جنگ فتح
جنگ فتح مبارزهای بود که در آن اگان تارگرین اول وستروس را فتح کرد. او با حمایت دو خواهرش، اژدهایانش و ارتش کوچکی، توانست شش پادشاهی از هفت پادشاهی را مطیع خود سازد و تنها دورن با او مقابله کرد. تمام قاره در طول فتح به تسخیر درنیامد، بعضی مناطق و خاندانها فعالانه خاندان تارگرین را حمایت کردند و مابقی به صورت داوطلبانه تسلیم شدند. این جنگ دو سال به طول انجامید.
جنگ فتح | |||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| |||||||||||||
تاریخ | سال 2 قبل از ورود اگان - سال 1 پس از ورود اگان | ||||||||||||
مکان | وستروس | ||||||||||||
نبردها | نبرد گال تاون سوختن هارنهال آخرین طوفان میدان آتش | ||||||||||||
نتیجه | اگان شش پادشاهی از هفت پادشاهی را فتح کرده و تخت آهنین را میسازد. اگان به عنوان پادشاه آندال، روینار و نخستین انسانها، لرد هفت پادشاهی و محافظ مملکت تاجگذاری میکند. | ||||||||||||
|
آغاز جنگ
جنگ در سال 2 قبل از ورود آغاز شد، درست زمانی که اگان تارگرین به همراه دو خواهر-همسرش، رینیس و ویسنیا، با کمتر از ۱٬۶۰۰ مرد در ساحل شرقی وستروس و در دهانهی بلک واتر راش لنگر انداختند.[۱] تارگرینها دژ و جزیرهی دراگون استون را به عنوان غربیترین دیدهبان ممالک مستقل والریا، یک سده پیش از آنکه سرنوشت شوم، والریا را نابود کند، در اختیار داشتند.
در یک سدهی پس از سرنوشت شوم، «سالهای خونریزی»، آنها سعی در گسترش داراییهای خود کردند. هرچند اگان بر سر دوراهی بین متحد کردن قارهی وستروس و فتح شهرهای آزاد که در پی سقوط والریا منازعات خونینی را تجربه میکرد، قرار داشت. او تقاضای چند شهر آزاد را برای کمک به اتحاد با آنها به عنوان ممالک مستقل جدید رد کرد و مسیر به مراتب جاهطلبانهتری را برای حمله به وستروس برگزید. تارگرینها میدانستند که با وجود قدرت انسانی بسیار محدودشان، اژدهایان به بلوغ رسیدهشان، سلاح نهایی آنها خواهد بود.
اگان، پادشاه طوفان، و براووس در کنار تایروش، لایس، و میر، اتحادی تشکیل دادند که برتری ولانتنیها را در انتهای «سالهای خونریزی» در هم شکست.[۲]
هارن سیاه پادشاه جزایر آهن و سرزمین های رودخانه، به تکمیل قلعهی عظیمش، هارن هال، نزدیک می شد و گفته میشد به دنبال فتوحات بیشتری است. آرگیلاک بیش از پیش از هارن میترسید و به همین جهت پیشنهاد اتحاد با اگان را مطرح کرد. باور بر این است که او میخواست منطقهی سپری بین خود و هارن ایجاد کند. او دست دخترش، آرگلا، را به همراه زمینهایی به عنوان جهیزیه پیشنهاد داد، اگر چه بیشتر آن زمینها در واقع به هارن سیاه تعلق داشتند.
اگان این پیشنهاد را رد کرد و در عوض، دست بهترین دوستش، اوریس براتیون را پیشنهاد داد که شایع شده بود برادر حرامزادهی اگان است. آرگیلاک این پیشنهاد را توهینی بزرگ قلمداد کرد و دستان پیامرسان را قطع کرد. او آنها را برای اگان فرستاد، همراه با پیغامی حاوی «اینها تنها دستانی است که دریافت خواهی کرد». اگان پرچمدارانش را فراخواند و با آنها و خواهرانش شورایی تشکیل داد. او سپس به تمام حکمرانان هفت پادشاهی زاغهایی فرستاد با این مظمون که «تنها یک پادشاه وجود خواهد داشت» و آنهایی که زانو بزنند، عنواین و زمینهایشان را حفظ میکنند. اما آنهایی که تسلیم نشوند، نابود خواهند شد.
ملکهی نایب السلطنه شارا ارن از پادشاهی کوهستان و دره به اگان پیشنهاد ازدواج و اتحاد داد به شرط آنکه او پسرش را وارث خود اعلام کند. ماریا مارتل، پرنسس دورن، پاسخ داد که او میتواند متحد اگان در برابر پادشاه طوفان باشد، اما تسلیم نمیشود. اگان هر دو پیشنهاد را رد کرد. دیگر حاکمان نیز تسلیم نشدند.
گمان میرود اگان پیش از آغاز حملهاش، مخفیانه از چندین شهر و قلعهی وستروس بازدید کرده و نقاط قوت هر پادشاه و هر لرد و وفاداری فرمانبردارانشان را بررسی کرده است، (هرچند بعضی استادان این موضوع را با توجه به مستندات تاریخی مورد تردید قرار دادهاند و اعلام داشتهاند که اگان پیش از حمله هرگز به وستروس قدم نگذاشته بود).[۳] او دستور ساخت میز منقش را میدهد؛ میزی که به صورت نقشه دقیق وستروس بریده شده بود. از قرار معلوم او برخلاف این واقعیت که وستروس مدتهای مدیدی بود که به هفت پادشاهی تقسیم شده بود، تمام قاره را به عنوان یک سرزمین واحد در نظر میگرفت و مصمم بود آن را تحت حکومت خود متحد کند.
فتح
هفت حاکم آن زمان عبارت بودند از:
- تورهن استارک، پادشاه شمال
- رونل ارن، پادشاه کوهستان و دره، پسری جوان که مادرش، شارا ارن، به عنوان نایب السلطنه حکومت میکرد.
- هارن هور، پادشاه جزایر آهن و سرزمین های رودخانه، معروف به هارن سیاه.
- لورن لنیستر اول، پادشاه صخره.
- مرن گاردنر نهم، پادشاه ریچ.
- آرگیلاک دارندون، پادشاه طوفان از سرزمین های طوفان، معروف به آرگیلاک متکبر.
- ماریا مارتل، پرنسس دورن، زنی کور، کچل و هشتاد ساله. معروف به وزغ زرد.
ترتیب وقوع حوادث در جنگ نامعلوم است. حوادث زیر به وقوع پیوستند ولی لزوما نه به این ترتیب:
دفاع ساحلی
پادگان تارگرینها در دهانهی بلک واتر راش و در کنار سه تپه لنگر انداختند. اگان بر روی بلندرترن تپه، کار ساخت دژ و ارگ چوبی خود را به عنوان نخستین ادعایش بر سرزمین اصلی وستروس، آغاز کرد. ویسنیا اگان را تاجگذاری کرد و رینیس او را پادشاه خواند. او ویسنیا و رینیس را برای تحت تسلط درآوردن لردهای محلی فرستاد؛ رازبی تسلیم رینیس شد و ویسنیا استاک ورث را بدون هیچ خونریزی تحت کنترل درآورد. دارکلینهای داسکندیل و موتونهای میدن پول وارد مبارزه شدند ولی به راحتی شکست خوردند.
نبرد گالتاون
مقاله اصلی: نبرد گال تاون
اگان پس از تاجگذاری، ناوگانش را به فرماندهی دیمون ولاریون و به همراه خواهرش ویسنیا تارگرین و اژدهایش به گال تاون فرستاد. ناوگان ارن در نبردی قاطع توانست ناوگان تارگرین را شکست دهد و دیمون ولاریون کشته شد. ویسنیا تارگرین نیز در پاسخ بر پشت اژدهایش، ویگار، ناوگان ارن را سوزاند. با وجود آنکه تارگرینها در نبرد شکست خوردند، مردان خواهران از جزایر سه خواهران بر علیه ارنها شورش کردند، چرا که ناوگان را از دست داده بودند.
فتح سرزمینهای رودخانه و جزایر آهن
اگان نخست به شمالغرب و بر علیه پادشاه جزایر آهن، هارن سیاه، حمله میکند. پادشاه هارن از دژ تازه تکمیلشده و غولآسایش، هارن هال، بر هر دو سرزمین جزایر آهن و سرزمین های رودخانه حکومت میکرد. هارنهال که بزرگترین دژی بود که وستروس به خود دیده بود، در مقابل محاصره یا طوفان رسوخناپذیر تصور میشد.
هنگامی که پادشاه هارن تسلیم را نپذیرفت، اگان از اژدهایش برای غلبه بر استحکامت هارنهال استفاده کرد و هارن و پسرانش را در چیزی که بعدها برج پادشاهسوز نامیده شد، زنده زنده سوزاند. باقی آهنزادگان به جزایر آهن گریختند، و اگان نیز در تمام طول راه به کمک لردهای رودخانه آنها را تعقیب کرد؛ لردهایی که خواهان وفاداری آنها بود. آهنزادگان لرد ویکان گریجوی از پایک را به رهبری خود برگزیدند. گریجوی و تالی جزء نخستین خاندانهایی بودند که به اگان سوگند وفاداری خوردند. اگان به دلیل خدمات تالیها، آنها را لرد بالادست سرزمین های رودخانه اعلام کرد و تمامی لردهای ترایدنت را مجبور کرد وفاداری خود را به آنان اعلام کنند.[۴]
تسلیم دماغه شکاف پنجه
در پی مرگ هارن سیاه در هارنهال، اگان خواهر-ملکهاش ویسنیا را برای تسلیم کردن لردهای دماغه شکاف پنجه فرستاد. لردها که میدانشتند هیچ شانسی ندارند، شمشیرهایشان را بر دامان ویسنیا گذاشتند. ویسنیا آنها را تحت اختیار خود درآورد و آنها نیز تنها به تخت آهنین وفادار شدند.[۵] آنها بدون هیچ تردیدی در مقابل او زانو زدند و او نیز در عوض، به آنها قول داد که آنها واسالهای مستقیم تارگرینها خواهند بود.
فتح سرزمینهای طوفان
- مقاله اصلی: آخرین طوفان
در شرق، اوریس براتیون که گفته میشد برادر ناتنی و حرامزادهی اگان است، به کمک رینیس و مراکسس، ارتشی را بر علیه استورمز اند رهبری میکرد. پادشاه آرگیلاک متکبر خیلی زود درستی لقبش را ثابت کرد. او علاوه بر اینکه پشت دیوارهای قلعهاش پناه گرفته بود، لشگرکشی کرده و از پیروزی مطمئن بود. نبردی برنامهریزی شده درگرفت و اوریس براتیون آرگیلاک را در نبردی تنبهتن کشت. مشخص نیست اوریس کل لشکر را فرماندهی میکرد یا تنها بخشی از ارتش اگان را رهبری میکرد. پس از نبرد، آرگلا دارندون، دختر آرگیلاک، خود را ملکهی طوفان نامید و به حفظ استورمز اند ادامه داد. هرچند محافظان استورمز اند پس از دستگیری آرگلا قلعه را تسلیم کرده و او را برهنه و در غل و زنجیر نزد اوریس آوردند. اوریس بر او لباس میپوشاند. اگان نیز برای پیروزی اوریس به او، نشان خانوادگی آرگیلاک، قلعهاش و دخترش را به عنوان پاداش میدهد.[۴]
فتح سرزمینهای غربی و ریچ
مقاله اصلی: میدان آتش
پس از مشغولیتهای جادگانهشان، تارگرینها و اژدهایانشان بار دیگر در استونی سپت گرد هم آمدند تا به ارتش بزرگ شکل گرفته در غرب پاسخ دهند.
پادشاه لورن لنیستر از صخره و پادشاه مرن نهم از ریچ که از موفقیتهای پرسرعت متجاوزان ترسیده بودند، متحد شده و ارتشهایشان را برای مقابله با تارگرینها گردآورده بودند. به گفته مورخان ارتش دوبله شدهی «دو پادشاه»، چیزی در حدود ۵۵٬۰۰۰ نفر بود که پنج هزار تن از آنان سواره بودند، درحالی که تارگرینها تنها ۱۰٬۰۰۰ نفر داشتند که به وفاداری بسیاری از آنها اعتمادی نبود. نبرد برای ارتش تارگرین بسیار بد پیش رفت.
هنگامی که ارتش تارگرینها به شدت ضعیف شده بود و خطر انهدام هر لحظه پررنگتر میشد، اگان و دو خوهرانش هر سه اژدها را در آسمان مستقر کردند و این تنها باری بود که این اتفاق در طول جنگ رخ داد. آتش همزمان آنها میدان نبرد را به کلی زدود و بیش از چهار هزار مرد (ازجمله شاه مرن و وارثانش) را قربانی کرد و نبرد را نامگذاری نمود: میدان آتش.
پادشاه لورن پس از دستگیری، زانو زد و در عوض به او اجازه داده شد لرد کسترلی راک باقی بماند. به این ترتیب او نخستین محافظ غرب نام گرفت. با مرگ مرن، اگان تلسیم شدن هارلن تایرل، پیشکار مرن، را پذیرفت و او را به سمت لرد بالادست ریچ برگزید. این امر خاندان فلورنت را که ادعای مستحکمتری به خون گاردنرها داشتند، خشمگین کرد، اما اگان موضوع را نادیده گرفت.[۴]
فتح شمال
ارتش شمالیها تحت فرماندهی، پادشاه شمال، تورهن استارک، به جنوب و به سمت سرزمینهای رودخانه لشگرکشی کردند. اگان نیز پیشرویهای جنوبی خود را متوقف کرد و سربازان و اژدهایانش را در سواحل رد فورک ترایدنت، در شرق سرزمینهای رودخانه، برای مقابله با او جمعآوری کرد. تروهن قصد داشت با اگان در نبردی درگیر شود، اما ارتش بزرگ اگان و اژدهایانش تورهن را متوجه حماقتش کرد و بنابراین در عوض حمله، در مقابل او زانو زد و تسلیم شد. اگان او را لرد شمال و وینترفل نامید. سالها بعد در محل حادثه مسافرخانهای معروف به مسافرخانه مرد زانو زده ساخته شد.
فتح دره
رییس خاندان ارن، پادشاه کوهستان و دره، پسرکی جوان به نام رونل ارن بود. مادرش، شارا ارن به عنوان نایبالسطنه حکومت میکرد. او ارتشی بزرگ به دروازه خونین فرستاد و سپس برای امنیت او را به ایری بازگرداندند. ویسنیا تارگرین به سادگی سوار بر اژدهایش، ویگار، به محوطه ایری پرواز کرد. نایبالسلطنه به سرعت به بیرون دوید و دید که پادشاه جوان سوار بر اژدهاست و برای یک سواری التماس میکند. نایبالسلطنه نیز به برتری اگان اعتراف کرده و پادشاه به سواریش میرسد.[۶]
نبرد با درون
رینیس در تلاش برای تضمین کردن جنوبیترین سرزمین حملهای به دورن را رهبری کرد. ارتش از طریق کوهستان سرخ از راه رسید، اما دورنیشها که از اشتباهات میدان آتش و هارنهال عبرت گرفته بودند، از نبرد در فضای باز یا پنهان شدن در قلعههایشان خودداری کردند و در عوض به خطوط آذوقه حمله میکردند و جنگی چریکی را در پیش میگرفتند و پیش از آنکه اژدهایان سر برسند، ناپدید میشدند.
رینیس تسخیر دژها را بیفایده میدید، چرا که مردمانشان فرار کرده بودند و تنها پیرها و علیلها را باقی گذاشته بودند. رینیس، مایوس و سرخورده، به سان اسپیر پرواز کرد تا خواهان تسلیم پرنسس ماریا شود. مارایا در پاسخ به او گفت «اینجا دورن است. تو اینجا را نخواهی داشت، از بیم جانت بازگرد.» رینیس پاسخ داد که با «خون و آتش» بازخواهد گشت، اما ماریا به سادگی پاسخ داد، «سرکوب نشده، سر خم نکرده، شکسته نشده». ارتش تارگرین از دورن عقبنشینی گرد، و آن کشور را فتح نشده باقی گذاشت.[۷] هزاران سوزن کاری کرد که یک نبرد نتوانست انجام دهد. اگان عقبنشینی را برگزید و دورن ملتی مستقل ماند.[۸]
فتح اولد تاون
هنگامی که اخبار لنگر انداختن اگان و خواهرانش به اولد تاون رسید، سپتون اعظم هفت روز و شب روزه گرفت و زیر گنبد سپت پر ستاره به دعا پرداخت. او سپس عنوان کرد که مذهب نمیخواهد که آنان بر ضد تارگرینها باشند، چرا که عجوزه به او نشان داده که در غیر این صورت اولد تاون در آتش اژدها خواهد سوخت. لرد هایتاور که مردی پرهیزکار بود، به پیشگویی سپتون اعظم توجه نشان داد و هنگامی که اگان به جنوب و به سمت اولدتاون لشکرکشی میکرد، نیروهایش ا در شهر نگه داشت. او دروازههایش را آزادانه باز گذاشت و تسلیم اقتدار اگان شد. سپس سپتون اعظم اگان را غسل داد و او را پادشاه وستروس اعلام کرد. این امر مخالفتهای بسیاری را در میان مردم وستروس از بین برد.[۹]
پیامدها
اکنون که اگان تارگرین اول، معروف به اگان فاتح، کنترل شش پادشاهی از هفت پادشاهی را در دست دارد، اعلام کرد قلعهای جدید، قلعه سرخ، و شهری به عنوان پایتخت، بارانداز پادشاه، ساخته شود؛ آن هم درست در جایی که در سواحل وستروس لنگر انداخته بود. اگان شمشیر مخالفینش را ذوب و تبدیل به تخت آهنین کرد تا یادآور تسلیم آنها در مقابل تارگرینها باشد.
دورن فتحناشده باقی ماند و اعلام شد که ایالتی خودمختار تحت فرمان مارتلهای ساناسپیر است. اگان نیز باقی عمر خود را صرف استحکام قلمرویش نمود.
اطلاعات بیشتر
همچنین ببینید: داستان کامل فتح تارگرین در نغمهای از یخ و آتش
نقلقولها
” اگان تارگرین وستروس رو با اژدها فتح کرد. “
منابع و یادداشتها
- ↑ یورش شمشیرها، فصل 54، داوس.
- ↑ رقصی با اژدهایان، فصل 8، تیریون.
- ↑ [۱]
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ بازی تاج و تخت، فصل 62، تیریون.
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 20، برین.
- ↑ 25 آگوست 2012 چنین گفت مارتین
- ↑ [۲]
- ↑ چنین گفت مارتین: جدولزمانبندی وقایع
- ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل 28، سرسی.