۱۲۴
ویرایش
| خط ۳۶۱: | خط ۳۶۱: | ||
[[رینيرا تارگرین]] در [[روزبی]] اجازهٔ ورود نیافت و تنها یک شب در [[استوکوورث]] ماند، نیمی از [[شنلهای طلایی]] او در راه گریختند و مهاجمان چندین تن از شوالیههایش را کشتند. در [[داسکندیل]] اجازهٔ ورود یافتند اما نتوانستند بیش از چندی بمانند. چون نمیخواست از پسرش [[اگان سوم تارگرین|اگان خردسال]] جدا شود و کشتی در اختیار نداشت، رینيرا تاج خود را فروخت تا بهای گذر بر یک کشتی [[براووسی]] را بپردازد. او به [[دراگوناستون]] بازگشت به امید آنکه از [[تخم اژدها]]ی جزیره، اژدهای تازهای بیرون آید. | [[رینيرا تارگرین]] در [[روزبی]] اجازهٔ ورود نیافت و تنها یک شب در [[استوکوورث]] ماند، نیمی از [[شنلهای طلایی]] او در راه گریختند و مهاجمان چندین تن از شوالیههایش را کشتند. در [[داسکندیل]] اجازهٔ ورود یافتند اما نتوانستند بیش از چندی بمانند. چون نمیخواست از پسرش [[اگان سوم تارگرین|اگان خردسال]] جدا شود و کشتی در اختیار نداشت، رینيرا تاج خود را فروخت تا بهای گذر بر یک کشتی [[براووسی]] را بپردازد. او به [[دراگوناستون]] بازگشت به امید آنکه از [[تخم اژدها]]ی جزیره، اژدهای تازهای بیرون آید. | ||
سر [[آلفرد بروم]] و سربازانش باقیماندهٔ افراد رینيرا را کشتند و ملکه، ندیمههایش و اگان خردسال را به اسارت گرفتند. پس از ورود به دروازهها، رینيرا با [[اگان دوم تارگرین]] و [[سانفایر]] زخمی روبهرو شد. اگان بزرگ، رینيرا را به اژدهایش خوراند در حالی که اگان خردسال نظارهگر بود. چون این امکان بود که وفاداران رینيرا به نام پسرش همچنان به جنگ ادامه دهند، اگان خردسال گروگان شد. این رویداد در روز بیستودوم از ماه دهم سال {{تاریخ|130}} رخ داد. | سر [[آلفرد بروم]] و سربازانش باقیماندهٔ افراد رینيرا را کشتند و ملکه، ندیمههایش و اگان خردسال را به اسارت گرفتند. پس از ورود به دروازهها، رینيرا با [[اگان دوم تارگرین]] و [[سانفایر]] زخمی روبهرو شد. اگان بزرگ، رینيرا را به اژدهایش خوراند در حالی که اگان خردسال نظارهگر بود. چون این امکان بود که وفاداران رینيرا به نام پسرش همچنان به جنگ ادامه دهند، اگان خردسال گروگان شد. این رویداد در روز بیستودوم از ماه دهم سال {{تاریخ|130}} رخ داد. | ||
ویرایش