۱۲۴
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه درگیری های نظامی | {{جعبه درگیری های نظامی | ||
| نام_نبرد =<center>رقص اژدهایان<br>جنگ جانشینی</center> | | نام_نبرد =<center>رقص اژدهایان<br>جنگ جانشینی</center> | ||
| خط ۹۵: | خط ۹۴: | ||
پس از ماجرای بیزبری، شورای سبز نقشههای خود را کشید، وفاداریشان را به پادشاه جدید سوگند خوردند و همهٔ کسانی را که ممکن بود در [[کینگز لندینگ]] به رینيرا وفادار باشند دستگیر کردند. در همین زمان کلاغهایی به سوی کسانی که احتمال داشت به اگان وفادار باشند فرستاده شدند. در حالی که رینيرا همچنان در [[دراگوناستون]] بیخبر از وقایع بود.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - سیاهان و سبزها}} | پس از ماجرای بیزبری، شورای سبز نقشههای خود را کشید، وفاداریشان را به پادشاه جدید سوگند خوردند و همهٔ کسانی را که ممکن بود در [[کینگز لندینگ]] به رینيرا وفادار باشند دستگیر کردند. در همین زمان کلاغهایی به سوی کسانی که احتمال داشت به اگان وفادار باشند فرستاده شدند. در حالی که رینيرا همچنان در [[دراگوناستون]] بیخبر از وقایع بود.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - سیاهان و سبزها}} | ||
=== تاج گذاری اگان دوم === | === تاج گذاری اگان دوم === | ||
{{مقاله اصلی|[[تاج گذاری اگان دوم]]}} | |||
شاهزاده [[ایموند تارگرین]] به [[استورمز اند]] فرستاده شد تا با یکی از دختران لرد [[بوروس براتیون]] نامزد شود و بدینوسیله خاندان [[براتیون]] را به جنگ در کنار [[اگان تارگرین دوم]] وادارند. در همان زمان، بوی مرگ از اتاق [[ویسریس تارگرین اول]] در [[مایگورز هولدفست]] به مشام میرسید. هفت روز پس از مرگ ویسریس، مرگ او به اهالی [[کینگز لندینگ]] اعلام شد و [[خواهران خاموش]] فراخوانده شدند. | شاهزاده [[ایموند تارگرین]] به [[استورمز اند]] فرستاده شد تا با یکی از دختران لرد [[بوروس براتیون]] نامزد شود و بدینوسیله خاندان [[براتیون]] را به جنگ در کنار [[اگان تارگرین دوم]] وادارند. در همان زمان، بوی مرگ از اتاق [[ویسریس تارگرین اول]] در [[مایگورز هولدفست]] به مشام میرسید. هفت روز پس از مرگ ویسریس، مرگ او به اهالی [[کینگز لندینگ]] اعلام شد و [[خواهران خاموش]] فراخوانده شدند. | ||
[[تاجگذاری اگان تارگرین دوم]] بهسرعت و با شتاب آماده شد. مکان [[دراگونپیت]] انتخاب شد، چرا که درهای برنزی بزرگ، سقف مستحکم و دیوارهای قطور آن را به محلی قابل دفاع تبدیل میکرد. سر [[کریستون کول]] تاج را بر سر اگان نهاد، در حالی که [[آلیسنت هایتاور]]، همسر-خواهر او [[هلاِنا تارگرین|هلاِنا]] را ملکه کرد. | [[تاجگذاری اگان تارگرین دوم]] بهسرعت و با شتاب آماده شد. مکان [[دراگونپیت]] انتخاب شد، چرا که درهای برنزی بزرگ، سقف مستحکم و دیوارهای قطور آن را به محلی قابل دفاع تبدیل میکرد. سر [[کریستون کول]] تاج را بر سر اگان نهاد، در حالی که [[آلیسنت هایتاور]]، همسر-خواهر او [[هلاِنا تارگرین|هلاِنا]] را ملکه کرد. | ||
اما شب پیش از تاجگذاری، نخستین جدایی و خیانت رخ داد. سر [[استفان دارکلین]] از [[نگهبانان شاهی]] شهر را ترک کرد و در میان چیزهایی که با خود برد، تاجی را هم برد که پیشتر شاهان [[جاهریس تارگرین اول]] و [[ویسریس تارگرین اول]] بر سر نهاده بودند. | اما شب پیش از تاجگذاری، نخستین جدایی و خیانت رخ داد. سر [[استفان دارکلین]] از [[نگهبانان شاهی]] شهر را ترک کرد و در میان چیزهایی که با خود برد، تاجی را هم برد که پیشتر شاهان [[جاهریس تارگرین اول]] و [[ویسریس تارگرین اول]] بر سر نهاده بودند. | ||
در [[دراگوناستون]]، [[رینيرا تارگرین]] با شنیدن خبر مرگ پدرش و خیانت برادرانش، چنان خشمگین شد که به درد زایمان افتاد. این زایمان سه روز طول کشید و در نهایت دختری مرده و ناقصالخلقه به دنیا آمد که رینيرا او را [[ویسنیا تارگرین (دختر دیمون)|ویسنیا]] نامید. در پاسخ به خیانت اگان و مرگ دخترش، رینيرا سوگند به انتقام خورد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - سیاهان و سبزها}} | در [[دراگوناستون]]، [[رینيرا تارگرین]] با شنیدن خبر مرگ پدرش و خیانت برادرانش، چنان خشمگین شد که به درد زایمان افتاد. این زایمان سه روز طول کشید و در نهایت دختری مرده و ناقصالخلقه به دنیا آمد که رینيرا او را [[ویسنیا تارگرین (دختر دیمون)|ویسنیا]] نامید. در پاسخ به خیانت اگان و مرگ دخترش، رینيرا سوگند به انتقام خورد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - سیاهان و سبزها}} | ||
=== شورای سیاه و تاجگذاری رینيرا تارگرین === | |||
{{مقاله اصلی|[[شورای سیاه]] و [[تاجگذاری رینیرا تارگرین]]}} | |||
[[رینيرا تارگرین]] در [[دراگوناستون]] شورای خود را تشکیل داد که به «[[شورای سیاه]]» مشهور شد. اعضا شامل شوهر-عمویش [[دیمون تارگرین|شاهزاده دیمون]]، سه پسر بزرگترش [[جاکریس ولاریون|جاکریس]]، [[لوسریس ولاریون|لوسریس]] و [[جافری ولاریون|جافری]]، لرد [[کورلیس ولاریون]] و همسرش، شاهزاده [[رینیس تارگرین (دختر ایمون)|رینیس]]، و همچنین دیگر متحدان بودند.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - سیاهان و سبزها}} | |||
در شورا، برخی مشاهده کردند که تعداد اژدهای آمادهی جنگ در دراگوناستون (۹ اژدهای رامشده و ۳ اژدهای وحشی) بیشتر از تعداد اژدهای سبزها در کینگز لندینگ (۴ اژدها) است و پیشنهاد کردند فوراً به شهر حمله کنند. اما رینيرا یادآور شد که تنها پنج [[اژدهاسوار]] در دسترس دارند، چون خودش هنوز بهبود نیافته بود و نمیتوانست پرواز کند، و سه نفر از این پنج سوار هم پسران خودش بودند. او اشاره کرد که از آنجا که یکی از اژدهای سبزها [[وگار]] است، نسبت پنج به چهار برتری واقعی به حساب نمیآید. شاهزاده دیمون با همسرش موافقت کرد و پیشنهاد داد به جای حملهٔ شتابزده، بهتر است ابتدا با یک تاجگذاری علنی، مشروعیت رینيرا را در برابر اگان تثبیت کنند و سپس بکوشند با گفتوگو و جلب حمایت لردهای بزرگ قلمرو، جنگ را ببرند. | |||
شاهزاده [[رینیس تارگرین (دختر ایمون)|رینیس]] باور داشت که خاندان [[براتیون]] در استورمز اند از رینيرا حمایت خواهند کرد، چون لرد [[بورموند براتیون]]، پدر درگذشتهٔ لرد [[بوروس براتیون]]، همواره پشتیبان خواهرزادهاش رینیس بود. شاهزاده دیمون نیز اطمینان داشت که بانو [[جین آرین]] پشتیبانی [[ویل]] را جلب خواهد کرد و لرد [[دالتون گریجوی]] از [[جزایر آهنین]] هم میتواند به صف آنان بپیوندد. گرچه شورا باور داشت [[شمال]] بیش از حد دور است و نقش مهمی در جنگ نخواهد داشت، تصمیم گرفته شد که برای آنها هم پیام بفرستند. | |||
به جای کلاغها، سه پسر بزرگتر رینيرا داوطلب شدند که خود بهعنوان فرستاده سوار بر اژدهایشان پرواز کنند تا مشروعیت تارگرینی خود را ثابت کنند. رینيرا، جافری یازده ساله را از این سفر منع کرد، اما اجازه داد جاکریس چهاردهساله و لوسریس سیزدهساله پس از سوگند خوردن به ''[[هفتپر ستاره]]'' که تنها پیامرسان باشند و در هیچ نبردی شرکت نکنند، به این مأموریت بروند. جاکریس با [[ورمکس]] به سوی [[خاندان آرین|آرینهای]] [[اری]]، [[خاندان ماندرلی|ماندرلیهای]] [[وایت هاربر]] و [[خاندان استارک|استارکهای]] [[وینترفل]] رفت. لوسریس نیز با [[اراکس]] به استورمز اند پرواز کرد. | |||
همچنین قرار شد تا زمانی که رینيرا در دراگوناستون برای بازیابی سلامت خود میماند، شاهزاده دیمون همراه با [[کارکسس]] به [[رودخانهسرزمینها]] سفر کند و [[هارنهال]] را به پایگاه و مرکز گردآوری نیروهای رودخانهای وفادار به رینيرا تبدیل کند. خاندان [[ولاریون]] هم مأمور شدند [[تنگه]] را مسدود کرده و تمام کشتیرانی از [[خلیج بلکواتر]] را قطع کنند. | |||
رینيرا سپس [[تاجگذاری رینيرا تارگرین|تاجگذاری]] شد؛ با تاجی که پدر و پدربزرگش بر سر نهاده بودند و آن را سر [[استفان دارکلین]] از کینگز لندینگ آورده بود. شاهزاده دیمون شخصاً تاج را بر سر رینيرا گذاشت و لقب «[[نگهبان قلمرو]]» گرفت. همچنین جاکریس رسماً بهعنوان «[[شاهزاده دراگوناستون]]» و وارث [[تخت آهنین]] نامیده شد. | |||
بهعنوان نخستین اقدامش در مقام ملکه، رینيرا [[اتو هایتاور]] و ملکه-بیوه [[آلیسنت هایتاور]] را خائن و شورشی اعلام کرد، اما برای برادران و خواهران ناتنیاش امکان بخشش قائل شد، به شرطی که زانو بزنند؛ چرا که «[[خویشکش]]» همواره نفرینشده است. | |||
=== پیشنهاد صلح اگان به رینیرا === | === پیشنهاد صلح اگان به رینیرا === | ||
وقتی خبر تاجگذاری ناتنیاش به شاه [[اگان تارگرین دوم]] رسید، او [[رینيرا تارگرین]] و [[دیمون تارگرین|دیمون]] را خائن اعلام کرد و خواستار اعدام آنها شد. با این حال، [[استاد اعظم اورویل]] خواستار مذاکره شد تا شاید از جنگ جلوگیری شود. این پیشنهاد از سوی [[آلیسنت هایتاور]] و [[هلاِنا تارگرین|هلاِنا]] نیز پشتیبانی شد. سرانجام، شاه با اصرار مادر و همسر-خواهرش موافقت کرد و اورویل را با هیئتی و پرچم صلح به [[دراگوناستون]] فرستاد تا «شرایطی سخاوتمندانه» ارائه دهد. | |||
وقتی خبر تاجگذاری ناتنیاش به شاه [[اگان تارگرین دوم]] رسید، او [[رینيرا تارگرین]] و [[دیمون تارگرین|دیمون]] را خائن اعلام کرد و خواستار اعدام آنها شد. با این حال، [[استاد اعظم اورویل]] خواستار مذاکره شد تا شاید از جنگ جلوگیری شود. این پیشنهاد از سوی [[آلیسنت هایتاور]] و [[هلاِنا تارگرین|هلاِنا]] نیز پشتیبانی شد. سرانجام، شاه با اصرار مادر و همسر-خواهرش موافقت کرد و اورویل را با هیئتی و پرچم صلح به [[دراگوناستون]] فرستاد تا «شرایطی سخاوتمندانه» ارائه دهد. | |||
شرایط چنین بود: | شرایط چنین بود: | ||
ویرایش