رقص اژدهایان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: واگردانی دستی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:
'''رقص اژدهایان''' یک جنگ داخلی در زمان فرمانروایی [[خاندان تارگرین]] بر [[هفت پادشاهی]] بود. این جنگ جانشینی میان [[اگان تارگرین دوم|اگان تارگرین دوم]] و خواهر ناتنی‌اش [[رینیرا تارگرین]] بر سر تاج و تخت پدرشان [[ویسریس تارگرین اول]] بود. این نبرد از {{تاریخ|129}} تا {{تاریخ|131}} پس از فتح ادامه یافت. نتیجهٔ آن مرگ هر دو مدعی سلطنت و تاج‌گذاری پسر رینيرا، [[اگان تارگرین سوم]] بود.
'''رقص اژدهایان''' یک جنگ داخلی در زمان فرمانروایی [[خاندان تارگرین]] بر [[هفت پادشاهی]] بود. این جنگ جانشینی میان [[اگان تارگرین دوم|اگان تارگرین دوم]] و خواهر ناتنی‌اش [[رینیرا تارگرین]] بر سر تاج و تخت پدرشان [[ویسریس تارگرین اول]] بود. این نبرد از {{تاریخ|129}} تا {{تاریخ|131}} پس از فتح ادامه یافت. نتیجهٔ آن مرگ هر دو مدعی سلطنت و تاج‌گذاری پسر رینيرا، [[اگان تارگرین سوم]] بود.


در اوایل سال 2013 [[جرج آر. آر. مارتین]] اعلام کرد که مجموعهٔ ''Dangerous Women'' – که ابتدا قرار بود داستان چهارم [[دانک و اگ]] را شامل شود – در عوض رمان کوتاه ''[[شاهزاده و ملکه]]'' را دربر خواهد داشت. مارتین این اثر را «(…) داستان (تقریباً) واقعی منشأ رقص اژدهایان» توصیف کرد.{{رف|آوخ}} نسخهٔ خلاصه‌شده در ''شاهزاده و ملکه'' حدود ۳۰ هزار واژه دارد، در حالی که تاریخ کامل این جنگ داخلی (۸۰ هزار واژه) در کتاب ''[[آتش و خون]]'' منتشر شده است.<ref>[[Not A Blog]]: [http://grrm.livejournal.com/331218.html شاهزاده و ملکه]</ref>
در اوایل سال 2013 [[جرج آر. آر. مارتین]] اعلام کرد که مجموعهٔ ''زنان خطرناک'' – که ابتدا قرار بود داستان چهارم [[دانک و اگ]] را شامل شود – در عوض رمان کوتاه ''[[شاهزاده و ملکه]]'' را دربر خواهد داشت. مارتین این اثر را «(…) داستان (تقریباً) واقعی منشأ رقص اژدهایان» توصیف کرد.{{رف|آوخ}} نسخهٔ خلاصه‌شده در ''شاهزاده و ملکه'' حدود ۳۰ هزار واژه دارد، در حالی که تاریخ کامل این جنگ داخلی (۸۰ هزار واژه) در کتاب ''[[آتش و خون]]'' منتشر شده است.<ref>[[Not A Blog]]: [http://grrm.livejournal.com/331218.html شاهزاده و ملکه]</ref>




خط ۸۰: خط ۸۰:
شاه [[ویسریس تارگرین اول]] از همسر نخستش [[ائما آرین]] سه فرزند داشت، اما تنها یکی از آن‌ها، شاهزاده‌خانم [[رینیرا تارگرین]]، به بزرگسالی رسید. از آن‌جا که ویسریس پسری برای جانشینی نداشت، تصمیم گرفت رینيرا را به‌عنوان وارث خود آموزش دهد. رینيرا جوان در نشست‌های دولتی شرکت می‌کرد و اجازه داشت در جلسات [[شورای کوچک]] حضور یابد. بسیاری از بزرگان به این موضوع توجه کردند و به‌زودی رینيرا حامیان و پیروانی درباری یافت.
شاه [[ویسریس تارگرین اول]] از همسر نخستش [[ائما آرین]] سه فرزند داشت، اما تنها یکی از آن‌ها، شاهزاده‌خانم [[رینیرا تارگرین]]، به بزرگسالی رسید. از آن‌جا که ویسریس پسری برای جانشینی نداشت، تصمیم گرفت رینيرا را به‌عنوان وارث خود آموزش دهد. رینيرا جوان در نشست‌های دولتی شرکت می‌کرد و اجازه داشت در جلسات [[شورای کوچک]] حضور یابد. بسیاری از بزرگان به این موضوع توجه کردند و به‌زودی رینيرا حامیان و پیروانی درباری یافت.
پس از مرگ ملکه ائما در {{تاریخ|105}}، ویسریس رسماً رینيرا را وارث خود نامید و صدها [[لرد]] و [[شوالیهٔ زمین‌دار]] به او ادای احترام کردند. این تصمیم سوابق {{تاریخ|92}} و {{تاریخ|101}} را نادیده گرفت.{{رف|آوخ|وارثان اژدها - مسئله جانشینی}}
پس از مرگ ملکه ائما در {{تاریخ|105}}، ویسریس رسماً رینيرا را وارث خود نامید و صدها [[لرد]] و [[شوالیهٔ زمین‌دار]] به او ادای احترام کردند. این تصمیم سوابق {{تاریخ|92}} و {{تاریخ|101}} را نادیده گرفت.{{رف|آوخ|وارثان اژدها - مسئله جانشینی}}
در {{تاریخ|106}} ویسریس دوباره ازدواج کرد، این بار با [[آلیسنت های‌تاور]]، و از او چهار فرزند به دنیا آمد: [[اگان تارگرین دوم|اگان]]، [[هلاِنا تارگرین|هلاِنا]]، [[ایموند تارگرین|ایموند]] و [[دارون تارگرین (پسر ویسریس تارگرین اول)|دارون]].
در {{تاریخ|106}} ویسریس دوباره ازدواج کرد، این بار با [[آلیسنت های تاور]]، و از او چهار فرزند به دنیا آمد: [[اگان تارگرین دوم|اگان]]، [[هلاِنا تارگرین|هلاِنا]]، [[ایموند تارگرین|ایموند]] و [[دارون تارگرین (پسر ویسریس تارگرین اول)|دارون]].
در {{تاریخ|111}}، به مناسبت پنجمین سالگرد ازدواج ویسریس و آلیسنت، یک [[تورنی]] بزرگ در [[بارانداز پادشاه]] برگزار شد. در ضیافت آغازین، ملکه آلیسنت لباسی سبز رنگ پوشید، در حالی که رینيرا لباس‌های سرخ و سیاه خاندان [[تارگرین]] را بر تن داشت. از آن پس رسم شد که برای اشاره به گروه آلیسنت از واژهٔ «[[سبزها]]» و برای گروه رینيرا از واژهٔ «[[سیاهان]]» استفاده شود. در همان تورنی، [[کریستون کول]] با حمایت از رینيرا، همهٔ قهرمانان آلیسنت (از جمله دو پسرعمو و برادر کوچکترش [[گواین های‌تاور]]) را از اسب پایین انداخت.{{رف|آوخ|وارثان اژدها - مسئله جانشینی}}
در {{تاریخ|111}}، به مناسبت پنجمین سالگرد ازدواج ویسریس و آلیسنت، یک [[تورنی]] بزرگ در [[بارانداز پادشاه]] برگزار شد. در ضیافت آغازین، ملکه آلیسنت لباسی سبز رنگ پوشید، در حالی که رینيرا لباس‌های سرخ و سیاه خاندان [[تارگرین]] را بر تن داشت. از آن پس رسم شد که برای اشاره به گروه آلیسنت از واژهٔ «[[سبزها]]» و برای گروه رینيرا از واژهٔ «[[سیاهان]]» استفاده شود. در همان تورنی، [[کریستون کول]] با حمایت از رینيرا، همهٔ قهرمانان آلیسنت (از جمله دو پسرعمو و برادر کوچکترش [[گواین های تاور]]) را از اسب پایین انداخت.{{رف|آوخ|وارثان اژدها - مسئله جانشینی}}
ویسریس در {{تاریخ|114}} جایگاه رینيرا را در جانشینی محکم‌تر کرد و او را به ازدواج [[لینور ولاریون]] درآورد؛ لینور از طرف مادرش [[رینیس تارگرین (دختر ایمون)|رینیس تارگرین]] خون تارگرین داشت. این ازدواج سبب تیرگی رابطهٔ رینيرا با کریستون شد. رینيرا در طول این ازدواج سه پسر به دنیا آورد: [[جاکریس ولاریون|جاکریس]]، [[لوسریس ولاریون|لوسریس]] و [[جافری ولاریون]]. هرچند شایعاتی وجود داشت که پدر واقعی این شاهزادگان نه لینور، بلکه [[هاروین استرانگ]] بوده است.{{رف|آوخ|وارثان اژدها - مسئله جانشینی}}
ویسریس در {{تاریخ|114}} جایگاه رینيرا را در جانشینی محکم‌تر کرد و او را به ازدواج [[لینور ولاریون]] درآورد؛ لینور از طرف مادرش [[رینیس تارگرین (دختر ایمون)|رینیس تارگرین]] خون تارگرین داشت. این ازدواج سبب تیرگی رابطهٔ رینيرا با کریستون شد. رینيرا در طول این ازدواج سه پسر به دنیا آورد: [[جاکریس ولاریون|جاکریس]]، [[لوسریس ولاریون|لوسریس]] و [[جافری ولاریون]]. هرچند شایعاتی وجود داشت که پدر واقعی این شاهزادگان نه لینور، بلکه [[هاروین استرانگ]] بوده است.{{رف|آوخ|وارثان اژدها - مسئله جانشینی}}
پس از قتل لینور در [[اسپایس‌تاون]] در {{تاریخ|120}}، رینيرا با عمویش، شاهزاده [[دیمون تارگرین]] – برادر کوچک‌تر ویسریس – ازدواج کرد. از او نیز دو پسر آورد: [[اگان تارگرین سوم|اگان جوان]] (برای تمایز از عمویش، اگان آلیسنت، که او را «اگان پیر» می‌نامیدند) و [[ویسریس تارگرین دوم|ویسریس]].
پس از قتل لینور در [[اسپایس‌تاون]] در {{تاریخ|120}}، رینيرا با عمویش، شاهزاده [[دیمون تارگرین]] – برادر کوچک‌تر ویسریس – ازدواج کرد. از او نیز دو پسر آورد: [[اگان تارگرین سوم|اگان جوان]] (برای تمایز از عمویش، اگان آلیسنت، که او را «اگان پیر» می‌نامیدند) و [[ویسریس تارگرین دوم|ویسریس]].
رابطهٔ رینيرا و آلیسنت از همان اوایل ازدواج آلیسنت با ویسریس تیره شد، زیرا هر دو می‌خواستند بانوی نخست دربار باشند، اما جایگاه تنها به یکی تعلق می‌گرفت. همین دشمنی باعث شد فرزندان آلیسنت با فرزندان رینيرا دشمنی کنند. همچنین پدر آلیسنت، [[اتو های‌تاور]]، از همان آغاز سلطنت ویسریس با شاهزاده دیمون – شوهر دوم رینيرا – خصومت داشت.{{رف|آوخ|وارثان اژدها - مسئله جانشینی}}
رابطهٔ رینيرا و آلیسنت از همان اوایل ازدواج آلیسنت با ویسریس تیره شد، زیرا هر دو می‌خواستند بانوی نخست دربار باشند، اما جایگاه تنها به یکی تعلق می‌گرفت. همین دشمنی باعث شد فرزندان آلیسنت با فرزندان رینيرا دشمنی کنند. همچنین پدر آلیسنت، [[اتو های تاور]]، از همان آغاز سلطنت ویسریس با شاهزاده دیمون – شوهر دوم رینيرا – خصومت داشت.{{رف|آوخ|وارثان اژدها - مسئله جانشینی}}


==رقص اژدهایان==
==رقص اژدهایان==
=== شورای کوچک ===
=== شورای کوچک ===
پس از مرگ شاه [[ویسریس تارگرین اول]]، ملکه [[آلیسنت های‌تاور]] و [[فرمانده لرد نگهبانان شاهی|لرد فرمانده]] [[کریستون کول]]، اعضای [[نگهبانان شاهی]] را فرستادند تا اعضای [[شورای کوچک]] را گرد آورند. در این گردهمایی، گفت‌وگو خیلی زود به سوی تاج‌گذاری [[رینیرا تارگرین]] کشیده شد، اما [[اتو های‌تاور]]، [[دست پادشاه]]، اعلام کرد که شاهزاده [[اگان تارگرین دوم|اگان بزرگ‌تر]] باید تاج‌گذاری کند؛ در حالی که [[لایمن بیزبری]]، [[استاد خزانه]]، اصرار داشت که رینيرا باید به‌عنوان ملکه تاج‌گذاری شود.
پس از مرگ شاه [[ویسریس تارگرین اول]]، ملکه [[آلیسنت های تاور]] و [[فرمانده لرد نگهبانان شاهی|لرد فرمانده]] [[کریستون کول]]، اعضای [[نگهبانان شاهی]] را فرستادند تا اعضای [[شورای کوچک]] را گرد آورند. در این گردهمایی، گفت‌وگو خیلی زود به سوی تاج‌گذاری [[رینیرا تارگرین]] کشیده شد، اما [[اتو های تاور]]، [[دست پادشاه]]، اعلام کرد که شاهزاده [[اگان تارگرین دوم|اگان بزرگ‌تر]] باید تاج‌گذاری کند؛ در حالی که [[لایمن بیزبری]]، [[استاد خزانه]]، اصرار داشت که رینيرا باید به‌عنوان ملکه تاج‌گذاری شود.


چند تن دیگر از اعضای شورا با او مخالفت کردند. [[تایلند لنیستر]] استدلال کرد که سوگندهایی که در {{تاریخ|105}} به رینيرا خورده شده بود دیگر اعتبار ندارد، چون ۲۴ سال گذشته است. [[جسپر واید]] یادآور شد که [[جاهریس تارگرین اول]] دو بار وارث مذکر را بر وارث مونث و [[لینور ولاریون|فرزندان او]] ترجیح داده بود. همچنین سر اوتو استدلال کرد که رینيرا با شاهزاده [[دیمون تارگرین]] ازدواج کرده و در صورت رسیدن او به تاج‌وتخت، دیمون فرمانروای واقعی خواهد شد. هر دو های‌تاور تأکید کردند که اگر رینيرا ملکه شود، نه‌تنها خودشان بلکه فرزندان آلیسنت هم کشته خواهند شد. به گفتهٔ سپتون [[اوستاس]]، سر کریستون شاهزاده اگان را که در ابتدا مردد بود قانع کرد که تاج را بپذیرد، زیرا در غیر این صورت مادر، برادران، خواهر و فرزندانش توسط رینيرا کشته می‌شوند.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - سیاهان و سبزها}}
چند تن دیگر از اعضای شورا با او مخالفت کردند. [[تایلند لنیستر]] استدلال کرد که سوگندهایی که در {{تاریخ|105}} به رینيرا خورده شده بود دیگر اعتبار ندارد، چون ۲۴ سال گذشته است. [[جسپر واید]] یادآور شد که [[جاهریس تارگرین اول]] دو بار وارث مذکر را بر وارث مونث و [[لینور ولاریون|فرزندان او]] ترجیح داده بود. همچنین سر اوتو استدلال کرد که رینيرا با شاهزاده [[دیمون تارگرین]] ازدواج کرده و در صورت رسیدن او به تاج‌وتخت، دیمون فرمانروای واقعی خواهد شد. هر دو های تاور تأکید کردند که اگر رینيرا ملکه شود، نه‌تنها خودشان بلکه فرزندان آلیسنت هم کشته خواهند شد. به گفتهٔ سپتون [[اوستاس]]، سر کریستون شاهزاده اگان را که در ابتدا مردد بود قانع کرد که تاج را بپذیرد، زیرا در غیر این صورت مادر، برادران، خواهر و فرزندانش توسط رینيرا کشته می‌شوند.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - سیاهان و سبزها}}


[[استاد اعظم اورویل]] پیش‌بینی کرد که جنگی در راه است، چون رینيرا هرگز حاضر نخواهد شد از حق تولدش چشم‌پوشی کند و علاوه بر این، اژدها هم در اختیار دارد. وقتی لایمن اعلام کرد که حاضر نیست به دزدانی که قصد دارند تاج او را بدزدند گوش بدهد و تلاش کرد شورا را ترک کند...
[[استاد اعظم اورویل]] پیش‌بینی کرد که جنگی در راه است، چون رینيرا هرگز حاضر نخواهد شد از حق تولدش چشم‌پوشی کند و علاوه بر این، اژدها هم در اختیار دارد. وقتی لایمن اعلام کرد که حاضر نیست به دزدانی که قصد دارند تاج او را بدزدند گوش بدهد و تلاش کرد شورا را ترک کند...
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
شاهزاده [[ایموند تارگرین]] به [[استورمز اند]] فرستاده شد تا با یکی از دختران لرد [[بوروس براتیون]] نامزد شود و بدین‌وسیله خاندان [[براتیون]] را به جنگ در کنار [[اگان تارگرین دوم]] وادارند. در همان زمان، بوی مرگ از اتاق [[ویسریس تارگرین اول]] در [[مایگورز هولدفست]] به مشام می‌رسید. هفت روز پس از مرگ ویسریس، مرگ او به اهالی [[بارانداز پادشاه]] اعلام شد و [[خواهران خاموش]] فراخوانده شدند.
شاهزاده [[ایموند تارگرین]] به [[استورمز اند]] فرستاده شد تا با یکی از دختران لرد [[بوروس براتیون]] نامزد شود و بدین‌وسیله خاندان [[براتیون]] را به جنگ در کنار [[اگان تارگرین دوم]] وادارند. در همان زمان، بوی مرگ از اتاق [[ویسریس تارگرین اول]] در [[مایگورز هولدفست]] به مشام می‌رسید. هفت روز پس از مرگ ویسریس، مرگ او به اهالی [[بارانداز پادشاه]] اعلام شد و [[خواهران خاموش]] فراخوانده شدند.


[[تاج‌گذاری اگان تارگرین دوم]] به‌سرعت و با شتاب آماده شد. مکان [[دراگون‌پیت]] انتخاب شد، چرا که درهای برنزی بزرگ، سقف مستحکم و دیوارهای قطور آن را به محلی قابل دفاع تبدیل می‌کرد. سر [[کریستون کول]] تاج را بر سر اگان نهاد، در حالی که [[آلیسنت های‌تاور]]، همسر-خواهر او [[هلاِنا تارگرین|هلاِنا]] را ملکه کرد.
[[تاج‌گذاری اگان تارگرین دوم]] به‌سرعت و با شتاب آماده شد. مکان [[دراگون‌پیت]] انتخاب شد، چرا که درهای برنزی بزرگ، سقف مستحکم و دیوارهای قطور آن را به محلی قابل دفاع تبدیل می‌کرد. سر [[کریستون کول]] تاج را بر سر اگان نهاد، در حالی که [[آلیسنت های تاور]]، همسر-خواهر او [[هلاِنا تارگرین|هلاِنا]] را ملکه کرد.
اما شب پیش از تاج‌گذاری، نخستین جدایی و خیانت رخ داد. سر [[استفان دارکلین]] از [[نگهبانان شاهی]] شهر را ترک کرد و در میان چیزهایی که با خود برد، تاجی را هم برد که پیش‌تر شاهان [[جاهریس تارگرین اول]] و [[ویسریس تارگرین اول]] بر سر نهاده بودند.
اما شب پیش از تاج‌گذاری، نخستین جدایی و خیانت رخ داد. سر [[استفان دارکلین]] از [[نگهبانان شاهی]] شهر را ترک کرد و در میان چیزهایی که با خود برد، تاجی را هم برد که پیش‌تر شاهان [[جاهریس تارگرین اول]] و [[ویسریس تارگرین اول]] بر سر نهاده بودند.


خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
رینيرا سپس [[تاج‌گذاری رینیرا تارگرین|تاج‌گذاری]] شد؛ با تاجی که پدر و پدربزرگش بر سر نهاده بودند و آن را سر [[استفان دارکلین]] از بارانداز پادشاه آورده بود. شاهزاده دیمون شخصاً تاج را بر سر رینيرا گذاشت و لقب «[[نگهبان قلمرو]]» گرفت. همچنین جاکریس رسماً به‌عنوان «[[شاهزاده دراگون‌استون]]» و وارث [[تخت آهنین]] نامیده شد.
رینيرا سپس [[تاج‌گذاری رینیرا تارگرین|تاج‌گذاری]] شد؛ با تاجی که پدر و پدربزرگش بر سر نهاده بودند و آن را سر [[استفان دارکلین]] از بارانداز پادشاه آورده بود. شاهزاده دیمون شخصاً تاج را بر سر رینيرا گذاشت و لقب «[[نگهبان قلمرو]]» گرفت. همچنین جاکریس رسماً به‌عنوان «[[شاهزاده دراگون‌استون]]» و وارث [[تخت آهنین]] نامیده شد.


به‌عنوان نخستین اقدامش در مقام ملکه، رینيرا [[اتو های‌تاور]] و ملکه-بیوه [[آلیسنت های‌تاور]] را خائن و شورشی اعلام کرد، اما برای برادران و خواهران ناتنی‌اش امکان بخشش قائل شد، به شرطی که زانو بزنند؛ چرا که «[[خویش‌کش]]» همواره نفرین‌شده است.
به‌عنوان نخستین اقدامش در مقام ملکه، رینيرا [[اتو های تاور]] و ملکه-بیوه [[آلیسنت های تاور]] را خائن و شورشی اعلام کرد، اما برای برادران و خواهران ناتنی‌اش امکان بخشش قائل شد، به شرطی که زانو بزنند؛ چرا که «[[خویش‌کش]]» همواره نفرین‌شده است.


=== پیشنهاد صلح اگان به رینیرا ===
=== پیشنهاد صلح اگان به رینیرا ===
وقتی خبر تاج‌گذاری  ناتنی‌اش به شاه [[اگان تارگرین دوم]] رسید، او [[رینیرا تارگرین]] و [[دیمون تارگرین|دیمون]] را خائن اعلام کرد و خواستار اعدام آن‌ها شد. با این حال، [[استاد اعظم اورویل]] خواستار مذاکره شد تا شاید از جنگ جلوگیری شود. این پیشنهاد از سوی [[آلیسنت های‌تاور]] و [[هلاِنا تارگرین|هلاِنا]] نیز پشتیبانی شد. سرانجام، شاه با اصرار مادر و همسر-خواهرش موافقت کرد و اورویل را با هیئتی و پرچم صلح به [[دراگون‌استون]] فرستاد تا «شرایطی سخاوتمندانه» ارائه دهد.
وقتی خبر تاج‌گذاری  ناتنی‌اش به شاه [[اگان تارگرین دوم]] رسید، او [[رینیرا تارگرین]] و [[دیمون تارگرین|دیمون]] را خائن اعلام کرد و خواستار اعدام آن‌ها شد. با این حال، [[استاد اعظم اورویل]] خواستار مذاکره شد تا شاید از جنگ جلوگیری شود. این پیشنهاد از سوی [[آلیسنت های تاور]] و [[هلاِنا تارگرین|هلاِنا]] نیز پشتیبانی شد. سرانجام، شاه با اصرار مادر و همسر-خواهرش موافقت کرد و اورویل را با هیئتی و پرچم صلح به [[دراگون‌استون]] فرستاد تا «شرایطی سخاوتمندانه» ارائه دهد.


شرایط چنین بود:
شرایط چنین بود:
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
دیمون با کمک یکی از دوستانش در [[بارانداز پادشاه]]، مردی را یافت که زمانی گروهبان [[نگهبانان شهر بارانداز پادشاه]] بود و اکنون تنها با نام «[[خون (قصاب)|خون]]» شناخته می‌شد. او همچنین از یک موش‌گیر در [[رد کیپ]] به نام «[[پنیر (موش‌گیر)|پنیر]]» استفاده کرد. این دو با گذر از دالان‌های مخفی و درهای پنهان وارد [[برج دست]] شدند.
دیمون با کمک یکی از دوستانش در [[بارانداز پادشاه]]، مردی را یافت که زمانی گروهبان [[نگهبانان شهر بارانداز پادشاه]] بود و اکنون تنها با نام «[[خون (قصاب)|خون]]» شناخته می‌شد. او همچنین از یک موش‌گیر در [[رد کیپ]] به نام «[[پنیر (موش‌گیر)|پنیر]]» استفاده کرد. این دو با گذر از دالان‌های مخفی و درهای پنهان وارد [[برج دست]] شدند.


آنجا، ملکه [[آلیسنت های‌تاور]] را بستند و دهانش را با پارچه گرفتند و خدمتکارش را کشتند. وقتی [[هلاِنا تارگرین|ملکه هلاِنا]] همراه با سه فرزندش ظاهر شد، خون و پنیر درها را بستند و به او گفتند باید یکی از پسرانش را برای مرگ انتخاب کند. هلاِنا ناچار [[مایلور تارگرین|مایلور]] کوچک را برگزید، اما خون خلاف انتخاب او عمل کرد و [[جهیریس تارگرین (پسر اگان دوم)|جهیریس]] را سر برید. سپس سر کودک را با خود بردند و بقیه را زنده گذاشتند.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - پسری برای پسری}}
آنجا، ملکه [[آلیسنت های تاور]] را بستند و دهانش را با پارچه گرفتند و خدمتکارش را کشتند. وقتی [[هلاِنا تارگرین|ملکه هلاِنا]] همراه با سه فرزندش ظاهر شد، خون و پنیر درها را بستند و به او گفتند باید یکی از پسرانش را برای مرگ انتخاب کند. هلاِنا ناچار [[مایلور تارگرین|مایلور]] کوچک را برگزید، اما خون خلاف انتخاب او عمل کرد و [[جهیریس تارگرین (پسر اگان دوم)|جهیریس]] را سر برید. سپس سر کودک را با خود بردند و بقیه را زنده گذاشتند.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - پسری برای پسری}}


بعدها، خون در [[دروازه خدایان]] دستگیر شد؛ سر شاهزاده جیهریس را در زین پنهان کرده بود. زیر شکنجه اعتراف کرد که راهی [[هارنهال]] بوده تا پاداشش را از شاهزاده دیمون دریافت کند. او همچنین زن بدکاره‌ای به نام [[میساریا]] را به‌عنوان واسطه معرفی کرد. نگهبانان طلایی به رهبری سر [[لوتور لارگنت]] سراسر [[خیابان ابریشم]] را جستجو کردند، اما نشانی از میساریا یا پنیر نیافتند. در خشم خود، شاه [[اگان تارگرین دوم]] فرمان داد همهٔ موش‌گیران شهر به دار آویخته شوند. پس از آن، سر [[اتو های‌تاور]] یکصد گربه را به قلعه آورد تا جای موش‌گیران را بگیرند.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - پسری برای پسری}}
بعدها، خون در [[دروازه خدایان]] دستگیر شد؛ سر شاهزاده جیهریس را در زین پنهان کرده بود. زیر شکنجه اعتراف کرد که راهی [[هارنهال]] بوده تا پاداشش را از شاهزاده دیمون دریافت کند. او همچنین زن بدکاره‌ای به نام [[میساریا]] را به‌عنوان واسطه معرفی کرد. نگهبانان طلایی به رهبری سر [[لوتور لارگنت]] سراسر [[خیابان ابریشم]] را جستجو کردند، اما نشانی از میساریا یا پنیر نیافتند. در خشم خود، شاه [[اگان تارگرین دوم]] فرمان داد همهٔ موش‌گیران شهر به دار آویخته شوند. پس از آن، سر [[اتو های تاور]] یکصد گربه را به قلعه آورد تا جای موش‌گیران را بگیرند.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - پسری برای پسری}}


ملکه هلاِنا از آن پس در اندوهی عمیق فرو رفت؛ از خوردن و حمام کردن سر باز زد و حاضر نبود از اتاق‌هایش بیرون آید. او حتی نمی‌توانست در حضور مایلور دوام بیاورد، چون خود او را برای مرگ برگزیده بود. سرانجام شاه پسر را از او گرفت و به مادرش [[آلیسنت های‌تاور]] سپرد تا بزرگش کند. پس از این واقعه، شاه و ملکه جدا از هم زندگی کردند؛ هلاِنا بیشتر و بیشتر در جنون فرو رفت و اگان هم در خشم و می‌گساری غرق شد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - پسری برای پسری}}
ملکه هلاِنا از آن پس در اندوهی عمیق فرو رفت؛ از خوردن و حمام کردن سر باز زد و حاضر نبود از اتاق‌هایش بیرون آید. او حتی نمی‌توانست در حضور مایلور دوام بیاورد، چون خود او را برای مرگ برگزیده بود. سرانجام شاه پسر را از او گرفت و به مادرش [[آلیسنت های تاور]] سپرد تا بزرگش کند. پس از این واقعه، شاه و ملکه جدا از هم زندگی کردند؛ هلاِنا بیشتر و بیشتر در جنون فرو رفت و اگان هم در خشم و می‌گساری غرق شد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - پسری برای پسری}}


=== جنگ داخلی در ریورلندز ===
=== جنگ داخلی در ریورلندز ===
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:


=== دست سبز جدید ===
=== دست سبز جدید ===
سر [[اتو های‌تاور]]، [[دست پادشاه]]، تلاش کرد با جلب حمایت لردها، استخدام مزدوران، تقویت دفاعی [[بارانداز پادشاه]] و بستن اتحادهای تازه، جایگاه سبزها را محکم کند. او کلاغ‌ها را به [[وینترفل]]، [[اری]]، [[ریورران]]، [[وایت هاربر]]، [[گالتاون]]، [[بیتربریج]]، [[فِر آیل]] و ده‌ها قلعهٔ دیگر فرستاد. همچنین سواره‌نظام به نواحی نزدیک‌تر به پایتخت اعزام شد تا لردها و بانوهایشان را برای ادای سوگند وفاداری به شاه [[اگان تارگرین دوم]] به دربار فرا بخوانند. او حتی به [[دورن]] نیز پیام فرستاد، چون دیمون در [[جنگ استپ‌استون‌ها]] با آن‌ها جنگیده بود، اما شاهزاده [[کورِن مارتل]] از مشارکت خودداری کرد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}}
سر [[اتو های تاور]]، [[دست پادشاه]]، تلاش کرد با جلب حمایت لردها، استخدام مزدوران، تقویت دفاعی [[بارانداز پادشاه]] و بستن اتحادهای تازه، جایگاه سبزها را محکم کند. او کلاغ‌ها را به [[وینترفل]]، [[اری]]، [[ریورران]]، [[وایت هاربر]]، [[گالتاون]]، [[بیتربریج]]، [[فِر آیل]] و ده‌ها قلعهٔ دیگر فرستاد. همچنین سواره‌نظام به نواحی نزدیک‌تر به پایتخت اعزام شد تا لردها و بانوهایشان را برای ادای سوگند وفاداری به شاه [[اگان تارگرین دوم]] به دربار فرا بخوانند. او حتی به [[دورن]] نیز پیام فرستاد، چون دیمون در [[جنگ استپ‌استون‌ها]] با آن‌ها جنگیده بود، اما شاهزاده [[کورِن مارتل]] از مشارکت خودداری کرد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}}


سقوط [[هارنهال]] و شکست‌های آسیاب سوخته و استون‌هیج اگان دوم را ترساند. هراس او بیشتر شد وقتی کلاغ‌ها از [[ریچ]] بازگشتند: اگرچه خاندان [[های‌تاور]] در [[اولدتاون]] و خاندان [[ردواین]] در [[آربور]] همچنان پشتیبان شاه بودند، اما لردهای [[کاستین]] از [[تری‌تاورز]]، [[مولندور]] از [[آپ‌لندز]]، [[آلن تارلی]] از [[هورن هیل]]، [[تدیوس روان]] از [[گلدنگروو]] و [[گریم]] از [[گری‌شیلد]] به سود رینيرا اعلام وفاداری کرده بودند. این شکاف باعث شد سرپرستان و قیم‌های لرد خردسال [[لیونل تایرل]] از ورود به جنگ خودداری کنند.
سقوط [[هارنهال]] و شکست‌های آسیاب سوخته و استون‌هیج اگان دوم را ترساند. هراس او بیشتر شد وقتی کلاغ‌ها از [[ریچ]] بازگشتند: اگرچه خاندان [[های تاور]] در [[اولدتاون]] و خاندان [[ردواین]] در [[آربور]] همچنان پشتیبان شاه بودند، اما لردهای [[کاستین]] از [[تری‌تاورز]]، [[مولندور]] از [[آپ‌لندز]]، [[آلن تارلی]] از [[هورن هیل]]، [[تدیوس روان]] از [[گلدنگروو]] و [[گریم]] از [[گری‌شیلد]] به سود رینيرا اعلام وفاداری کرده بودند. این شکاف باعث شد سرپرستان و قیم‌های لرد خردسال [[لیونل تایرل]] از ورود به جنگ خودداری کنند.


سر اوتو از برادرزاده‌اش، لرد [[اورموند های‌تاور]] خواست تا شورش‌های ریچ را سرکوب کند. اما ناکامی‌های پیاپی و اختلاف در جبههٔ ریچ ضربهٔ سنگینی به سبزها زد. به این‌ها باید انکار حمایت از سوی [[ول]]، [[شمال]] و همچنین شکایت‌های بازرگانان از مسدود شدن [[خلیج بلک‌واتر]] به دست ناوگان [[مار دریایی]] را هم افزود.
سر اوتو از برادرزاده‌اش، لرد [[اورموند های تاور]] خواست تا شورش‌های ریچ را سرکوب کند. اما ناکامی‌های پیاپی و اختلاف در جبههٔ ریچ ضربهٔ سنگینی به سبزها زد. به این‌ها باید انکار حمایت از سوی [[ول]]، [[شمال]] و همچنین شکایت‌های بازرگانان از مسدود شدن [[خلیج بلک‌واتر]] به دست ناوگان [[مار دریایی]] را هم افزود.


از آن‌جا که تلاش‌ها برای جلب پشتیبانی [[دالتون گریجوی]] بی‌نتیجه مانده بود، سر اوتو باور داشت که دیمون بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف رینيرا است. بنابراین سراغ دشمن قدیمی دیمون، یعنی [[اتحاد سه دختر|سه‌گانه]] رفت و فرستادگانی با وعدهٔ امتیازات تجاری انحصاری در بارانداز پادشاه و حتی واگذاری [[استپ‌استون‌ها]] ــ هرچند تخت آهنین هرگز آن‌ها را در تملک نداشت ــ به راهی کرد تا ناوگان ولاریون را در [[تنگه]] در هم بشکنند. اما تصمیم‌گیری در سه‌گانه به عهدهٔ [[شورای عالی سه‌گانه]] بود و روند کندشان باعث خشم اگان شد. سرانجام او پدربزرگش را از مقام دست برکنار کرد و [[کریستون کول]] را جایگزین او ساخت.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}}
از آن‌جا که تلاش‌ها برای جلب پشتیبانی [[دالتون گریجوی]] بی‌نتیجه مانده بود، سر اوتو باور داشت که دیمون بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف رینيرا است. بنابراین سراغ دشمن قدیمی دیمون، یعنی [[اتحاد سه دختر|سه‌گانه]] رفت و فرستادگانی با وعدهٔ امتیازات تجاری انحصاری در بارانداز پادشاه و حتی واگذاری [[استپ‌استون‌ها]] ــ هرچند تخت آهنین هرگز آن‌ها را در تملک نداشت ــ به راهی کرد تا ناوگان ولاریون را در [[تنگه]] در هم بشکنند. اما تصمیم‌گیری در سه‌گانه به عهدهٔ [[شورای عالی سه‌گانه]] بود و روند کندشان باعث خشم اگان شد. سرانجام او پدربزرگش را از مقام دست برکنار کرد و [[کریستون کول]] را جایگزین او ساخت.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}}
خط ۲۰۱: خط ۲۰۱:
زمانی که [[سان‌فایر]] و [[وگار]] نیز به میدان آمدند، نبرد اژدهایان در آسمان هزار پایی درگرفت. [[میلیس]] گردن سان‌فایر را گرفت، اما [[وگار]] بر آن‌ها فرود آمد و هر سه اژدها به زمین کوبیده شدند. از میان آتش و خاکستر، تنها وگار دوباره برخاست. سان‌فایر یک بال پاره‌پاره داشت و سوخته و نیمه‌جان بود، در حالی که سوارش شاه [[اگان تارگرین دوم]] دچار شکستگی چندین استخوان و سوختگی‌های شدید شده بود.
زمانی که [[سان‌فایر]] و [[وگار]] نیز به میدان آمدند، نبرد اژدهایان در آسمان هزار پایی درگرفت. [[میلیس]] گردن سان‌فایر را گرفت، اما [[وگار]] بر آن‌ها فرود آمد و هر سه اژدها به زمین کوبیده شدند. از میان آتش و خاکستر، تنها وگار دوباره برخاست. سان‌فایر یک بال پاره‌پاره داشت و سوخته و نیمه‌جان بود، در حالی که سوارش شاه [[اگان تارگرین دوم]] دچار شکستگی چندین استخوان و سوختگی‌های شدید شده بود.


رینیس کاملاً سوخته در کنار جسد میلیس یافت شد. پس از نبرد، شاهزاده [[ایموند تارگرین]] و کریستون روکزرست را تصرف کرده و تمام مدافعان را به قتل رساندند. سر اژدهای میلیس به بارانداز پادشاه فرستاده شد و رعبی عظیم میان [[مردمان عامی]] انداخت، به‌طوری‌که هزاران نفر از پایتخت گریختند تا این‌که ملکه-بیوه [[آلیسنت های‌تاور]] دستور داد دروازه‌ها را ببندند.
رینیس کاملاً سوخته در کنار جسد میلیس یافت شد. پس از نبرد، شاهزاده [[ایموند تارگرین]] و کریستون روکزرست را تصرف کرده و تمام مدافعان را به قتل رساندند. سر اژدهای میلیس به بارانداز پادشاه فرستاده شد و رعبی عظیم میان [[مردمان عامی]] انداخت، به‌طوری‌که هزاران نفر از پایتخت گریختند تا این‌که ملکه-بیوه [[آلیسنت های تاور]] دستور داد دروازه‌ها را ببندند.


شاه اگان به بارانداز پادشاه بازگردانده شد، جایی که استادان پزشکی با [[شیر خشخاش]] درد او را تسکین دادند. سان‌فایر بیش از حد بزرگ بود که جابه‌جا شود و چون توان پرواز هم نداشت، در روکزرست باقی ماند. برای محافظتش نگهبانانی گماشته شدند تا به او غذا دهند. با ناتوانی اگان، ایموند لقب «[[نگهبان قلمرو]]» را به خود گرفت.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}}
شاه اگان به بارانداز پادشاه بازگردانده شد، جایی که استادان پزشکی با [[شیر خشخاش]] درد او را تسکین دادند. سان‌فایر بیش از حد بزرگ بود که جابه‌جا شود و چون توان پرواز هم نداشت، در روکزرست باقی ماند. برای محافظتش نگهبانانی گماشته شدند تا به او غذا دهند. با ناتوانی اگان، ایموند لقب «[[نگهبان قلمرو]]» را به خود گرفت.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}}
خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:
{{مقاله اصلی|نبرد هانی‌واین}}
{{مقاله اصلی|نبرد هانی‌واین}}


دو هفته بعد، لرد [[اورموند های‌تاور]] خود را میان دو ارتش گرفتار یافت:
دو هفته بعد، لرد [[اورموند های تاور]] خود را میان دو ارتش گرفتار یافت:


* از شمال‌شرق، لرد [[تدیوس روان]] از [[گلدنگروو]] و [[تام فلاورز]] از [[بیتربریج]] به او یورش آوردند.
* از شمال‌شرق، لرد [[تدیوس روان]] از [[گلدنگروو]] و [[تام فلاورز]] از [[بیتربریج]] به او یورش آوردند.
خط ۲۵۵: خط ۲۵۵:
با دور بودن [[کریستون کول]]، [[ایموند تارگرین]] و [[وگار]] از پایتخت، شاهزاده [[دیمون تارگرین]] با [[کارکسس]] به رینيرا پیوست و هر دو بر فراز [[بارانداز پادشاه]] پرواز کردند، در حالی که ناوگان [[کورلیس ولاریون]] وارد [[خلیج بلک‌واتر]] شد. استاد اعظم [[اورویل]] که تلاش داشت کلاغ‌هایی برای درخواست کمک بفرستد، پیش از ارسال نامه‌ها دستگیر شد. فرستادگان نیز در دروازه‌های شهر توقیف شدند و هفت فرماندهٔ دروازه یا کشته یا دستگیر شدند؛ همه این‌ها با یاری [[طلایی‌جامگان]]ی که همچنان به دیمون وفادار بودند. دروازه‌های شهر باز شد و نیروهای ناوگان ولاریون وارد شدند. سقوط بارانداز پادشاه در کمتر از یک روز کامل شد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}}
با دور بودن [[کریستون کول]]، [[ایموند تارگرین]] و [[وگار]] از پایتخت، شاهزاده [[دیمون تارگرین]] با [[کارکسس]] به رینيرا پیوست و هر دو بر فراز [[بارانداز پادشاه]] پرواز کردند، در حالی که ناوگان [[کورلیس ولاریون]] وارد [[خلیج بلک‌واتر]] شد. استاد اعظم [[اورویل]] که تلاش داشت کلاغ‌هایی برای درخواست کمک بفرستد، پیش از ارسال نامه‌ها دستگیر شد. فرستادگان نیز در دروازه‌های شهر توقیف شدند و هفت فرماندهٔ دروازه یا کشته یا دستگیر شدند؛ همه این‌ها با یاری [[طلایی‌جامگان]]ی که همچنان به دیمون وفادار بودند. دروازه‌های شهر باز شد و نیروهای ناوگان ولاریون وارد شدند. سقوط بارانداز پادشاه در کمتر از یک روز کامل شد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}}


لرد [[لاریس استرانگ]] همراه با شاه [[اگان تارگرین دوم]]، شاهدخت [[جهیرا تارگرین]] و شاهزاده [[مایلور تارگرین]] گریخت. او جیهیرا را به همراه سر [[ویلیس فِل]] به [[استورمز اند]] فرستاد و مایلور را با سر [[ریکارد ثورن]] نزد لرد [[اورموند های‌تاور]] برد.
لرد [[لاریس استرانگ]] همراه با شاه [[اگان تارگرین دوم]]، شاهدخت [[جهیرا تارگرین]] و شاهزاده [[مایلور تارگرین]] گریخت. او جیهیرا را به همراه سر [[ویلیس فِل]] به [[استورمز اند]] فرستاد و مایلور را با سر [[ریکارد ثورن]] نزد لرد [[اورموند های تاور]] برد.


دیگر اعضای شورای سبز که در بارانداز پادشاه مانده بودند تسلیم شدند و رینيرا بر [[تخت آهنین]] نشست. ملکه‌بیوه [[آلیسنت های‌تاور]] بخشیده شد، اما پدرش سر [[اتو های‌تاور]] گردن زده شد و همچنین لرد [[جسپر واید]]. سر [[تایلند لنیستر]] به دست شکنجه‌گران سپرده شد تا شاید مکان طلای پنهان‌شده‌اش را فاش کند.
دیگر اعضای شورای سبز که در بارانداز پادشاه مانده بودند تسلیم شدند و رینيرا بر [[تخت آهنین]] نشست. ملکه‌بیوه [[آلیسنت های تاور]] بخشیده شد، اما پدرش سر [[اتو های تاور]] گردن زده شد و همچنین لرد [[جسپر واید]]. سر [[تایلند لنیستر]] به دست شکنجه‌گران سپرده شد تا شاید مکان طلای پنهان‌شده‌اش را فاش کند.


شاهزادگان [[جافری ولاریون]] و [[اگان تارگرین سوم|اگان جوان]] ــ که در آن زمان گمان می‌رفت [[ویسریس تارگرین دوم]] مرده است ــ به بارانداز پادشاه فراخوانده شدند.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - رینيرا پیروزمند}}
شاهزادگان [[جافری ولاریون]] و [[اگان تارگرین سوم|اگان جوان]] ــ که در آن زمان گمان می‌رفت [[ویسریس تارگرین دوم]] مرده است ــ به بارانداز پادشاه فراخوانده شدند.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - رینيرا پیروزمند}}
خط ۲۶۳: خط ۲۶۳:
در این میان، [[ایموند تارگرین]] و [[کریستون کول]] در [[هارنهال]] دیگر بر سر نقشهٔ بعدی توافق نداشتند. کریستون می‌خواست به جنوب عقب‌نشینی کند و به لرد اورموند و شاهزاده [[دارون تارگرین (پسر ویسریس تارگرین اول)|دارون]] بپیوندد، اما ایموند خواهان یورش مستقیم به پایتخت بود. در نهایت، کریستون ارتش سبزها را به سوی جنوب برد، در حالی که ایموند در ریورلندز به کشتار پرداخت و امیدوار بود رینيرا اژدهایی برای مقابله بفرستد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - رینيرا پیروزمند}}
در این میان، [[ایموند تارگرین]] و [[کریستون کول]] در [[هارنهال]] دیگر بر سر نقشهٔ بعدی توافق نداشتند. کریستون می‌خواست به جنوب عقب‌نشینی کند و به لرد اورموند و شاهزاده [[دارون تارگرین (پسر ویسریس تارگرین اول)|دارون]] بپیوندد، اما ایموند خواهان یورش مستقیم به پایتخت بود. در نهایت، کریستون ارتش سبزها را به سوی جنوب برد، در حالی که ایموند در ریورلندز به کشتار پرداخت و امیدوار بود رینيرا اژدهایی برای مقابله بفرستد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - رینيرا پیروزمند}}


زمانی که خبر رسید رینيرا قصد دارد علیه ایموند و دارون لشکرکشی کند و قصد ندارد در صورت شکست، آن‌ها را ببخشد، ملکه [[آلیسنت های‌تاور]] در حالی که در بند بود، خواستار صلح شد. او پیشنهاد کرد که هفت پادشاهی میان دو طرف تقسیم شود: اگان دوم بر [[ریچ]]، [[استورملندز]] و [[وسترلندز]] از [[اولدتاون]] فرمان براند و رینيرا بقیهٔ [[وستروس]] را از تخت آهنین حکومت کند. اما رینيرا این شروط را رد کرد و گفت فرزندان آلیسنت زمانی جایگاه خود در دربار را از دست دادند که حق موروثی او را ربودند و جان پسرانش را گرفتند.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - رینيرا پیروزمند}}
زمانی که خبر رسید رینيرا قصد دارد علیه ایموند و دارون لشکرکشی کند و قصد ندارد در صورت شکست، آن‌ها را ببخشد، ملکه [[آلیسنت های تاور]] در حالی که در بند بود، خواستار صلح شد. او پیشنهاد کرد که هفت پادشاهی میان دو طرف تقسیم شود: اگان دوم بر [[ریچ]]، [[استورملندز]] و [[وسترلندز]] از [[اولدتاون]] فرمان براند و رینيرا بقیهٔ [[وستروس]] را از تخت آهنین حکومت کند. اما رینيرا این شروط را رد کرد و گفت فرزندان آلیسنت زمانی جایگاه خود در دربار را از دست دادند که حق موروثی او را ربودند و جان پسرانش را گرفتند.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - رینيرا پیروزمند}}
=== کراکن سرخ===
=== کراکن سرخ===
در آغاز جنگ، منصب [[ارباب کشتی‌ها]] به [[دالتون گریجوی]]، لرد [[جزایر آهنین]]، از سوی سبزها پیشنهاد شد. اما شورای رینيرا پیشنهادی جذاب‌تر ارائه داد و بدین ترتیب خاندان [[گریجوی]] به سیاهان پیوستند.
در آغاز جنگ، منصب [[ارباب کشتی‌ها]] به [[دالتون گریجوی]]، لرد [[جزایر آهنین]]، از سوی سبزها پیشنهاد شد. اما شورای رینيرا پیشنهادی جذاب‌تر ارائه داد و بدین ترتیب خاندان [[گریجوی]] به سیاهان پیوستند.
خط ۲۷۹: خط ۲۷۹:
{{مقاله اصلی|محاصره لانگ‌ تیبل|غارت بیتربریج|نبرد اول تامبلتون}}
{{مقاله اصلی|محاصره لانگ‌ تیبل|غارت بیتربریج|نبرد اول تامبلتون}}


ارتش لرد [[اورموند های‌تاور]] به همراه شاهزاده [[دارون تارگرین (پسر ویسریس تارگرین اول)|دارون]] و اژدهایش [[تساریون]] آرام‌آرام به سوی [[بارانداز پادشاه]] پیشروی کرد و هر جا نیروهای وفادار به [[رینیرا تارگرین]] را یافت، شکست داد. هنگام [[محاصره لانگ‌تیبل]]، شاهزاده [[مایلور تارگرین]] و محافظش، سر [[ریکارد ثورن]]، توسط جمعیتی از هواداران رینيرا در [[بیتربریج]] شناسایی شدند. مردم هجوم آوردند و در نزاعی خونین، پسر خردسال سه‌ساله را تکه‌تکه کردند. دارون که خشمگین شده بود، شهر را با [[غارت بیتربریج]] به آتش کشید.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - رینيرا پیروزمند}}
ارتش لرد [[اورموند های تاور]] به همراه شاهزاده [[دارون تارگرین (پسر ویسریس تارگرین اول)|دارون]] و اژدهایش [[تساریون]] آرام‌آرام به سوی [[بارانداز پادشاه]] پیشروی کرد و هر جا نیروهای وفادار به [[رینیرا تارگرین]] را یافت، شکست داد. هنگام [[محاصره لانگ‌تیبل]]، شاهزاده [[مایلور تارگرین]] و محافظش، سر [[ریکارد ثورن]]، توسط جمعیتی از هواداران رینيرا در [[بیتربریج]] شناسایی شدند. مردم هجوم آوردند و در نزاعی خونین، پسر خردسال سه‌ساله را تکه‌تکه کردند. دارون که خشمگین شده بود، شهر را با [[غارت بیتربریج]] به آتش کشید.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - رینيرا پیروزمند}}
در همین حال، شاهدخت [[جهیرا تارگرین]] همراه با سر [[ویلیس فِل]] به سلامت به [[استورمز اند]] رسید.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - سلطنت کوتاه و غم‌انگیز اگان دوم}}
در همین حال، شاهدخت [[جهیرا تارگرین]] همراه با سر [[ویلیس فِل]] به سلامت به [[استورمز اند]] رسید.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - سلطنت کوتاه و غم‌انگیز اگان دوم}}


[[اُلف سفید]] و [[هیو چکش]] بر پشت اژدهایانشان به تامبلتون پرواز کردند، اما سپاه سیاهان در آن‌جا بسیار کمتر از سپاه های‌تاور بود.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - رینيرا پیروزمند}} برخی از پناهندگان در واقع مأموران سبز بودند که به‌طور مخفیانه در میان مدافعان نفوذ کرده بودند. در نهایت، اُلف و هیو ــ که بعدها به «[[دو خیانتکار]]» مشهور شدند ــ ناگهان به سبزها پیوستند.
[[اُلف سفید]] و [[هیو چکش]] بر پشت اژدهایانشان به تامبلتون پرواز کردند، اما سپاه سیاهان در آن‌جا بسیار کمتر از سپاه های تاور بود.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - رینيرا پیروزمند}} برخی از پناهندگان در واقع مأموران سبز بودند که به‌طور مخفیانه در میان مدافعان نفوذ کرده بودند. در نهایت، اُلف و هیو ــ که بعدها به «[[دو خیانتکار]]» مشهور شدند ــ ناگهان به سبزها پیوستند.


هرچند در [[نبرد اول تامبلتون]] لرد اورموند و پسرعمویش سر [[بریندون های‌تاور]] به دست [[رادریک داستین|رادی ویرانگر]] کشته شدند (که خود نیز مرگبار زخمی شد)، اما سپاه های‌تاور همچنان دست بالا را داشت. اژدهایان [[ورمیثور]]، [[سیلور وینگ]] و [[تساریون]] آتش بر شهر ریختند و تامبلتون را به‌طور وحشیانه‌ای ویران کردند.
هرچند در [[نبرد اول تامبلتون]] لرد اورموند و پسرعمویش سر [[بریندون های تاور]] به دست [[رادریک داستین|رادی ویرانگر]] کشته شدند (که خود نیز مرگبار زخمی شد)، اما سپاه های تاور همچنان دست بالا را داشت. اژدهایان [[ورمیثور]]، [[سیلور وینگ]] و [[تساریون]] آتش بر شهر ریختند و تامبلتون را به‌طور وحشیانه‌ای ویران کردند.


وقتی خبر خیانت دو بذر اژدها به رینيرا رسید، او دستور داد دروازه‌های [[بارانداز پادشاه]] بسته شود. خیانت دو خیانتکار باعث شد اعضای [[شورای سیاه]] به وفاداری [[ادام ولاریون]] و [[نتلز]] هم مشکوک شوند. با وجود دفاع لرد [[کورلیس ولاریون]]، رینيرا دستور دستگیری هر دو را داد. اما کورلیس پنهانی ادام را آگاه کرد و او بر پشت [[سی‌اسموک]] گریخت. همین امر باعث شد خود کورلیس به زندان افتاد.
وقتی خبر خیانت دو بذر اژدها به رینيرا رسید، او دستور داد دروازه‌های [[بارانداز پادشاه]] بسته شود. خیانت دو خیانتکار باعث شد اعضای [[شورای سیاه]] به وفاداری [[ادام ولاریون]] و [[نتلز]] هم مشکوک شوند. با وجود دفاع لرد [[کورلیس ولاریون]]، رینيرا دستور دستگیری هر دو را داد. اما کورلیس پنهانی ادام را آگاه کرد و او بر پشت [[سی‌اسموک]] گریخت. همین امر باعث شد خود کورلیس به زندان افتاد.


در همین زمان، هرج‌ومرج هم بارانداز پادشاه و هم تامبلتون را فرا گرفت. سر [[هوبِرت های‌تاور]] کوشید فرماندهی سپاه سبز را برعهده بگیرد، اما ناتوان بود. دارون فرمان توقف غارت را صادر کرد، ولی کارساز نشد. اُلف سفید رؤیای حکومت بر [[های‌گاردن]] را در سر داشت و هیو چکش به فکر تاج پادشاهی افتاد. ارتش سبز، بی‌رهبر و سرشار از فرار سربازان، هر روز ضعیف‌تر می‌شد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - رینيرا پیروزمند}}
در همین زمان، هرج‌ومرج هم بارانداز پادشاه و هم تامبلتون را فرا گرفت. سر [[هوبِرت های تاور]] کوشید فرماندهی سپاه سبز را برعهده بگیرد، اما ناتوان بود. دارون فرمان توقف غارت را صادر کرد، ولی کارساز نشد. اُلف سفید رؤیای حکومت بر [[های‌گاردن]] را در سر داشت و هیو چکش به فکر تاج پادشاهی افتاد. ارتش سبز، بی‌رهبر و سرشار از فرار سربازان، هر روز ضعیف‌تر می‌شد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - رینيرا پیروزمند}}
=== سقوط دراگون استون ===
=== سقوط دراگون استون ===
{{مقاله اصلی|سقوط دراگون‌استون}}
{{مقاله اصلی|سقوط دراگون‌استون}}
خط ۳۴۱: خط ۳۴۱:
{{مقاله اصلی|نبرد دوم تامبلتون}}
{{مقاله اصلی|نبرد دوم تامبلتون}}


خبر آشوب در [[بارانداز پادشاه]] به [[تامبلتون]] رسید و باعث شد ارتش [[های‌تاور]] تصمیم بگیرد به سوی شهر حرکت کند. اما سر [[هوبِرت های‌تاور]] مردد بود و [[دو خیانتکار]] ــ [[هیو چکش]] و [[اُلف سفید]] ــ تا زمانی که خواسته‌هایشان برآورده نمی‌شد، از همکاری سر باز زدند.
خبر آشوب در [[بارانداز پادشاه]] به [[تامبلتون]] رسید و باعث شد ارتش [[های تاور]] تصمیم بگیرد به سوی شهر حرکت کند. اما سر [[هوبِرت های تاور]] مردد بود و [[دو خیانتکار]] ــ [[هیو چکش]] و [[اُلف سفید]] ــ تا زمانی که خواسته‌هایشان برآورده نمی‌شد، از همکاری سر باز زدند.


با کشته شدن [[ایموند تارگرین]] و ناپدید بودن شاه [[اگان تارگرین دوم]]، سبزها بی‌رهبر ماندند. شاهزاده [[دارون تارگرین (پسر ویسریس تارگرین اول)|دارون]] نفر بعدی در صف جانشینی بود و برخی خواستار اعلام او به‌عنوان [[شاهزاده دراگون‌استون]] یا حتی پادشاه شدند. اما لرد [[هیو چکش]] مدعی تاج و تخت برای خود شد، زیرا بزرگ‌ترین و مسن‌ترین اژدهای زنده، [[ورمیثور]]، را در اختیار داشت که سه برابر اژدهای دارون، [[تساریون]]، بود. [[اُلف سفید]] نیز با او همراه شد.
با کشته شدن [[ایموند تارگرین]] و ناپدید بودن شاه [[اگان تارگرین دوم]]، سبزها بی‌رهبر ماندند. شاهزاده [[دارون تارگرین (پسر ویسریس تارگرین اول)|دارون]] نفر بعدی در صف جانشینی بود و برخی خواستار اعلام او به‌عنوان [[شاهزاده دراگون‌استون]] یا حتی پادشاه شدند. اما لرد [[هیو چکش]] مدعی تاج و تخت برای خود شد، زیرا بزرگ‌ترین و مسن‌ترین اژدهای زنده، [[ورمیثور]]، را در اختیار داشت که سه برابر اژدهای دارون، [[تساریون]]، بود. [[اُلف سفید]] نیز با او همراه شد.


لرد [[انوین پیک]] و هوبرت های‌تاور یازده لرد و شوالیهٔ دیگر را گرد آوردند که به «[[کالتروپس]]» شهرت یافتند. آنان با موافقت دارون نقشه کشیدند تا دو خیانتکار را بکشند.
لرد [[انوین پیک]] و هوبرت های تاور یازده لرد و شوالیهٔ دیگر را گرد آوردند که به «[[کالتروپس]]» شهرت یافتند. آنان با موافقت دارون نقشه کشیدند تا دو خیانتکار را بکشند.


اما پیش از اجرای نقشه، نیمه‌شب، تامبلتون در شعله‌های آتش فرو رفت: سر [[ادام ولاریون]] با [[سی‌اسموک]] و چهار هزار نفر از نیروهای ریورلندز که تازه به او پیوسته بودند، به شهر یورش بردند. این ارتش شامل نیروهای خاندان [[تالی]] نیز بود که رسماً به جنگ پیوستند. هرچند سبزها شمار بیشتری داشتند، اما به دلیل اقامت طولانی و سستی، غافلگیر شدند.
اما پیش از اجرای نقشه، نیمه‌شب، تامبلتون در شعله‌های آتش فرو رفت: سر [[ادام ولاریون]] با [[سی‌اسموک]] و چهار هزار نفر از نیروهای ریورلندز که تازه به او پیوسته بودند، به شهر یورش بردند. این ارتش شامل نیروهای خاندان [[تالی]] نیز بود که رسماً به جنگ پیوستند. هرچند سبزها شمار بیشتری داشتند، اما به دلیل اقامت طولانی و سستی، غافلگیر شدند.
خط ۵۱۴: خط ۵۱۴:
[[رده:جنگ‌های خاندان هارت]]
[[رده:جنگ‌های خاندان هارت]]
[[رده:جنگ‌های خاندان هیفورد]]
[[رده:جنگ‌های خاندان هیفورد]]
[[رده:جنگ‌های خاندان های‌تاور]]
[[رده:جنگ‌های خاندان های تاور]]
[[رده:جنگ‌های خاندان هورن‌وود]]
[[رده:جنگ‌های خاندان هورن‌وود]]
[[رده:جنگ‌های خاندان لنیستر]]
[[رده:جنگ‌های خاندان لنیستر]]
۱۲۴

ویرایش