد و خاطره آنان است، و مدتی زمان برد تا ویسریس و دیمون آشتی کنند. سال با تولد نخستین پسر رینیرا و دیمون پایان یافت، شاهزاده اگان جوان‌تر، که با چشمان بنفش و موهای نقره‌ای کم‌رنگ دیده به جهان گشود. پسر دیگری نیز در سال ۱۲۲ پس از ورود اگان زاده شد که به نام ویسریس، به یاد پدر رینیرا، نام گرفت.[۳]

در سال ۱۲۶ پس از ورود اگان، رینیرا استدلال کرد که پسر دومش، لوکرس، باید رسماً وارث دریفت‌مارک نامیده شود. با این حال، چندین عموزادهٔ کوچک‌تر خاندان ولاریون بی‌ثمر به تخت آهنین شکایت بردند که پسران او در حقیقت حرام‌زاده‌هایی از هاروین استرانگ‌اند و هیچ ادعایی بر دریفت‌مارک ندارند. شاه ویسریس سخنان آنان را در سکوت سنگین شنید، و پس از صدور فرمان برای بریدن زبانشان، لغزید و دستش تا استخوان بر تخت آهنین بریده شد. استاد اعظم ملوس در درمان شاه ناتوان بود، و او از تب ناشی از عفونت رنج کشید و بیم آن می‌رفت که بمیرد. ویسریس تنها زمانی بهبود یافت که رینیرا استاد خاص خود، جراردیس، را فرستاد تا زخم‌های پدرش را درمان کند.[۳][۱۱]

رقص اژدهایان

مقاله اصلی: رقص اژدهایان

 
سیاهان، اثر Naomimakesart ©

رینیرا وارث برگزیدهٔ پدرش، شاه ویسریس تارگرین اول، بود که می‌خواست او جانشینش شود. مقصود ویسریس با اعلامیه‌ای از وصیت او تأیید شده بود.[۳] اما هنگامی که ویسریس در سال ۱۲۹ پس از ورود اگان درگذشت، سر اتو های تاور، دست پادشاه، و سر کریستون کول، لرد فرمانده گارد پادشاهی و شاید معشوق پیشین رینیرا، از وصیت شاه سر باز زدند و به جای او ناپسری رینیرا، پسر ملکه آلیسنت های تاور، اگان دوم را که ده سال از او جوان‌تر بود، تاج‌گذاری کردند.[۲] این امر جنگ داخلی تارگرین، موسوم به رقص اژدهایان را برانگیخت، جنگی که در آن اژدهاسواران (dragonriders) به نبرد با یکدیگر برخاستند.[۱۲] در طول جنگ، رینیرا بر پشت اژدهای خویش، سیراکس، می‌جنگید.[۱۳][۲]

در هنگام مرگ پدرش، رینیرا در دراگون استون به انتظار زایش ششمین فرزندش بود. سبزها در بارانداز پادشاه اطمینان یافتند که خبر مرگ ویسریس به او نرسد تا زمانی که هوادارانش در قلعه سرخ کشته یا زندانی شده و تاج‌گذاری اگان دوم انجام گرفته بود. هنگامی که خبر به رینیرا رسید، او خشمگین شد و به درد زایمان زودرس افتاد و دختری ناقص و مرده، ویسنیا، به دنیا آورد. رینیرا این فاجعه را به دشمنانی نسبت داد که تاجش را ربوده بودند. او به شتاب مراسم تاج‌گذاری رینیرا تارگرین را برگزار کرد. ورود سر استفان دارکلین از گارد پادشاهی به دراگون استون، به همراه شماری دیگر از هواداران، جشن گرفته شد، زیرا تاج شاه جهیریس اول و ویسریس را با خود آوردند. رینیرا به دست شوهر و عمویش، شاهزاده دیمون تارگرین، با تاج پدرش تاج‌گذاری شد. هنگامی که خبر تاج‌گذاری او به بارانداز پادشاه رسید، به او شرایطی پیشنهاد شد که اگر ادعایش را رها کند، رینیرا و فرزندانش همچنان بر دراگون استون حکم خواهند راند، اما او نپذیرفت، زیرا می‌دانست جنگ ناگزیر است.[۱]

برای به‌دست آوردن پشتیبانی بیشتر جهت ستاندن تخت آهنین (Iron Throne) از برادرش، رینیرا پسرش جیس را بر پشت اژدها برای مذاکره با خاندان ارن، خاندان ماندرلی و خاندان استارک فرستاد، و پسرش لوک را برای گفتگو با لرد بروس براتیون در استورمز اند. سفر لوک امن‌تر انگاشته می‌شد، اما او به استورمز اند رسید و دریافت که ایمند تارگرین، پسر کوچک‌تر آلیسنت، پیش از او آنجاست. ایمند، بر پشت ویگار، لوک را بر فراز خلیج شکننده کشتی کشت، هنگامی که او پس از ناکامی در جلب وفاداری لرد بروس قصد ترک داشت. خبر مرگ لوک مادرش را سخت درهم شکست.[۱][۱۴]

 
ملکه رینیرا در دوران رقص اژدهایان، اثر داگلاس ویتلی در آتش و خون

رینیرا پایتخت را گرفت و نزدیک به نیم سال بر تخت نشست. با فتح شهر، رینیرا اصرار داشت جایگاه پدرش را تصاحب کند، و پس بر تخت آهنین نشست و شبانه‌روز عریضه‌های بخشش و وفاداری را از کسانی که در قلعه سرخ بودند، پذیرفت. هرچند رینیرا در زره بود، سپتون یوستاس، که طرفدار اگان دوم بود، ادعا کرد حاضران دیدند تخت چندین بریدگی بر پاها و دست چپ او نهاد. خون چکنده را نشانه‌ای می‌دانستند که تخت او را نپذیرفته و روزهای فرمانروایی‌اش اندک خواهد بود.[۱۵] یوستاس همچنین می‌گوید رینیرا هر بار که بر تخت آهنین می‌نشست، بیش از پیش خود را می‌برید و در دوران اقامتش در بارانداز پادشاه فربه‌تر و شکمباره‌تر شد.[۱۶]

مردم بارانداز پادشاه در آغاز از بازگشت رینیرا به عنوان فرمانروا استقبال کردند، زیرا هرگز دل‌خوشی از اگان تارگرین دوم و برادرش ایمند نداشتند. رینیرا پس از به‌قدرت‌رسیدن، شوالیه‌های تفتیش‌گر (knights inquisitor) را برای پیگرد کسانی که به فرار اگان یاری رسانده بودند گسیل داشت. سرهای آویخته بر میخ‌های دروازه روز به روز بیشتر می‌شد و اگرچه شاه فقید ویسریس تارگرین اول خزانه را در مرگ خود سرشار از طلا گذاشته بود، خزانه در زمان تسلط رینیرا به‌کلی تهی بود، زیرا سبزها سه‌چهارم طلا را برای امان برده و بقیه را پیش از سقوط پایتخت خرج کرده بودند. رینیرا به شدت به سکه نیاز داشت و لرد بارتیموس سلتیگار، استاد سکه تازه‌اش، مالیات‌های نو بر مردم نهاد که روز به روز افزایش یافت. مردم فرودست (smallfolk) آرام‌آرام از او روی گرداندند و سرانجام او را «مگار پستان‌دار» خواندند. اصطلاح «پستان‌های مگار» یک قرن پس از آن در بارانداز پادشاه به دشنامی رایج بدل شد.[۱۶]

پس از شنیدن ماجرای دو خائن (Two Betrayers)، رینیرا بدگمان شد و دو تخم‌اژدهایی بازمانده، سر ادام ولاریون و دختر نتلز را خائن خواند، تصمیمی که پیامدهای فاجعه‌باری داشت. دست پادشاه او، لرد کورلیس ولاریون، که ادام را وارث خود نامیده بود، به موقع او را آگاه کرد تا سوار بر اژدهایش سی‌اسموک بگریزد. این امر به بازداشت کورلیس انجامید و ناوگان خاندان ولاریون را واداشت تا از آرمان رینیرا دست بردارد.[۱۶][۱۷]

برای کشتن دختر نتلز (Nettles)، ملکه رینیرا نامه‌ای به لرد منفرید موتون (Manfryd Mooton) فرستاد و به او فرمان داد که دختر را بکشد. اما لرد موتون سر باز زد، چرا که نتلز تحت حمایت حق میزبانی (guest right) بود. او بیم داشت شاهزاده دیمون تارگرین (Daemon Targaryen) اگر فرمان رینیرا را اجرا کنند، آنان را بکشد، ولی همچنین می‌دانست که سرپیچی از فرمان رینیرا او را خائن به تاج و تخت خواهد ساخت. منفرید که تأکید داشت شاهان ویسریس تارگرین اول (Viserys I Targaryen) و جیهیریس تارگرین اول (Jaehaerys I Targaryen) هرگز چنین چیزی را مطالبه نکرده بودند، پس از آنکه نتلز و دیمون از زیر سقف او رفتند، تصمیم گرفت وفاداری خود را به اگان تارگرین دوم (Aegon II Targaryen) تغییر دهد.[۱۶]

به‌زودی یک شورش بارانداز پادشاه (رقص اژدهایان) (Riot of King's Landing (Dance of the Dragons)) در بارانداز پادشاه برخاست، پس از خودکشی هلاِنا تارگرین (Helaena Targaryen) که نزد مردم فرودست (smallfolk) محبوب بود. بسیاری گفتند که او به فرمان رینیرا کشته شد. این‌که چنین داستانی به‌آسانی باور شد، نشان می‌داد شهر چه اندازه از رینیرا روی‌گردان شده است. شورش‌ها به‌سرعت به یورش به اژدها‌چال (storming of the Dragonpit) و مرگ پسرش جاف ولاریون (Joffrey Velaryon) انجامید.[۱۷]

پس از این رخداد، رینیرا گریز به دراگون استون (Flight to Dragonstone) از بارانداز پادشاه گریخت، و پس از مرگ همهٔ فرزندان دیگرش، اجازه نمی‌داد اگان (Aegon III Targaryen) از نظرش دور شود. وحشت‌زده و ناامید، او در گذر از روس‌بی (Rosby)، استوک‌ورث (Stokeworth) و داسکندیل (Duskendale) پیر و رنگ‌پریده به نظر می‌رسید. رینیرا ناگزیر شد تاج (crown) خود را بفروشد تا سکه‌ای فراهم کند و کرایهٔ سفر بر عرشهٔ یک کشتی بازرگانی براووسی (Braavosi) به نام ویولاند (Violande) را بپردازد. هنگامی که به دراگون استون رسید، رینیرا به دست سر آلفرد بروم (Alfred Broome) خیانت شد؛ مردان او باقیماندهٔ گارد ملکه (Queensguard) را کشتند. سپس ناپسری‌اش، اگان تارگرین دوم (Aegon II Targaryen)، او را در دراگون استون به اژدهای خود، سان‌فایر (Sunfyre)، خوراک داد.[۲][N ۲]

میراث

 
اما دارسی (Emma D'Arcy) در نقش رینیرا در خاندان اژدها (House of the Dragon)

سه پسر ارشد رینیرا همگی در نبردهای رقص اژدهایان (Dance of the Dragons) کشته شدند، اما دو پسر کوچک‌ترش، فرزندان او از شوهر دومش، شاهزاده دیمون تارگرین (Daemon Targaryen)، از جنگ داخلی جان سالم به در بردند. جنگ زمانی پایان یافت که اگان دوم (Aegon II) در سال ۱۳۱ پس از ورود اگان بدون وارث نرینه درگذشت، و جانشین او پسر بزرگ‌تر رینیرا و دیمون، اگان سوم (Aegon III Targaryen) شد؛ پسری که مرگ مادرش به دست اژدها را به چشم دیده بود.[۱۰] پسر دوم رینیرا از شاهزاده دیمون نیز بعدها به پادشاهی رسید و به نام ویسریس دوم (Viserys II Targaryen) شناخته شد، چرا که هر دو پسر برادرش، دارون اول (Daeron I Targaryen) و بیلور اول (Baelor I Targaryen)، بدون فرزند درگذشتند.[۱۸]

یاد رینیرا همچنان مناقشه‌برانگیز است: برای برخی او خائنی بود که کوشید تاج برادرش را غصب کند،[۱۹] و برای برخی دیگر او وارث برحق شاه ویسریس تارگرین اول (Viserys I Targaryen) بود.[۱۲]

رویدادهای اخیر

طوفان شمشیرها (A Storm of Swords)

استنیس براتیون (Stannis Baratheon) هنگام برشمردن شخصیت‌های تاریخی که به جرم خیانت کشته شدند، رینیرا را نزد داوس سی‌ورث (Davos Seaworth) یاد می‌کند.[۱۹]

جشن کلاغ‌ها (A Feast for Crows)

آریان مارتل (Arianne Martell) رینیرا را به‌عنوان توجیهی برای نقشه‌اش جهت تاجگذاری میرسلا براتیون (Myrcella Baratheon) یاد می‌کند.[۱۲]

رقصی با اژدهایان (A Dance with Dragons)

دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen) به یاد رقص اژدهایان (Dance of the Dragons) می‌افتد و اینکه اگان سوم (Aegon III Targaryen) دیده بود چگونه مادرش به دست اژدهای عمویش خورده شد.[۲۰]

نقل قول‌های رینیرا

رینیرا: برادر عزیز. امید داشتم که مرده باشی.

اگان: بعد از تو. تو بزرگ‌تر هستی.[۲]

—رینیرا و اگان تارگرین دوم (Aegon II Targaryen) در نوشته‌های گیلدین (Gyldayn)

نقل قول‌هایی درباره رینیرا

من صلحی شرافتمندانه به او پیشنهاد دادم، و آن روسپی به صورتم تف انداخت. آنچه اکنون رخ می‌دهد بر گردن خودش است.[۲]

اگان تارگرین دوم (Aegon II Targaryen) در نوشته‌های گیلدین (Gyldayn)

دیمون بلک‌فایر (Daemon Blackfyre)، برادران خاندان توین (House Toyne)، پادشاه کرکس (Vulture King)، استاد اعظم هارت (Grand Maester Hareth)... خائنان همیشه با جانشان تاوان داده‌اند... حتی رینیرا تارگرین. او دختر یک پادشاه (Viserys I Targaryen) و مادر دو (Aegon III Targaryen) دیگر (Viserys II Targaryen) بود، اما به سبب کوششی که برای غصب تاج برادرش (Aegon II Targaryen) کرد، به مرگ یک خائن کشته شد.[۱۹]

استنیس براتیون (Stannis Baratheon) به داوس سی‌ورث (Davos Seaworth)

ویسریس نخست (Viserys I Targaryen) قصد داشت دخترش رینیرا پس از او فرمان براند، انکار می‌کنی؟ اما همان‌گاه که شاه در حال مرگ بود، لرد فرمانده گارد پادشاهی (Criston Cole) تصمیم گرفت که باید جز این باشد.[۱۲]

آریان مارتل (Arianne Martell) به آریس اوکهارت (Arys Oakheart)

خانواده

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
جیهیریس تارگرین اول
 
الیسانه تارگرین
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
جوسلین باراتیون
 
ایمون تارگرین (پسر جیهیریس اول)
 
دایلا تارگرین (دختر جیهیریس اول)
 
رودریک ارین
 
بایلون تارگرین (پسر جیهیریس اول)
 
الیسا تارگرین
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کورلیس ولاریون
 
رینیس تارگرین (دختر ایمون)
 
 
 
 
 
ائما ارین
 
ویسریس تارگرین اول
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آلیسنت های‌تاور
 
دیمون تارگرین[Note ۱]
 
ریا رویس
 
اگان تارگرین (پسر بایلون)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لینا ولاریون
 
دیمون تارگرین[Note ۱]
 
لنور ولاریون
 
رینيرا تارگرین
 
دیمون تارگرین[Note ۱]
 
پسرِ مرده‌زاده
 
بایلون تارگرین (پسر ویسریس اول)
 
اگان دوم تارگرین
 
هلاِنا تارگرین
 
ایموند تارگرین
 
دارون تارگرین (پسر ویسریس اول)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
بایلا تارگرین
 
رینا تارگرین (دختر دیمون)
 
نوزادِ مرده‌زاده
 
جاکریس ولاریون
 
لوسریس ولاریون
 
جافری ولاریون
 
ویسریس دوم تارگرین
 
ویسینیا تارگرین (دختر دیمون)
 
اگان سوم تارگرین
 
جیهیرا تارگرین
 
جیهیریس تارگرین (پسر اگان دوم)
 
میلور تارگرین
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
یادداشت‌ها:
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ شاهزاده دیمون تارگرین از سال 97 پس از ورود اگان تا سال 115 پس از ورود اگان با بانو ریا رویس، از سال 115 پس از ورود اگان تا سال 120 پس از ورود اگان با بانو لینا ولاریون، و از سال 120 پس از ورود اگان تا سال 130 پس از ورود اگان با شاهدخت رینيرا تارگرین ازدواج کرده بود.


پشت صحنه

در پیش‌نویس‌های اولیهٔ شجره‌نامه‌ای که جورج آر. آر. مارتین (George R. R. Martin) برای خاندان تارگرین (House Targaryen) نوشت، رینیرا چندین شوهر نخستین متفاوت داشت. در نخستین پیش‌نویس، او به ازدواج یکی از خاندان لنیستر‌ (House Lannister) درآمده بود، که هیچ فرزندی از او نداشت.[۲۱] پیش‌نویس تازه‌تر، که جزئیاتش در بازی ترانه یخ و آتش: نقش‌آفرینی (A Song of Ice and Fire Roleplaying) تولیدشده توسط گرین رونین پابلیشینگ (Green Ronin Publishing) ذکر شد، بیان می‌کرد شوهر او لیونل استرانگ (Lyonel Strong)، لرد هارن هال (Lord of Harrenhal) و دست پادشاه (Hand of the King) بوده است، که از او سه پسر بی‌نام داشت. این بازی نقش‌آفرینی همچنین می‌گوید خاندان استرانگ از بزرگ‌ترین پشتیبانان رینیرا در دوران رقص بودند و هر سه پسرش در جنگ کشته شدند.[۲۲][۲۳] در پیش‌نویس نهایی، همان‌گونه که در شاهزاده سرکش (The Rogue Prince)، جهان یخ و آتش (The World of Ice & Fire) و آتش و خون (Fire & Blood) آمده است، رینیرا نخست با لینور ولاریون (Laenor Velaryon) ازدواج کرده بود که از او سه پسر داشت: (جیسریس (Jacaerys Velaryon)، لوسریس (Lucerys Velaryon) و جافری (Joffrey Velaryon)) که همگی شایعه می‌شد در حقیقت فرزندان سر هاروین استرانگ (Harwin Strong)، پسر لرد لیونل استرانگ، بودند.[۱۰][۱۱][۳]

نسخهٔ اولیهٔ پیوست بازی تاج و تخت (A Game of Thrones-Appendix) از بازی تاج و تخت (A Game of Thrones) رینیرا را یک سال بزرگ‌تر از اگان تارگرین دوم (Aegon II Targaryen) معرفی می‌کرد. تا سال ۲۰۰۶، جورج آر. آر. مارتین نظر خود را تغییر داد و فاصلهٔ سنی میان آن دو را ده سال قرار داد، زیرا این بهترین تناسب برای داستانی بود که قصد داشت روایت کند. افزون بر این، رینیرا و اگان همیشه قرار بود ناتنی باشند، با مادری از خاندان ارن (House Arryn) و خاندان های تاور (House Hightower) به ترتیب. [۲۴]

نکات

  1. از آنجا که مادر رینیرا از خاندان ارن و مادربزرگ لینور از خاندان براتیون بود، این احتمال وجود دارد که جیس، لوک و جاف ویژگی‌های ظاهری‌شان را از خویشاوندان دورتر به ارث برده باشند، نه والدینشان.
  2. بر اساس شاهزاده و ملکه (The Princess and the Queen)، شاه اگان دوم فرمان داد که رینیرا هرگز ملکه نبوده و در همهٔ تواریخ و اسناد درباری تنها با عنوان «شاهدخت» یاد شود. با این حال، در آتش و خون (Fire & Blood) هیچ اشاره‌ای به چنین فرمانی نشده است.

منابع و یادداشت ها

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ شاهزاده و ملکه،مرگ اژدهایان - سیاهان و سبزها.
  2. ۲٫۰۰ ۲٫۰۱ ۲٫۰۲ ۲٫۰۳ ۲٫۰۴ ۲٫۰۵ ۲٫۰۶ ۲٫۰۷ ۲٫۰۸ ۲٫۰۹ ۲٫۱۰ ۲٫۱۱ ۲٫۱۲ ۲٫۱۳ ۲٫۱۴ ۲٫۱۵ ۲٫۱۶ ۲٫۱۷ ۲٫۱۸ شاهزاده و ملکه.
  3. ۳٫۰۰ ۳٫۰۱ ۳٫۰۲ ۳٫۰۳ ۳٫۰۴ ۳٫۰۵ ۳٫۰۶ ۳٫۰۷ ۳٫۰۸ ۳٫۰۹ ۳٫۱۰ ۳٫۱۱ ۳٫۱۲ ۳٫۱۳ ۳٫۱۴ ۳٫۱۵ ۳٫۱۶ ۳٫۱۷ ۳٫۱۸ شاهزاده و ملکه،وارثان اژدها - مسئله جانشینی.
  4. Bad reference param1.
  5. یورش شمشیرها، فصل 36، داوس.
  6. Bad reference param1.
  7. HBO.com: بازیگران و شخصیت‌های خاندان اژدها
  8. So Spake Martin: ملکه نیک آلیسان و رینیرا (۱۸ ژوئن ۲۰۰۶)
  9. Bad reference param1.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ Bad reference param1.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Bad reference param1.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ ضیافتی برای کلاغ هاBad reference param2.
  13. رقصی با اژدهایانBad reference param2.
  14. شاهزاده و ملکه،مرگ اژدهایان - پسری در برابر پسری.
  15. شاهزاده و ملکه،مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و زرین.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ ۱۶٫۳ شاهزاده و ملکه،مرگ اژدهایان - پیروزی رینیرا.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ شاهزاده و ملکه،مرگ اژدهایان - سرنگونی رینیرا.
  18. بازی تاج و تخت، ضمیمه.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ یورش شمشیرهاBad reference param2.
  20. رقصی با اژدهایانBad reference param2.
  21. asoiaf.westeros.org: [https://asoiaf.westeros.org/index.php?/topic/147116-fire-and-blood-volume-1/&page=19&tab=comments#comment-8210344 FIRE AND BLOOD Volume 1 (July 21, 2018)]
  22. Bad reference param1.
  23. asoiaf.westeros.org: [https://asoiaf.westeros.org/index.php?/topic/34958-the-asoiaf-wiki-thread/&do=findComment&comment=8453392 Comment by Ran regarding the canonicity of the Green Ronin RPG (November 23, 2019)]
  24. Westeros.org: [https://www.youtube.com/watch?v=a46ISMKyMLQ Odds and Ends 01] (4 July, 2024)