تایوین لنیستر
| در حال ترجمه این موضوع توسط کاربر:Samiano در حال ترجمه است. این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند. |
اثر Amoka | |
| |
القاب | شیر لنیستر شیر پیر |
---|---|
عنوان | لرد کسترلی راک ناجی شهر(برای بارانداز پادشاه) |
خاندان | خاندان لنیستر |
تولد | در سال 244 پس از ورود اگان[۱] |
مرگ | در |
همسر | جوانا لنیستر |
کتاب(ها) | بازی تاج و تخت(حضور دارد) نزاع شاهان(حضور دارد) |
| |
بازیگر | چارلز دنس |
سریال | فصل اول فصل دوم |
تایوین لنیستر (Tywin Lannister) لرد کسترلی راک (Casterly Rock)، سپر لنیسپورت (Shield of Lannisport) و محافظ غرب (Warden of the West) است. او حکمران خاندان لنیستر و یکی از قدرتمندترین لردهای وستروس است، و همچنین پدر سرسی، جیمی و تیریون لنیستر است. او فرزندانش جیمی و سرسی را دوست دارد اما از تیریون بیزار است. بخشی از تنفر تایوین نسبت به تیریون به خاطر نقص ظاهری اوست، اما او همچنین تیریون را به خاطر مرگ همسر عزیزش جوانا، که در هنگام تولد تیریون درگذشت، نیز مقصر میداند، همانطور که او را به خاطر فاحشه های مکررش ننگ خاندان لنیستر میداند.
شخصیت و ظاهر
تایوین لنیستر مردی حسابگر، باهوش، با سیاست، بی رحم و کنترل گر است. او زندگی خودش را به حفظ اعتبار لنیستر ها و اطمینان از محترم شمردن و ترسیدن از خاندان لنیستر اختصاص داده است. تایوین ثابت کرده که فرمانده ای قابل و سیاستمداری زیرک است و دارای حضوری بسیار قدرتمند همراه با نگاهی نا خوشایند است که باعث میشود کمتر مردانی از او روی گردان شوند.
تایوین بلند قامت، لاغر و مردی چهارشانه است که در دهه پنجاه زندگی اش به سر میبرد. او از زمانی که موهای سرش رو به کم پشت شدن کرد سر خود را اصلاح شده نگه میدارد، اما انبوهی از ریشهای طلایی رنگ دارد و همچنین دارای چشمانی سبز به همراه رگه هایی طلایی است. در نبرد، او زره ای قرمز و طلایی رنگ درخشانی به همراه شنلی از پارچه طلایی رنگ میپوشد.[۲]
تاریخچه
دوران جوانی
تایوین فرزند تایتوس لنیستر (Tytos Lannister) است. در مورد دوران کودکی تایوین چیز زیادی نمیدانیم، با این حال دوران جوانی او در شکل گیری شخصیت و ذهن او نقش داشته است. تایوین مجبور بود تماشا کند که چگونه به خاطر کار های پدرش خاندان قدرتمندشان رو به تباهی میرود. پدر او در حالی که فردی با تواضع و خوش طینت بود، اما اراده ضعیفی داشت و مشتاق خرسند ساختن دیگران بود، وام هایی که میداد پس داده نمیشد و پرچمدارانش او را به تمسخر می گرفتند و آشکارا از او سر پیچی می کردند. شاید یکی از مهم ترین لحظات برای تایوین درک معنای قدرت بود، زمانی بود که پدرش در تلاش برای سرکوب پرچمدار سرکششان، لرد تاربک (Tarbeck)، تنها او را زندانی کرد. همسر لرد تاربک در جواب عمل تایتوس سه تن از لنیستر ها را اسیر گرفت و تهدید کرد که در صورت عدم بازگشت شوهرش به آنها آسیب خواهد رساند. تایوین به پدرش پیشنهاد داد تا لرد تاربک را سه قسمت کنند و در برابر هر یک از لنیستر های اسیر شده یکی از تکه ها را به همسر او تحویل دهند اما تایتوس خوش طینت تر از آن بود که چنین کاری را انجام دهد. در نتیجه او در برابر خواسته بانو تاربک تسلیم شد و ضعف بیشتری را برای جایگاه خاندانشان به ارمغان آورد.[۳]
در نتیجه حماقت پدرش تایوین لنیستر دیگر هیچ گاه نخندید چرا که او نسب به خنده بی اعتماد شده بود، به این خاطر که در جوانیش خنده های زیادی را شنیده بود که پدرش و خاندانشان را هدایت میکرد. اگر چه که تایوین در جوانیش به ندرت لبخند میزد اما پس از مرگ هسرش دیگر حتی لبخند هم نمیزد.[۱]
در قدرت
اعتبار خاندان لنیستر به خاطر ضعف پدر تایوین، تایتوس (Tytos)، خدشه دار شده بود.[۴] تایوین مجبور بود تا با گام هایی ظالمانه اقدام به اصلاح شرایط کند و افتخار و ثروتی که رو به ویرانی بود را بار دیگر به خاندانشان بازگرداند. تایوین خود را موضف کرد تا دو خاندان سرکش تاربک (Tarbeck) و رین (Reyne) را به خاطر سرپیچیشان مجازات و سرکوب کند. او بسیار ظالمانه برخورد کرد و دو خاندان را به طور کامل نابود و منقرضشان کرد، و قلعه های ویران و در هم شکسته آنها را همانطور رها کرد تا شاهدین خاموشی باشند برای نشان دادن عاقبت افرادی که قدرت کسترلی راک (Casterly Rock) را به تمسخر میگیرند.[۵] خشونتی که تایوین برای سرکوب خاندان رین (House Reyne) از خود نشان داد الهام بخش ترانه ای به نام «باران های کستمیر» (Rains of Castamere) شد که برای ادای دین به این رویداد نوشته شده است. زمانی که لرد فارمن (Farman) از فیر کسل (Faircastle) سرکشی کرد، تایوین فرستاده ای را به همراه یک عود نزد او فرستاد و در عوض نامه فرستاده او یک بار آهنگ باران های کستمیر برای لرد فارمن نواخت، در نتیجه لرد دیگر هیچ مشکلی بوجود نیاورد.
سرانجام زمانی که پدر تایوین، تایتوس (Tytos) در هنگام رفتن برای ملاقات معشوقه اش در اثر حمله قلبی مرد،[۶] تایوین تبدیل به لرد کسترلی راک (Casterly Rock) و محافظ غرب (Warden of the West) شد. پس از مرگ پدرش، تایوین معشوقه او را در حالی یافت که یکی از لباس های مادر مرحوم او را به تن داشت. زنی عامی و دختر یک شمع فروش، که معشوقه تایتوس شده بود و او را در تسلط کامل خودش داشت، او به شوالیه های خاندان دستور میداد، کارکنان را عزل و نصب میکرد و خدش را از جواهرات همسر مرحوم تایتوس بهره مند می ساخت.[۴] تایوین پیش از تبعید او از سرزمین های غربی (Westerlands)، او را وادار ساخت تا برهنه و زاری کنان از خیابان های لنیسپورت (Lannisport) عبور کند و به هر فردی که بر می خورد اعتراف کند که یک فاحشه و یک دزد است.[۶]
تایوین با دختر عمویش جوانا لنیستر (Joanna Lannister) ازدواج می کند و بر مبنا تمامی اطلاعات عروسی او یکی از شادترین عروسی ها بوده است. جنا لنیستر (Genna Lannister) میگوید که تایوین در روز ازدواجش با جوانا لبخند زده بوده است.[۱] گفته میشود که اگر چه تایوین تمامی هفت پادشاهی (Seven Kingdoms) را اداره می کرده است (به عنوان دست) اما در خانه این جوانا بود که او را اداره می کرد. جوانا به او فرزندان دو قلویی هدیه میکند و او امیدوار بود که یکی از آن دو لرد کسترلی راک و دیگری ملکه وستروس (Westeros) بشود، اما در یک بد بیاری بزرگ هسر عزیزش در هنگام به دنیا آوردن تیریون (Tyrion) از دنیا میرود. با مرگ جوانا تایوین در هم میشکند و پس از او دیگر هیچ گاه ازدواج نمیکند. گریون لنیستر (Gerion Lannister) یک بار به برادر زاده اش تیریون میگوید که بهترین بخش از تایوین به همراه جوانا مرده است.[۷]
توانایی های تایوین توجه پادشاه ایریس تارگرین دوم (Aerys II Targaryen) را به جلب میکند، کسی که تحت تاثیر وارث جوان و توانای کسترلی راک (Casterly Rock) قرار گرفته میگیرد و او را در سن بیست سالگی به عنوان دست پادشاه (Hand of the King) منصوب میکند. تایوین خودش را به عنوان یک مدیر شایسته اثبات میکند و به مدت بیست سال همرا با صلح و فراوانی موقعیتش را حفظ میکند. برخی از مردم به تمسخر میگفتند که در حقیقت این تایوین است که دارد قلمرو را اداره میکند نه پادشاه. این ها زمانی به پایان رسید که پارانویای ایریس افزایش پیدا کرد و حسادت او منجر به ایجاد اختلافات تلخی میان آن دو شد. به گفته سر باریستان سلمی (Barristan Selmy)، ایریس در هنگام حیات همسر تایوین به او تمایل داشته است و همین موضوع سبب افزایش اختلاف میان آن دو شد. پس از این که ایریس از ازدواج سرسی (Cersei) با وارثش، شاهزاده ریگار (Prince Rhaegar)، خودداری کرد و پسر پانزده ساله و وارث ارزشمند تایوین، جیمی (Jaime) را به عنوان عضوی از گارد پادشاه (Kingsguard) برگزید، او متوجه شد که انگیزه پادشاه از این کار گروگان گرفتن جیمی بوده است تا از او در برابر تایوین استفاده کند. تایوین به برخی بهانه های ناچیز از موقعیتش استفا داد و به کسترلی راک بازگشت.
قیام رابرت و پس از آن
زمانی که قیام رابرت آغاز شد، لرد تایوین در کسترلی راک (Casterly Rock) خاموش نشست و صبر کرد، او دستور پادشاه ایریس (Aerys) مبنی بر فراخواندن ارتشش را نادیده گرفت و تا پس از پیروزی قاطعانه رابرت براتیون (Robert Baratheon) در نبرد ترایدنت (Battle of the Trident) بی طرف باقی ماند. پس از نبرد، تایوین همه نیروهایش را جمع کرد و به سمت پایتخت حرکت کرد. پس از اینکه ایریس توسط استاد اعظم پایسل متقاعد شد که تایوین برای کمک به او آمده است، دستور داد تا دروازه های شهر را بر روی تایوین بگشایند. نیرو های سرزمین های غربی اقدام به غارت شهر کردند. ایریس پیش از ورود نیروهای تایوین به قلعه سرخ (Red Keep)، توسط جیمی (Jaime) کشته شد، اما گرگور کلگان (Gregor Clegane) و آموری لورچ (Amory Lorch)، شوالیه های سوگند خورده ی تایوین به دستور او، همسر شاهزاده ریگار (Rhaegar)، الیا از دورن (Elia of Dorne) و دو فرزند کودک او رینیس (Rhaenys) و اگان (Aegon) را به قتل رساندند. تایوین اجساد مقتولین را به خاطر پنهان کردن بهتر بدن خونینشان در رداهای قرمز لنیستری پیچید و به عنوان نشانه ای از وفاداری به رابرت براتیون پیشکش کرد. چند سال بعد هنگامی که پسرش تیریون از او پرسید که چرا اجازه نداد تا خود رابرت دست هایش را به خون آنان آلوده کند، او پاسخ داد:
” ما دیر به رابرت ملحق شدیم و این عمل برای نشان دادن وفاداریمان ضروری بود. زمانی که من آن اجساد را در پای تخت آهنین (Iron Throne) گذاشتم دیگر هیچ مردی نمیتوانست تردید کند که ما خاندان تارگرین (House Targaryen) را برای همیشه ترک نکرده ایم. آرامش خاطر خاطر رابرت قابل لمس بود، چرا که حتی احمق مثل او هم زمانی که فهمید فرزندان ریگار مرده اند متوجه شد که اکنون تخت آهنین برای او امن است. با این حال، او خودش را یک قهرمان میدید و قهرمانان کودکان را نمیکشند.[۸] “
در حالی که این جو در مملکت بوجود آمده بود که خاندان لنیستر از خاندان مارتل (House Martell) و جامعه ی بارانداز پادشاه (King's Landing) بیزار است، ازدواج پادشاه جدید، رابرت براتیون (Robert Baratheon) با دختر تایوین سرسی (Cersei) تضمین شده بود. کسی که پیشنهاد نامزدی اش با شاهزاده ریگار توسط ایریس رد شده بود و ناامیدی تلخی را برای تایوین بوجود آورده بود. پس از قیام، تایوین به کسترلی راک بازگشت، جایی که او به عنوان لرد کسترلی راک و محافظ غرب (Warden of the West) به کارش ادامه داد. با توجه به سو مدیریت مالی پادشاه رابرت و همچنین وصلت تایوین با خاندان سلطنتی جدید، او مکرراً پول هایی به سلطنت وام میداد، این امر موجب شد تا دربار چیزی بالغ بر سه میلیون اژدهای طلایی (Gold Dragons) به خاندان لنیستر مقروض باشد.
با وجود بی رحمی او، اما تایوین مدیری قادر و زیرک بود که رفاه زیادی را در طول دوران انتصابش به عنوان دست برای مردم به ارمغان آورد. او همچنین استعداد زیادی در بالا بردن میزان منابع مالی داشت، که منجر به شوخی مداومی شد که او حتی «مدفوعش هم از طلاست».[۹] دختر او سرسی یکبار به یاد آورد که مردم عامی در لنیسپورت (Lannisport)، تایوین را با صدایی دوبرابر بلند تر از تشویقشان برای پادشاه واقعیشان پادشاه دیوانه، تشویق می کردند. او با توجه به نفرتی که مردم بارانداز پادشاه (King's Landing) پس از غارت شهر نسبت به او پیدا کردند در سرزمین های غربی (Westerlands) احترام و علاقه بیشتری دریافت میکرد.
فرزندان
زمانی که تایوین متوجه شد پسرش تیریون (Tyrion) با دختری عامی، به نام تایشا (Tysha)، ازدواج کرده است، عملی که در چشم تایوین منجر به تمسخر دوباره خاندانشان میشد، به تیریون درسی سخت داد. او به برادر تیریون، جیمی (Jaime) دستور داد تا بگوید که آن دختر یک روسپی بوده است و تیریون را وادار سازد تا تماشا کند که چگونه تایوین، تایشا را به گارد محافظینش تقدیم میکند و در عوض تجاوز هر یک از آنان به او یک سکه نقره میدهد. او تیریون را نیز مجبور ساخت تا به آن دختر تجاوز کند و در ازای او یک سکه طلا به آن دختر داد.[۱۰] او با این عمل دشمنی همیشگی پسرش تیریون را بدست آورد، اما تایوین اهمیتی نمیداد و توجه اش را معطوف دیگر فرزندانش که تمامی امید او بودند، قرار داد.
بعدها تایوین از سفر تیریون برای مشاهده دیگر نقاط جهان، مانند کاری که برادران تایوین در جوانی انجام داده بودند، جلوگیری کرد. چرا که بیم داشت او شرمساری بیشتر برای خاندان لنیستر (House Lannister) به ارمغان بیاورد و به عنوان یک هدیه برای شانزدهمین سالگرد نامگذاریش او را مسئول اداره و تمیز کردن آبراه ها و فاضلاب های کسترلی راک (Casterly Rock) قرار داد.[۱۱]
زمانی که تیریون شانزده ساله شد، سن رسمی بزرگسالی، اعتقاد داشت که دیگر آزاد خواهد بود و اجباری برای انجام خواسته های پدرش وجود ندارد. تایوین او را دلسرد کرد و گفت:
” هیچ کس آزاد نیست. تنها کودکان و احمقهایی که فکر می کنند باهوش تر از دیگران هستند.[۱۱] “
اگر چه فرزندان تایوین به او احترام زیادی قائل اند، هیچ یک از آنها نتوانستند برنامه هایی که او برایشان داشت را عملی کنند، این یک واقعیت است که موجب مشکلات زیادی شده است.[۱۲]
وقایع اخیر
بازی تاج و تخت
تصور میشود که پسر تایوین، تیریون (Tyrion)، مسئول فرستادن یک قاتل برای به قتل رساندن برن استارک (Bran Stark) است. به همین خاطر کتلین تالی (Catelyn Tully) همسر دست پادشاه (Hand of the King)، لرد ادارد استارک (Eddard Stark)، تیریون را در مسافرخانه تقاطع (Inn at the Crossroads) دستگیر میکند. او تیریون را برای محاکمه نزد خواهر لایسا (Lysa) در ایری (Eyrie) میبرد. با وجود این که تایوین آزادی تیریون برایش اهمیتی ندارد، دستگیری و اسارت او را به عنوان تلاشی برای خدشه وارد کردن به افتخار خاندان لنیستر (House Lannister) میبیند، عملی که نمیتواند تحمل کند. در نتیجه او سر گرگور کلگان (Gregor Clegane) و افرادش را با لباس راهزنان برای غارت و ایجاد اغتشاش در سرتاسر سرزمین های رودخانه (Riverlands)، زادگاه کتلین میفرستد.[۱۳] این حملات به عنوان یکی از چند عامل شروع جنگ پنج پادشاه (War of the Five Kings) شمرده میشود.
هدف تایوین این بود که ادارد (Eddard) را به خارج از بارانداز پادشاه (King's Landing) بکشاند، اسیرش کند و از او برای آزادی پسرش تیریون (Tyrion) استفاده کند. با این حال، در یک در گیری خیابانی با پسر تایوین، جیمی (Jaime)، ادارد مجروح می شود (جیمی از برنامه پدرش برای دستگیری ادارد بی اطلاع بود) و لرد بریک داندریون (Beric Dondarrion) را به جای میفرستد. هنگامی که نیروهای لرد بریک به مومرز فورد (Mummer's Ford) رسیدند، سربازهای تایوین و گرگور (Gregor) از حمله جهت به آنان حمله ور شدند. داندریون به شکل مرگباری زخمی می شود، با این حال او توسط توروس از میر (Thoros of Myr) بار دیگر به زندگی باز میگردد و در قالب انجمن برادری بدون پرچم (Brotherhood Without Banners) در طول جنگ دست به آزار و اذیت نیروهای لنیستری میزند.
با دست آورد های سریع جنگ، نیرو های تایوین اکثر نقاط سرزمین های رودخانه (Riverlands) را بدست میگیرند و دست به محاصره ریورران (Riverrun) می زنند درست قبل از اینکه با اولین مخالفین واقعیشان در نبرد گرین فورک (Battle of the Green Fork) رو به رو به شوند. درست پیش از شروع جنگ، تیریون (Tyrion) آزادی خودش را از راه محاکمه از طریق مبارزه در دره ارن (Vale of Arryn) بدست می آورد و در طول راه نیز وفاداری بسیاری از قبایل کوهستان (Mountain clans) را کسب می کند، و به ملاقات پدرش می رود. تایوین او و قبایل را در طول نبرد در جناح چپ سپاهش قرار میدهد، به این امید که این مردان نا منظم تار و مار شوند، اما به فرمانده شمالی، که تایوین تصور می کند راب استارک (Robb Stark) جوان و بی تجربه است، این شانس را میدهد تا شکست بخورد.[۱۴] مردان قبایل تار و مار نمی شوند، به هر حال، فرمانده فرمانده شمالی ها راب استارک (Robb Stark) نیست بلکه روس بولتون (Roose Bolton) محطاط و با تجربه است. نبرد را لنیستر ها پیروز می شوند، اما این نبرد زمان لازم را به گروه دیگری از نیرو های شمال تحت فرمان راب استارک می دهد تا از طریق دو قلو ها (Twins) از ترایدنت (Trident) عبور کنند و محاصره ریورران (Riverrun) را در هم بشکنند و در همین حین پسر دیگر تایوین، جیمی (Jaime) را اسیر کنند.
پس از مرگ شاه رابرت (King Robert)، تایوین به عنوان دست پادشاه (Hand of the King) جدید برای نوه اش جافری براتیون (Joffrey Baratheon) انتخاب میشود.[۱۵] پس از نبرد، او تیریون (Tyrion) را به جای خود به عنوان دست به بارانداز پادشاه (King's Landing) می فرستد، تا شهر را برای دفاع در برابر حمله احتمالی دو برادر مدعی رابرتُ رنلی (Renly) و استنیس (Stannis) آماده سازد، در حالی که تایوین شخصاً جنگ با شمال (North) و سرزمین های رودخانه (Riverlands) را مدیریت می کند.[۱۶]
نزاع شاهان
از دست دادن ریورران (Riverrun) بدین معنا بود که تایوین قادر نیست نیرو های روس بولتون (Roose Bolton) را تعقیب و تحت فشار قرار دهد. در عوض او به سمت جنوب و هارن هال (Harrenhal) پیشروی میکند و در همین حال در مورد حرکت بعدی اش تصمیم می اندیشد. زمانی که راب استارک (Robb Stark)، به سرزمین های غربی (Westerlands) حمله می کند میزبان لنیستری جدیدش استفورد لنیستر (Stafford Lannister) را در اکس کراس (Oxcross) شکست میدهد و خونسردانه همراه با نیروهایش سرزمین های غربی را می پیماید. تایوین برای دفاع از سرزمین های غربی نیرو هایش را از [هارن هال]] (Harrenhal) به غرب ارسال میکند. راب برنامه داشت تا نیرو های تایوین را به یک تعقیب گریز طولانی در سرزمین های غربی بکشاند، و نیرو های او را در سرزمین خودشان شکست دهد. با این حال، ادمور تالی (Edmure Tully) که به او وظیفه نگهداری ریورران (Riverrun) داده شده بود، بی خبر از نقشه راب (Robb) با نیرو های تایوین در دشت نبرد فورد (Battle of the Fords) رو به رو می شود و جلوی عبور آنان را میگیرد.[۱۷]
نیرو های تایوین زخمی و به عقب رانده می شوند، اما این تاخیر موجب می شود تا اخباری به گوش تایوین برسد مبنی بر اینکه رنلی براتیون (Renly Baratheon) به دست برادرش، استنیس (Stannis)، به قتل رسیده است و او همراه با بسیاری از سپاهیان برادرش به سمت برانداز پادشاه (King's Landing) حرکت کرده است. تایوین نیرو هایش را به سمت جنوب شرق و بارانداز پادشاه به حرکت در می آورد و قبل از رسیدنشان به شهر، به نیرو های خاندان تایرل (House Tyrell) متحد جدیدشان می پیوندد. نیرو های آن ها درست در لحظات پایانی نبرد بلک واتر (Battle of the Blackwater) به شهر رسیدند و موفق شدند نیرو های رو به پیروزی استنیس را شکست دهند و به عقب به رانند. تایوین در طول نبرد فرمانده ای جناح راست نیرو ها را بر عهده داشت.[۱۸][۱۹] تایوین توسط پادشاه جافری (King Joffrey) به عنوان «ناجی شهر» نامگذاری شد. تیریون (Tyrion) پسر تایوین، که بیشترین تلاش را برای دفاع از شهر انجام داده بود، در طول نبرد زخم هولناکی برداشته بود.[۲۰]
یورش شمشیر ها
ورود به موقع تایوین به نبرد بلک واتر (Battle of the Blackwater) موجب شد تا اکثریت اعتبار پیروزی برای لنیستر ها باشد. تایوین مقام رسمی خودش به عنوان دست شاه جافری (King Joffrey) کسب می کند[۲۱] و پس از بهبودی تیریون او را به عنوان ارباب سکه بر می گزیند، حرکتی که تیریون (Tyrion) آن را به چشم تنزل رتبه و توهین می بیند. تایوین همچنین تیریون مجبور می سازد تا با سانسا استارک (Sansa Stark) ازدواج کند[۵] تا از این طریق از ازدواج سانسا با ویلاس تایرل (Willas Tyrell) جلوگیری کند، تایوین می خواهد با مدعی شدن تیریون بر وینترفل (Winterfell) از جاه طلبی او برای به ارث بردن کسترلی راک (Casterly Rock)، چیزی که قانونن حق اوست، جلوگیری کند. او همچنین برنامه دارد تا خواستگاری برای دختر بیوه اش، ملکه سرسی (Queen Cersei) پیدا کند، اگر چه که هیچ وقت برای همه آشکار نمی شود که او دخترش را برای ویلاس تایرل پیشنهاد داده است اما این پیشنهاد پس از اینکه میس تایرل (Mace Tyrell) با مادرش ،اولنا ردواین (Olenna Redwyne)، مشورت می کند توسط او رد می شود. تایوین از تیریون (Tyrion) میخواهد که ازدواجش را تکمیل کند اما او هرگز این کار را نمی کند.[۲۲]
پس از اینکه متوجه میشود راب استارک (Robb Stark) به طور غیر منتظره ای با جین وسترلینگ (Jeyne Westerling) ازدواج کرده است و خاندان وسترلینگ (House Westerling) با استارکها متحد شده اند، تایوین همچنان به وسیله کلاغ ها با مادر جین، سیبل اسپایسر (Sybell Spicer) در ارتباط می ماند. او همچنین با روس بولتون (Roose Bolton)، که پس از تصرف هارن هال به نفع لنیستر ها تغییر موضع داده بود، و لرد والدر فری (Walder Frey)، که با ازدواج راب استارک با جین وسترلینگ به او و خاندان فری (House Frey) توهین شده بود چرا که راب در ازای عبور از دوقلو ها (Twins) سوگند خورده بود که با یکی از دختران فری ازدواج کند، ارتباط برقرار می کند. عروسی سرخ (The Red Wedding) نتیجه مستقیم نامه نگاری های آنان بود، که در آن به راب استارک خیانت شد و در حالی که تحت محافظت میزبان بود او و اکثریت همراهیانش توسط میزبانانشان به قتل رسیدند، وقایع عروسی به طور موثری در پایان دادن به جنگ و پیروزی خاندان لنیستر (House Lannister) نقش داشت.
ضیافتی برای کلاغ ها
رقصی با اژدهایان
نقل قول های تایوین
” هنگامی که دشمنانت از تو سرپیچی می کنند، تو باید با فولاد و آتش به آن ها خدمت کنی. هنگامی که آن ها زانو زدند، به هر حال، تو باید کمکشان کنی تا برروی پایشان بلند شوند. در غیر این صورت دیگر هیچکس جلوی تو زانو نمی زنه. و هر مردی که بگه «من پادشاهم» پادشاه واقعی نیست. ایریس هیچگاه متوجه این موضوع نشد، ولی تو متوجه خواهی شد، زمانی که من جنگ رو برای تو پیروز شدم و ما بار دیگر صلح و عدالت پادشاه را برقرار کردیم.[۸] “ —تایوین به جافری
” من هرگز در جنگی مبارزه نمیکنم که قرار باشه یه رابرت دوم برروی تخت آهنین بشینه[۸] “
” بعضی از نبرد ها رو میشه با شمشیر رو سپر پیروز شد، بعضی دیگر رو با قلم و کلاغ ها[۲۰] “ —در مورد عروسی سرخ
” اینجا ابزاری برای انجام هر کاری است، و یک کار برای هر ابزاری[۲۲] “
” تیریون:امکان داره وسترلینگ ها و اسپایسر ها اونقدر احمق باشند که خیال کنند گرگ ها میتونن شیر ها رو شکست بدند؟
تایوین:احمق ترین افراد اغلب اوقات با هوش تر از کسانی هستن که به آن ها می خندن[۵]
“ —تایوین به تیریون
نقل قول های در مورد تایوین
” من به یک بچه در گودال افعی بیشتر از لرد تایوین اعتماد می کنم.[۲۹] “ —تفکرات ادارد استارک
” هر چند وقت یک بار، لرد تایوین در معرض لبخند زدن قرار می گیره، ولی هیچگاه صورت نمی گیری، اما همین حالت هم به تنهایی منظره ای بسیار خوفناک برای تماشاست.[۵] “ —تفکرات تیریون
” جافری:تو راجع به ایریس صحبت میکنی پدر بزرگ، ولی تو از اون می ترسیدی.
سرسی:جافری، از پدر بزرگت عذرخواهی کن.
جافری:چرا باید اینکار رو بکنم!؟ همه میدونن که این حقیقته. پدرم توی تمام جنگ ها پیروز شد. اون شاهزاده ریگار رو کشت و تاج رو بدست آورد، همون زمانی که پدرت زیر کسترلی راک غایم شده بود.[۸]
“
خانواده
تایوین با دختر عمویش جوانا لنیستر ازدواج کرده بود. آن ها صاحب سه فرزند به نام های، سرسی، جیمی و تیریون هستند. جوانا هنگام تولد تیریون جانش را از دست داد. برای هیچکس مشخص نیست که چرا تایوین پسر اول خود را با نام «جیمی» نامگذاری کرد اما پسر دوم و ناقض الشکل خود را با یکی از نام های سنتی خاندانشان «تیریون» نامگذاری کرد.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 33، جیمی.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 56، تیریون.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 44، جیمی.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ یورش شمشیرها، فصل 66، تیریون.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ یورش شمشیرها، فصل 19، تیریون.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 3، سرسی.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 38، تیریون.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ یورش شمشیرها، فصل 53، تیریون.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 30، آریا.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 42، تیریون.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل 8، تیریون.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 44، جیمی.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 43، ادارد.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 62، تیریون.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 57، سانسا.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 69، تیریون.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 45، کتلین.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 62، سانسا.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 14، کتلین.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ یورش شمشیرها، فصل 4، تیریون.
- ↑ نزاع شاهان، فصل 64، آریا.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ یورش شمشیرها، فصل 32، تیریون.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 70، تیریون.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 72، جیمی.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 77، تیریون.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 8، جیمی.
- ↑ رقصی با اژدهایان، مقدمه.
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 62، جیمی.
- ↑ بازی تاج و تخت، فصل 4، ادارد.
|